eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. همچنان میروند ساعت و سال از نگاهت محول الاحوال بی تو نوروز نو نخواهد شد سالها کهنه میشود هرسال بی تو سرسبزی بهار سیاه میوه های رسیده حتی کال آسمان است چون قفس بی تو بال پرواز نیز بی تو وبال بر نگشتیم از هوای شما هر چه از ما شکسته شد پرو بال در مسیر وصال هم وصلیم وصل ما نیست در زمان وصال طالع ما مشخص است : فراغ هجر تو در بیاید از هر فال درد هجری کشیده ایم مپرس که زبان است از بیانش لال موی بسیار شد سپید از هجر الف قامت عزیزان دال بی تو ناموس مسلمین در بند سرزمین های مسلمین اشغال گرگ خونخوار کفر از کینه تیز کرده برای دین چنگال غصه ای نیست در مسیرشما خون ما میشود اگر پامال گاهی اوقات در مسیر ظهور مانع عده ای است اهل و عیال گاهی اوقات در مسیر ظهور مانع عده ای است مال و منال آرزوی بلند درد سر است سد راه است گاهی این آمال دست ما تا ابد نمی افتد دمی از دامن محمد و آل اشک ما باز هم سرازیر است ذهن ما را ببر سوی گودال روضه ای را بخوان که از مقتل ذوالجناح آمده است خونین یال ای به قربان آن شهید که شد بر سر قتل و غارتش جنجال بعد از آن خیمه گاه غارت شد برده شد گوشواره و خلخال شاعر: .
. آورده ام به ساحت بخشش گناه را لطفت مباد رد کند این رو سیاه را جان لازم است یا دل یا سر بگو کدام با هر چه هست میخرم آن یک نگاه را صحبت اگر ز عفو خطا با نگاه توست بر خط کنم به نامه‌ی پُر خط سپاه را بعد از خطا روانه شدم سوی کوی تو کتمان کنم چگونه صواب گناه را گاهی گناه باعث غفران دائم است جا دارد اینکه خیر کنم اشتباه را با سوختن خوشم به حضورت چنین اگر بر سینه‌ی جگر بکشم سیخ آه را لا گفته ام بیا به صداقت قبول کن فرمانروای کشور دل کن اله را آنسان که میکشی ز دل روز شام تار بیرون کش از میان دلم حب جاه را لطفی که با تجلی توحید روشن ات جبران کنم سیاهی عمر تباه را اصلا هلال ماه مبارک یدالله است در هر سحر گرفته دلم دست ماه را در پیشگاه عفو تو با نامه ای سیاه شایسته است یاد کنم کوه و کاه را لطفی بزرگ کرده ای آن دم که ناگهان روزی من کنی سفری دلبخواه را با یک شعاع نور که از کربلا رسد روشن کنی برای دلم راه و چاه را جان رشد میکند به تکاپوی پلک من با اشک روضه آب دهم این گیاه را اینسان که گریه میکنم از ماتم حسین یک روز جان دهم خبر قتلگاه را ............. بیرون زدم ز خیمه نه ، از خویش آمدم مانند شیر جنگ جمل پیش آمدم افسانه نیست غیرت پروانه...سوختم در راه عشق جان گران را فروختم فریاد میزنم که عمو را رها کنید افتاده روی خاک گلو را رها کنید خورده است سنگ رجم به کعبه ؟ خدای من شمشیر آب دیده و قبله ؟ خدای من بر اقتدا ی کفر  که صف می‌زنید وای با گریه های فاطمه کف می‌زنید وای من ارث حضرت حسنم شیر بیشه ام با عشق دوست خورده گره عمق ریشه ام دست و گلو شده سپر کارزار من شمشیرها عقب بکشید از نگار من آه ای عمو ببین که نماندم رسیده ام خود را به سمت پیکر پاکت کشیده ام مولا ببخش صحبت من تکه تکه است از خیمه تا کنار تو تن تو دویده ام دستم اگر شکست فدای سر شما من ارث مادرم که به اینجا رسیده ام آغوش گرم کرببلا سهم من شده است از بین لاله های تو من برگزیده ام حالا شریک داغ امام حسن شدم بابای من هرآنچه که دیده است دیده ام بابای من به کوچه شده مو سفید و من رویم سفید گشته شکوه سپیده ام ✍ یکشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۲ .