زمینه تشییع موسی بن جعفر علیه السلام
«لا اله الا الله
محمداً رسول الله
علیً ولی الله»
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر»
به عزت و شرف لا اله الا الله....
سَرزده از«ظُلمِ المَطامیر»نورِماه
به روی دوشِ چهار غلام
تشییع میشه بدنِ امام...
واویلا... امام رضا کجایی آقا...
واویلا... موسیبنجعفر شده آزاد
واویلا... بگید به معصومه که حالا
واویلا... بیاد کنارِ جسرِ بغداد...
مثل شیعیانِ بغداد پای غصههاش بِمونیم
زیر تابوتِ آقامون با امام رضا بخونیم..
«لا اله الا الله
محمداً رسول الله
علیً ولی الله»
«یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر»
به روی تخته یِ در آقامونو آوُردن
بازم تَنِش رو غُل و زنجیر ها آزُردن
جلویِ چشمِ خواصّ و عام
تشییع میشه بدنِ امام...
واویلا... شکسته ساقِ پایِ آقام...
واویلا... کبوده هم صورت و بازوش
واویلا... موسی بن جعفر مثل زهرا
واویلا... خونین شده سینه و پهلوش
مثل دخترِ یتیمِش اِمشبو آروم نَمونیم
زیر تابوتِ آقامون با امام رضا بخونیم..
«لا اله الا الله
محمداً رسول الله
علیً ولی الله»
«یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر»
خداروصددفعهشُکرْشدیتشییعآقا
کسی نگفته تنت شده ارباً اربا...
تو کربلا زیرِ نَعل و گام
تشییع شده بدنِ امام...
واویلا... چه تشییع جنازه ای شد
واویلا... زینب میدید با قلبِ مضطر
واویلا... تنِ حسین به روی خاک و..
واویلا... رو نیزه میشه تشییعِ سر
مثل زینبش دلارو.. تو قتلگاه میکِشونیم
پایِ نیزه ی آقامون ما با مادرش بخونیم
«لا اله الا الله
محمداً رسول الله
علیً ولی الله»
«ای بی کفن حسینم
عریان بدن حسینم
صد پاره تن حسینم»
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمینه_موسی_بن_جعفر_ع
#موسی_بن_جعفر_ع
🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷🎤🇮🇷
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
#اکبر_آرامش_اشعار_مذهبی
درمأتم امام کاظم علیه السلام»
سهم توزندان وسَهم ما غَم واَندوه وآه
باتو رَه پیداکند هَرکَس که گُم کَردَه است راه
با تَوسُّل بَرتو موسی رَهسپار طورشد
عشق تو آقاکشانده پای یوسُف را به چاه
توخَریدار بَلای شیعَیانَت گَشته أی
شیعه غیراَزتونَدارَد دَردوعالَم تکیه گاه
جُرم وتَقصیرَت چه بوده که چنین گَشتی اَسیر
اَزچه زندانی شدی ای شاه بی جُرم وگناه
هَمچومُرغی نیم بسمل دَرسیه چال بلا
باپَروبال شکَسته پَرزَدی سوی اِله
ذکر خَلصّنی تو اوج غَم واَندوه بود
اِذن تابیدَن نَدارَد بی تو این خورشیدوماه
یک نگاهَت بُشر حافی رادگَرگون میکند
چه شَود که اَزعنایَت هَم کُنی بَرما نگاه
کَرده سَجاّده نشین رَقاّصه ای را لُطفتان
آفَرینش راتوهَستی اَزاَزَل پُشت وپَناه
خَلوَتی بَهرعبادت خواستی آماده شد
بادُعای توخُدابخشیده کوهی را به کاه
توسُلیمان جَهان وماهَمه مورتوأیم
ماگدایان دَرمیخانه هَستیم وتو شاه
خسروی فَر
ای جلوهی جلال مبین در جبینِ تو
دست خدا برون زده از آستینِ تو
ای هفتمین امام که هفت آسمان حق
هفتاد بار گشته به گرد زمین تو
تو خرمنِ جمال و جلالیّ و آفتاب
با آن سَخاش، خُردترین خوشهچین تو
وی شب گرفته آینهها از ستارگان
در پیش روی شعشعهی راستین تو
ای کاظمی که غیظ و غضب هر دری که زد
پیدا نکرد راه به حصنِ حصین تو
نشنیده از زبانِ تو نفرین و ناسزا
هرچند بسته خصم، کمرها به کین تو
ای مژدهی بهشت رسانده به شیعیان
حق با حدیثِ «عاقبه المتقین» تو
زندان، نمازگاهِ تو بود و سپرده گوش
افلاکیان به صوتِ دعای حزین تو
دیوارها به ذروهی توحید می رسند
از بانگِ نعبدوی تو و نستعینِ تو
لرزاند سنگ سنگ ستونهای عرش را
ظلمی که بر تو رفت ز خصم لعین تو
ای هفتمین امام همام! ای جهان و جان
جمع آمده تمام به زیر نگین تو
رنگین کمانِ شعرِ من اینک زده است پُل
در پیشگاهِ کوکبهی راستین تو
#حسین_منزوی
▪️السلام علیک یا موسی بن جعفر علیه السلام▪️
علی بن محمد نوفَلی تعریف میکند:
«وقتی هارون الرشید مأمور فرستاد دنبال موسی بن جعفر، آقا مشغول نماز بود.
نوشتهاند بیست و یک نفر آقا را دوره کرده بودند.
یکی عمامه از سرش انداخت، یکی سجاده از زیر پاش کشید..
چنان آقا با صورت به زمین افتاد که محاسنش به خون خضاب شد،
آقا شروع کرد به گریه...
هارون لعنتی به طعنه صدا زد: «یا موسی! برا چی داری گریه میکنی؟ شماها که آستانه تحملتون بالاست!»
فرمود: «برا خودم گریه نمیکنم، یادِ مصیبتای جدم ابی عبدالله افتادم...»
عجب رسم عجیبی دارد این دنیا!
هرکس تو این عالم باب الحوائج شد بدجوری دست و پا زد تو مظلومیت..
بدجوری شهید شدند..
جون دادنشون با بقیه فرق میکرد.
یک باب الحوائج علی اصغر بود.
ابی عبدالله دید این بچه دارد سخت دست و پا میزند. خنجر را برداشت، گوشهی قنداق رو پاره کرد گفت: «حالا دست و پا بزن بابا»
یک باب الحوائج هم کنار نهر علقمه بود
نوشتهاند که تا ابی عبدالله رسید، بالا سرش دید عباس هی میخواد پاهاش را جمع کند
نوشتهاند که :"اِرْتَجَحُ جَسَدَه" 😭😭
از خجالت بدن عباسبن علی میلرزید...
الهی من قربان ادبت بروم آقا
اما من بمیرم برا آن آقایی که تو قعر سیاه چال هر چی آمد دست و پاش را تکان بدهد این غل و زنجیر اجازه نداد...*😭😭😭😭
هربلایی سرم آمد کفنم دست نخورد
وقت تشییع تنم پیرهنم پاره نشد
ساق من خم شده اما تن من کامل بود
قدر انگشت بریده بدنم دست نخورد
صَلی اللّه عَلیک یا مَظلوم
صَلی اللّه عَلیک یا سَیدنَا الْعَطشان
صَلی الّله عَلیک یا سَیِدنَا العُریان
گریه زیاد کردم روضه زیاد خوندم
پشت سرت خیلی وَ اِن یَکاد خوندم
وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا
نیزه فرو شد به تنت
وَاِنْ یَکادُ الَّذِینَ کَفَروا
خودت بگو از کفنت
۲۴ #ماه_رجب #شهادت_امام_کاظم تسیلت به #امام_زمان 🥀
4_5924698739615730172.mp3
878.4K
❣﷽❣
🔳#زمزمه_امام_کاظم ع
🔳#سینه_زنی_امام_کاظم ع
🔳#سبک ؛ من علی مظلوم خانه نشینم
با دیده گریان و با قلب مضطر
ناله دارم در غم موسی بن جعفر
با غل و زنجیر از زندان بغداد
یوسف فاطمه(س) گردیده آزاد
🔳واویلا واویلا.. آه و واویلا
میان زندان غم ناله ها میزد
با اشک دیده رضا را صدا میزد
زمزمه لبش با چشم گریان
پسرم پسرم ، رضا رضا جان
🔳واویلا واویلا... آه و واویلا
روزه بود و یوسف حیدر کرّار
هر شب با رزق بلا می نمود افطار
روزش در تاریکی همچون شب تار
آزرده شد دلش از ظلم و آزار
🔳واویلا واویلا آه و واویلا
در کنج زندان شده جان او بر لب گریه کند با یاد غربت زینب
او که یار و هوادار حسین است کوفه و شام ، علمدار حسین است
🔳واویلا واویلا.. آه و واویلا
ای زندانی کوفه جانها فدایت
به قربان ناله های وا اخایت
یتیمان گرسنه دور و برت
از تن جدا شد سر برادرت
🔳واویلا واویلا آه و واویلا
سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
کربلایی رضاابوالحسنی
4_5940808556352635674.mp3
8.59M
#نوحه_واحد
#شهادت_امام_موسی_کاظم_ع
با نوای: میثم مطیعی
از تو نمانده غیـر از، عبـایی، در کنج زندان
وای ازتن نحیف و امان از،این چشم گریان
زندان شده اسیرت، هر لحظه گوشه گیرت
از تو خجالت می کشــــــد این تازیانه
یکبار بهر تسکین، وا کن زبان به نفرین
جان ها فدای این سکـــــوت عـاشـقانه
امشب میان سجده آقا دعایمــــان کن
زندانیان خویشیم از خود رهایمان کن
((مظلوم امام کاظم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══
جُرمت دراین زمانه،چه بوده،جزبی گناهی؟
درچاه غم اسیر است،خدایا،آخر چه ماهی؟
گرچه غمت به سر شد،دل تنگ دختـر خود-
ماندی و مانده حســــرتش به دل هماره
داری عجب نوایی، معصومه ام کجایی؟
بابایت امشب بیقــــرارت شــــد دوباره
آری... دل تو هرشب، گشــــته هواییِ او
پُر کرده آسمــــان را، بابا کـجــــاییِ او!
((مظلوم امام کاظم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
باب المراد عالــــــم، به روی، دوش غلامان
تشییع پیکر تو، کجــــا و، آن شاه عطشان!
ای یوسف گرفتار، گرچـــــــه تو دیدی آزار
اما تنت به زیر دســـــت و پا نمانده
گرچه غریب و تنها،بودی همیشه اما
طفلت دگر آواره در صحــــرا نمانده
بی خواب کربلا وبی تاب کاظمینـیم
عمـری در انتظارِ منتقــــــم حسینیم
((مظلوم امام کاظم))
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر: امیر رضا یزدانی
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
📖 صلوات خاصه امام موسی کاظم علیهالسلام
🔰 «اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ، الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ، النُّورِ الْمُبِينِ ، الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذىٰ فِيكَ . اللّٰهُمَّ وَكَما بَلَّغَ عَنْ آبائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَنَهْيِكَ، وَحَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ، وَكابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَالشِّدَّةِ فِيما كانَ يَلْقىٰ مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ، رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَأَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِمَّنْ أَطاعَكَ وَنَصَحَ لِعِبادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ».
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 🌹
┄┅═══••✾••═══┅┄
:
🕊﷽🕊
#زمزمه
▪️مرغ دل ما زند پر به هوایت حسین
▪️قبله ی عالم شده کرب وبلایت حسین
▪️ای پسر فاطمه چرا تو بی یاوری
▪️تو حجت کردگار وصی پیغمبری
▪️چرافتادی چنین به خاک صحرا حسین
▪️غرق به خون بی کفن جان به فدایت حسین
▪️سوخته از تشنگی تمام جانت حسین
▪️تشنه چنین ندیده برلب دریا حسین
😭😭😭
شیدا نیشابوری:
نو حه در شهادت امام موسی ابن جعفر ( ع )
■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
غو غا شده ای خدا در شهر بغداد
موسی ابن جعفر شداز بند غم آ زاد
واویلاواویلا واویلاواویلا ۲.
■■■■■■■■■■■■■■■■■■
زهر هارون زد شرر بر پیکر او
در آرزو ئ دیدنش د ختر ا و
واویلا واویلاواویلا واویلا. ۲.
■■■■■■■■■■■■■■■■■■
شد مرغ روحش زتن عا قبت آزاد
جسم شریفش کنار جسر بغدا د
واویلا واویلا واویلا واویلا. ۲
■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
گرید زمین و زمان در عزا ئ او
آثار ر غل مانده بر دست وپای او
واویلا واویلا واویلا واویلا. ۲
■■■■■■■■■■■■■■■■■■
شیدا نیشابوری مداح اهل بیت علیهم السلام
14001208eheyat-hoseini-roze.mp3
5.65M
|⇦•دواى درد بى تابى...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفس کربلایی سیدمهدی حسینی•✾•
میرداماد موسی بن جعفر روضه.mp3
11.52M
روضه شهادت امام کاظم علیه السلام
🎵ماجرای تو انتهای غم است...
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
روضه خانگی - امام کاظم(ع) - 1435.mp3
12.24M
🎙آهسته گذارید روی تخته تنش را ...
🔻روضه #امام_کاظم(ع)
⏱ #بیش_از_ده_دقیقه | 15:34
👤 حجتالاسلام سید #محمدحسین_تقوی
زمزمه_بند اول گدای دوره گردم و.mp3
606K
#زمزمه_امام_کاظم_ع
#گدای_دوره_گردم_و
🏴بند اول
گدای دوره گردم و،دخیل کاظمینتم
همسایه ی قدیمیه،عزیز و نورعینتم
دستای خالیمو ببین،نذار بیفته روم زمین
کریمی و ابن الکریم،یه عمره زیر دِینتم
یه کاظمین داری آقا،منو دیوونه کرده
همون دو گنبد طلا،منو دیوونه کرده
دلم رو برده،هوای صحنت
جایی نداره،صفای صحنت
میزنه قلبم،برای صحنت
دو تا ستاره،چه میدرخشه،تو آسمون کاظمین
دو باب حاجات،پدر بزرگ و،نوه جوون کاظمین
(ای اهل عالم)۲ منم گدای کاظمین
🏴بند دوم
میونه زندون بلا،بودی چه زجرا کشیدی
حتی یه لحظه ام آقا،خوشی تو عمرت ندیدی
مثل بابات علی آقا،بودی اسیر غصه ها
خیلی از این نامردا تو،زخم زبون ها شنیدی
به زیر اون شکنجه ها،بودی میرفتی از حال
تا می شِنیدی ناسزا،زودی میرفتی از حال
فضای زندون،برید امونت
سندی ملعون،بلای جونت
با ضربه شلاق،می برد توونت
تو خسته بودی،شکسته بودی،نداشتی جون تو پیکرت
با کنده ها تا،زمین میخوردی،می بردی اسم مادرت
(آه و واویلا)۲ غریب امام کاظمین
🏴بند سوم
من بمیرم آقا جونم،با زهر کینه کشتنت
اون لحظه های آخرت،به یاد جدت افتادی
یاد لب خشک حسین،کردی و روضه خون شدی
شد پاره پاره جگرت،به یاد جدت افتادی
نبود کسی بالا سرت،تنهای تنها بودی
نبودش اونجا خواهرت،تنهای تنها بودی
کسی نیومد،دور و بر تو
نشد جسارت،به پیکر تو
نرفت رو نیزه،آقا سر تو
خدارو شکر که،خواهر نداشتی،بره اسارت ای آقا
خداروشکر که،به دختر تو،نشد جسارت ای آقا
(آه و واویلا)۲ حسین غریب کربلا
سفره ی موسی بن جعفر - @Maddahionlin.mp3
5.14M
🔳 #شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴سفره موسی ابن جعفر(ع)
🌴عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را
🎙 #محمدحسین_پویانفر
🎙 #صابر_خراسانی
⏯ #استودیویی
👌بسیار دلنشین
روضه خانگی - امام کاظم(ع) - 1436.mp3
11.3M
🎙سلام ای گل باغ زهرای اطهر...
🔻روضه #امام_کاظم(ع)
#حاج_حسن_خلج
💡
Shahadat_Emam_Kazem_Arzi_1401.mp3
9.25M
متن شعر روضه #حضرت_موسی_بن_جعفر علیه السلام -
#حاج_منصور_ارضی
من جدا از تو گرفتارم با تو خوبم
حق بده سر به درخانهی تو میکوبم
مثل آهوی فراری به تو رو آوردم
بغلم کن شود آرام دل آشوبم
مثل چشم تو ضریحت چه به هم ریخت مرا
جذبهی دیدن تو کرده چنین مجذوبم
رونمایت همهی زندگیم را بدهم
پردهی محمل خود باز کن ای محبوبم
گر بگویند که یک حاجت از این خانه بخواه
طلب وصل تو را میکنم ای مطلوبم
بار افتادهی ما را برسان کربُ بلا
زائر حضرت ارباب نما محسوبم
مادرم با نمک روضهی تو شیرم داد
من به این نوکری از کودکیام منصوبم
خیزران گفتم و دیدم دهنم درد گرفت
سالیانیست عزادار لبی مضروبم
لبهی چوب کجا صورت محبوب کجا؟
مشت مانند رقیه به لبم میکوبم
سجادهها زجلوهی روحانی تو اند
زندانی خدا همه زندانی تو اند
با دستهای بسته مناجات دیدنیست
یک گوشهای نشسته مناجات دیدنیست
در زیر تازیانه خدا را صدا بزن
آه ای غریب قید ملاقات را بزن
جایت کم است بال و پرت را تکان مده
دیوار محکم است سرت را تکان مده
تا ساقت خمید، خمیده شدی تو هم
زنجیر را کشید، کشیده شدی تو هم
خورشیدی و به جانب گودال میروی
ساقت تکان که میخورد از حال میروی
بالت به میلههای قفس گیر میکند
با این گلوی بسته نفس گیر میکند
این چارتا غلام غریبت کشیدهاند
انگار تختهها به سلیبت کشیدهاند
یک گوشه دختران خودت را صدازدی
با دست و پای بسته شده دست و پا زدی
17161_355.mp3
2.21M
متن روضه امام موسی بن جعفر علیه السلام-مرحوم كافی
امروز می خواهم همه شما را به کاظمین، حرم موسی بن جعفر(ع) ببرم. میل دارید برویم؟ « السلام علی المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجونِ. »
امروز چراغهایتان را خاموش کنید. چرا؟ برای اینکه در سلامی که به موسی بن جعفر(ع) می کنید، می گویید: سلام ما برآقایی که در آن تاریکیهای زندان، درآن سیاه چالها جایش دادند. « السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلم الوطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الأستخفاف.»
بی تو گلزار جنان ای دوست زندان من است
چون تو باشی در برم زندان گلستان من است
مونسم در کنج زندان چون کسی جز دوست نیست
محبس تاریک هارون باغ رضوان من است
چهارده سال، او را از این زندان به آن زندان می بردن. می دانم هیچ موقع زندان کشیده اید یا نه؟ زندانیها صبح تا بعد از ظهر دور هم برای همدیگر صحبت می کنند، حرف می زنند. اما همین که نزدیک غروب آفتاب می شود تمام غمهای عالم می آید روی دل این زندانی را می گیرد. یک دفعه به فکر می فتد: ای خدا! الان بچه هایم چه می کنند؟ یک دفعه فکر می کند، آیا امشب زن و بچه ام چیزی دارند یا نه؟
مسّیب می گوید: یک وقت دیدم آقا دارد ناله می کند. آقا دارد ضجه می زند. خیلی حالش منقلب است. گفتم: آقا جان! چه شده امشب خیلی ناراحتی؟ صدا زد: مسیب! به خدا دلم برای رضایم تنگ شده است. می خواهم بروم مدینه پسرم را ببینم. می خواهم بروم مدینه رضایم را ببینم.
هدایت شده از 🍀یاران موعود🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴فدایی تو منم
🌴خونهی تو وطنم
امام_زمان
لبیک_یا_خامنه_ای