دردوروززندگیغربتفراواندیدهام
#سبک_روضه
#روضه_امام_باقر (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در دو روز زندگی غربت فراوان دیدهام
بارها از پیکر خود، رفتن جان دیدهام
از غروب روز عاشورای سال شصت و یک
بر دل زهراییام زخمی نمایان دیدهام
حج نیمه کارهام کامل شد و در کربلا
عصر عاشورا به جای عید قربان دیدهام
در منا آب گوارا دست زائرها دهید
حاجیام را در ته گودال عطشان دیدهام
زینِ اسبم را چرا آلوده بر سَم میکنند؟!
من که مرگم را همان شام غریبان دیدهام
شرمساری غیور خیمه را حس کردهام
بر روی مشک عمویم جای دندان دیدهام
خندههای حرمله خیلی غرورم را شکست
مادر شش ماهه را با چشم گریان دیدهام
کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خوردهام
یک حرم را بین آتش مات و حیران دیدهام
آنقدَر در بین صحرا بر زمین افتادهام
آنقدَر در پای خود خار مغیلان دیدهام
چشم من بر آیهی شق القمر افتاده است
آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیدهام
خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت
خیزران را بر لب قاری قرآن دیدهام
یک شبِ راحت نخوابیدم از آن روزی که من
عمهام را بین نامحرم پریشان دیدهام
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلایی سیدرضا نریمان
کربلایی سیدرضا نریمانی🌹🌹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم🌹🌹
⚘🌷کانال مداحی🌷⚘
لینک کانال:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
#بیهوادربخانهاتواشد
#سبک_روضه / بخش سوم صوت
#روضه_امام_هادی (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیهوا درب خانهات وا شد
عدهای نانجیب آمدهاند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمدهاند
میکِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضهخوان بودی
یادِ نور دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذرهای از بها نمیافتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
متوکّل شراب آورد و...
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی... وجودِ او لرزید
دل زهراییات شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشک رباب
یادت آمد شراب را میریخت
به روی زخم دیدهی جدّت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریدهی جدت
میچکید اشکش از نوک نیزه
همهی های و هویم اینجا بود
دختری زیر لب فقط میگفت:
کاش الآن عمویم اینجا بود
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دردوروززندگیغربتفراواندیدهام
#سبک_روضه
#روضه_امام_باقر (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در دو روز زندگی غربت فراوان دیدهام
بارها از پیکر خود، رفتن جان دیدهام
از غروب روز عاشورای سال شصت و یک
بر دل زهراییام زخمی نمایان دیدهام
حج نیمه کارهام کامل شد و در کربلا
عصر عاشورا به جای عید قربان دیدهام
در منا آب گوارا دست زائرها دهید
حاجیام را در ته گودال عطشان دیدهام
زینِ اسبم را چرا آلوده بر سَم میکنند؟!
من که مرگم را همان شام غریبان دیدهام
شرمساری غیور خیمه را حس کردهام
بر روی مشک عمویم جای دندان دیدهام
خندههای حرمله خیلی غرورم را شکست
مادر شش ماهه را با چشم گریان دیدهام
کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خوردهام
یک حرم را بین آتش مات و حیران دیدهام
آنقدَر در بین صحرا بر زمین افتادهام
آنقدَر در پای خود خار مغیلان دیدهام
چشم من بر آیهی شق القمر افتاده است
آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیدهام
خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت
خیزران را بر لب قاری قرآن دیدهام
یک شبِ راحت نخوابیدم از آن روزی که من
عمهام را بین نامحرم پریشان دیدهام
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#محمدجواد_شیرازی
▶️
مرغ درمانده ام و بال و پرم افتاده
قرعه ی خون جگری بر جگرم افتاده
معصیت ریشه ی ایمان مرا سوزانده
بی سبب نیست ز شاخه ثمرم افتاده
یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟!
آنقدر دام گنه دور و برم افتاده
دیر شد، آخرِ عمری به خودم آمدم و
وسط معرکه دیدم سپرم افتاده
همه ی دار و ندار دل رسوای من است
این دوتا قطره که از چشم ترم افتاده
حب زهرا من خسران زده را آدم کرد
بر زبان همه، حالا خبرم افتاده
دلخوشم سائلم و ریزه خور پنج تنم
روزی ام دست خدایان کرم افتاده
بی سبب نیست به لب #نادعلی می خوانم
به سرم شور نجف، شور حرم افتاده
هر شب جمعه دلم سوخت از آن روزی که
سوی شش گوشه ی دلبر نظرم افتاده
تربت کرب و بلا با دل من کاری کرد
باده ی ناب هم آخر ز سرم افتاده
روزی ام کرب و بلا نیست ولی شکرِ خدا
به سوی مجلس روضه گذرم افتاده
مادری موی پریشان به حرم آمد و گفت:
خنجری کند به جان پسرم افتاده
چقدر چشم طمع بر زره و پیرهنِ
تشنه ی در دلِ خون غوطه ورم افتاده
⏹
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_مدح_و_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
قرآن چه باشد؟ اول و آخر رقیه
اسلام احمد چیست؟ سرتاسر رقیه
سیر و سلوکش رفته بر حیدر رقیه
معراج ما باشد توسل بر رقیه
یک دم نشد با رب گسسته اتصالش
زهراست پیدا و نمایان از خصالش
با آیه آیه جلوه های هر سه سالش
تطبیق شد بر سوره ی کوثر رقیه
نامش معطر می کند صحن دهان را
درس ولایت می دهد سینه زنان را
رد می کند هر منزل از هفت آسمان را
بر شانه ی عباسِ آب آور، رقیه
بر داغ او اهلِ مناسک گریه کردند
ذاتِ الهی با ملائک گریه کردند
آل عبا بر او یکایک گریه کردند
مرثیه خوان تا گفت بر منبر رقیه
یاسِ سه ساله، رنگ و بوی لاله دارد
هر کس که رویش دید، آه و ناله دارد
خیلی سوال از عمه اش، غساله دارد
رنگین کمان پیداست ازچه در رقیه؟!
با این همه زخمی که مانده در وجودش
با این همه دردسرش، وقتِ سجودش
با این پرِ زخمی و با روی کبودش
شد وارثِ ارثیه ی مادر رقیه
آن قدر، سنگِ شامیان بر ابرویش خورد
آن قدر، بر روی زمین با زانویش خورد
آن قدر محکم، ضربِ پا بر پهلویش خورد
مثل گلی در شعله شد پر پر رقیه
© کانال رسمی "حسینیه؛
.
📋 الحق و الانصاف کم فکر تو هستم
#مناجات / #امام_زمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی به یادت نیستم، بیاعتبارم
وقتی به تو ایمان ندارم، بیقرارم
الحقُّ و الانصاف کم فکر تو هستم
از بس که بر این نفس وامانده دچارم
شاید که از چشم تو افتادم که اینطور...
دیگر زمان معصیت بیاختیارم
یابن الحسن، با غفلتم سرمایهام سوخت
رحمی نما، آتش گرفته کولهبارم
باشد بزن اما دگر رو برمگردان
شرمندهام من از گناه بیشمارم
دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی
دیدم غریق رحمت پروردگارم
گرچه برایت نوکر خوبی نبودم
با این همه جدّ شما را دوست دارم
من که نشد یکبار پیش تو نشینم
شاید زمان روضه بنشینی کنارم
رو به برادر، خواهری با گریه میگفت:
با رفتنت آتش زدی بر روزگارم
ایکاش میشد بوسه از رویت بگیرم
قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#مناجات_روز_عرفه
#محمدجواد_شیرازی
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پاره گریبان حسینیم همه
وسط روز رسیدیم و همه می بینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخه ی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاری است که گریان حسینیم همه
آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
مات از جود فراوان حسینیم همه
خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
ــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
🌿#حضرت زهراسلام الله علیهاهجوم به بیت ولایت
#محمدجواد_شیرازی
ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد
افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد
زهراست آن بانو که بین دود و آتش
یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد
افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت
شعله به موی ساقی کوثر نیفتد
ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها
از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد
"فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا
صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد
ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را
بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد
افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه...
جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟!
می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا
از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد
همسایه ها گفتند با فضه، محال است
زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
عمری است رعیتش همگی بهره برده اند
از خیر و رحمتش همگی بهره برده اند
"آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند"
از خاک تربتش همگی بهره برده اند
آن نوکران که در دل خاک آرمیده اند
ذیل شفاعتش همگی بهره برده اند
ما که به جای خویش، رسولان و اولیاء
از نور خلقتش همگی بهره برده اند
صاحب پیاله های بهشتی، برای قرب
از چای هئیتش همگی بهره برده اند
عابس، بُریر، جُون، حبیب، ابن عوسجه
تحت ولایتش همگی بهره برده اند
اصحاب یک به یک به مواسات، شهره اند
از سختی عطش، همگی بهره برده اند
**
خالی نمانده دست کسی بین قتلگاه
هنگام غارتش، همگی بهره برده اند
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد
از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!
تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد
آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد
همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه در این بیت مکرم دارد
دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد
هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد
می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد
قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد
***
ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
عرش را داده بها، سیزدهِ ماه رجب
وعده ی اهل ولا، سیزده ماه رجب
از دل کعبه نمایان شده بر اهل زمین
وجه باقی خدا، سیزده ماه رجب
ما به شکرانهی ناز قدمش معتکفیم
عشق شد قسمت ما، سیزده ماه رجب
بهترین بنده رسیده است اگر که شده است
بهترین وقت دعا، سیزده ماه رجب
چه بسا از برکاتش، برسد دست گدا...
روزی کرب و بلا، سیزده ماه رجب
صدفِ قلب کسی که شده دُرّش حیدر
فاطمه کرده سوا، سیزده ماه رجب
سیزده، آیت نور است برای عشاق
بهرهمند است ازین نور تمام آفاق
کعبه بر غیر علی سینه دریده؟ هرگز
دلم از بندگیاش، دست کشیده؟ هرگز
باب هر علم، علی باشد و لقمان حتی
به الفبای علومش نرسیده هرگز
هر که از جام علی مست شد و عاشق شد
بادهای خوشتر از آن را نچشیده هرگز
جز به شوق نجف و دیدن انگور ضریح
بین سینه دل تنگم نتپیده هرگز
علی آن است که بهتر ز غلامان خودش
جامهای بهر خودش هم نخریده هرگز
یک نفر بود و گل سر سبد خلقت بود
مثل او را به خودش خاک ندیده هرگز
علی آن جلوهی نورانی ذات صمد است
"قل هو الله احد" را سندی مستند است
ذکر مدحش به لب جن و ملک گل کرده
به علی ختم رُسُل نیز توسل کرده
نه فقط تکیهی عرش است به دستان علی
آسمان با نظرش، حفظ تعادل کرده
بارها گشت نبی بی کس و با یک لشگر...
یک تنه حیدر کرار، تقابل کرده
به همه خیر رساند و به همه روزی داد
از همه طعنه شنیده است و تحمل کرده
سفرهدار کرمش بود حسن، با این حال
خودش از نان جوی خشک، تناول کرده
پدری کردنِ بر اهل ولا را ز ازل
حضرت حیدر کرار تقبل کرده
آن که زهرا به وجودش شده خرسند، علیست
برترین اصل، در آیین خداوند علیست
شد علی، معجزه و آیت عظمای نبی
شد صدایش شب معراج تسلای نبی
دیگران راه دگر رفته ولی شیر خدا
قدمش بود فقط جای قدمهای نبی
بود احمد همه جا مست تماشای علی
بود حیدر همه جا مست تماشای نبی
در شب فتنه که بودند پی قتل رسول
همه دیدند که خوابیده علی جای نبی
شد ابالفضل اگر یک تنه سقای حسین
پدرش بود فقط یک تنه سقای نبی
بِعَلیٍ... بِعَلیٍ... بِعَلیٍ... بِعَلی...
بود ذکر بِعَلی، ذکر گوارای نبی
علی از هر جهتی بی مثل و تک بوده
نام او نام خداوند تبارک بوده
لشگر از جنگ هراسان شده، میپرهیزد
او سه دفعه ولی از جای خودش برخیزد
شاهکاری که علی کرد به جنگ احزاب
شعف و شور مرا یکسره برانگیزد
کار دشوار که میگشت، نبی بی وقفه
با توکل به خدا روی به حیدر میزد
عجبی نیست اگر پشت ندارد زرهش
هیچ کس نقل نکرده است علی بگریزد
تا علی نعره زند رو به صفوف دشمن
سپر و تیغ و زره روی زمین میریزد
به چنین جلوهی طوفانی و غرندهی خود
بر همه، فخر و مباهات نماید ایزد
حق به دستان علی قدرت خود را رو کرد
پسر عبدود افتاد و ملک هو هو کرد
علی آن است که طبق سند روز غدیر
نزد هر مؤمن و هر مؤمنهای هست امیر
علی آن بنده نوازی است که هنگام جلوس
بنشیند عوض مرد غنی، نزد فقیر
علی آن است که تا طفل یتیمی در شهر
نشود سیر، به والله نمیخوابد سیر
علی آن است که بر پیرهنش وصله پُر است
گرچه دارد ز عوالم همه را در تسخیر
علی آن است که با نور ولایش یک عمر
کرده دلهای محبان خودش را تطهیر
علی آن است که گرچه حرمش در دل ماست
دل ما را به فراق نجفش کرده اسیر
"ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر؟!" حیدر کیست؟!
درک او کار به جز فاطمهی اطهر نیست
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
منی که غرق گناهم، شکسته بال و پرم
چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟!
اگر که دوست نداری "خدا خدای" مرا
اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟!
خودم نیامدهام نیمهشب به درگاهت
تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم
بیا مرا جلوی دیگران خراب مکن
بگیر دست مرا که به سنگ خورده سرم
مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش
قسم به حرمت خون مدافعان حرم
بنا نبود فقط خوبها حرم بروند
شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم
تمام هستی من هست مادر و پدرم
فدای حضرت ارباب مادر و پدرم
اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود
چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟!
**
هنوز نیمهی شبهای جمعه میآید
نوای مادر او: تشنه ذبح شد پسرم
✍ #محمدجواد_شیرازی