Mohjat.NetShab 12 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
3.23M
#مناجات_با_خدا
#امام_زمان
#حضرت_زینب
#حاج_منصور_ارضی
ماه خدا با روزه داری تو زیباست
افطارها نام شما روی لب ماست
هرشب به شوق دیدنِ تو گریه کردم
دلتنگی فرزند از دوری باباست
ماه ضیافت ماه دیدار حبیب است
در پای سفره چشم ها بر دست آقاست
قربان خدمتکارهای خیمه ی تو
قربان چشمی که در آن روی تو پیداست
ای کاش میشد سر به زانویت گذارم
نوکر جدا از صاحبش تنهای تنهاست
در خواب هم یکبار رویت را ندیدم
دیدار تو زیباترین ساعات رویاست
راضی نمودن های تو یک راه دارد
این خانواده قلبشان در دست زهراست
حساس هستی روی نام مادر خود
آن مادری که پشت در هم فکر ماهاست
او سوخته تا که محبانش نسوزند
دلواپس مادر پریشانی فرداست
سوگند بر شاه نجف فردای محشر
شرط شفاعت های زهرا حب مولاست
نور علی در صورت ما جلوه کرده
حب امیرالمومنین سرمایه ی ماست
بعد از نجف آواره ی کرب و بلاییم
ارباب جان من اربعینم لنگ امضایت
نازم به ان دلداده ی محمل نشین که
بر صورت رأسی جدا غرق تماشاست
فریاد زد چشم علمدار تو روشن
زینب اسیر چشم های بی مداراست
شمر و سنان با خنده میگفتند زینب
این سر که میبینی به نیزه رأس سقاست
#ماه_رمضان 1403
.
Mohjat.NetShab 20 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
زمان:
حجم:
3.21M
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر
#حاج_منصور_ارضی
خواهش ما گرچه گستاخانه است
رزق مهمان های تو شاهانه است
با تهیدستی به این در میزنم
خرج من بر دوش صاحبخانه است
گرچه گوش من بدهکارت نشد
گوش تو بر سائلی پر چانه است
آبرودار آبرویم را نریخت
این همه شرمندگی شکرانه است
دست هرکس نیست اینجا را بگیر
آن فراری که پی کاشانه است
فاطمه افطار ما را میدهد
نان و ریحان لقمه ی ریحانه است
گریه بر زهرا لطیفم کرده است
طفل مادر با همه بیگانه است
یا امین الله دورم از بقیع
اشکهایم در نجف بیعانه است
حج علی میزان علی محشر علی
هرکه عبد تو نشد دیوانه است
روزه یعنی تشنگی یعنی حسین
مستی عشاق بی پیمانه است
اصغرش از تشنگی غش کرده بود
سوز گرما قاتل پروانه است
سمت میدان برد سیرابش کند
حرمله دستش به تیر شانه است
مادرش در خیمه با دلواپسی
بی قرار آن یکی یکدانه است
فکر قبر کوچکی کرده حسین
چون حرم بی اصغرش ویرانه است
#ماه_رمضان 1403
.
حاج منصور ارضیenc_16894204461005715108386.mp3
زمان:
حجم:
1.52M
#مناجات
عاشقانت میفروشند عشق را غم میخرند دل به پای روضه میریزند ماتم میخرند باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد بچه ها دارند از بازار پرچم میخرند مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده ایم باز در هم آمدیم و باز در هم میخرند ماه ها در یک طرف ماه محرم یک طرف بیشتر از ماه ها ماه محرم میخرند#حاج_منصور_ارضی #محرم #امام_حسین #امام_زمان
.
#حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#وفات_حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#حیدر_خمسه 🎤
#حاج_منصور_ارضی 🎤
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن می آید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو
ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگذاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بس که زیبا ،عهد با دلدار بستی
الحق ز یارانِ امامِ هادی هستی
مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشته ی ما یاد کردی
در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم
صحن وسرای تو ؛دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
دلداده و سرگشته ایم؛ الحمدلله
ما یارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پر باز کردیم
تاگوشه ی صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه، آب و رنگ دارد
پیراهنی که جای صدها چنگ دارد
مادر، شکایت ها ز روز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو
بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی ✍
.👇👇
Mohjat.NetArzi - Shahid Jomhour 1403 [Mohjat_Net].mp3
زمان:
حجم:
1.67M
#حاج_منصور_ارضی
#سیدالشهدای_خدمت
#سید_ابراهیم_رئیسی
روضه را از جنان سیاحت کن
خیز و تعظیم رو به ساحت کن
خستگی ناپذیر خدمت خلق
بعد از امروز خواب راحت کن
پسر فاطمه که سوخته ای
یاد آن روز پر وقاحت کن
در غم خویش اشک زهرا را
مرهم جسم پر جراحت کن
وقت آرامش است سید جان
بعد از این یک کم استراحت کن
سینه ها غرقِ در غم و محن است
همه جا از شهادتت سخن است
رفتی ای خادم الرضای خدا
داغ تو روی سینه ی وطن است
روی انگشتر تو حک شده بود
که ولی خدا ابوالحسن است
بر نگینت نوشته بود علی
عشق حیدر سزاش سوختن است
حرف انگشترت وسط آمد
دل ما یاد شاه بی کفن است
آنکه اعضای او به غارت رفت
آن شهیدی که پاره پاره تن است
پسر فاطمه ندید کسی
بدن تو بدون پیروهن است
جدت اما ذبیح العطشان شد
بدنش مُثله گشت و عریان شد
شهادت سید ابراهیم رئیسی 1403
.
Mohjat.NetShahadat Emam Bagher 1402 Arzi [Mohjat_Net] (2).mp3
زمان:
حجم:
1.62M
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر
#حاج_منصور_ارضی 1402
شهر مدینه ماتم سرایم
من یادگار کرب و بلایم
دیدم چگونه سرها از تن جدا شد
آقای عالم جسمش عریان رها شد
واغربتا واویلا آه و واویلا
****
با اهل خیمه من هم دویدم
طعم اسارت من هم چشیدم
در پیش چشمان من شد خیمه غارت
پوشیده ناموس ما رخت اسارت
واغربتا واویلا آه و واویلا
.
@simaye_haram45566_1397830202143_3757696.mp3
زمان:
حجم:
3.94M
خداحافظ دوماهه گریه و ماتم
خداحافظ لباس مشکی و پرچم
حسین جانم
🎙 #حاج_منصور_ارضی
#⃣ #شهادت_امام_رضا
#⃣ #وداع_با_محرم_صفر
#سبک_سلام_آقا من الان روبروتونم
خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم
خداحافظ.لباس مشکی و پرچم
حسین جانم
خداحافظ.حسینی ها عزادارا
میون ما. میومد ناله زهرا
حسین جانم
حلالم کن . میدونم خیلی آقایی
دم مرگم. به دیدارم تو می آیی
حسین جانم
حلالم کن. ببین کوهی زدردم من
حلالم کن. برات کاری نکردم من
حسین جانم
حلالم کن . میدونم که گنه کارم
ولی آقا . می دونی که دوست دارم
حسین جانم
ببین زهرا. همیشه دستم و پر کرد
به قدی خم. زنوکرها تشکر کرد
حسین جانم
سلام آقا. امام مهربان من
سلام آقا. ببین اشک روان من
رضا جانم
سلام آقا. پناه بی پناهانی
از اون اول. منم نوکر تو سلطانی
رضا جانم
دلم تنگه.برای صحن گوهرشاد
دخیل بستم. کنار پنجره فولاد
رضا جانم
توی حجره زپا افتاده ای تنها
به گوش تو رسیده ناله ی زهرا
جواد اومد کنار تو به چشم تر
زدی بوسه به لبهاش لحظه ی آخر
*اما کربلا برعکس شد بابا اومد کنار پسر..*
ولی آقا شده کرب و بلا غوغا
زمین خورده کنار پسر بابا
.
وقتی ربیع الاول از نیمه کمی رد شد
باران گرفت و موقع الطاف سرمد شد
وقتی که چشم آمنه روشن شد از رویش
روی تمام بت پرستان رنگ اسود شد
تعبیر شد آن خواب که عبدالمطلب دید
هستی به شوق دیدن رویش مرصد شد
از عالم تجرید هرکس بود دل کند و
مشغول حظ بردن از این روح مجرد شد
ابلیس ممنون الورود آسمان ها گشت
برذ هر دری زد راه او از هرطرف سد شد
خورشید از خورشید بودند و به شک گردید
با دیدن یک بارقه از او مردد شد
عالم صد و سی و دو دفعه رفت در سجده
او آمد علامه ی تعلیم ابجد شد
سر ریز جمعیت ز مکه در مدینه ریخت
دنیا همه سرسبز از سبزی گنبد شد
ایوان کسی ریخت و ایوان طلا رو شد
گوش فلک لبریز از هوهوی ممتد شد
از سمت مکه نور مطلق تا تجلی کرد
سمت زمین خیل ملک در رفت و آمد شد
او آمد و بر شانه تا زلف رها انداخت
در جا مسیر خلق را سمت خدا انداخت
او آمد و عیسی ابن مریم را مسیحا شد
او آمد و موسی برای او عصا انداخت
از خلق او برخویشتن خالق تبارک گفت
در سجده مخلوقات را زین مرحبا انداخت
او بود طوق بردگی از برده ها برداشت
او بود که آزادگی را خوب جا انداخت
خُلق عظیمش بود سلمان را مسلمان کرد
اخلاق خوبش بت پرستان را ز پا انداخت
دست کریمش بود حاتم ساخت از سائل
تا درهمی در دست خالی گدا انداخت
دریاچه ی ساوه به خشکی گشت تبدیل و
او در سماوه جاری آب بقا انداخت
آتشکده خاموش شد اما به جای آن
عشق حسینش آتشی در سینه ها انداخت
قطعا دعای شخص او ما را حسینی کرد
او دستِ ما را بر ضریح کربلا انداخت
جانم فدای دختر و داماد و اولادش
قربان آنکه عشق را در قلب ما انداخت
ما را تماما برد زیر چادر زهرا
از آن زمانی که به روی سر کسا انداخت
سر خیل عشاق علی قطعا رسول الله است
پس اوست که کار مرا بر مرتضی انداخت
پس من اگر عبد امیرالمومنین هستم
مدیون لطف رحمه للعالمین هستم
گفتم علی مس بودم اما کوه زر گشتم
تاریک رفتم تا نجف خورشید برگشتم
صدیق اکبر خواست رو بر صادقش کردم
با دست حیدر شیعه ی اثنی عشر گشتم
رو بر همان که مهرهای کربلا را ساخت
یعنی که از او مالک دُر و گوهر گشتم
گفتم علی مانند یک طفل سرِ راهی
از لطف زهرا صاحب مادر پدر گشتم
فاروق اعظم را عظیم الشأن چون دیدم
تعظیم کردم رو به او خم تا کمر گشتم
هو یا علی هو یا علی هو یا علی گفتم
چشم بصیرت باز شد اهل نظر گشتم
یک چند سطری از رشادت های او خواندم
آماده ی میدان شدم مرد خطر گشتم
گفتم علی زهرا تفقد کرد حُرم کرد
تا حرف زهرا را زدم خونین جگر گشتم
با یاد بانویی که بین شعله ها افتاد
آتش گرفتم آه گشتم شعله ور گشتم
فرمود ای شیر اُحد زهرا تلافی کرد
حالا من از آن روز تو مجروح تر گشتم
با دنده های جا به جای خویش میسازم
خوشحالم از اینکه تو را سینه سپر گشتم
اصلاً فدای تار مویت من کتک خوردم
غصه نخور که زخمی دیوار و در گشتم
قابل ندارد از رکاب من نگین افتاد
روی زمین افتادم و بارم زمین افتاد
🔹مداحی جدید
🔸شعرخوانی
#حاج_منصور_ارضی
#حضرت_محمد
هفده ربیع الاول 1402
.
.
Mohjat.NetHefdah Rabiea 1402 Arzi [Mohjat_Net] (1).mp3
زمان:
حجم:
1.71M
#حاج_منصور_ارضی
#حضرت_محمد
هفده ربیع الاول 1402
.
.
.
#حضرت_عبدالعظیم سلاماللهعلیها
#حاج_منصور_ارضی 🎤
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن می آید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
می آیی و در عشق ، غوغا می کنی تو
با مقدمت این چشمه ، دریا می کنی تو
«ری» را حسینیة زهرا می کنی تو
ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق زیارانِ امامِ هادی هستی
مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشتة ما یاد کردی
در خاک ِ ری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگی ها در بیاییم
صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
دلداده و سرگشته ایم الحمدلله
مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم
تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جا صدها چنگ دارد
مادر شکایت ها زروز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو
بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی ✍
.👇