#سبک_زمزمه_یازمینه_حضرت_رقیه_س
#دست_عدو_سنگینه
بند اول✍
دلم گرفته بابا
توی دلم آشوبه
خوش اومدی مهمونم
به خونه ی مخروبه
😭
بابا
لبت پراز خونه
ببین
رقیه گریونه
شونه ندارم چه کنم موهات پریشونه
😭
نباشی همه روزام دیگه شبای تاره
غمم زیاده امون ازاین لباس پاره
باخنده عدو با دست میکرد بهم اشاره
بابا حسین حسین جانم
بند دوم✍
سه ساله دختر تو
ببین که آواره شد
گوشواره هامو بردن
گوشای من پاره شد
😭
بابا
سوخته شده موهام
بابا
نمی بینه چشمام
پرآبله شده بابایی
تموم دست وپام
😭
با تازیونه روشونه هام نشونه زدن
بابانبودی نامردای زمونه زدن
دیدن یتیمم منو به این بهونه زدن
بابا حسین حسین جانم
بند سوم✍
ببین شبیه زهرا
قدم شده خم بابا
شکسته دندون من موهام شده کم بابا
😭
بابا
دلم چه غمگینه
بابا
چشام نمی بینه
دستای اون مردک پست بدجوری سنگینه
😭
خدا می دونه چه تلخه درد اسیری
شبیه یه شمع بسوزی آب بشی بمیری
تو بغلت سرباباتو بگیری
بابا حسین حسین جانم
💠💠💠
✍به قلم شعرای اهل بیت(ع):
#ابوذر_رییس_میرزایی
#علی_بهرامی_نیا
شهادت حضرت رقیه (س)
زمزمه
رویم شده نیلی پدر جان
از ضربه ی سیلی پدر جان
باباعدو.با ناسزا.با پامرا زد
هرمرتبه.سیلی به من.او بی هوا زد
من دیگه اون سه ساله.که دیده بودی نیستم
ببخش اگه نمیشه.بازم روپام بایستم
بابا حسین مظلوم
سفید شده تمومه موهام
ببین چقد شبیه زهرام
بابا ببین.تمومه این.تنم کبوده
این دختر.سه ساله ات.جرمش چه بوده
بال وپر منو سوخت.آن دختره یهودی
به دختر تو زد سنگ.بابا چرا نبودی
بابا حسین مظلوم
بگو سرت رو کی بریده
بگم کی موهامو کشیده
یه بغضیه.که این روزا.توی گلومه
خیلی دلم.خیلی دلم.تنگه عمومه
باباچرا لب تو.به رنگه ارغوونه
گمون کنم که جای.یه چوبه خیزرونه
بابا حسین مظلوم
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
#نوحه_شهادت_حضرت_رقیه_
زمینه حضرت رقیه (س)
گوشه ی ویران.باسرخونین.آمدی بابا
یک نظرگشته.صورتم همچون.مادرت زهرا
آمدی بابازسفر.دخترخودرا بنگر
قدم کمان شده ازغمها
بمیرم آخراز ماتم ها
من الذی ایتمنی
کودک شامی.گوشواره بر.من نشان میداد
آن زن شامی.بریتیمانت.قرص نان میداد
هردوگوشم پاره شده.دخترت آواره شده
غذای هرشب ما سیلی
چولاله صورتم شد نیلی
من الذی ایتمنی
یک شب ازناقه.برزمین خوردم.دردل صحرا
آمدآن زجرو.بالگدمحکم.زد مرا بابا
می کشیداو موی مرا.تازیانه زد زجفا
پرآبله شده پای من
لبت کبوده بابای من
من الذی ایتمنی
ابوذررییس میرزایی (بهار)
#نوحه_شهادت_حضرت_رقیه_
غزل مرثیه امام حسن(ع)
دلم ز روز ازل گشته مبتلای حسن
خداروشکر غلامم درِ سرای حسن
کریم اهل کرم می رود سراغ گدا
چه افتخار بزرگی منم گدای حسن
تمام عمر اگر نوکرش شدم عشق است
خوش است زندگی ما شود فدای حسن
زیادی است سر بی هوای او بر تن
خوش آن سری که درونش بود هوای حسن
کسی که بود خود همسفره باجزامی ها
نمی شود که نشد عاشق صفای حسن
به روز حشر نگردد سیاه و نابینا
دودیده ای که کند گریه در عزای حسن
همیشه قاتل مادر به پیش رویش بود
((که بود خون جگر سال ها غذای حسن))*
نه زائری نه چراغی نه گنبدی نه حریمی
چه سرزمین غریبی است کربلای حسن
حسن حسین و حسین وحسن چه شیرین است
نوا نوای حسین و نوا نوای حسن
هنوز مانده دراین سینه ها دوغم جانکاه
کفن برای حسین و حرم برای حسن
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
*استاد حاج غلامرضا سازگار
#نوحه_شهادت_امام_حسن_
شهادت امام حسن (ع)
نوحه
میان خانه ی خود غریب و بی حبیبم
ندارم یار و یاور اجل باشد طبیبم
دلم پاره پاره زغم ها شد
دلم تنگ دیدار زهرا شد
امون ای دل
کجایی زینب من بیا وقت سفرشد
بیاو کن نظاره حسن پاره جگر شد
ببین زینبم حال محزونم
ببین این لبان پراز خونم
امون ای دل
خودم دیدم به چشمم که مادر بر زمین خورد
گل باغ رسالت درون کوچه پژمرد
خودم دیده ام ضربه ی سیلی
خودم دیده ام صورت نیلی
امون ای دل
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
#نوحه_شهادت_امام_حسن_
واحد حماسی
حضرت امام حسن (ع)
امام حسن ماه هر انجمنی
امام حسن عشق هرسینه زنی
فاطمه را توگل یاسمنی
امام حسن توغریب وطنی
شمیم خاک بقیعت می وزه همچو نسیم
تو ازهمه دل میبری ازمسیحی وکلیم
شیرجمل حسن ابن علی
ای بی بدل حسن ابن علی
نشسته ایم سرخوان کرمت
نوکرتیم خاک زیر قدمت
گرچه نداری مزار و حرمی
از ازله توو دل ما حرمت
جلوه ی ذات کبریا مظهرصبرخدا
کمترنبوده صلح تو زقیام کربلا
شیرجمل حسن ابن علی
ای بی بدل حسن ابن علی
امام حسن من گداتم ازقدیم
امام حسن سفره ی لطفت عظیم
دوست دارم مهر و مهتاب منی
امام حسن یاکریم ابن کریم
ای همه ی کاروکسم جان وجانان منی
یه نیم نگاه توبسم دین ودنیای منی
شیرجمل حسن ابن علی
ای بی بدل حسن ابن علی
ابوذر رییس میرزایی (بهار)
#نوحه_شهادت_امام_حسن_
امام حسن(ع)
نوحه.واحد
سفره ی لطفت عظیم
من گداتم ازقدیم
ای گل باغ زهرا
یاکریم ابن کریم
مولاجان.ای همه ی کار و کسم
یک لحظه.نیمه نگاه تو بسم
مولاجان.بی تو اسیر قفسم
یاحسن کریم آل مصطفی
امام بی قرینه
کشته ی زهرکینه
یاحسن ابن علی
ای غریب مدینه
آخرشد.زهرستم حاصل تو
واویلا.یاور تو قاتل تو
آقاجان.امان امان از دل تو
یاحسن کریم آل مصطفی
بسته شد چشم ترم
فکر دیوار و درم
بین کوچه ها شدم
من عصای مادرم
غرورم.شکست میان کوچه ها
دیدم که.یه مرد پست بی حیا
سیلی زد.به روی مادر بی هوا
یاحسن کریم آل مصطفی
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
#نوحه_شهادت_امام_حسن_
شهادت امام حسن(ع)
نوحه
زهرکینه شد حاصل من
یارم آخر شد قاتل من
ای حسین و ای خواهرم زینب ببینید
نیمه جانم وای از دل من
اهل عالم من کشته ی زخم زبانم
درغریبی زد همسرم آتش به جانم
ای وای.بادلی پر شرر
گشتم.پاره پاره جگر
ای وای.ازغریبی
جانم.آمده بر لبم
ناله.می زند زینبم
ای وای.ازغریبی
جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان
هم غریب و هم بی پناهم
هم پریشان هم غرق آهم
در کنارم نه یاوری نه مونسی بود
بین شهر غم بی سپاهم
وای ازاین غم نزدیک قبرم پیش یاران
وای ازاین غم تابوت من شد تیرباران
ای وای.بادلی مبتلا
ای وای.می کنم ناله ها
ای وای.ازغریبی
هستم.غرق شور و نوا
هستم.حسن مجتبی
ای وای.ازغریبی
جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان
ای امان از ظلم زمانه
من غریبم در آشیانه
طشت پرخون دارد خبر ازاین دل من
یاد مادر شد بی بهانه
در مدینه پیش دوچشمان ترمن
بین کوچه نقش زمین شد مادر من
ای وای.مثل گل پرپرم
ای وای.محرم مادرم
ای وای.از غریبی
ای وای.بین دیوار و در
ای وای.مادرم شد سپر
ای وای.ازغریبی
جانم.ای حسن جانم2 ای حسن جان
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
#نوحه_شهادت_امام_حسن_
زمینه شهادت امام حسن (ع)
غریب مدینه ام جگرم پاره پاره
زینبم طشتی آورازلبم خون میباره
همسرم قاتل من
قتله گه منزل من
میسوزد این دل من
می میرم از بی وفایی.وای ازغربت ازتنهایی
جانم حسن جانم حسن
خاطره ی کوچه هابه زخم دل نمک زد
لحظه ای که نامردی مادرمو کتک زد
پیش چشمای ترم
زمین خورده مادرم
هرگزنشدباورم
دیده ام من روی نیلی.دست سنگین ضرب سیلی
جانم حسن جانم حسن
لایوم کیومک ای برادریاحسین
ستاره ها می ریزم درغم تو ازدوعین
روی نیزه سرتو
روبه رو خواهرتو
میبینه دخترتو
سرتو و طشت طلا.لب تو و چوب جفا
جانم حسین جانم حسین
ابوذررییس میرزایی(بهار)
#نوحه_شهادت_امام_حسن_
زمینه شهادت
حضرت امام حسن (ع)
یاحسن ای غریب مدینه
کشته ی زهرجفا ازکینه
قاتل جان تو مونس ویارت بود
غصه ی تنهایی دردل زارت بود
گریه کنت شده زینب کبری
پاره جگرشری آه و واویلا
ناله ی زینب آه
دل پره درد ومحن.غریب مادرحسن
پیش چشم زینبت یاحسن
می چکدخون ازلبت یاحسن
زهرشرربارت روضه ی مادرشد
دروسط کوچه فاطمه پرپرشد
دشمن ومادر و ضربه ی سیلی
چادرخاکی و صورت نیلی
ای وای ازاین غم
دل پره درد ومحن.غریب مادرحسن
گفتی تو برآن شاه عالمین
لایوم کیومک یاحسین
گریه کنم حسین برغم کربلا
راس تو می رود بر روی نیزه ها
مزد تلاوت سوره ی قرآن
چوب جفا ولب توحسین جان
ناله ی زینب آه
همه جاشد کربلا یاحسین یاثارالله
ابوذررییس میرزایی (بهار)
#نوحه_شهادت_امام_حسن_
زمینه شهادت امام حسن (ع)
شراره ی زهرکین به جگرتو نشست
بارفتن توحسن کمرحسین شکست
یاحسن غریبی ومظلوم.یاحسن زیاوری محروم
یاحسن خواهرتوزینب.میشود زغم تومهموم
حسن غریبی ومظلوم
یاحسن غریبی ومظلوم
فدای امام حسن جونه همه عالمه
روضه ی غریبیشو هرچی بخونیم کمه
پاره شد جگرش ازغمها.یادسیلی وروی زهرا
مادرش به روی خاک افتاد.صورتش کبوده واویلا
برات بمیرم ای آقا
یاحسن غریبی ومظلوم
ابوذر رییس میرزایی
#نوحه_شهادت_امام_حسن_
دل نوشته
#فراق اربعین
#خاطرات
#روضه
سلام علی ساکن کربلا
سلام علی روح قالو بلی
دلم تنگ کرببلاته حسین
هواییه صحن وسراته حسین
دل من به این اربعین ها خوشه
منو دوری کربلات میکشه
توی سینه ی من فقط حسرته
میدونم که این دوری از غفلته
چقد یادگاری چقد عکس دارم
نیام کربلا ازهمین ترس دارم
داره آتیشم میزنه این فراق
توو این روزا بودم پراز اشتیاق
نشد قسمتم باز کنارت باشم
نشدکه مقیم دیارت باشم
آقاجون غم هجرو دوری بسه
صبوری صبوری صبوری بسه
دلم لک زده واسه ی موکبات
رفیقای ساده رفیقای لات
دوباره بگم یاعلی و برم
پیاده مسیر حرم تاحرم
پاهامون میشد توی این قافله
به یاد رقیه پراز آبله
کنار رفیقام کنار فرات
میخوردیم باگریه یه چای نبات
همین جا به روی زمین مشک آب
یه ساقی که شرمنده شد از رباب
سکینه می گفت ای عمو العطش
تووآغوش مادر پسر کرده غش
ولی دست و مشک وعلم روزمین
به ساقی زدن ازیسار و یمین
صدا زد همین جا که ادرک اخا
برادر برادر برادر بیا
رفیقا بیاین ردشیم ازاین محل
جلوتر جلوتر بریم روی تل
رسیدیم به اونجا که یه خواهری
باحال خراب و دل مضطری
صدا زد کجا میری ای هم نفس
بلندشو به فریادزینب برس
نباشی میشه دورمن ازدحام
منو میبرن کوفه بازار شام
به زخم دل ما نمک میزنن
اینا خواهرت رو کتک میزنن
میدونی کجا قلب زینب شکست
همون جاکه قاتل روسینه نشست
یه دفعه دل آسمونا طپید
گل زینب و ازقفا سر برید
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
#نوحه_اربعین_
اربعین
نوحه
ازغم هجر توام زار و پریشان
بی تو برادر شدم بی سر و سامان
ماه تابانم
بر تو مهمانم
آمدم باغم و دیده ی گریان
یاحسین یاحسین یاحسین جانم
زندگی دنیوی بی تو سراب است
دختر جامانده ات کنج خراب است
بسکه سیلی خورد
غنچه ات پژمرد
ازغمش این دلم در تب وتاب است
یاحسین یاحسین یاحسین جانم
زاءر قبر توام ای گل پرپر
با قد خم آمدم دلبر بی سر
بی کفن گشتی
پاره تن گشتی
ای کس و کارمن یوسف مادر
یاحسین یاحسین یاحسین جانم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
#نوحه_اربعین_