🕊﷽🕊
🌿#روضه_حضرت زهرا(س)
🥀#فاطمیه_دشتی
😭😭😭
بتاب ای ماه توبر کاشانه ی من
که تاریک است امشب خانه ی من
بتاب ای مه که تا با قلب خسته
دهم غسل پهلوی شکسته
بتاب ای مه که شویم من شبانه
زاشک دیده جای تازیانه
بتاب ای مه که تا کلثوم و زینب
ببینند روی مادر دردل شب
بتاب ای مه حسن مادر ندارد
حسین من کسی بر سر ندارد
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک در بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
من وتابوت گل بر روی شانه
غمت زهرا به قلبم کرده خانه
خدایا زینبم چشم انتظار است
چگونه باز گردم سوی خانه
خدا داند دلم خون گریه میکرد
به حالم دشت وهامون گریه میکرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه میکرد
به یاد لرزه های پیکر تو
گرفته لرزه پای دختر تو
به قبرت خاک می ریزم ولیکن
بریزد خاک بر سر دختر تو
مدینه خاطراتی تلخ دارم
که از یادش شود دل پاره پاره
😭😭😭😭😭
مدینه کنده شد از گوش مادر
میان کوچه هایت گوشواره
@Asheghane_hazrat_zeynab
🕊﷽🕊
🥀#فاطمیه_دشتی
😭😭😭😭😭
بتاب ای ماه توبر کاشانه ی من
که تاریک است امشب خانه ی من
بتاب ای مه که تا با قلب خسته
دهم غسل پهلوی شکسته
بتاب ای مه که شویم من شبانه
زاشک دیده جای تازیانه
بتاب ای مه که تا کلثوم و زینب
ببینند روی مادر دردل شب
بتاب ای مه حسن مادر ندارد
حسین من کسی بر سر ندارد
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک در بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
من وتابوت گل بر روی شانه
غمت زهرا به قلبم کرده خانه
خدایا زینبم چشم انتظار است
چگونه باز گردم سوی خانه
خدا داند دلم خون گریه میکرد
به حالم دشت وهامون گریه میکرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه میکرد
به یاد لرزه های پیکر تو
گرفته لرزه پای دختر تو
به قبرت خاک می ریزم ولیکن
بریزد خاک بر سر دختر تو
مدینه خاطراتی تلخ دارم
که از یادش شود دل پاره پاره
😭😭😭😭😭
مدینه کنده شد از گوش مادر
میان کوچه هایت گوشواره
🦋🦋🔳🔳🔳🔳🦋🦋🦋
🕊﷽🕊
🥀#فاطمیه_دشتی
😭😭😭😭😭
بتاب ای ماه توبر کاشانه ی من
که تاریک است امشب خانه ی من
بتاب ای مه که تا با قلب خسته
دهم غسل پهلوی شکسته
بتاب ای مه که شویم من شبانه
زاشک دیده جای تازیانه
بتاب ای مه که تا کلثوم و زینب
ببینند روی مادر دردل شب
بتاب ای مه حسن مادر ندارد
حسین من کسی بر سر ندارد
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک در بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
من وتابوت گل بر روی شانه
غمت زهرا به قلبم کرده خانه
خدایا زینبم چشم انتظار است
چگونه باز گردم سوی خانه
خدا داند دلم خون گریه میکرد
به حالم دشت وهامون گریه میکرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه میکرد
به یاد لرزه های پیکر تو
گرفته لرزه پای دختر تو
به قبرت خاک می ریزم ولیکن
بریزد خاک بر سر دختر تو
مدینه خاطراتی تلخ دارم
که از یادش شود دل پاره پاره
😭😭😭😭😭
مدینه کنده شد از گوش مادر
میان کوچه هایت گوشواره
🦋🦋🔳🔳🔳🔳🦋🦋🦋