eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیکِ یا مولاتی یا زینب غریبانه یک کاروان آمده ز تن رفته جان و ، به جان آمده همه لاله ها مانده روی زمین همه یاس ها ارغوان آمده شده پرپر از کینه ها باغ گل چو باد خزان بی امان آمده بیفتاده هر غنچه ای روی خاک ز بس تیرها از کمان آمده پر از خاطراتی ز دشت بلا به همراه شمر و سنان آمده سه روز از جفا پشت دروازه اند ز راهی که آن ساربان آمده اسیرند اما همه سر فراز که مانند سرو روان آمده اگر چه همه کودکان و زنان چه مردانه این کاروان آمده و این سرو بالا بلند علی که گفته به قدّی کمان آمده ؟ حجابش نشان دارد از فاطمه به چهره ولی پُر نشان آمده نشانی ز سیلی نشانی ز سنگ و آتش که از بامشان آمده چونان شیر غرّان که نعره کشد به نابودی دشمنان آمده چه پیغمبرانه به بعثت رسید چو جبریل کز آسمان آمده به صوت علی کرده طوفان به پا زنی که به فتح جهان آمده مهیا شده سنگ ها روی بام چه مهمان نوازی گران آمده شده پرپر از طعن زخم زبان گلی که ز باغی خزان آمده به لب خوانده قرآن به لحن حجاز سری که به روی سنان آمده ز اندوه زینب ز داغ حسین جهان را غمی بیکران آمده .
. السلام علیک یا اباعبدالله به عشق حاضران در دل می زنم به جادّه ، دارم میام پیاده چون حرم تو داره ، یه حس فوق العاده ای همه جود و کرم ، محفل ذکرت حرم خدا به اهل عالم ، عشقتو هدیه داده می خوام که با خدا شم ، زائر کربلا شم برای تو فدا شم ، یه عاشقیِ ساده حال دلم جنونه ، اسم تو رو می خونه به پای تو می مونه ، مجنون و بی اراده موج و تلاطم میشم ، قاتی مردم میشم توُ نوکرات گم میشم ، عاشق تو زیاده از لحظه ی ولادت ، عشق تو شد عبادت فدای خانواده ت ، تموم خانواده تا بشه هستیم فدات ، فدا یه لحظه نگات تا جون بِدم رُو پاهات ، دل می زنم به جاده ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله عشق تو هستی منه ، قلبم و از جا می کنه اسم تو رو میگه دلم ، با هر تپش که می زنه زنده میشم با هر نگات ، دوباره می میرم برات چیزی که افتاده به پات ، یه تیکه از قلب منه قصه ی دل سپردن و ، لحظه ی دل شکستن و چیزی که می کِشه من و ، یه بویی از پیرهنه یوسف بی پیرهنم ، ماه شب انجمنم سرو و گل یاسمنم ، لحظه ی سخت چیدنه گلی که چیده شد به آه ، می سوزه غنچه با نگاه کعبه ی من تُو قتلگاه ، غرق به خون توُ گلشنه یه باغبون دیده گلش ، شاخه ی سرو و سنبلش گلی که زلف کاکلش ، میون مشت دشمنه شبای جمعه تُو حرم ، یه مادری با آه غم میگه غریب مادرم ، شهید من بی کفنه ✍ .
. السلام علیک یا مولاتی یا زینب من چهل روز به همراه سرت گردیدم همره قافله ی همسفرت گردیدم سر تو بر سر نی ماه شب تارم شد چون ستاره به سر چون قمرت گردیدم اشکت از گوشه ی چشم تو روان می شد و من بارها زائر چشمان ترت گردیدم چشم تو روشنی شام سیاهم بود و همچو پروانه به شمع سحرت گردیدم با سرت آمده ام زائر قبرت گردم روی این خاک زمین دور و برت گردیدم ذره ذره اثرت در همه ی دشت بلاست با دل خسته پی بال و پرت گردیدم آمدم تا که گزارش دهم از شرح سفر من که دل سوخته ی پرشررت گردیدم یک سفر بود و هزاران دل جا مانده به راه کشته ی عشق تو پیش نظرت گردیدم گر چه شد بر سر نیزه سر هجده یوسف بیشتر از همه محو قمرت گردیدم تازیانه که به سوی تن طفلان آمد سپر دخترک خون جگرت گردیدم کعب نی بس که به روی تن نیلی ام خورد همچو آن مادر مظلوم ترت گردیدم گاه بودی به سر نیزه و گه تشت طلا زائر چوب و لب و تشت زرت گردیدم یا حسین بی تو نمانده اثری از زینب بس که پروانه صفت شعله ورت گردیدم نیست جانی به تن همسفر خون جگرت من چهل روز به همراه سرت گردیدم ✍ .
. صلی الله علیک یا اباعبدالله ای آن که بوده خلقت من از برای تو جانم فدای خاک ره کربلای تو با هر نفس که سینه ام از عشق پر شود پر می کشد کبوتر جان در هوای تو آری خدای عشق و خداوند عاشقی خلقت نموده جمله ی ما را برای تو یعنی بدون عشق تو دل می شود تباه باشد تمام زندگی ما ولای تو هم مسجد الحرام و قبله و بیت المقدس اند مُحرم به حج عشق تو و نینوای تو با گوش جان ز کعبه شنیدم به آه گفت : من هم فدای گنبد و صحن و سرای تو سعی و صفا و مشعر و زمزم به زمزمه در هروله به بارگه باصفای تو کی روضه ی جنان ز حریم تو برتر است باشد بهشت ، روضه و بزم عزای تو سر زیر بار ظلم و ستم خم نکرده ای آید همیشه تا به قیامت صدای تو بر روی نیزه شد سر تو قبله گاه اشک وای از سنان و رأس ز پیکر جدای تو آن پرچمی که دست علمدار بوده است بر دوش زینب است و رسانَد ندای تو از کربلا به شام و به کوفه سفر نمود برده به دوش پرچم عشق و لوای تو داده پیام کرببلا را به نسل ها احیا نموده دین تو را و خدای تو همچون تمام عمرِ دو عالم ز ابتدا یک اربعین دلم شده بس مبتلای تو ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله من آمدم سوی تو با یک کاروان آه از این سفر دارم برایت ارمغان آه سوزی میان سینه ها و شعله در دل دارم ز هجر و دوری ات در عمق جان آه شرح سفر شرح هزاران جان سپردن هر لحظه بی تو سهم اهل کاروان آه بی تو چهل روز است که سامان نداریم ما بی سر و سامانت ای سرو روان آه  فصل زیارت بود از رأس شریفت من در میان محمل و تو بر سنان آه رأس تو روی نیزه ها شد قبله گاهم ما زائرت بودیم با اشک روان آه مُردم هزاران مرتبه که همرهم بود چشمان هیز حرمله ، شمر و سنان آه از من نمی پرسی سه ساله دخترت کو ؟ او که شده در شام ویرانه نهان آه چون چشمه ساری جوشد از عمق وجودم خون دلِ جاری چو اشک دیدگان آه این است شرح حال ما و کودکانت داغی به دل ، سوزی به سینه ، بر لبان آه از دور می بوسید دخت تو لبت را وقتی لبت را بوسه می زد خیزران آه از این سفر مانده برای زینب تو یک اربعین اندوه و اشک و یک جهان آه ✍ .
. یا اباعبدالله ، یا رحمة الله الواسعة اوج سعادت من ، عشق و محبت تو اوج ارادت من ، حب و ولایت تو راز طراوت من ، رمز اطاعت من اوج عبادت من ، فیض زیارت تو قدر و کرامت من ، معنای عزت من نشان طاعت من ، سجده به تربت تو راه طریقت من ، شرع و شریعت من اصل حقیقت من ، عشق و محبت تو ای نور ظلمت من ، چشم بصیرت من ای یار غربت من ، لطف و عنایت تو سرشت و فطرت من ، بهار رحمت من سرور و بهجت من ، لحظه ی رؤیت تو شوق و مسرّت من ، صفا و نزهت من تمام رغبت من ، حضور و صحبت تو قدر و فضلیت من ، دید و بصیرت من سرّ طبیعت من ، نگاه رحمت تو اوج شهامت من ، راز رشادت من قتل و شهادت من ، بهر ارادت تو روح طهارت من ، پایان حسرت من نجوای خلوت من ، شد شکر نعمت تو والای رفعت من ، مفهوم عزت من معنای غیرت من ، لحظه ی نصرت تو هم سِیر و سیرت من ، مقصود همت من راه هدایت من ، تا بی نهایت تو فصل اقامت من ، هم قدر و قیمت من قدر و قیامت من ، وقت شفاعت تو عشق تو عادت من ، راز سیادت من اوج سعادت من ، عشق و محبت تو ✍ .
. السلام علیکم یا اهل بیت النبوة  به خدا حال تماشای حرم می چسبد زندگی یافتن از حال عدم می چسبد کاش در وقت زیارت ز تو دیدار کنم زائر روی تو بودن به حرم می چسبد دادن سر به رهت آرزوی اهل دل است پیش تو سر برود زیر قدم می چسبد در سراپرده ی قلبم ز همان روز ازل حک شده نام تو با لوح و قلم می چسبد سائل کوی کریمان شدن از بخت خوش است صله ای گر رسد از اهل کرم می چسبد گوشه ی صحن و سرایت سحری بنشینم روضه خواندن ، ز پی اش نوحه و دم می چسبد به شهادت چو شود ختمِ به خیر عاقبتم ؛ سرنوشتی که چنین خورده رقم می چسبد لحظه ی مرگ به دیدار من آیی ای دوست ؟ خبری خوش برسد در دل غم می چسبد ✍ .
. السلام علیک یا اباعبدالله حسین آمد و در دلم جا گرفت خدا در درونم چو نجوا گرفت حسین آمد و قلبم آرام شد دگر حالتی مست و شیدا گرفت خوشا که گره خورده ام با حسین وجودم بدین گونه معنا گرفت الا ای تمام وجودم حسین ز تو قلب من فیض عظمی گرفت به مهر تو آب و گلم را سرشت گِلم را خدا به چه زیبا گرفت دلم از ازل با تو پیوند خورد که این نقش پنهان و پیدا گرفت نخواهم به جز آن چه تو خواستی ز دل مهر تو هر تمنا گرفت کسی که دلش را به دلبر دهد به قلبش دگر عاشقی پا گرفت ز داغ غمت دیده بارانی است به یک باره باران چو دریا گرفت همه قدسیان ناله سر داده اند چو یک کاروان راه صحرا گرفت به یک نیم روز این زمانه ز ما چه هفتاد و دو یار والا گرفت همه لاله ها بی سر افتاده و همه یاس ها رنگ زهرا گرفت تن یاس ها رنگ ‌نیلوفر است چو گلچین از این جمع سقا گرفت به نی ها که هجده سرِ یوسف است دل سوگواران تسلا گرفت خدا ، عصمت الله و نامحرمان ؟ چه شرمی به دل زاین تماشا گرفت چرا چهره ی کودکی در هم است تصدق شد و نان و خرما گرفت ؟ نه هرگز چنین شد که با عزت اند که زینب بدین گونه فتوا گرفت به شام آمد و جا به ویرانه داشت و دختر بهانه ز بابا گرفت به شام آمد و در خرابه شبی ز غم حالت خواب و رویا گرفت به دامان خود بوسه زد بر سر و دگر پر زد و میل بالا گرفت عزیز دل فاطمه یا حسین جهان با تو جان چون مسیحا گرفت گرفتند اگر چه ز ما پیکرت چگونه توان مهرت از ما گرفت ؟ ولی عشقِ دل را که نتوان گرفت اگر چه عدو جسم و جان را گرفت کسی که دهد دل به مولای خود وجودش همه رنگ مولا گرفت هر آن که به دلبر دهد جان خود دهد جان و جام طهورا گرفت شده قلب عالم به حال جنون که عشقت همه اهل دنیا گرفت به تیر بلا ظرف مجنون شکست چو مجنون دلش رنگ لیلا گرفت خدا چون نگاهی به قلبم نمود حسین آمد و در دلم جا گرفت ✍ .
. سَلامٌ عَلی قَلبِ زِینَبِ الصَّبور کعبه ی دل های شیدا زینب است قبله ی جان های والا زینب است با کرامت در لسان احمد و چون خدیجه بهر طه زینب است زِین اَب یا زیور نام علی زینت این وجه زیبا زینب است فاطمه ی دوم اهل کسا نسخه ی ثانی زهرا زینب است گر شب قدر نهان شد فاطمه ليلة القدر شکوفا زینب است برتر از زینب که در عشاق نیست اسوه ی هر قلب شیدا زینب است محشر کبرای اهل عالم و تکیه گاه اهل معنا زینب است در میان جمله ی آیات حق آیت العظمای دل ها زینب است  مرجع تقلید عشاق حسین در عزاداری مولا زینب است بین درس خارجِ فقه جنون صاحب کرسی فتوا زینب است برترین علامه ی مفهوم عشق در تمام هر دو دنیا زینب است بهترین استاد درس عاشقی سر تر از مجنون و لیلا زینب است هر که داده سر به سودای حسین صاحب سرّ سویدا زینب است تک ستاره در میان اختران نور رخشان و هویدا زینب است می درخشد چهره اش از آسمان کهکشانی بس مجزا زینب است مریم عذرا پی تعلیم از او برتر از حوا و سارا زینب است آیه ی تطهیر او را شامل است پاک تر از هر طهورا زینب است تا دو عالم را ببخشد زندگی برتر از روح مسیحا زینب است زنده کرده مردگان عشق را جان فزا و روح افزا زینب است درک او بالاتر از فهم بشر آفرینش را معما زینب است در حیا و حجب و ایثار و وقار عاشقان ، بی مثل و همتا زینب است روح صبر از صبر زینب خسته شد در صبوری ها چه یکتا زینب است می شود زانوی عباسش رکاب چون تمام عشق سقا زینب است در ره محبوب خود یعنی حسین بهر جان دادن مهیّا زینب است عصر عاشورا کسی که بی پناه مانده در انبوه اعدا زینب است او که در مقتل میان نیزه ها بی برادر مانده تنها زینب است آن که در شام غریبان فراق در نمازش کرده نجوا زینب است در نمازی که نشسته خوانده شد در مناجات و تمنا زینب است او که با دار و ندار و هستی اش با خدایش کرده سودا زینب است در سفر از کربلا تا کربلا سرّ حق پنهان و پیدا زینب است کربلا تا کوفه و شام بلا در اسارت بین صحرا زینب است کوچه های کوفه و بازار شام مانده در چشم تماشا زینب است او که بر دشمن به شور خطبه اش حمله کرده بی محابا زینب است موج طوفانی او ساحل نداشت بیکران مانند دریا زینب است گر چه دستش در اسارت بسته بود با یتیمان در مدارا  زینب است پیکرش بر ضربه ها می شد سپر گاه جمعی گه فُرادا زینب است در عزا و طعنه و زخم زبان بر غم طفلان تسلا زینب است روی نی با زلف خونین حسین صاحب سرّ چلیپا زینب است با کلامش آن که در تبیین حق دشمنان را کرده رسوا زینب است نغمه اش هیهات منا الذلَه بود چون که از ذلت مبرّا زینب است آن که از نور وجود و صبر او کربلا گردیده برپا زینب است نه فقط کرببلا و نهضتش آن که دین را کرده احیا زینب است نه فقط برجسته در تاریخ بود اسوه ی امروز و فردا زینب است مظهر یا رب صَبّار و شکور معنی قلب شکیبا زینب است در شگفت از صبر او روح الامین در صبوری دست بالا زینب است در پناه او تمام هستی و ملجأ اهل تولا زینب است با شکوهش در حضور ظالمان شرح و تفسیر تبرا زینب است از همه عالم شفاعت می کند شافع آن روز عظمی زینب است نه فقط در زندگی تا وقت مرگ در قیامت ذکر ما یا زینب است فاصله از بودن ما تا بهشت فاصله از روح ما تا زینب است آن که دل ها را حسینی کرده و آن که عاشق کرده ما را زینب است او که با داغ غم خود تا ابد شعله ها زد بر دل ما زینب است در صف محشر که فقر مطلق ایم ما گدا هستیم و دارا زینب است روح اعطیناکَ یعنی فاطمه برترین معنای اِعطا زینب است   کاف ها یا عین صاد از سوی حق این رموز عشق آیا زینب است ؟ عشق یعنی نام زیبای حسین شرح حال عشق اما زینب است ✍ .