eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
958 ویدیو
606 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
لب می زند که مادر خود را صدا کند یا حقِ واژه ی جگرم را ادا کند او ناله می زند جگرم سوخت؛ هیچ کس…. … گویا قرار نیست به او اعتنا کند می خندد ام فضل به همراه عده ای تا خون به قلب حضرت ابن الرضا کند یک ظرف آب ریخت روی زمین پیش او نگذاشت تا کسی به لبش آشنا کند در حجره دست و پا زدنش یک بهانه بود تا روضه ای برای خودش دست و پا کند می خواست با خیال غم جد بی کفن آن حجره ی ستم زده را کربلا کند وای از دقایقی که به گودال یک نفر بالای سر رسید که سر را جدا کند باید عقیله بعد برادر در آن میان فکری به حال سوختن بچه ها کند حالا غروب یک نفس افتاد به خواهری لب می زند که مادر خود را صدا کند
. کرببلا نبودم حیف / داغش توو سینه م مونده ولی همه روضه ها رو / زینب برا من خونده مادر! چشمات و دوست داشتم // عباس! غریبیتو قربون دستی نداشتی از چِشت // تیر بکشی بیرون چشمت و زدن * بمیره مادرت برات چشمت و زدن * راحت شن از خشم نگات چشمت و زدن * دیگه نگی «چَشم» به آقات امید مادرت بودی / رفتی و من آشفتم نیستی زیر بال و پرم / خیلی زمین میفتم قدِّ رشید و زهرائیت // نورِ نگاه خستم بود بازوی حیدری تو // عصای دستم بود دستت و زدن * بیفته روی خاک علم دستت و زدن * قامت آقا بشه خم دستت و زدن * راحت برن سمت حرم شعر: شاعر: 👇
بال كسی به ‌اوج هوايت نمیرسد / / کربلایی سیدرضا نریمانی / ویژه (ع) بال كسی به ‌اوج هوايت نمیرسد حتی ملک به گرد دعایت نمیرسد دسـتان آسمان به بلنـدای آسمان بر خاک ريشه‌های عبايت نمیرسد آقا بدون نور تو حتی فرشته هم گمراه میشود به هـدايت نمیرسد تو چهارمين علي سرير ولايتی درک زمين به فهم ولايت نمیرسد فخر گدايی سر كويت همين بس‌است صد پادشاه هم به گدايت نمیرسد "ما را غلام حضرت هادی نوشته‌اند دیوانگان غیر ارادی نوشته‌اند" وقتی قرار شد که كمی سروری كنم بايد هميشه پای شما نوكری كنم روی زمين كه رد و نشان از شما كم‌ است بايد نظر به نقطه‌ی بالاتری كنم وقتی قرار شد به‌تو نزديك تر شوم بايد كه التماس به چشم تری كنم بار رسالت غم تو روی دوش من پس میتوان به عشق تو پيغمبری كنم با اين گدايی سر کوی تو بی‌گمان بايد به كل عالميان سروری كنم چون دل ميان زلف كسی ساده گم شدم شكر خدا اسير امام دهم شدم "ما را غلام حضرت هادی نوشته‌اند دیوانگان غیر ارادی نوشته‌اند" *شاعر : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 @Asheghane_hazrat_zeynab
منتظرالمهدی: 🏴 ماجرایست ماجرای سرت به لبم بود روضه های سرت همه جاپشت نیزه ی سرتو دخترت رفت پابه پای سرت حسرت دخترت فقط این است سرمن بود کاش جای سرت نیزه دارتو باهمه لج کرد دردسرشد پدربرای سرت لب نی، سنگ، بی هوا سیلی هرچه آمد سرم فدای سرت چقدر مشکل است تشخیصت نا مرتب شده نمای سرت چه به این روز دختر آوردی از سر نیزه سردر آوردی جای سالم نمانده در تن من آه زجر آوراست ماندن من پاره شد تا لباس من خندید چقدر بی حیاست دشمن من چقدر وحشیانه می انداخت غل وزنجیر رابه گردن من بازوی من شکست وبی حس شد مثل عمه شده شکستن من غیرت عمه رابه جوش آورد به روی خاک ها نشستن من پدرم با سر آمده یعنی شده نزدیک وقت رفتن من شانه ام تیر می کشد بابا بار زنجیر می کشد بابا از روی ناقه دخترت افتاد مثل افتادن پرت افتاد سرت از روی نیزه های بلند تاکه افتاد خواهرت افتاد سر اصغر کنار ناقه من از روی نیزه با سرت افتاد او یک تازیانه وحشی به سروروی دخترت افتاد بی هوا تاکه زجر من را زد دخترت یاد مادرت افتاد گفتم ای شمر بشکند دستت چشم من تا به حنجرت افتاد شب آخر رسیده می دانم عمر من سر رسیده می دانم 🔸شاعر:
703.3K
.حضرت_خدیجه یا أم المؤمنین زبان به مدحت بانوی عشق میچرخد دوباره چشم ترم میزبان باران شد دوباره مادر اسلام سفره دارم شد دل شکسته سرسفره باز مهمان شد تویی خدیجه ی کبری و مادرعشقی همیشه و همه جا درکنارپیغمبر شریک زندگی سالیان خانه ی او بزرگ بانوی مکه؛بهارپیغمبر نوشته اند که از بین مردم مکه کسیکه همسرتو شدپیمبرت باشد تو کیستی که خداوند تو مقررکرد دلیل جمله ی لولاک دخترت باشد همیشه بوی خدا میرسد زخانه ی تو به سینه سنگ نبی را فقط زدی بانو قسم به عشق که بین زنان پیغمبر فقط تویی که همیشه سرآمدی بانو چقدر خانه ی بی تو غریب و دلگیر است تو می روی و چه سرداست بی تو دنیاست زخانه پر زدی و خانه شد عزاخانه نشسته گرد یتیمی به روی زهرایت دل رسول خدا درعزای تو خون شد چقدر اشک غم از چشم ماه می آید ببین که فاطمه زانوی غم بغل دارد کنار هر نفسش سوز آه می آید عزیزبودی و حالا برای دفن تنت چقدر مادر رفته سفر؛کفن داری کفن رسیدو دلی رفت سمت بی کفنت ببین که یک نوه ی پاره پاره تن داری تنی به روی زمین بین شیب گودال است لباسهای تنش را حرامیان بردند وبعد ،غارت خلخال و معجر طفلان حرامیان حرمی را به ریسمان بردند
. 🏴 سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ در میسوزه ، با هجوم هیزم من می سوزم ، با نگاه مردم ۲ مادر تو پشت در رفتی واست دعا کردم - مادر بابا رو بردن من تو رو صدا کردم - مادر ۲ میون شعله ها دیدم - غمای بی اَمونِتو بمیرم این که رو دیوار - دارم می بینم خونتو 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دل میسوزه ، مثل سینه در میسوزم با ، ناله های مادر ۲ دیدم وقتی می بردن از خونه بابامونو - بابا می دید چشاش روی زمین رد خونو - بابا ۲ از بابامون جدا کردن - دستای نیمه جونِتو بمیرم اینکه رو دیوار - دارم می بینم خونتو 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خاک کوچه ، رنگ خون گرفته با بغض ما ، آسمون گرفته ۲ مادر دیدم تا آتیش و عزای بابا رو - مادر دیدم آتیش خیمه های فردا رو - مادر ۲ میون شعله ها دیدم - آتیش روی معجر رو با چشم پرخون دیدم - رو نِی سر برادر رو . 👇