❁﷽❁
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
ا#گه_دلت_پر_از_غمه_دلت_گرفته_از_همه
اگه گره به کارته / بیا به اذن فاطمه
با یه دل شکسته ای/رو کن به سمت علقمه
حرف بزن با کسی که / گره گشای عالَمه
بریم سراغ آقایی/ که میر بحر کَرَمه
پناه لشکر حسین /صاحب مَشک و عَلَمه
باب الحوائجی که شد/ پشت و پناه عالمین
قوت قلب زینب و / میر و علمدار حسین
تا اینکه راه آب رو/ بستن رو لشکر حسین
سخت شد آوردن آب / برا برادر حسین
روز دهم آبی نبود / توی تموم خیمه ها
واعطشا واعطشا / افتاد میوون بچه ها
مشک و رو دوش خود گذاشت/ ساقی طفلان حسین
اومد به محضر داداش /بگیره فرمان حسین
راهی دریا شده بود / میر وعلمدار جوان
حسین و زینب ،روی تَلّ / ایستاده بودن نگران
تا اینکه عباس رسید / نشست بر لب فرات
دست به زیر آب برد / شروع شد تب فرات
مشکشو پر کرد وسپس /دستشو زیر آب برد
دستشو پر کرد ولی /قطره ای ازآب نخورد
یادش اومد تشنگی و/گریه کودک رباب
آب کف دستشو ریخت/ با خجالت به روی آب
نهیب زد به آب که / وقتی که تشنه ان همه
میخوای که آبروی من/ بره به نزد فاطمه
شیر وفا شیر ادب /گرفته از اُمّ بنین
تا که بشه فداییِ /حسین زهرا، شَه دین
دور شد ازآب فرات /تا بره سمت خیمه ها
یه وقتی از پشت کمین /اومد هجوم نیزه ها
به تنهایی افتاده بود /میوون چند صد نفر
بین اونا کسی نبود /حریف این قرص قمر
دیدن توو جنگ تن به تن /حریف عباس نمیشن
کمین گرفتن بتونن /دستاشو ازتن بگیرن
باضرب شمشیر عدو /دست یَلِ شیر خدا
جدا شد ازپیکر او / افتاد رو دشت نینوا
مشک و به دندونش گرفت/ زیر بغل زد علمو
اما نذاشتن که بره / سقای اهل حرمو
تا تیرهای بی امان /به مشک عباس رسید
آب زمین ریخت وشد /امید سقا نا امید
حال دیگه نه مشکی و/ نه دستی مونده به بدن
آب وبه خیمه ببره /تا همه سیراب بشن
دیگه علمدار حسین /تنها و بی پناه بود
دور و برش یه لشکر از /گرگای روسیاه بود
می بارید از دور وبرش /بارون تیر و نیزه ها
می زدن ازهر جهتی /برتن او تیر جفا
امان از اون لحظه ای که /حرمله زانو زد زمین
سه شعبه شد رها وخورد /به چشم ماه بی قرین
هرچی تکون داد سرشو /تیر ولی جدانشد
بدون دست ،حریف اون / ضربه ی بی هوا نشد
توو اوج غربتش زدن /عمود آهنین به سر
به یاد غربت حسین /کشید آه پر شرر
باصورت افتاد رو زمین /ماه منیر علقمه
رسیده بود بالا سرش/ پهلو شکسته فاطمه
زدشت پاک علقمه /عطر گل یاس رسید
مادر قدخمیده ای /به داد عباس رسید
گفت به سقا، پسرم /منتظره برادرت
صدا بزن تا برسه /برادرت بالا سرت
پیچید صدای یا اَخا /به گوش زینب وحسین
رسوند به نهر علقمه /خودش رو شاه عالمین
پیکر عباسشو دید /گم شده زیر نیزه ها
دو دستای برادرش /شده ز پیکرش جدا
یکی یکی روی زمین /دستای عباسشو دید
اون دستای بریده رو /به روی صورتش کشید
بوسه میزد به دستایی /که می گرفتن علمو
چطور به خیمه ببره /این آقای با کَرَمو
سر برادر و گذاشت /غریبونه رو زانوها
صدای غربت حسین/ پیچید توو دشت کربلا
چشماتو واکن اومدم /بالا سرت ،پناه من
ای تکیه گاه بچه هام /دلخوشی سپاه من
هنوز دارم می سوزم از/ داغ علی اکبرم
برادرم ،با رفتنت /شکسته شد این کمرم
پاشو نذار خنده کنن /به غربت برادرت
الهی من فدای این / زخمای روی پیکرت
پاشو دیگه آب نمیخوان /همه میگن عمو بیاد
دیگه صدای ناله ی / اصغرم هم در نمیاد
چاره کار من تویی /نمونده چاره ای برام
الهی طاقتم بده /رفتن همه برادرام
با هر اذیتی که بود/ یه حرفی رو زد به حسین
برای اولین دفعه / باحیا رو زد به حسین
تو رو به جان مادرت / منو نبر سمت حرم
که خیلی شرمنده ام از/ لبای خشک اصغر
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی (کیمیا)
#زینب_و_کوچه_و_بازار_امان_از_کوفه_
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
کاروان وارد کوفه شد دیدن یه عده ای دارن از بام خانه ها خاکستر میریزن .. یه عده هم کنار این اسرا دارن پای کوبی میکنن .. ای بمیرم برات بی بی جان .. یه وقتی زینب سلام الله علیه یه نگاه کرد به دروازه شهر یادش افتاد باباش اینجا حکومت میکرده .. یه خانمی آمد یه مقدار نان و خرما بده بی بی فرمود برش گردانید به خدا صدقه به ما حرامه .. گفتن خانم صدقه فقط به بچه های پیغمبر حرام هست !! فرمود ام حبیبه من زینبم .. به خدا ما بچه های پیغمبریم .. ای حسین...
به سبک نسیمی جانفزا می آید...
#شد_خزان_گلشن_یاسَمَن_
تسلیت حجت بن الحسن
واویلا واویلا واویلا
بسوزی ای غریب صحرا ز داغ نور چشم زهرا(س)
آن که قربانیِ جانان شد جانفدا با لبِ
عطشان شد
بعدِ این مصائب یا مولا روز و شب ناله داری آقا
به یاد عترتت غمدیده اهل بیتی که ماتم دیده
رسانده جان به روی لبت اسیریِ عمه زینبت
هر کجا ناله ای بر پا بود تازیانه در آن غوغا بود
شد خجالت زده سر نیزه سرِ خون خدا بر نیزه
او که کهف و رقیم میخواند از لب خود گوهر افشاند
قامت مادران خم گشته غذای کودکان غم گشته
غصه از حد فزون گردیده اشکشان رنگ خون گردیده
ز فط خستگی بی تابند اکثراً گرسنه میخوابند
#یا_اِلهي_بِحَقّ_الْحسین_
نظر کن بر دل بیتابم
دهم جان به راهِ اربابم
یا اِلهي بِحَقّ الْحسین...
دلم خواهد فدایش گردم
ساکنِ کربلایش گردم
یا اِلهي بِحَقّ الْحسین...
ای خد کن خدایی ما را
لاله اي کربلایی ما را
یا اِلهي بِحَقّ الْحسین...
به حقّ گل یاسِ پرپر
به حقّ آن امامِ بی سر
یا اِلهي بِحَقّ الْحسین...
به حقّ شهیدِ علقمه
به حقّ ذکرِ یا فاطمه
یا اِلهي بِحَقّ الْحسین...
به حقّ ناله های لیلا
به حقّ جسمِ اِرباً اِرباً
یا اِلهي بِحَقّ الْحسین...
#هر_کجا_بزمِ_عزای_یا_حسین_بر_پا_شود_
اندر آنجا نوحه خوان آن مادرش زهرا شود
او که از داغِ پسر بر سینه وُ سر می زند
زین مصیبت تا ابد در ماتمِ عظمی شود
گوشِ دل گر وا کنی وا یا حسینش می رسد
از دلِ مجلس نوایِ شور و شینش می رسد
بی کس و بی اقربا اندر میانِ قتلگاه
گو هنوز آن ناله ی نورِ دو عینش می رسد
در عزای نازنینش شور و بلوی می کند
با سرِ خونین نشست و دردِ دلها می کند
نخلِ شمشادم چرا در خاک و خون افتاده ای؟
اینچنین با حنجرِ بُبریده نجوا می کند
گوید ای جانِ پسر ای نورِ چشمانِ ترم
بعدِ تو ای مَه جبین شد خاکِ عالم بر سرم
زاده ی زهرا کجا وُ کار زارِ کربلا
خیز و جدّت را صدا کن ای شهِ بی یاورم
کی بگفتا اینچنین آواره ی صحرا شوی؟
در میانِ قتلگه بی یاور و تنها شوی؟
کی بگفتا ای گلِ باغِ جنانِ فاطمه
با لبانِ خشک و سوزان کشته ی اعدا شوی؟
سینه ی عالم بسوزد از نگاهِ غربتت
گو عدو شرمش نبود آیا ز روی مادرت؟
رأسِ تو بر نیزه وُ جسمت فتاده آفَتاب
زلفِ مشکینت همی با خونِ فرقت شد خضاب
هر کجای پیکرِ تو مانده زخمِ بی حساب
قلبِ مادر ای پسر از زخمِ رویت شد کباب
من به قربانِ تنِ صد چاکِ چاکت ای پسر
کشتند از چه نکردندت به خاکت ای پسر؟
بسترِ خارا فتاده جسمِ پاکت ای پسر
تا به جولانِ بلا دیدم هلاکت ای پسر
گو بمیرد مادرت ای شاهِ بی یار و معین
در تنت جا مانده زخمِ دشنه یِ جلادِ کین
#مناجات_امام_حسین
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گر خلق وا گذارد، او وا نمیگذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب مارا نمیگذارد
هل من معین او را باید جواب دادن
شیعه امام خود را تنها نمیگذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده است
بر روی گفته خویش او پا نمیگذارد
ما و فسرده حالی مولا نمیپسندد
مسکین و دست خالی مولا نمیگذارد
از بس گناهکاریم ما مستحق ناریم
باید که سوخت مارا زهرا نمیگذارد
رضا مؤید
_______
زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها
( ایام اسارت آل الله ) - قالب چهارپاره
کرده ای سرفرازمان ای سر
مرحبا ای سرِ برادرِ من
ای سرِ سربلندِ بر نیزه
سایه ات مستدام بر سرِ من
تا شود پای راه رفتنِ تو
نیزه از محضرت اجازه گرفت
تا شکوفا شدی چو گل بر نی
آسمان رنگ و بوی تازه گرفت
شانه زد باد، گیسوانت را
بوسه ها چید از رخت خورشید
ماهِ شَیبُ الخضیبِ غرقِ به خون
ماه با دیدن تو آه کشید
نی به نایِ گلوت بسته دخیل
چون گدایی که حاجتی دارد
شاهِ من روی نیزه هم شاه است
همه جا، جاه و عزّتی دارد
آمدی همرهم که از بالا
شاهدِ انقلابِ من باشی
از بدن گشته ای جدا که چنین
پاسدارِ حجابِ من باشی
غیرتُ اللهی و چهل منزل
بوده ای پاسبانِ محملِ من
بارِ غم را کشیده ام امّا
کم نشد از حجابِ کاملِ من
خونت افتاد قطره قطره به خاک
تا نیفتد به خاک معجر من
مرد میدان شدم اگرچه زنم
وَ همین چادر است سنگرِ من
سپرم عفّت است و حجب و حیا
سنگرم را کسی نمی گیرد
به سیاهیِ چادرم سوگند
زن بدونِ حجاب می میرد
به تو سوگند ای سر زخمی
و به خونت که روی خاک چکید
گله دارد دلم از آن زن که
پا گذارد به روی خونِ شهید
#رضا_یزدی_اصل
#ایام_اسارت_آل_الله
گریه میکنم فقط
گریه برام تسکینه
من بازم سرم به سنگ خورده
سرم پایینه
هرجوری حساب کنم
بازم فقط شرمندم
کاش میشد بهت بگم
به قولمون پابندم
من دلم گرفته از خودم
برام کاری کن
اشتباهی از تو دور شدم
برام کاری کن
سر میزارم روی زانوم
که بغل کنی منو غمهامو
تو خیالم ذره ذره
برا تو میگم همه حرفامو
روزی میاد که روبروت میشینم
من مطمئنم که تو رو میبینم
****
من که در به در بودم
پی نشونت آقا
دستی دستی دور شدم
از در خونت آقا
میدونم میدونی که
یه عمر گناه میکردم
حالا اومدم بگم
که اشتباه کردم من
غیر خونه ی تو هرجا
دلمو بردم آقا
هم ضرر کردم و هم
چوبشو خوردم آقا
نمیتونم که بمونم
تو سیاهی گناهام آقا
آرزومه که یه روزی
رو به تو وا بشه چشمام آقا
میبینمت ای حسرت شرینم
من مطمئنم که تو رو میبینم
****
از همه بجز خودت
خسته شدم میدونی
من به تو بدجوری
وابسته شدم میدونی
تویی اونکه از روزای
بچگیم همرامی
هم رفیقمی
هم آبرومو هم آقامی
آسمون تنگ و زمین تنگ و
دل من تنگه
چرا دست روزگار
با دل من میجنگه
زندگیمو به تو میدم
تو که خیلی خوب منو میشناسی
مهربونی همزبونی
برا من تو بهترین احساسی
درد و دوای این دل غمگینم
من مطمئنم که تو رو میبینم
🔻شور
▪️مداحی جدید
#سید_رضا_نریمانی
#امام_حسین
شب عاشورا محرم 1403
Sh 10 Moharram 1403 Narimani [Mohjat_Net] (7).mp3
3.06M
▪️مداحی جدید
#سید_رضا_نریمانی
#امام_حسین
شب عاشورا محرم 1403
بین ظلمت دنیا
روضه ها برام نوره
لحظه لحظه ی هیئت
درس شور و شعوره
و شایعت علی قتله
یه عده با تیر تماشا
یه عده با سکوت بی جا
حسینو کشتن
و شایعت علی قتله
اگرچه بی نیزه و خنجر
ولی شدن سیاهی لشکر
حسینو کشتن
یادمون نمیره داغ کربلا رو
بین جهل مردم غربت مولا رو
یا اباعبدالله
****
وقت امتحان هر بار
حقو میزاره تنها
اونکه چشمشو پر کرد
زرق و برق این دنیا
و بایعت علی قتله
یه عده در بیعت دنیا
یه عده ی بَرده ی هوس ها
حسینو کشتن
و بایعت علی قتله
یه عده با وعده ی دینار
شدن همسنگر کفار
حسینو کشتن
از حسین اگرچه کرده دنیا دورم
قلبمو تو روضه با گریه میشورم
یا اباعبدالله
****
کربلا اگه خنجر
روی حنجر مولاست
ریشه ی درخت ظلم
از سقیفه پابرجاست
و تابعت علی قتله
یه عده اهل بغض و کینه
پرو ظالم مدینه
حسینو کشتن
و تابعت علی قتله
یه عده جمعیت اشرار
مدینه بین در و دیوار
حسینو کشتن
روضه ها مرور روضه ی مدینه است
خونِ بین گودال خونِ زخم سینه است
یا اباعبدالله
🔻زمینه
▪️مداحی جدید
#سید_رضا_نریمانی
#امام_حسین
شام غریبان محرم 1403
Sh 11 Moharram 1403 Narimani [Mohjat_Net] (4).mp3
2.15M
▪️مداحی جدید
#سید_رضا_نریمانی
#امام_حسین
شام غریبان محرم 1403
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه_امام_حسین(_ع )
#روضه_هفتم_امام_حسین(_ع)
#گریز حضرت زینب (س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحمن
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَین
⬅️آجر و مزده شما برادران و خواهران عزاداران با بی بی دوعالم فاطمه (س)انشاالله آبروی ابا عبدالله در هر گوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روا بشید روضه برات بخونم همه اموات فیض ببرند
🔶هفت روز است که من داغ برادر دیدم
🔶هفت روز است سر نیزه فقط سر دیدم
🔶هفت روز است فقط زخم زبانم زده اند
🔶طعنه بر اشک من و قد کمانم زده اند
🔶هفت روز است که بعد تو گرفتار شدم
🔶پی تو راهی هر کوچه و بازار شدم
🔶باورم نیست سرت بر سر نی ها باشد
🔶بدن بی کفنت در دل صحرا باشد
🔶باورم نیست زدم بوسه روی حنجر تو
🔶باورم نیست که غارت شده انگشتر تو
🔶باورت نیست که این کوفه چه آورده سرم
🔶باورم نیست که با قاتل تو همسفرم
🔶عده ای پیرهن کهنه تو دزدیدند
🔶عده ای بر سر تو سنگ زده خندیدند
🔶چشم گریان مرا خوب تماشا کردند
🔶پیش چشمان ترم هلهله برپا کردند
🌺صلاللهعلیکیااباعبدالله
⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا..آی مریض دارها ای کسانی که دلتنگ کربلا شدید دعا کنید زنده باشیم که بتوانیم ازنزدیک حرم آقا امام حسین رو زیارت کنیم خیلی ها بودند درسالهای قبل در عزاداری امام حسین شرکت داشتند ولی جایشان خالیست روحشان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند عزیزان عزادار
شب/روز هفت ابی عبدالله...
روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر..
دسته گل میارن..عکس بابارو میارن .
زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند
(عزاداری میکنند سبک میشن)
⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله درکربلا...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...تا اسم بابا را می گرفتند کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند..
غذا میخوان کنک میزنند..
بابارو میخوان کتک میخورند..
⬅️ الهی غریب نشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی..
چه کشیدند یتیمان آقا ابا عبدالله
چه کشید خانم بی بی زینب کبرا( س)
باید بگم عزاداران
💔امان از دل زینب
💔چه خون شد دل زینب
چه زینبی که یک لحظه طاقت دوری حسینشو نداشت اما
✔️(هر روضه ای میشه خوند)✔️
چون روضه ای نیست که اسم زینب درآن نباشد
صدا زد...برادران حسین جان
🔸بهسویشاموکوفهامچه ظالمانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران
🔸نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس و محفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه زینب (س) بهره امواتمان باشه
امروز دلها را ببریم حرم زینب ، انشاء الله یک روزی کنار حرمش اشک بریزید .
امروز از چشمانت بخواه برای زینب گریه کند ، زینب اُم المصائب است ، پیغمبر بشارت داده برای آن چشمی که برای زینب گریه کند . فرمود : پاداش او همچون کسی است که برای حسن و حسین گریه می کند .۲
هر وقت دلش می گرفت سر از محمل بیرون می آورد ، می شنید از بالای نیزه یک آقایی دارد قرآن
می خواند هی صدا می زند : «وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»۳
گاهی هم صدا می زند : «أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً»۴
قربان قرآن خواندنت برادر ، برادر با قرآن خواندنت رفع تهمت از ما کر دی ، آخر به ما خارجی می گفتند .
آی گریه کنندگان امام حسین ، دلها بسوزد یک وقت هم سر از محمل بیرون آورد دید یک نا نجیبی با سنگ پیشانی برادرش را می زند همه صدا بزنید یاحسین …
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه اما حسن(ع)
#مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
🔶جانم فدای آن بنایی که نداری
🔶قربان آن گلدستههایی که نداری
🔶هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از
🔶دلتنگی گنبد طلایی که نداری
🔶بابالرضا رفتم نشستم گریه کردم
🔶با یاد بابالمجتبایی که نداری
🔶قالیچهی ارثیهی مادر بزرگم
🔶نذر تو و صحن و سرایی که نداری
🔶من هر شب جمعه سلامی میدهم به
🔶ششگوشهی کرببلایی که نداری
🔶ما سینهزنهایت حسن کم گفتهایم آه
🔶در مجلس دارالبکایی که نداری
🔶دردی که داری در خودت میریزی آقا
🔶حق میدهم درد آشنایی که نداری
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر زتب و پرازغم
🔸نه طبیب ونه دعوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
مکن گریه ز مرگم ای برادر
مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن
اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپرمن
🔸سرش بریده ای بادو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
(یا بقیه الله امام زمان )
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیمبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
حسین آرام جانم...حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1403/3/28
#متن_روضه
#تنورخولی
#امام_حسین
#محرم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸در روضة الشهداء نقل شده:
خولی سر امام حسین علیه السلام را برداشته روی به کوفه نهاد،او را در یک فرسخی کوفه منزلی بود،و در آن منزل فرود آمد،و زن او از انصار بود،واهل بیت را به جان و دل دوستدار بود
▪️خولی از وی ترسید و سر امام حسین علیه السلام را در آن خانه در تنوری پنهان کرد،زنش پیش آمد که در این چند روز کجا بودی؟
🔸گفت شخصی با یزید یاغی شده بود.به جنگ وی رفته بودیم،زن دیگر هیچ نگفت و طعامی بیاورد تا خولی خورد و خوابید و زن را عادت بود که به نماز شب بر می خواست و آن شب برخاست و خانه را طوری روشن دید که گویا صد هزار شمع و چراغ برافروخته اند
▪️نظر کرد و دید که روشنائی از آن تنور بیرون می آید،از روی تعجب گفت سبحان الله من خود در این تنور آتش روشن نکرده ام و کس دیگری هم نبوده ، این روشنائی از کجاست؟
▪️در آن حیرت دید که آن نور بسوی آسمان میرود تعجب او بیشتر شد ،ناگاه چهار زن دید که از آسمان فرود آمده بالای تنور آمدند،یکی از آن چهار زن به سر تنور رفته و آن سر را بیرون آورده می بوسید..😭
و بر سینۀ خود می گذاشت،و می نالید و میگفت ای شهید مادر و ای مظلوم مادر.. 😭
حق سبحانه و تعالی روز قیامت حق من از قاتلان تو بستاند،و تا حق من ندهد دست از قائمۀ عرش باز نگیرم.. 😭
و آن زنان دیگر بسیار بگریستند و آخر سر را در آن تنور نهاده غائب شدن..
زن انصاریه برخاست و به سر تنور آمده سر را بیرون آورد و درست نگاه کرد، چون حضرت امام حسین علیه السلام را بسیار دیده بود شناخت،نعره ای زد و بیفتاد...😭
#متن_روضه
#تنورخولی
#امام_حسین
#محرم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔸در روضة الشهداء نقل شده:
خولی سر امام حسین علیه السلام را برداشته روی به کوفه نهاد،او را در یک فرسخی کوفه منزلی بود،و در آن منزل فرود آمد،و زن او از انصار بود،واهل بیت را به جان و دل دوستدار بود
▪️خولی از وی ترسید و سر امام حسین علیه السلام را در آن خانه در تنوری پنهان کرد،زنش پیش آمد که در این چند روز کجا بودی؟
🔸گفت شخصی با یزید یاغی شده بود.به جنگ وی رفته بودیم،زن دیگر هیچ نگفت و طعامی بیاورد تا خولی خورد و خوابید و زن را عادت بود که به نماز شب بر می خواست و آن شب برخاست و خانه را طوری روشن دید که گویا صد هزار شمع و چراغ برافروخته اند
▪️نظر کرد و دید که روشنائی از آن تنور بیرون می آید،از روی تعجب گفت سبحان الله من خود در این تنور آتش روشن نکرده ام و کس دیگری هم نبوده ، این روشنائی از کجاست؟
▪️در آن حیرت دید که آن نور بسوی آسمان میرود تعجب او بیشتر شد ،ناگاه چهار زن دید که از آسمان فرود آمده بالای تنور آمدند،یکی از آن چهار زن به سر تنور رفته و آن سر را بیرون آورده می بوسید..😭
و بر سینۀ خود می گذاشت،و می نالید و میگفت ای شهید مادر و ای مظلوم مادر.. 😭
حق سبحانه و تعالی روز قیامت حق من از قاتلان تو بستاند،و تا حق من ندهد دست از قائمۀ عرش باز نگیرم.. 😭
و آن زنان دیگر بسیار بگریستند و آخر سر را در آن تنور نهاده غائب شدن..
زن انصاریه برخاست و به سر تنور آمده سر را بیرون آورد و درست نگاه کرد، چون حضرت امام حسین علیه السلام را بسیار دیده بود شناخت،نعره ای زد و بیفتاد...😭
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه حضرت فاطمه زهرا(س)
#گریزامام حسین (ع)
بسم الله ارحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
🔸دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
🔸سراغ گلی را شبانه می گیرد
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه می گیرد
⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر..
امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ،
روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر کسانی که بین من وشما بودند
حالا جایشان بین من وشما خالیست
پدران ومادران که از دنیا رفتند فیض ببرندحالا دلهاتان را ازمدینه ببرم کربلا
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین😭😭😭
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود 😭
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین😭
🔸یا ای تشنه لب مادر حسین جان
🔸به خون اغشته ای مادرحسین جان
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید انشالا خداقسمت کنه من وتواز نزدیک بریم کنار ضریح شش گوشه ابا عبدالله
یاحسین یا حسین😭
♦️ایا ای تشنه لب مادر حسین جان 😭
♦️به خون اغشته ای مادر حسین جان
♦️چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر😭
♦️به روی نیزه ها بینم سرتو😭
امان امان امان ازدل فاطمه
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ وارسال مداح اهل بیت (ع) احمدبهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه امام حسین (ع)
#مجلس یزید خرابه شام
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
پس از شهادت امام حسین علیه السلام کاروان اهل بیت پیامبر را وارد شام کردند. یزید دستور داد تا اهل بیت عصمت وطهارت (ع) را به یکی از خرابه های نزدیک کاخش منزل بدهند. خرابه ای که هیچ سقفی نداشت و اهلبیت (ع) را مانند اسیران رومی به آن مکان بردند. یزید مجلسی را آراست و از تمام کشورها و طایفها مهمانانی دعوت نمود و در این مجلس به شادی و سرور پرداختد. در چنین مجلسی یزید دستور داد تا اهلبیت عصمت و طهارت(ع) که اسیر وی شده بودند را به مجلس آوردند.
هنگام ورود اسیران به مجلس . یزید دستور داد تا همگان ساکت باشند وآنان را خارجی
خطاب کرد
اولین کسی که از اسیران وارد مجلس شد امام سجاد (ع)بود که غل جامعه به گردن و
ریسمان به دستهایش بسته شده بود وآخرین نفر حضرت زینب (س) وارد مجلس شد و بر
بازوی آن بزرگوار یک طرف دیگر ریسمان بسته بودند.
در بعضی از مقاتل عدد اسیران را هشتادو چهار نفر ودر برخی شصت وچهار نفر ذکر
گردیده است که بیشتر آنان زنان ودختران درسنین سه ساله الی سی وپنج ساله بوده اند.
وقتی اسیران با این شرح در چنین مجلسی وارد شدند یزید دستور داد تا سرهای شهدا را
وارد مجلس نمایند.
هنگامی که سر مطهر امام حسین (ع) را وارد مجلس نمودند تمام اسیران با صدای بلند شیون
کردند وحال وهوای مجلس دگرگون گردید.
یزید به خاطر اینکه قلب آل الله (ع) را بیازارد دست به کاری خبیثانه زد ودر جلوی چشم
اسیران وحاظرین مجلس با چوب خیزران بر لب ودندان سر بریده امام (ع) می کوبید.
سر مطهر امام حسین (ع) را در طشتی از طلا گذاشته بود وجامی از شراب را بر لب ودندان
امام (ع) میریخت وبا چوب بر لب های امام (ع) می زد وبا صدای بلند فریاد زد:
ای حسین (ع) دیدی حق با ما بود وخدا شما را رسوا کرد.
و از زینب (س) پرسید؟ چگونه می بینی کشته شدن برادرانت و خویشاوندانت را ؟
در این میان حضرت زینب (س) خطبه ای بس فصیح وزیبا خواند که تمام اهل مجلس
را دگرگون نمود وشیون همه مجلسیان برای غربت سیدالشهدا (ع)بر آسمان بلند شد ومن
جمله معروف این خطبه را به قلم تحریر در آوردم وتقاضامندم که شما دوستان وعاشقان
اهلبیت (ع) حتما در یکی از مقاتل معروف این خطبه را مطالعه فرمائید.
حضرت زینب (س) فرمود:
ما رایت و الا جمیلا : یعنی جز زیبایی چیزی ندیدم.
یزید لعنت الله علیه آنقدر با چوب خیزران بر لب ودندان امام (ع) زد که صدای تمام
اهل مجلس بلند شد .که ای یزید مزن با چوب بر لعل لب امام (ع).
امام سجاد (ع) فرمود: ای بی حیا با چوب بر لب ودندان سبط مصطفی (ع) مزن.
حضرت زینب (س) فرمود: ای کافر مگر نمی بینی دخترانش ایستاده اند واین منظره را
تماشا می کنند از خدا بترس.
اما یزید به کار خود با عصبانیت ادامه می داد و در آن مجلس رسوا گردیده شده بود.
ناگهان سر بریده امام (ع) در طشت طلا قرآن خواند.اما عزاداران
از شما میپرسم،قاری قرآن محترم هست یا نه؟پیغمبر لب های قاری قرآن رو میبوسید،امیرالمومنین به قاری و معلم قرآن جایزه میداد،امامن یه قاری قرآن میشناسم،تا شروع کرد به قرآن خوندن،نه تنها احترامش نکردن،بلکه جلو زن و بچه انقده با چوب خیزران بر لب و دندانش زدن
اما جمله آخر والتماس دعا
🔶کنار طشت طلاست فاطمه مهمان من
🔶چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من
🔶با چه دلی می زنی برلب من خیزران
🔶کز همه دل می برد نغمه ی قرآن من
🔶گر چه تحمل کنم ضربه ی چوب تو را
تاب مرا می برد گریه ی طفلان من
🔶تاکه نگاه افکنم بر رخ اطفال خود
🔶دور زند دم به دم، دیده ی گریان من
🔶تا نرود از اسف، صبر و قرارش زکف
🔶زینب من می شود دست به دامان من
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه پیامبر اسلام(ص)
#گریز روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
السلام علیک یا اَبَا الْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ.
🔶آرزو دارم شوم سوی مدینه رهسپار
🔶تا بگیرم همچو جان قبر نبی را درکنار
🔶دست امیدم رسد چون بر ضریح اطهرش
🔶سر نهم درخاک پایش با دو چشم اشکبار
🔶با گنه بر آن شفیع المذنبین وارد شوم
🔶بی گنه آیم برون با بخشش پروردگار
⬅️ اجرومزد همه شما با پیامبر اسلام (ص) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس نشسته ای حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا دلها را روانه کنید مدینه
🔸نبی در بسترو زهرا کنارش
🔸عزیزقلب او شد بی قرارش
🔸بگوید دخترم کمتر نوا کن
🔸برای رفتن بابا دعا کن
⬅️ نمی دونم مدینه رفتی یا نه...
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه...
ان شالله روزی هممون باشه مدینه..
گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم..
(یارسول الله آقا جان ..)
آقاجان...این دلا برا مدینهات تنگه آقا..
🕊آقا برات کاری نداره...امروز یه نگاه بکنی...برات کاری نداره یه مُهر تأیید بزنی، منم مدینه ای بشم..
آقا....هنوز خیلیا مدینه رو ندیدن...
هنوز خیلیا قبرستان بقیع رو ندیدند...
امروز بگو خدا.... به حق اون پیامبری که میگفت آی مردم من از شما اجر رسالت نمیخوام...
اما دو چیز رو بینتون امانت و یادگار میزارم....یکی کلام خدا قرآنه....یکی اهل بیت منه...
آی مردم فاطمه پاره تن منه..
آخ علی غریبه...(علی مظلومه....2)
آی مردم حسنین میوه دلِ منه.
آخ بمیرم برات یا رسول الله..چه کردند با فاطمه ات.بعد از شما
⬅️هر دختری بابا از دست بده مردم دورش جمع میشن...تَسلاش میدن...دلداریش میدن...تسلیت میگن...دسته های گل میارن..
اما بیمرم به جای گل درب خونه شه آتیش زدند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر کسانی که بین من وشما بودند
حالا جایشان بین من وشما خالیست
پدران ومادران که از دنیا رفتند فیض ببرندحالا دلهاتان را ازمدینه ببرم کربلا
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین😭😭😭
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود 😭
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین😭
🔸یا ای تشنه لب مادر حسین جان
🔸به خون اغشته ای مادرحسین جان
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید انشالا خداقسمت کنه من وتواز نزدیک بریم کنار ضریح شش گوشه ابا عبدالله
یاحسین یا حسین😭
♦️ایا ای تشنه لب مادر حسین جان 😭
♦️به خون اغشته ای مادر حسین جان
♦️چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر😭
♦️به روی نیزه ها بینم سرتو😭
امان امان امان ازدل فاطمه
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه حضرت رقیه (ع)
#گریز حضرت زینب (س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان را زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️بنال ای دل نوا دارد رقیه
♦️به هر دردی دوا دارد رقیه
♦️مرض او را ز پا انداخت ،امّا
♦️مریضان را شفا دارد رقیه
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشسته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
🔸رقیه دخترزهرا اطهر
🔸دل جان می شود از او مطهر
🔸رقیه جان توی دوردانه عشق
🔸بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه بی بی با این دستهایکوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محببانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشاءالله هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین را گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهر
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس و محفل فیض ببرند گریزی هم داشته باشیم به روضه زینب (س) بهره امواتمان باشه
امروز دلها را ببریم حرم زینب ، انشاء الله یک روزی کنار حرمش اشک بریزید .
امروز از چشمانت بخواه برای زینب گریه کند ، زینب اُم المصائب است ، پیغمبر بشارت داده برای آن چشمی که برای زینب گریه کند . فرمود : پاداش او همچون کسی است که برای حسن و حسین گریه می کند .۲
هر وقت دلش می گرفت سر از محمل بیرون می آورد ، می شنید از بالای نیزه یک آقایی دارد قرآن
می خواند هی صدا می زند : «وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»۳
گاهی هم صدا می زند : «أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً»۴
قربان قرآن خواندنت برادر ، برادر با قرآن خواندنت رفع تهمت از ما کر دی ، آخر به ما خارجی می گفتند .
آی گریه کنندگان امام حسین ، دلها بسوزد یک وقت هم سر از محمل بیرون آورد دید یک نا نجیبی با سنگ پیشانی برادرش را می زند همه صدا بزنید یاحسین …
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
tvshia.com_۲۰۲۲_۰۵_۱۲_۲۱_۲۵_۵۵_۷۴۲.mp3
4.42M
یه کاری کن که قلبم آروم بشه ...
.
#شور
#سید_مجید_بنی_فاطمه
یه کاری کن که قلبم یه ذره آروم بشه
می خوام بیام پیش تو ، یه کاری کن روم بشه
روم بشه باز هم بیام ، روم بشه بگم سلام
💠
روم بشه باز هم بگم ای جان آقام
درستش کن ، خراب کردم
روی لطفت خیلی حساب کردم
یه کاری کن تموم شه شبای دلواپسی
ته دلم روشنه به داد من میرسی
لحن گریه ها ی من ، حرف قلب سینه زن
وقت مردنم بیا ای بی کفن
یه رحمی کن ، گرفتارم
چی بهتر از این که تو رو دارم
درستش کن ، خراب کردم
روی لطفت خیلی حساب کردم
یه کاری کن که چشمام شبیه دریا بشه
تو روضه ها پیر بشم تا کمرم تا بشه
تا بشم اسیر غم ، زیر بیرق و علم
💠
این محرمو بیام من تا حرم
چقدر خوبه محرم ها
میاد عطر یاس گل زهرا
درستش کن ، خراب کردم
روی لطفت خیلی حساب کردم
#امام_حسین
#زنجیرزنی با ریتمی آرامتر
.👇