زمینهکوچه،اومدبیمعطلی.mp3
4.27M
﷽
#زمینه_کوچه
#فاطمیه_۱۴۰۳
بند1️⃣
اومد بی معطلی
عقده داشت از بابام علی
راه مادر و گرفت
دادزدم بی حیا نزن _ولی
یه جوری زد که دنیا ، روی سرم خراب شد
سهم دلم ازون روز ، غصه ی بی حساب شد
وای دلم کباب شد
اون روز بین اون گذر
هی مردم زنده شدم
پیش چشم مادرم
خیلی شرمنده شدم
(مادر،وای)
بند2️⃣
هر روز دارم اضطراب
خاطراتم میده عذاب
پیش چشمم بوده که
دنیا روی سرم شده - خراب
چه آتیشی توُ کوچه ، توی دلم روشن کرد
الهی خیر نبینه ، دس روی زن بُلَن کرد
چکار با حسن کرد
چیزی رو که من دیدم
باعث شد که بِشکنم
تا عمر دارم بخدا
باید که دم نزنم
(مادر،وای)
بند3️⃣
داغ کوچه اوج غم
به زینبم چطور بگم
خواهر اوج عاطفه است
خواهرم یعنی ملجاء - حرم
کربلا هم یه روزی ، برا علیِ اکبر
جلو چشای زینب ، وا میشه کوچه آخر
وای از ارث مادر
تا محشر فقط میگیم
آه از داغ کوچه ها
ای وای از غمِ حسین
آه از داغ کربلا
(حسین،وای)
🖍️بهقلم؛
#محمد_زنجانی✍
#امیر_طاهری ✍
#کوچه_بنی_هاشم
#فاطمیه
.
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#بستر_بیماری
#زبانحال_مولا
ای صفا بخش ِ دلِ حیدرِ کرار، بخند
هستیِ خانهی من، همسرِ غمخوار، بخند
دلخوشیِ همهای، نالهی خود را کم کن
جانِ من، جانِ حسن، فاطمه، یکبار بخند
دردِ پهلو و کمر، کرده زمین گیر، تو را
من که دانم چه کشی، لیک به اجبار بخند
گذرِ کوچه چقدر پیر نموده است تو را
ای ستمدیدهی دستانِ ستمکار، بخند
محسنت رفت، ولی جان حسین و زینب
جای این خیره شدن بر در و مسمار، بخند
قولمان چیز دگر بود، نه افتادن تو
محرمِ رازِ علی، یار و وفادار، بخند
این دمِ آخری از کرب و بلا میخوانی؟
نرود دختر تو بر سرِ بازار، بخند
#مرتضی_عابدینی ✍
.
.
#فاطمیه
#غربت_مولا_علی
#بستر_بیماری
میخ و مسمار و در و شعله ، همه در کارند
که غمت را به دل شیر خدا بگذارند
دردت از ناحیه ی سینه و پهلوست ولی
زخم هایی که تو داری به تنت، بسیارند
چند روزی وسط بستری و می بینم
بچه ها بیشتر از مادرشان تب دارند
قنفذ آمد وسط کوچه و خوب فهمیدند
کار افتادن من را به چه کس بسپارند
چهل نفر روی درِ سوخته پا کوبیدند
چهل نفر که همگی فتنه گر و اشرارند
آمدند بهر #عیادت، که بخندند به من
بانیان زدنت ، باز پی آزارند
#مرتضی_عابدینی ✍
.
.
#زمزمه #شور #گودال
#امام_حسین علیه السلام
#احسان_نرگسی ✍
#سیب_سرخی 🎤
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه گودال و
این همه نیزه / این همه شمشير / این همه غارت
یه پیراهن
این همه دعوا / این همه غوغا / آه از این غربت ۲
سر پیراهن تو جنگیدن // بهت خندیدن ۲
العطش های تو رو نشنیدن // بهت خندیدن ۲
روی زخم تو نمک پاشیدن // بهت خندیدن ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه آقا و
این همه مرکب / روبه رو زینب / شد تنش پامال
یه نامرد و
خنجر کهنه / روبه رو مادر / اومده گودال ۲
نانجیب می زد تو رو با کینه // نشست رو سینه ۲
نمیگه خواهر تو می بینه // نشست رو سینه ۲
سینه ی تو چقدر سنگینه // نشست رو سینه ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یه خواهر که
وسط گودال / بین اون جنجال / شده آواره
یه خواهر که
جلویِ چشماش / رو تنِ داداش / نیزه می باره ۲
زینبت میون نامحرم هاس // کجایی عباس ۲
پیکر حسین رو خاک صحراس // کجایی عباس ۲
برای غارت خیمه غوغاس // کجایی عباس ۲
.
#شور_امام_حسین
.👇
-22995197_2042502613.mp3
8.28M
🎵 یه گودال و این همه نیزه
🎙 #حاج_حسین_سیب_سرخی
فاطمیه
25 آبان ۱۴۰۳
🖌 #احسان_نرگسی
.
#فاطمیه
#ترکیب_بند
#هجوم_به_بیت_وحی
آیت حق ،فاتح لشکر، یل خیبر گشا
مانده ام از چه ندارد قصد جنگیدن چرا؟
همسرش دخت نبی در بین آتش پشت در
گشته صید کینه ی دشمن به صد جور وجفا
حیدری که همچو شیر بیشه ، هنگام نبرد
جنگجویان عرب را می شکافد از قفا
حیدری که ضربتش در روز خندق برتر است
از عبادتهای جن وانس در نزد خدا
حیدری که در شجاعت اشجع الناس است او
پس چگونه ریسمان بر گردنش شد آشنا
دست بسته می برندش سوی مسجد ، صدعجب
عرش و فرش و ساکنینش ،واله از این ماجرا
این سخنها را به حیرت گفت: تا مرد یهود
حیدر از او با نگاهی غارت دل می نمود
گفت حیدر: ای یهودی من همان نام آورم
شیرحقّ ، فرزند کعبه، حیدرم من حیدرم
من همانم فاتح خیبر ،امیر کائنات
در میان معرکه از شیر رزمنده ترم
اولین یار رسولم بنده ی پروردگار
زادگاهم قبله گاه و عالمی را سرورم
اینکه می بینی دو دستم بسته و درغربتم
اینکه می بینی سکوتم در عزای همسرم
اینکه می بینی گلم در پشت در افتاده و
اینکه می بینی چنین غمدیده زار ومضطرم
اینکه می بینی جسارت را تحمّل می کنم
با وجودی که وصیّ بر حق پیغمبرم
حقّ سفارش کرده ، تا در صبر سرداری کنم
سنّت پاک نبی را در جهان جاری کنم
گرچه دستم بسته اما کار عالم با من است
تا به ساحل بردن کشتی خاتم با من است
صبر من از فتح خیبر هم که گفتی برتر است
غربت و مظلومی و رنج دمادم با من است
راه تشخیص فتن ها و نفاق و تیرگی
راه تشخیص دوروئی های مبهم با من است
بعد پیغمبر همه رفتند و من تنها شدم
گرچه موسی با من و عیسی بن مریم با من است
نیل را بشکافم و من مرده زنده می کنم
در دلم غم نیست تا زهرای اعظم با من است
شیعه گردیدی تو حالا چون تفکّر کرده ای
خوب می دانی که با من حقّ و حق هم با من است
شیعه گی یعنی تفکّر در مسیر بندگی
بندگی یعنی ولایت ، با علی کن زندگی
#حسین_رضایی ✍
#فاطمیه۱۴۰۳
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
.