: مولودی ولادت امام محمد باقر (ع) - مدینه باز دل بی قراره زمین پر از عطر بهاره - حاج محمدرضا طاهری
مدینه باز دل بی قراره
زمین پر از عطر بهاره
فرشته نذر امام باقر
گلاب و آیینه می یاره
سحر روشن امید تو آسمونا در اومده
می تابه نور معرفت که عمر ظلمت سر اومده
روی دست امام سجاد گل پیغمبر اومده
مدینه باز دل بی قراره
زمین پر از عطر بهاره
فرشته نذر امام باقر
گلاب و آیینه می یاره
تو قاب چشماش پر از اشک تبسم مادره
با یک نگاهش دل بابا به آسمون می پره
بروی ماهش گلای بوسه ی عمو علی اکبره
مدینه باز دل بی قراره
زمین پر از عطر بهاره
فرشته نذر امام باقر
گلاب و آیینه می یاره
ستاره ی عرش برینه، چراغ مهرش توی سینه
میون خونه می خنده وقتی، حسین زهرا رو می بینه
مدینه باز دل بی قراره
زمین پر از عطر بهاره
فرشته نذر امام باقر
گلاب و آیینه می یاره
شراب کوثر خدا می ریزه از گوشه لبش
برای خواب آروم می شه رو دستای عمه زینبش
صدای خنده ی اباالفضل لالایی خون هر شبه
مدینه باز دل بی قراره
زمین پر از عطر بهاره
فرشته نذر امام باقر
گلاب و آیینه می یاره
سخاوت و وسعت لطفش همیشه دریاییه
ولایتش نور مهتاب شبای رویاییه
تو عشق و مستی بهونه ی همه دلای زهرائیه
مدینه باز دل بی قراره
زمین پر از عطر بهاره
فرشته نذر امام باقر
گلاب و آیینه می یاره
تو باقر العلم خدایی، بهشت سر سبز ولایی
تو یادگار پرنده های مهاجر کرب و بلایی
شب جشن نگاه تو نزول مهر و محبته
با تو بودن برای من قشنگ تر از حور و جنته
عیدی امشبم آقا جون یه برات زیارته
مدینه باز دل بی قراره
زمین پر از عطر بهاره
فرشته نذر امام باقر
گلاب و آیینه می یاره
تو دفتر خاطرات من نشونه ی عشقته
رو شاخه ی مرده ی قلبم جوونه ی عشقته
دلم یه عمره که با دعای تو دیوونه ی عشقته
مدینه باز دل بی قراره
زمین پر از عطر بهاره
فرشته نذر امام باقر
گلاب و آیینه می یاره
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع #مولودی #طاهری
🕊
@avaye_alaviunسینه زنی _زمینه _امام حسن مجتبی علیه السلام_حاج حنیف طاهری.mp3
زمان:
حجم:
2.24M
سبک: یاحسین غریب مادر تویی ارباب دلِ من
🎧 #سبک_زمینه👆
🎤کربلایی حنیف #طاهری👌
(یاحسن عزیز زهرا ع)
📝 #متن_نوحه👇
یا حسن عزیز زهرا 2
ما به عشق تو اسیریم
یه روزی بدون آقا جون پای پرچمت میمیریم3
یه روزی میایم مدینه
یه ضریح برات میاریم
برای روز ظهورش
(چشم انتظاریم)2
پرچم سبز رو گنبد
اسم یا فاطمه خورده
دلای سینه زنارو
(تا خود کربلا برده) 2
(یا حسن عزیز زهرا)3
جوونیم رفت و هنوزم تو حرم نداری آقا
هر شب و روز من میسوزم تو حرم نداری آقا3
(هنوزم عزیز زهرا
بی کسی میون دنیا) 2
باید از غم بقیعت
( بمیرم آقا) 2
(خسته ام خسته ی خسته
دلم از زمونه سیره
میبینم عکس بقیع و
(به خدا گریه ام میگیره) 2
(یا حسن عزیز زهرا)4
(میبوسه دست تو آقا
گره ای که وا نمیشه
آره بازه در خونه ات رو گرفتارها همیشه) 2
(حضرت بارون رحمت
کار تو جود و کرامت) 2
به همه بدا و خوبها داری محبت
(اومدی پر کنی آقا
دوباره دستهای مارو) 2
جون قاسم روزی مون کن
اربعین کرب و بلا رو
پرچم سبز رو گنبد
اسم یا فاطمه خورده
دلای سینه زنها رو
تا خود کربلا برده
(یا حسن عزیز زهرا)
➖ #ماه_صفر🏴
➖ شهادت #امام_حسن ع🏴
.
4_5803309185575682155.mp3
زمان:
حجم:
3M
#میلاد_حضرت_زینب_کبری_س
مداح : #طاهری
🌸(چه خبره امشب مدینه،
ماه و ببینید رو زمینه)۲
(اومده بهونه ی علی ع
سراپا نشونه ی علی ع
چراغ تو خونه ی علی ع
(هستی حیدره )۲.....
@avaye_alaviunكربلايی حسين طاهری_فاطمیه97 - شب دوم - شور - آه از دوری هر شب هستم-1547892433.mp3
زمان:
حجم:
15.77M
🎧 #سبک_شور 👆
🎤حسین #طاهری👌
💔آه از دوری ...
آه از دوری²
هر شب هستم
حرم تو ولی میبینم که دوباره خوابم انگار
وای از تکرار
من میترسم
بمیرم نبینم حرم تو رو از این غم میمیرم
بی تو هر بار
خواب میدیدم
که به پای ضریح تو اشکای نم نم بارون میشه
من تو رویا
میدیدم که دلم توی صحن تو آقا مهمون میشه
خواب میدیدم
منو اشک و حرم تا سحر میمونیم تنهای تنها
من میگفتم
همه درد دلامو کنار ضریحت با تو آقا
آقام آقام آقام آقام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوست دارم
کاری کردی
تو با این دل خسته که تا نفسی هست از داغ تو
خون میبارم
تو رویاهام
میبینم که میامو روی قدمای تو آقا جان سر میزارم
من دل تنگم
برا نیمه شبای حرم دم ایوون باز بی تابم
هر شب آقا
به امید زیارت تو توی رویاها میخوابم
من دل تنگم
شب و روزمو فکر حرم میدونی پر کرده آقا
کاری کن تا
دل عاشق و خسته من حرمت برگرده آقا
آقام آقام آقام آقام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عاشق هستم
از روزی که
اومدم توی دنیا آقا دلمو دست تو دادم
عشقت مهر
مادر زادم
شکر لله همه عمرمو پیش تو بودم و آقا روی پای تو افتادم
آغوش تو
شده خونه امنی برای همه این بی تابی ها
کاشکی میشد
که یه شب شده حتی تو خواب تو رو من ببینم آقا
هر چی دارم
به خدا همشو به تو و به ابالفضلت مدیونم
تا جون دارم
پای پرچم و هیئت و عشق تو همیشه میمونم
آقام آقام آقام آقام
.
#روضه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بيت رهبري سال 96 به نفسِ حاج محمد رضا #طاهری
┄┅═══••↭••═══┅┄
روز آخر شانه زد بر گیسوان دخترش
*می دونم دلت دیگه اینجا نیست،همه دل ها رو ببریم پشت در خونه ی حضرت صدیقه ی طاهره،چه خبرِ توی این خونه این شب ها؟حال بی بی دوعالم فاطمه رو نوشتن این روزها اینطوری بوده،" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْس، نَاحِلَةَ الْجِسْم، بَاكِيَةَ الْعَيْن" شما اگر گریه کنید هیچ کسی به شما اعتراض نمی کنه،اما این شب ها می اومدن درِ خونه ی امیرالمؤمنین می گفتند:علی! به فاطمه بگو یا روز گریه کنه یا شب...*
روز آخرشانه زد بر گیسوان دخترش
شست با دست لباس کودکانِ دیگرش
تا نماند کودکی آنجا گرسنه بعد از او
در تنورِ خانه نان می پخت دل خاکسترش
کارهای خانه اش را یک به یک انجام داد
دستِ آخر ماند کارِ همیشه برترش
جامه ی روشن به تن کرد و سوی محراب رفت
تا بماند یادگار از او نماز آخرش
*جامه ی روشن بر تن می کرد فاطمه، اما این لباس بر تنِ فاطمه ساعتی نمی ماند،آخه از جای سینه ی آزرده خونِ تازه می آمد*
در اتاقی رفت و اندکی آرام ماند
تا شود کم کم محقق مژده ی پیغمبرش
خادمش وقتی صدا زد پاسخی نشنید از او
بر سر و روی خودش زد زآنچه آمد بر سرش
*داره صدا میزنه بی بی رو،یه مرتبه دید در باز شد...*
کودکان وارد شدند و صحنه را شاهد شدند
هر یکی رفت تا آسمان فریادِ مادر مادرش
*جوانها! راه عاقبت به خیری رو اربابتون ابی عبدالله به شما نشان داده،تا در باز شد،بچه ها اومدن خودشون رو روی بدن انداختن،امام حسن صورت روی سینه ی مادر گذاشت،اما دیدن ابی عبدالله راهش رو کج کرد،اومد پایین پایِ مادر،صورت کف پای مادر گذاشت،صدا زد:مادر! من حسینم،با من حرف بزن...*
آن یکی صورت نهاده بر کف پایش چرا
دیگری بر سینه ی مادر چرا باشد سرش
*اسما صدا زد: آقازاده ها! زود بروید باباتون رو خبر کنید بیاد...*
مرتضی در مسجد از این ماجرا شد با خبر
باورش سخت است،باور کن نمی شد باورش
آنکه با هشتاد زخمش در اُحد بر پای بود
آنکه زانویش نشد خم وقتِ فتحِ خیبرش
*آی گریه کن ها! تا حسنین دویدن گفتند: بابا! مادرمون از دستمون رفت،یه وقت دیدن...*
زانویش لرزید و افتاد و دگر از هوش رفت
چیست این داغی که گشته اینچنین ویرانگرش
*همه دشمنا توی مدینه منتظر بودن یه روز زنوهای علی بلرزه،اینجا روایت نوشت:بارها تو این مسیرِ کمِ مسجد تا خونه، بارها علی امیرالمؤمنین رو زمین افتاد...
گریه کن ها! این یه سردار بود همه منتظر بودن خم شدنِ زانوانش رو ببینند،یه سردار هم من سراغ دارم،کربلا،تا اومد کنار بدنِ اباالفضل،یه وقت دیدن خم شد، دست به کمر گرفت،صدا زد: "الْانَ إِنْکَسَرَ ظَهْری"...
مدینه امیرالمؤمنین نوشتن "فبُكی بُكاءً عالیا" بلند بلند گریه می کرد،ابی عبدالله هم کنار بدن اباالفضل نوشتن "فبكی بُكاءً عالیا"...تا صدای گریه ی حسین بلند شد،یه مرتبه همه هلهله کردن،همه کف زدن..حسین..*
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه