📋 #معادلاتنگاهمرابههمزدهای
#مدح_حضرت_محمد (ص)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معادلات نگاه مرا بههم زدهای
از آنزمان که دراین کوچهها قدم زدهای!
کشیدهایم به سلمان و سینهچاک توایم
چه پرچمی به دل امت عجم زدهای!
تبسمی کن و کفار را مسلمان کن
بخند! ای که امید گدای غمزدهای!
کسی نبودم و حالا مؤذّنت شدهام!
مرا ز قافلهی بیکسان قلم زدهای
علی امام من است و منم غلام علی!
تو سرنوشت مرا در نجف رقم زدهای
من از مدینهی تو سمت کوفه آمدهام
به امر توست درِ خانهی علی زدهام
نسیم صبح پریشان گیسوانت شد
ز راه آمدی و عید عاشقانت شد
بساط بتکدهها را به همزدی دیگر
شکاف کنگرهها تا ابد نشانت شد
شنید آمنه ذکر علی علیِ تو را
شنید و عاشق ذکر خوشِ زبانت شد
حلیمه از چه برای تو حرز میآوَرْد؟
که جبرئیل ز اول نگاهبانت شد
تو بهتر از همه از عرش سردراوردی
و زیر چادر صدیقه آسمانت شد
بگو پیمبریات از کرامت زهراست
جواز رفتن معراج دعوت زهراست
نبوّتی که تو داری عجب ولایتی است!
رسول اکرمِ ما بر علی چه غیرتی است!
بدون غسل زیارت نرو به دیدارش!
شب نگاه به زهرا شب زیارتی است
سلام کن به درِ خانهاش چنان هرروز
به چوبه چوبهی این در یقین کرامتی است
نماز و روزه و حج و زکات دین خوب است
ولی ولایت حیدر چقدر قیمتی است!
علی و فاطمه و بچهها کنار تواند
دوباره زیر عبایت عجب قیامتی است
سخن بگو که حدیث کسای ما بشود
ز برکتش همه حاجات ما روا بشود
ازین به بعد کنار علی قرار بگیر
کنار قامت طوباش سایهسار بگیر
هزار لشگر جنگی بهپای حیدر هیچ
علی یکیست تو او را ولی هزار بگیر
همان زمان که صحابه فراری از جنگند
مدد ز هوهوی شمشیر ذوالفقار بگیر
اگر که قلعه درش وا نشد فدای سرت!
بیا و حضرت کرّار را بهکار بگیر!
علی علی کن و راحت برو به "اَو اَدنیٰ"
به قصد قربِ خودت ذکر بیشمار بگیر
اطاله سود ندارد مرا! سخن کوتاه
بگو به آن سه حرامی علی ولیُّ الله!
*شاعر : #سیدپوریا_هاشمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمانی👇👇👇
۵
.
.
#زمزمه
#مناجات
#امام_زمان
به خواب غفلت خویشم! زهم پاشیده سامانم
من بیچاره یک عمرست اسیر این زمستانم
به سمت این و آن بردم نگاهم را ولی افسوس
تورا دیگر نمیبینم! چه سنگین است تاوانم!
خجالت میکشم اقا بگویم شیعه ات هستم
اگر اذن شما باشد بگویم از محبانم
برایم گریه ها کردی! ولی من فکر خود بودم!
پرشانم شدی العفو نفهمیدم! پشیمانم!
من آلوده را آخر چرا تحویل میگیری؟!
چه دیدی از من آخر که خودم حتی نمیدانم؟!
علی این روزها دیگر به خانه دیر می آید
ز تنهاییش میسوزم ز حیرانیش حیرانم
گمانم نیمه شب زهرا صداکردست حیدر را
که ای یار غریب من حلالم کن! نمی مانم!
#سبک۲ #سبک_مدینه_شهر_پیغمبر
اباصالح اباصالح
#سبک۳ #سبک_تامشکتو_توآب_زدی
#سیدپوریا_هاشمی ✍
#ماه_مبارک_رمضان
👇
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان
#مناجات
#سیدپوریا_هاشمی
امسال هم گذشت تو از ما گذشت کن
اوضاعمان خراب شد آقا گذشت کن
وقتی پدر تویی همه کارت به حکمت است..
یا اینکه چوبمان بزن و یا گذشت کن..
هرجا شدیم بی خبر از تو حلال کن
هرجا شدیم بنده ی دنیا گذشت کن
از دوستان که خیر و محبت ندیده ای
ماندی میان ما تک و تنها گذشت کن
شرمنده ایم!شاهد ما گریه های ماست..
بدکرده ایم ما به تو اما گذشت کن
اقا بحق ساقی عطشان کربلا!
حرف از عموت آمده حالا گذشت کن
افتاد برزمین و صدا زد حسین جان..
آبی نرفت خیمه زنها گذشت کن
.👇
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زینب_س_روز_یازدهم
#سیدپوریا_هاشمی
برخیز دارم میروم بازور ازینجا
همراه دخترها به جایی دور ازینجا
پیش همه با اقتدارم کن دوباره
برخیز بر ناقه سوارم کن دوباره
برخیز ای بی سر که صدها درد دارم
راهم ببر راهم ببر پادرد دارم
آن احترام و عزتی که داشتم رفت
چادر نماز قیمتی که داشتم رفت
اهل و عیالت را ببین آواره کردند
تسبیح زهرا بود دستم! پاره کردند
هشتاد و چهار آواره ایم و در عذابیم
گردن به گردن ماهمه بین طنابیم
دریای صبرم پر تلاطم شد برادر
دیشب نبودی دخترت گم شد برادر
بازاست آب!اما نمینوشم حسین جان
سنگین شده از ضربه ها گوشم حسین جان
اما خیالت جمع با تو عهد بستم
درکوفه و در شام علمدار تو هستم
ــــــــــــــــــ
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
فاش شد بر عاشقان از "ذکرکم فی الذاکرین"
حمد دارد ذکر اسماء تو حمد الشاکرین
بردن نام تو حتی با وضو هم مشکل است
آری آری فرق دارد اسم تو با سایرین
فهم تو کار پیمبرهاست کار ما که نیست
ما عرفنا قدرکِ! العفو! نحن القاصرین!
سینه چاک عصمتت از اخرین تا اولین
هاج و واج حکمتت از اولین تا اخِرین
عشق تو شرط قبول انبیای مرسلین
چادرت حبل المتین اهل بیت طاهرین
هرکجا که روضه ای باشد مزار فاطمه ست
پرچم روضه ضریح و گریه کن ها زائرین
چادرت خاکی شد و کفر سقیفه فاش شد
دستشان رو شد دگر والله خیر الماکرین
به تلاقی مدینه روز محشر که شود
ناقه باشد مال تو پادرد مال حاضرین
سهم تو شلاق شد ویل لقوم الظالمین
صبر کرد اما علی! بَشَّر عباد الصابرین
به غرور شیعه برخورده تورا خیلی زدند
سوره کوثر نشسته در شرار کافرین
عده ای طعنه زدند و عده ای خیره شدند
لال گردد آن زبانها کور چشم ناظرین
عده ای دستور دادند عده ای آتش زدند
لعنت ما تا ابد بر عاملین و آمرین
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
|⇦•شکر خدا که دورۀ ..
#توسل و مناجات با خدا اجرا شده شب اول ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّل فَرَجَهُم»
«لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ»
«أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ ذوالجَلالِ وَالاکرام بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ»
اصلا باورم نمیشد مهمونیت رو ببینم .. خدا رو شکر که من اولِ ماهِ مهمونیت رو دیدم .. بارم خیلی سنگینه ..
«اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، *چقدر دلم برات تنگ شده بود ..* وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ یاعَلاّم»
اِلٰهی العفو ..
شکر خدا که دورۀ هجران سر آمده
مولا کجاست؟ بنده به این محضر آمده
چه سفرهای خدا روی ما باز کرده است!
جایی نشستهایم که پیغمبر آمده
در باز بود، در نزده آمدم خدا
امن یجیب؟ نیمۀ شب مضطر آمده
آن بندهای که سر به هوا بود را نبین!
این بنده را ببین که چنین با سر آمده!
بشکن مرا دوباره دلم را ز نو بساز!
لطفا ببخش! حال که اشکم درآمده
گریه بهشت ماست، ز ما گریه را نگیر!
آخر بگو که چیزی ازین بهتر آمده؟
درمان ما شکستهدلان با رقیه است
چادر تکانده، دارو و درمان درآمده
این سی شبه، مرا بده دست ابوتراب
هر وقت کار سخت شده، حیدر آمده
ما عاقبتبخیرِ ولای علی شدیم
خورشیدِ ما، ز گوشه ایوان برآمده
افطار ما زِ نان علی رنگوبو گرفت
نان پخته و شبانه به پشت در آمده
ماه خدا، زیارت کربوبلا خوش است
خوشبخت آنکه در حرم دلبر آمده
این ماه قدر دارد و، این قدر فاطمه ست
آن فاطمه که زیر عبا محور آمده
یارب! کجا رواست که ناراحتش کنند؟
وقتی کرامتش به صف محشر آمده
یکسو بدست خود همه هیزم گرفته اند
یک سو به جای شیر خدا کوثر آمده
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#امیرالمومنین_علی_مدح
#امام_حسین_و_گودال_قتلگاه
آنچنان زخم گناهان به پرم افتاده
که به صد شهر دگر هم خبرم افتاده
هرچه را جمع نمودم سر یک غفلت سوخت
زیر پای همه حالا ثمرم افتاده
من همان شاخهی سرسبز تَه باغ توأم
که دگر پیر شدم برگو برم افتاده
بشکند پای من ای وای چه کردم به خودم
به چه جاهای بدی که گذرم افتاده
دل من جای علی بود خرابش کردم
از دلم نام شریف پدرم افتاده
آشتی کن که دوباره به خودت برگردم
آرزوهام همه دور و برم افتاده
جوشن ای کاش پناهم بدهد از آتش
من که خوردم به زمین و سپرم افتاده
بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلیٍ بِعَلی
که هوای نجفِ او به سرم افتاده
تا به ایوان طلایش نظر من خورده
جنت و هشت بهشت از نظرم افتاده
برسانید سلامِ منِ بد را به حسین
فطرس امشب تو ببر..من که پرم افتاده
شب قدری ببریدم طرف کرببلا
خیر عالم همه در این سفرم افتاده
دم افطار فقط گریه به آن تشنه کنم...
داع خشکی لبش بر جگرم افتاده
نیزه ها عاقبت از اسب زمینش زده اند
خبر ذبح سرش بین حرم افتاده
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_وفات
شوق نماز شُکر پدرها چه محشر است
وقتی خبر رسیده که نوزاد دختر است
دختر چه دختریست کریمه مطهر است
در یک کلام مظهر الله اکبر است
ریحانه بهشتی موسی بن جعفر است
بار دگر نشسته به منظور دیگری
موسای دیگری وسط طور دیگری
تابیده شد به عرش خدا نور دیگری
زهرا هبوط کرده زمین جور دیگری
خیر کثیر خانه باباست کوثر است
لولاک آمدست برای دو فاطمه
پیغمبران شدند گدای دو فاطمه
عالم فدای شرم و حیای دو فاطمه
ما سجده میکنیم به پای دو فاطمه
معصومه مثل مادر خود از همه سر است
نشنیده اند از لب او جز رضا رضا
دارد تپش تپش دل او یک صدا...رضا
طوری دل کریمه گره خورده با رضا
وابسته اش شدست دراین سالها رضا
خواهر نگو که دار و ندار برادر است
آمد به قم رسید گلستان درست کرد
چادر تکاند رحمت باران درست کرد
چه جنتی میان بیابان درست کرد
نوکر برای حضرت سلطان درست کرد
بختش بلند هرکه براین خانه نوکر است
جاده به جاده پشت سر یار راه رفت
بیمار بود با تن تبدار راه رفت
شکر خدا که دور ز اشرار راه رفت
در یک مسیر راحت و هموار راه رفت
این شأن واقعی نوامیس حیدر است
پادرد میکشید ولی خون جگر نبود
با مست های بی سرو پا همسفر نبود
آزرده از شلوغی بین گذر نبود
یعنی اسیر طعنه ی صدها نفر نبود.
حالا گریز روضه به یک جای دیگر است
آنجا که آفتاب بدون حجاب بود
رنگ کبود بر رخ زنها نقاب بود
پایین نیزه زیر کتک ها رباب بود
درآن میانه صحبت بزم شراب بود
بازین چه شورش است که هردیده ای تر است
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی