روضه شب 15 محرم98.mp3
زمان:
حجم:
6.5M
روضه شب 15 ماه محرم
#مصائب_حضرت_زینب_در_کوفه
حسنیه شهید آلبومبارک اهواز
توضیح :غزل اول مجلس در #دستگاه_همایون بود
#دستگاه_همایون
#روضه_در_گوشه_شوشتری
#حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
مادر ، دیگر بهانه
به دستت نمی دهم
یک لحظه کارِ خانه
به دستت نمی دهم
دستت شکسته و
به سرم شانه می زنی
از این به بعد
شانه به دستت نمی دهم ...
آی جوونها ، هیچ چیز سخت تر از این نیست که آدم مریض داشته باشه ، بعضیا منتظرمُردنش باشن ... زنای مدینه ... ( ان شاالله هیچ وقت مادرت ، تو بستر نیفته ) خدا نکنه یه مادر دیگه نتونه راه بره ، اینقدر بچه ها غصه میخورند ، دیکه آخرین روزا نفساش صدادار شده بود ، زنای مدینه اومدند ملاقات فاطمه ، کاش نمی اومدند ، زینب دختر فاطمه است ، مظهر ادبِ ، تا جلو در زنها رو بدرقه کرد ، همونجا نشست شروع کرد گریه کردن ، علی اومد : دخترم چرا گریه میکنی ؟ نتونست جواب بده ، حسن اومد گفت خواهر چی شده ؟ نتونست جواب بده ، تا حسین اومد ، گفت داداش به تو میگم
داداش زنهای مدینه اومدند ملاقات مادر ، اما جیگر منو سوزوندند ... چرا ؟ گفت داشتند میرفتند زیر لب به هم میگفتند : دیگه فاطمه رفتنیه ... یا زهرا ...
@madahichannel
@Asheghane_hazrat_zeynab
#حضرت_علی_اکبر
( علیه السلام )
#سینه_زنی
#دستگاه_همایون
#حاج_محمود_کریمی
#نغمه_حجاز
از خیمه برون ،
چو رسولَ الله
آمد پیشِ چشمِ ، ثارَالله
دستی بر قبضه ی شمشیرُ
فریادِ علی اکبر
یا علی ولیُ الله
همه ی اهلِ حرم از
پیِ او نالان
فلک از غمِ او گریان
فلک از نفسش سوزان
به کف آینه و اشک و قرآن
به تنش زره یِ
رسولِ دو سرا
می برد به نگاه
دلِ خون خدا ، مولا
از خیمه برون ،
چو رسولَ الله
آمد پیشِ چشمِ ، ثارَالله
دستی بر قبضه ی شمشیرُ
فریادِ علی اکبر
یا علی ولیُ الله
#بند_دوم
دست عالَم و
دامنِ تو ، یا علی
غم تو مولا علی
علی علی ، علی علی 2
( از خیمه برون ،
چو رسولَ الله ... )
جمله تکرار تا آخر ...
#بند_سوم
نظر عباس
به نگاهِ یلِ حیدر
که ببیند از او ، یک بار
مثل پرده ای از خیبر
می رسد رجزِ اکبر
امیر عالمین ،
نگاهش به جنان
زیر تیغ و سنان ،
تو عزیزِ حسین ( ای وای )
( از خیمه برون ،
چو رسولَ الله ... )
جمله تکرار تا آخر ...
#بند_چهارم
دست خدا ، دست مولا علی
دست او هم علی
از میمنه تا میسره
می تازد و می گوید و
حیدر امیرالمومنین
می دوزد از ، تیغش ببین
صد آسمان ، را بر زمین
حیدر امیرالمومنین
.
.
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#حاج_مهدی_سماواتی 🎤
#دستگاه_همایون
کسی که غیر مصیبت ندید
زینب بود
کسی که عشق از او شد پدید
زینب بود
نخست روز به بازار عشق
آنکه ز جان
متاع جور و جفا را خرید زینب بود
کسی که قامت اسلام
شد ز صبرش راست
ولیک ، خود چو هلالی خمید
زینب بود
به چار سالگی آن دختری
که در دل شب
پیِ جنازه ی مادر دوید
زینب بود
کسی که فاطمه او را
به دامن از اول
برای کرب و بلا پرورید
زینب بود
تا دید برادر تنها شده دیگه یار و یاور نداره ، اومد سراغ دو تا آقا زاده ش ... برید امام زمانتون رو یاری کنید ... غریبه ... حسین ...
گفتن اگه دایی اجازه بده ، از این بهتر برای ما چیه ؟
اومد خدمت برادر
داداش اجازه بده بچههای منم برن جانشون رو فدای تو کنند ، فرمود : زینبم ، هر چه داغ دیدی برات بسه ... این همه داغ روی داغ دیدی
داغ علی اکبر ، داغ عباس ، داغ قاسم
بهر تو داغ علمدار بس است
داغ یاران وفادار بس است
دید اجازه نمیده ، راضی نمیشه ، قسمش داد به حق فاطمه ... بلاخره اجازه گرفت و بچه هارو روانه کرد ... وارد میدان شدند ، رجز میخونن : امیری حسین و نعمَ الأمیر
داغ این دوتا آقا زاده رو هم به دل زینب گذاشتن ، بدنشون رو رساند خیمه ، زن ها همه از خیمه بیرون ریختند ، به سرو سینه میزدند ، اشک میرختند ، اما مادر از گوشه ی خیمه بیرون نیومد ...حسین ...
زینبی که تا صدای ناله ی علی اکبر رو شنید ، سراسیمه اومد میدان ، خودشو رساند بالا سر برادرو برادرزادش ، هی صدا میزد : وای اُخیّا ...وَبنَ اُخیّا ... وای برادرم ، وای پسرِ برادرم ...
اینجا دیگه از خیمه خارج نشد ، آخه مادره ، داغ دیده ، غمگینه ، راضی نشد چهره ی غمگین شو حسین ببینه ... یه داغ دیگه ، یه غم دیگه به غم های حسینش اضافه بشه ... حسین ...
در برج ولایت است کوکب زینب
علامه ی نارفته به مکتب زینب
گفتم به خرد
یگانه ی دوران کیست ؟
بیپرده دوبار گفت
زینب زینب ...
زینب بود
👇