4_5884487288695558691.ogg
زمان:
حجم:
2.29M
#با_امام_زمان(عج)
#همراه_با_توضیح
#مناجات_بهترین_گزینه
#برای_این_متن_دوم_زمزمه
#خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد
تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد
خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم
بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد
ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش
سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد
ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً
در میان عاشقانت باز هم جایم نشد
راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف
خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد
گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن
سر به خاک مقدمت ای یار می سایم، نشد
دائماً می چرخم آقا جان به دور معصیت
از دو چشم خیس تو هربار، پروایم نشد
کربلایم دیر شد، دارم خجالت می کشم
آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟
✍#وحید محمدی
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#حاج_پیرزاده
4_5979042952222084378.ogg
زمان:
حجم:
411.9K
🖤 🎋🍃🖤🎋🍃🖤🎋
🍃🖤🍃🖤
🎋🍃🖤 ﷽
🖤🎋
🎋
# نوحه_سینه زنی
#حضرت_مسلم(ع)
(به سبک کنار قدمهای جابر)
بگویم ز بالای این دار / میا کوفه ای نور عینم
میا ای عزیز پیمبر / امیری امیری حسینم
میا که تمامی کوفه / دل و جان آنها ز سنگ است
میان تمامی مردم / سخن از نبرد و ز جنگ است
به دستان هریک / بود تیر و خنجر
ببرند در آنجا / سر تو ز پیکر
#امیری بابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
🎋🎋
شنیدم ز دشمن در اینجا/که تیر سه شعبه خریدند
شنیدم که با تیر و نیزه/شتابان به سویت دویدند
شنیدم که این نا نجیبان/همه حرفشان قطع آب است
همه بی قراریم اینجا/برای عزیز رباب است
میاور حسین جان/گل احمرت را
بپوشان گلوی/علی اصغرت را
#امیری بابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
🎋🎋
میاور عزیز دل من/به همراه خود کودکان را
میاور که با ضرب سیلی/نوازش کنند نوگلان را
بگو خواهر تو چگونه/کند قتلتان را نظاره
چگونه ببیند که اکبر/شده جسم او پاره پاره
برای رقیه/دلم بی قرار است
دلم خون زدست/دل کینه دار است
#امیری بابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
🎋🎋
الهی حریمت نباشد/بدون امیر و سپهدار
الهی نسازند جدا آن/دو دستان پاک علمدار
امان از دم بی حیایی/امان از شروع جسارت
دم شعله ی خیمها و/زمان شروع جسارت
به مرکب بتازند/روی جسم اکبر
به نیزه گذارند/سر پاک اصغر
#امیری بابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
🎋🎋
✍#وحید زحمت کش شهری
🎧#مداح_اهلبیت(ع)
🎤#استاد_حاج_پیرزاده
👌#پیشنهاد_دانلود
#التماس دعای فرج
🎋
🖤🎋
🎋🍃🖤
🍃🖤🍃🖤
🖤🎋🍃🖤🍃🎋🖤🍃🎋
●●●●●●●●●●●
﷽
#روضه
#حضرت_رقیه(س)
قافله رفته بود و من بيهوش
روي شن زارهاي تفتيده
ماه با هر ستاره اي مي گفت:
بي صدا باش! تازه خوابيده
قافله رفته بود و در خوابم
عطر شهر مدينه پيچيده
خواب ديدم پدر ز باغ فدك
سيب سرخي براي من چيده
قافله رفته بود و من بي جان
پشت يك بوته خار خشكيده
بر وجودم سياهي صحرا
بذر ترس و هراس پاشيده
قافله رفته بود و من تنها
مضطرب، ناتوان ز فريادي
ماه گفت اي رقيه چيزي نيست
خواب بودي ز ناقه افتادي
قافله رفته بود و دلتنگي
قلب من را دوباره رنجانده
باد در گوش ماه ديدم گفت:
طفلكي باز هم كه جامانده
قافله رفته بود و تاول ها
مانعي در دويدنم بودند
خستگي،تشنگي،تب بالا
سد راه رسيدنم بودند
قافله رفته بود و مي ديدم
مي رسد يك غريبه از آن دور
ديدمش-سايه اي هلالي شكل-
چهره اش محو هاله ای از نور
ازنفس هاي تند و بي وقفه
وحشت و اضطراب حاكي بود
ديدم او را زني كه تنها بود
چادرش مثل عمه خاكي بود
بغض راه گلوي من را بست
گفتمش من يتيم و تنهايم
بغض زن زودتر شكست و گفت:
دخترم ، مادر تو زهرايم
ز بس که طعنه از هرکس شنیدم
که از این زندگی کردن بریدم
لباسم پاره بود و بین کوچه
ز دختر ها خجالت میکشیدم
من غرورم جریحه دار شده
شاکی از دست ساربان هستم
کعب نی ها مدام میگویند
دست و پا گیر کاروان هستم
دختر حرمله چه مغرور است
به من از بام دست تکان میداد
او خبر دار شده یتیم شده ام
پدرش را به من نشان میداد
✍#وحید قاسمی
🎧#مداح استاد حاج پیرزاده🎤
👇👇👇