3.mp3
1.55M
🥀▪️#روضه #مادرفراق ازدست دادن #مادر
▪️▪️▪️✨▪️▪️▪️✨
دیگه مادر دوا درمون نمی خواد وقت رفتن دیگه مهمون نمی خواد کسی نیستش به مادر سر بزنه این شکسته پر می خواد پر بزنه جوجه هاشو توی آغوش می گیره این کبوتر دم مرگ میمیره دخترم رسم زمونه همینه نذاری شکستنتو ببینه بعد من مادر این خونه تویی شمع این سه چار تا پروانه تویی جلوی چشم بابا گریه نکن پیش چشم بچه ها گریه نکن
امروز زینب آروم نداشت مادرم شب تاسحر گریه میکرد واسه غربت پدرگریه میکرد.یه ساروق بسته جلو زینب گذاشت ماداینا چیه؟توی بقچه دخترم واکن اینا حنوط بهشتیه چندتا بوده یه ذره اش برامادرم خرج شد یه ذره اش برا بابام خرج شد امشب بابات یه ذره ازاینارو میخواد،این خانواده استثنایی ان معمولامادرازدنیامیره تایه چندوقتی نمیزارن بچه بفهمه اما زینب عالمه ی بی معلم وقتی میدونه چرازهرانگه یه ذره هم میمونه برا بابا،اون آخرش هم برا برادرت حسن ،اول خوشحال شدزینب گفت الحمدلله نیستم داغ حسینو ببینم ،دید یه ساروق بسته ی دیگه گذاشت دخترم کاراین پیراهن تموم شد؛به زحمت نخ ریسی کردم به زحمت ریسندگی کردم ،من مادرم خلقتم قدوبالای حسینمو میدونم کربلا چقدره اینو براحسین نگهدار،گفت مادرپس چرابراحسین حنوط نزاشتی گریه کردباگریه اش زینب ناله زد دخترم حسینم باهمه فرق میکنه دخترم غسل حسین یه جوردیگه ست کفن حسین جوردیگست حسینم غسل وکفن نداره
آی امان...
3.mp3
1.55M
🥀▪️#روضه #مادرفراق ازدست دادن #مادر
▪️▪️▪️✨▪️▪️▪️✨
دیگه مادر دوا درمون نمی خواد وقت رفتن دیگه مهمون نمی خواد کسی نیستش به مادر سر بزنه این شکسته پر می خواد پر بزنه جوجه هاشو توی آغوش می گیره این کبوتر دم مرگ میمیره دخترم رسم زمونه همینه نذاری شکستنتو ببینه بعد من مادر این خونه تویی شمع این سه چار تا پروانه تویی جلوی چشم بابا گریه نکن پیش چشم بچه ها گریه نکن
امروز زینب آروم نداشت مادرم شب تاسحر گریه میکرد واسه غربت پدرگریه میکرد.یه ساروق بسته جلو زینب گذاشت ماداینا چیه؟توی بقچه دخترم واکن اینا حنوط بهشتیه چندتا بوده یه ذره اش برامادرم خرج شد یه ذره اش برا بابام خرج شد امشب بابات یه ذره ازاینارو میخواد،این خانواده استثنایی ان معمولامادرازدنیامیره تایه چندوقتی نمیزارن بچه بفهمه اما زینب عالمه ی بی معلم وقتی میدونه چرازهرانگه یه ذره هم میمونه برا بابا،اون آخرش هم برا برادرت حسن ،اول خوشحال شدزینب گفت الحمدلله نیستم داغ حسینو ببینم ،دید یه ساروق بسته ی دیگه گذاشت دخترم کاراین پیراهن تموم شد؛به زحمت نخ ریسی کردم به زحمت ریسندگی کردم ،من مادرم خلقتم قدوبالای حسینمو میدونم کربلا چقدره اینو براحسین نگهدار،گفت مادرپس چرابراحسین حنوط نزاشتی گریه کردباگریه اش زینب ناله زد دخترم حسینم باهمه فرق میکنه دخترم غسل حسین یه جوردیگه ست کفن حسین جوردیگست حسینم غسل وکفن نداره
آی امان...