eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
956 ویدیو
595 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
10. ای که دل ها.mp3
2.45M
سینه زنی بسیار کوتاه السلام علیک یا ابا عبدالله ای که دل ها همه از داغ غمت غمگین است وی که از خون تو صحرای بلا رنگین است نرود یاد لب تشنه ات از خاطره ها هر که را مینگرم از غم تو غمگین است السلام علیک یا ابا عبدالله جان به قربان تو ای کشته که خود فرمودی مرگ با نام به از زندگی ننگین است چه کنم گر نکنم گریه به مظلومی تو گریه ابی است که بر اتش دل تسکین است شاعر :
دوست دارم سینه زدن پا علمو دوست دارم خادمی تو محرمو دوست دارم شبای جمعه حرمو کربلا علت نوکریم کربلا خونه ی مادریم کربلا عشق من از قدیم الهی که تا نفس تو سینمه بگم حسین خوش بحالم که شده سایه ی رو سرم حسین تو بده تو صحن بین الحرمین پرم حسین ... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ دوست دارم مقیم کربلا بشم دوست دارم تو اربعین فدا بشم دوست دارم غلام با وفا بشم کربلا قبله ی عالم کربلا زخممو مرهم کربلا روزیِ سالم الهی مثل زهیر و عابست نگام کنی تو صف محشر و عقبا تو منو صدام کنی با یه نیم نگات آقاجون منو سر به راه کنی ... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ دوست دارم پرای رو علامتو دوست دارم چاییِ توی روضتو دوست دارم تو هیئتا عبادتو کربلا به خدا بهشته کربلا با گِلم سرشته کربلا ته سرنوشته الهی مرگ منم پایین پای تو باشه رو لبم تا آخرش فقط نوای تو باشه شامل حال گدا همش دعای تو باشه ... یا عزیز الله ، یا حسین ثارالله ...
به نام زهرا ، یه نام زینب خدایی هستم غلام زینب زینب قهرمان کرب و بلا شد پرچمدار عشق خونِ خدا شد قطعاً خودش هم جزو شهدا شد بعد از کربلا حقو جستجو کرد چون با خطبه هاش شامو زیر و رو کرد گرچه سر به دریای غم فرو کرد حالا که پشت این درم تا آخرش یه نوکرم همینه آرزوم فقط بشم مدافع حرم ... یا زینب مدد اُم المصائب ... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ به نام زینب ، به نام عباس منم اسیر مرام عباس اونکه تو وفاداری بی مثاله اوج ادب و غیرت و کماله عشقش واسه هر عاشقی مداله اینکه همه میگن پور علیه نورش به خدا از نور علیه سینش پُر از عشق و شور علیه بنازم اونکه محشره خودش تکی یه لشکره میگن تو میدون نبرد مثل علی دلاوره ... یا سقا مدد ابوفاضل ... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ به نام عشقم ، به نام ارباب تموم سوز صدامه ارباب نذر غم کرب و بلا صدامه خوبه که همیشه حسین باهامه ذکر یا حسین جان علی الدوامه هر کی با حسین باشه سربلنده دستش به غلامی همیشه بنده چونکه مادرش اینو میپسنده حسینی ام تا آخرش فقط به عشق مادرش همینو از خدا میخوام باشم همیشه نوکرش ... حسین جانم ابی عبدالله ...
سر تو از سر نیزه به من توان می داد امید بر دل مجروح بی کسان می داد خودت که از سر نیزه به چشم خود دیدی کنیزکی به یتیم تو خرده نان می داد نماز جمعه کوفه شلوغ بود آن روز گمان کنم که علی اکبرت اذان می داد میان مجلس شان از کنیز تا گفتند: سکینه دخترت از ترس داشت جان می داد برای خوش گذرانی، یزید در مجلس مدال نیزه زنی را که بر سنان می داد... ...رقیه دختر دردانه داشت دق می کرد دوباره رأس اباالفضل را نشان می داد هزار مرتبه گفتم نخوان عزیز دلم! تو خواندی و صله ات را به خیزران می داد همین که چوب جفا بر لبان تو می خورد بدان که خواهر تو سخت امتحان می داد نبودن تو ز یک سو و ضربۀ زنجیر به جسم خواهر تو درد استخوان می داد مهدی نظری
اوغول اوغول نازلی بالام گوزل بالام دل آچمیان بالام ایوده ملییب یرییب قاچمیان بالام (کاش ایكی نوع آداملارا گونون باتار چاقی اولمیا؛بیری اوغلی ئولن ننه دی بیری ده یتیم اوشاقدی؛گونون باتار چاقی اولاندا اویتیم بالا همیشه بوینی چینینده دولانار هیچ اورگی گلمز کوچه ده اوشاقلارا قوشولا؛اوغلی ئولن ننه ده دیزلرین قوجاخلار یانا یانا آغلار؛ رباب یانایانا دییردی بالا آتما منی) بالا گل اولسان اگر باغبانیوم چولرده آلتی آیدی سنین ناگرانیوم (معمولا کی ننه کی بالادان خجالت اولار ؛اوغول ئولونجک آغلارام الریوی باغلادیم؛خانم زینب ربابدان بوسوالی خبر آلدی رباب ده گوروم غارتده سنی نجه وروبلار سینون گوریب رباب دیدی خانم بالامین ال ایاقین باغلادیم بالا گوررسن معمولا دیزی اوسته یاترداندا ایاقلاری سینیه طرف اولار خانم بالام اوقدر ایاقلارین چالردی سینمه ) اوغول حقلیسن گلمیه سن چون سنی خوش ساخلامادیم کور اولونجا گرک آغلیدیم اوغول آغلامادیم الیوی باغلادیم اما یاراوی باغلامادیم (کربلادن آیرلاندا گوردولر هره قاچیر ئوز بالاسنین جنازه سی اوسته سریه قاچیر قاسم بالینینه ام کلثوم قاچیر ابوالفضل جنازه سینین بالینینه لیلا قاچیر علی اکبر بالینینه سکینه دییر گوردوم ننم رباب بئله آواره دولانیر گلدیم قاباقا ننه نیه بئله آواره دولانرسان دیدی قیزیم گورورسن هره قاجیر ئوز بالاسنین جنازه سینین اوستونه اما منیم اوصودامر بالامنان خبر یوخدی دیدی ننه عاشورا گونی بابام گتیردی علی اصغری خیملر دالندا دفن اله دی ؛دیدی قیزیم نولار منی آپار بالامین قبری اوسته بالامی گویلوم ایستیر بایرام اولاندا عزیز گون اولاندا اوغلی ئولن ننه هامیدان قاباخ دورار ایاقا چادرن سالار باشناسوروشسان خانم بایرامدی هارا گیدیرسن دیر اول گیدیرم بالامین قبری اوسته بالاملا بایراملاشام سکینه دییر گلدوخ علی اصغرین قبرینین کنارینه گوردوم ننم رباب بیر صاقا باخدی بیر صولا باخدی گوردوم ننم ایلشدی یره باشنان معجرین آشدی دیدیم الله گوره سن ننم نیه بئله الیر سکینه دییر گوردوم ننم رباب دوشونون صودون توکور بالانین قبری اوسته دوشومده من بو صوتی شامه آپارمارام بالا مرغک زخمی من لانه بیا شویمت چهره خونین تورا در بغل گیرمو از غصه رهم بهر تو آب دهم دانه دهم سنبل آچوب چمنلرده بویونجا بوی بوخونون گورنمدیم دویونجا آتما منی گل اولسان اگر باغبانیوم چولرده آلتی آیدی سنین ناگرانیوم @Hazrate_Abalfazll
. از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای حرفی کنایه ای سخنی یا اشاره ای پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست کافی است بزم سوختگان را شراره ای سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده ام در آسمان به جز تو ندارم ستاره ای دستم نمی رسد به سر نیزه ات اگر در دست زینب است گریبان پاره ای یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من... گشتم به هر دیار حسین دوباره ای چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد از بحر بر کنار نگردد کناره ای با هر تکان نیزه تکان می خورد سرت جانا به گوش نیزه مگر گوشواره ای پیشانی ات شکست که پیشانی ام شکست آیینه بی خبر نشود از نظاره ای جایش به روی صورت من درد می گرفت میخورد تا که بر رخ تو سنگ خاره ای بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان جز آستین پاره نداریم چاره ای شاعر: ✍ -----------------------------
بسم الله الرحمن الرحيم من اگر طُرفه گدایت نشوم پس چه کنم؟ نوکری خسته برایت نشوم پس چه کنم؟ ای مسافر! که شدی راهیِ صحرا برگرد ذرّه ای گردِ عبایت نشوم پس چه کنم؟ آرزویم شده یک لحظه فقط درکِ حضور من اگر جَلدِ هوایت نشوم پس چه کنم؟ ای عزادارِ حقیقی ِ حسین... آمده ام.. ناله ای بینِ نوایت نشوم پس چه کنم؟ روضه خوانیِ تو جانسوزترین صوتِ خداست من اگر محوِ صدایت نشوم پس چه کنم؟ از خودت دور نکن ،آمده ام سینه زنی بسته بر شالِ عزایت نشوم پس چه کنم؟ گرچه که دردسرم خیر ندارم اصلأ همرهِ کرببلایت نشوم پس چه کنم؟ آخرین مردِ خدا،حجّتِ حق..مبهوتم من اگر طُرفه گدایت نشوم پس چه کنم؟
زمزمه- منم باید برم یه کربلا به این گدای بی وفا بده یه گوشه ازحرم به من خسته جا بده بیا و اربعین دوباره ما رو را بده حرم شلوغه و خالیه جای نوکرت عنایتی بکن به ما به جون مادرت رو گنبد طلا آقا بشم کبوترت خدا میدونه که آقا چقد تو رو میخوام به عشق دیدنت پیاده تا حرم میام حسین حسین میگم تا که بگیره باز صدام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3 برات کربلام دست آقا امام رضاس همونکه برکت زندگی تموم ماس اباالرئوفه و همیشه فکر نوکراس نگاه کن از کرم آقا به چشم خیس من زیارت حرم مثه یه خوابه واسه من به گوش مادرت میرسه التماس من نذار که حسرتش بمونه روی این دلم فراق و دوری از شش گوشه تو قاتلم بَده نیام آقا من که یه عمره سائلم حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3 تو روضه ها فقط آقا به فکر گریه ام مرید زینب و دیوونه ی رقیه ام همیشه دشمن قوم بنی امیه ام رقیه حاجت ماها رو میده آخرش سفارش ماها رو میکنه به مادرش همیشه هر کجا داره هوای نوکرش یه گوشه ی نگاه تو راه نجات من اگه دعام کنه حل میشه مشکلات من میدونم عاقبت امضا میشه برات من حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام 3
به نام خدا ****************** غروب روز دهم ، کربلا چه غوغا شد دمی که پای حرامی به خیمه ها وا شد امید اهل حرم نا امید شد ، وقتی که جشن و هلهله اطراف خیمه برپا شد شرار آتش فتنه به خیمه ها افتاد رسید لحظه ی غارت ، دوباره بلوا شد به احترام تو خورشید از نفس افتاد از آن زمان که سرت روی نیزه ها جا شد به خون نشست از این غم در آسمان ، خورشید خجل ز خشکیِ لبهات ، آب دریا شد سرت به نیزه طلوع کرد در غروب دهم شکوه وجلوه نورت به شب هویدا شد میان همهمه بردند رأس پاکت را تنور ، بسترِ رأسِ عزیز زهرا شد رسید وقت اسارت زمان سخت وداع وداع با تن بی سر ، که اِرباً اِربا شد چه خوب ! زینب خود را ندید عباسم میانِ این همه نامحرمان که تنها شد اگر چه با غُل و زنجیر، بُردَنَم بازار اگرچه وَهن و جسارت به ساحت ما شد تمام کوفه به ماتم نشست وقتی که زبان حیدریِ زینبت شکوفا شد شکست ابن زیاد از شکوه خواهر تو به خطبه های دلیرانه خوار و رسوا شد اسیر بوده ام ، اما ذلیلشان نشدم شعار نهضت خونین چه خوب معنا شد ****************** رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۸
به نام خدا ************** اَمان از آن دَم آخر، چه  چیزها  که  ندیدم به سمت مقتل خونین یکی دوید و دویدم به دست، خنجر بُرّان ، گرفته بود و به سرعت رسید بر سر گودال، مقابلش  که  رسیدم ; «وَشمرُجالسُ صَدر»ی که بوسه گاه نبی بود وناله های "بُنَیَّ"  در  آن  میانه   شنیدم وشرم و گریه ی خنجر که ایستاد و نبُرّید گذاشت  زیر  گلویت ، فغان و ناله  کشیدم ندای اِرجعیِ تو به محض اینکه شنیدم دوباره از سرِ گودال به سمت خیمه دویدم ده و دو مرتبه پیچید صدای ناله مادر میان مقتل و خیمه شدم هلال و خمیدم بریده شد سر پاکت به دست شمر سیه دل بریده بود ، ولی من ، دل از تو که نبریدم سرت به نیزه بلند است در برابر چشمم به عمر خود مَه تابان به خوبی تو ندیدم ************** رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۶/۸
‍ ورود به شهر شام زبانحال زینب 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️ شامیان بی وفا دف نزنین مه براره سرِ پیش کف نزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️ شادی نکنین شِما مردم شام چرخ ندین اماره پیش خاص و عام چه انده ظلم و جفا بونه به ما خدا دونده شمه کار هسّه حرام شامیان بی وفا دف نزنین مه براره سرِ پیش کف نزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️ شمه شهر چِسّه چراغون بهیعه زینب دل شمه کار خون بهیعه پسرِ پیغمبره نیزه بالا چه شمه تک انده خندون بهیعه شامیان بی وفا دف نزنین مه براره سرِ پیش کف نزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️ خارجی نیمی نزنین تش و سنگ رحم هاکنین مردم بی نام و ننگ بی وفایی نکنین انده شما پاک ننه دامن جه اینجوری ننگ شامیان بی وفا دف نزنین مه براره سرِ پیش کف نزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️ این مریضی که دوِسّه دسّ و پا زادهٔ پیغمبره زین العبا حجت حقه کم هاکنین جفا چشی جواب گنّی در روز جزا شامیان بی وفا دف نزنین مه براره سرِ پیش کف نزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️ امه سر انده تش و سنگ نِوارین خاخره دل ره شما درد نیارین اتی آزاده بوئین مردمه شام خاره تیم آخرته سه. دکارین شامیان بی وفا دف نزنین مه براره سرِ پیش کف نزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️ شهر شام زینب ره ته پیر هاکردی وره جانه جه خله سیر هاکردی انده بی حرمتی بیّه با وِشون بدجوری ونه دلره تیر هاکردی شامیان بی وفا دف نزنین مه براره سرِ پیش کف نزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️ (صفا) یاد بیار حرف زین العبا بعوته امان از این شام بلا هیج جایی اینجوری بلا ندیمی امان از دروازهً شهر و جفا شامیان بی وفا دف نزنین مه براره سرِ پیش کف نزنین 🔹🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷♦️♦️♦️♦️♦️◾️◾️◾️◾️◾️ شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
1400 سبک نفس بده نوا بده جنون بده بگم حسین دلم گرفته از همه توون بده بگم حسین بگم حسین همه غمها یادم میره اگه نباشه نگاهش کارم گیره همیشه با کرمش امدادم کرده بدون روضه دلم از دنیا سیره رفیق ملامت کن بگو ریا کارم خودش که میدونه چقدر دوسش دارم حسین حسین ارباب ، حسین حسین ارباب 🔃🔃 باید که پیش دلبرم یه روزی روسفید بشم روضه منو عوض کنه تا آخرش شهید بشم یه روز فداییِ صاحب مجلس میشم به لطف دست کریمش خالص میشم شبیه اونکه برا مولا سر داده برهنه میشم و مثل عابس میشم بدون که دست از تو نمیکشم آقا دل منو بردی فدات بشم آقا حسین حسین ارباب ، حسین حسین ارباب 🔃 ارادت و سلام ما به ساحت اباالفضل سینه زنم یه عمره از عنایت اباالفضل گره گشای دل بیمارم عباس همیشه خادم این دربارم عباس بدم ولی به نگاهت دل خوش کردم قسم به فاطمه دوسِت دارم عباس دم مسیحایی ، عزیز زهرایی فقط تو دلداری ، فقط تو آقایی مدد ابوفاضل ، مدد ابولفضل
‏برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/Ji7i4X36LviFCYgu8DYWJ5
|⇦•نفس به نفس، قدم به قدم.. و توسل زیبا به حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نَفسِ آقا سید مهدی حسینی •✠• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نفس به نفس، قدم به قدم با رویایِ تو، با پایِ دلم میرم تا بهشت، میرم به حرم همین که تو هستی دلِ من آرومه از اینجا که هستم ضریحت معلومه سلام شش گوشه، سلام اربابم .. الان کربلام ، بیدارم من یا خوابم دارم میخونم، با چشمایِ خیس تو دنیا کسی، شبیه تو نیس آقا برامون، حرم بنویس من از هرجا که تو نباشی بیزارم بلند میگم هر روز آقا دوست دارم خودم میدونم، همش باهامی خودت میدونی، که همه‌ی دنیامی سلام شش گوشه، سلام اربابم .. الان کربلام، بیدارم من یا خوابم بازم اومدم، تو بزم عزات ببین که صدام، گرفته برات صدا چیزی نیست، جونم به فدات چقدر گریه کردم برای گوالت خبر دارم آقا چه جوری بود حالت رو اسب بودیُ و زمین افتادی دوازده ضربه چقدر سخت جون دادی سلام شش گوشه ، سلام اربابم .. الان کربلام ، بیدارم من یا خواب
soltani-moharram-sh11.mp3
5.01M
|⇦•با غصه های آل عبا... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی •ೋ
┈•‌‌ |⇦•با غصه های آل عبا... و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه و ایام اسارت خاندان آل الله به نفس حاج احمدسلطانی "صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله" "اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة اِبنِ الحَسَن، آجَرَکَ الله فِی مُصیبَتِ جَدِّک " با غصه های آل عبا گریه می کنی در اوج روضه هایِ عزا گریه می کنی ما با گناه، اشکِ تو را در می آوریم از سوزِ بی وفاییِ ما گریه می کنی ای صاحبِ عزا، تو به این روضه هایِ ما می آیی و بدونِ صدا گریه می کنی گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاهی در مشهدِ امام رضا گریه می کنی *هر جا رفتی مارو هم دعا کن...* بر کُشته ی فتاده به هامونِ کربلا بر داغِ سید الشهدا گریه می کنی *امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه فرمود:" بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اینقدر برات گریه میکنم، تا از چشام خون بباره..* این روزها به حالِ دلِ زینبِ اسیر در ماجرای شام بلا گریه می کنی بر رأس های رفته به بالای نیزه ها با خیزران و طشت طلا گریه می کنی حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است با غصه های آل عبا گریه می کنی وحید محمدی *هم ناله شو با حجت بن الحسن، گریه کن برا اون کاروانی که سرها رو جلوتر می بردن، سرها رو بالای نیزه ها می چرخوندن، اینقدر دلِ عمه ی السادت رو خون کردن...* سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب *همه ی این صحنه هارو امام سجاد داره مشاهد میکنه، وقتی رسیدن کوفه، کوفیا همه میشناختن زینب رو که دخترِ امیرالمؤمنینِ، خدا نیاره بری جایی که بشناسنت، حُرمت نگه ندارن... گفت: داداش! یه نگاهی کردم، دیدم این زن هایی که دورم ایستادن دارن غریبیِ مارو تماشا میکنن، یه روز شاگردام بودن، یه روزی شاگردایِ درسِ قرآنِ خودم بودن... امام سجاد نگاه می کرد، این اُسرا رو مثلِ اُسرایِ تُرک و روم می بردن... "بازتر از این نمی تونم برات بگم، فقط همین رو بگم ناله بزن، با آستیناشون سرها رو می گرفتن... "* من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب میمیرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد *غلامش سئوال کرد، آقاجان! چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: والله ندیدی چه بلایی سَرِ ما آوُردن، بعد ازاینکه بابام رو بینِ گودال کشتن، عمه هام رو به اسارت بردن، دستاشون رو بستن، بینِ این شهرها می گردوندن، همه مارو تماشا میکردن...* قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم، غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کَسیِ خیمه‌گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمامِ نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم : حسن لطفی *رفقا! اینا یه دردِ، اما اونی که از آقا سئوال کردن:آقاجان! کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ فرمود:" اَلشام، اَلشام، اَلشام..." آخه شامی ها یهودی خیلی دارن، خیلی هاشون دین ندارن، اینقدر به عمه جانم خندیدن...دیدم دارن با سنگ میزدنن، خاکسترِ آتش می ریختن، ساعت ها دَمِ دروازه ی شام مارو معطل کردن، آخه داشتن شهر رو آذین می بستن، جارچی هاشون جار میزدن: یه عده خارجی دارن میآرن... حسین…."بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب،یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله...* لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین… *بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله…فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان…سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید….*
باب الحرم _ مسعود پیرایش.mp3
9.76M
|⇦•این چهل سال فقط .. و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش •ೋ
|⇦•این چهل سال فقط .. و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد سلام الله علیه به نفس کربلایی مسعود پیرایش •ೋ پیرمرد بلا کشیده منم پسرِ شاه سربریده منم روضه خوانی که هرچه می گوید با دوچشم کبود دیده منم *چه کردن با این آقا .. فرمود: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی‏ أُمِّی» .. کاش مادر منو به دنیا نمی آورد .. قربونه قبرِ بی چراغت ..* سر سفره به غذا تا نظرش می‌افتاد فکر اطفال گرسنه به سرش می‌افتاد *حال و هوات اربعینیِ .. ان شالله دیگه راهِ حرم باز بشه .. بریم تو موکبا اونجا روضه بخونیم و ناله بزنیم ..* شیرخواره بغل تازه عروسی میدید یادِ لالایِ ربابُ پسرش می افتاد گله می کرد زِ چشم بدِ بازاریها سر بازار همین که گذرش می افتاد *محملِ عمۀ ما را چقدر هول دادن به خدا از سر بازار بدم می آید ..* گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت زِحال به دلش روضۀ ذبحِ پدرش می افتاد این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین یادِ گودال فقط سینه زد و گفت حسین یادِ روزی که زِخیمه نگران زد بیرون با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون بی رمق جانب گودال نظر می انداخت دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون از تنِ شاه لباسِ عربی را بردن نیزه از هر طرف پیکرِ او زد بیرون چادرِ فاطمه را هم به خدا خونی کرد خونِ آن حنجرِ خشکیده چنان زد بیرون دورِ ناموسِ خدا حلقۀ نامحرم بود خواست کاری بکند حیف که‌ فرصت کم بود آنطرف‌ چشم نوامیس بدستانش بود اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود هرکه‌ پرسید ز بازار فقط گفت الشام.. گفت‌ آنقدر بدانید که‌ خولی هم بود وسط مجلس می تکیه به زینب دادم چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت شاعر: دستِ تو رو بستن بینِ بیابونا چقدر کتک خوردی از نامسلمونا بعدِ چهل سالم هنوز زمین گیری از خنجرِ کهنه، چقدر تو دلگیری آخه تو دیدی گوشواره ها رو چه جوری غارت بردن .. یادت می افته که خواهراتُ چه جور اسارت بردن .. از آهِ تو اینها، اصلاً نترسیدن جلو چشم مردم آتیش سرت ریختن چقدر تو رو آزرد بند و طناب آقا کشوندنت بینِ بزم شراب آقا چه ناسزاها شنیدی آخه میدنِ بازار ای وای .. سختِ ببینی تو عمه هاتُ میون انظار ای وای .. مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت مگه یادم میزه ناموسِ حیدر و جسارت مگه یادم میره دروازۀ شام و اسارت ای حسین ...
باب الحرم _حسن حسینخانی-1.mp3
7.78M
|⇦•روی پا آمده ای دیدن دختر.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس کربلایی حسن حسینخانی •ೋ