eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
Mohjat.NetFatemieh Aval 1403 Ranaie [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 1.22M
🎤 محبوب معشوق مولا حیدر کرار روحی فدا حیدر رو لوح قلب من حک شده جمال علی تابیده بر عالم نور بی مثال علی حبش هم تضمینه نطفه ی حلال علی با افتخار میگم آقام علیه و بهترین شهر خدا نجفه ایشالله سال دیگه تقدیر من مسیر عشق کربلا نجفه حسین حسین حسین حسین حیدر حیدر حیدر حیدر **** زوجة الزهرا ابالایتام انت المولا نحن خُدام استاد جبرائیل تو عرش خدا علیه میعاد عزرائیل در مرگ و بقا علیه ایجاد میکائیل کار مرتضی علیه من آرزومه که خاکم بکنن تو صحن وادی السلام نجف ایشاالله اربعین بشه ببرم به شهر کربلا سلام نجف حسین حسین حسین حسین حیدر حیدر حیدر حیدر دوم 1403 .
Mohjat.NetSh 2 Fatemieh Dovom 1403 Sotode [Mohjat_Net] (7).mp3
زمان: حجم: 1.96M
🎤 میم مثه مادر مادر کیه جز فاطمه ساقیمون اگه حیدره کوثر کیه جز فاطمه شاخه گل پژمرده ی علی ای شیشه ی ترک خورده ی علی آه از دل علی از دل علی ای زخم نمک خورده ی علی فاطمه چرا تو اسمت غمه چجوری آروم بشم شنیدم عمرت کمه فاطمه غمِ تو آتیشمه مصیبت تو همون مصیبت اعظمه برای دیدنت با این دل بی قراری کجا برم کجا آخه حرم نداری **** میم مثه مادر مادر یعنی ام البنین محشر میبینی با چشات محشر یعنی ام البنین کشته ی چشای قمرتم از وقتی که زیر بال و پرتم تو مادر منی مادر منی پس من پسرتم من پسرتم آه ببین دوباره خوردم زمین تو رو صدا میزنم آی ننه ام البنین باز بیا تو پای حرفام بشین تو رو صدا میزنم آی ننه ام البنین شنبه به شنبه پای سفرتون نشستم پس نزنی دلم رو من دل به تو بستم شب 2 دوم 1403 .
. پیوسته شبهای بعد از شهادت خانوم آری که بساط گریه جور است امشب دست من از آغوش تو دور است امشب هر طفل تو گوشه ای زمین گیر شده ست این خانه چقدر سوت و کور است امشب این شهر بدون فاطمه زیبا نیست امید علی بود ولی حالا نیست همسایه بخواب ، راحت و آسوده امشب که صدای گریه زهرا نیست ای جان علی ، عزیز من ، شرمندم بعد از تو فقط به تار مویی بندم خود را به دل خاک سپردم زهرا با دست خودم گور خودم را کندم ای وای چقدر مجتبایت غم خورد ای کاش علی از این مصیبت میمرد همسایه که از گریه تو شاکی بود امشب ز در خانه تو هیزم برد با خاطره نان تو غم میخوردیم از سردی دستان تو غم میخوردیم زهرا احدی غذا نیاورد ولی امشب من و طفلان تو غم میخوردیم .
Mohjat.NetSh 3 Fatemieh Dovom 1403 Hoseini [Mohjat_Net] (5).mp3
زمان: حجم: 1.72M
آدم که حرفاشو نمیبره بیرون من مال این خونم بهم نگین مهمون این روزا هیچکسی برام که مَحرَم نمیشه اما تو مادری مادری کردی همیشه دوباره اومدم محل بزاری چی میشه جوونی کردم بزرگتری کن بچه ی ناخلف منم تو مادری کن **** بدون شک زهرا به ما نظر کرده منو تو اینجاییم دعاش اثر کرده روضه ی مادرو غریبه رو راه نمیدم اینجا بهشته و به هرکسی جا نمیدن به هرکی اذن اشک برای زهرا نمیدن از درِ خونت نِمیره نوکر چشم تو برداری ازش میمیره نوکر جوونی کردم بزرگتری کن بچه ی ناخلف منم تو مادری کن شب 3 دوم 1403 .
Mohjat.NetSh 4 Fatemieh Dovom 1403 Hadadian [Mohjat_Net] (3).mp3
زمان: حجم: 769K
یه نفر گفت که این فتوای شریح قاضیه یه نفر گفت بزن با نیزه خدام راضیه به نیزه راضی نشدن سنگ زدن به سنگ راضی نشدن چنگ زدن تو رو با نیزه وسط جنگ زدن **** میزنی با لب تشنه مادرو صدا واسه چی اومدن تو قتلگاه یه عده با عصا واسه چی نیزه کم اومد دیگه خنجر زدن فهمیدن خواهرتم بیشتر زدن جلو چشمای منو مادر زدن شب 4 دوم 1403 .
. مادرانه لطف زهرا در قیامت هم قیامت میکند مهربانی هایش آنجا هم سرایت میکند چون که آید درصف محشر نه تنها عاشقان هر ملک بر ساحتش عرض ارادت میکند شهد نام فاطمه چون از عسل شیرینتر است هرکه نامش را بَرد حس حلاوت میکند درمیان موج وطوفانهای دریای بلا عاشقان راکشتی امنش هدایت میکند عادتش احسان وکارش دم به دم باشد کرم خیرو خوبی را به عشاقش عنایت میکند او محبان علی را میخرد روز جزا خوش به حالش هر که بامولا رفاقت میکند درسوال وپرسش تاریکی قبرم فقط گفتن لبیکِ یا زهرا کفایت میکند از تمام گریه کن های حسینش بی درنگ درصف طولانی محشر عیادت میکند مثل آن مرغی که چیند دانه از روی زمین نوکران را یک به یک زهرا شفاعت میکند 👇
. عج تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کشیم تا به کِی تلخیِ این شبهایِ طولانی کشیم نوبتِ ما می‌شود آیا ؟ به ما هم سر زنی رد شو از اینجا که بر راه تو پیشانی کشیم ما نفهمیدیم کِی ما را صدا زد فاطمه مِنَتِ این لطف را با چشمِ بارانی کشیم شرط یاری تو را فهمیده‌ام قبل از خودت باید اول بارِ این یارِ خراسانی کشیم می‌شود در وقت جان دادن رضا را دید و مُرد دست از غیرش اگر چون مَرد سلمانی کشیم دستِ ما را رو نکردی دست رد کار تو نیست دستگیری کن که دست از هرچه می‌دانی کشیم وای بر ما ما نمردیم  و شنیدیم از غمت زخم این شرمندگی داغِ گرانجانی کشیم مادرت غش کرد وقتی روضه‌ی تو شام شد باید امشب داد زد تا دردِ ویرانی کشیم تازه می‌فهم اگر طفلِ یتیمی گُم شود می‌شود صد خار را از بین دامانی کشیم
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم تا کجا سامان نیابیم و پریشانی کشیم تا به کِی تلخیِ این شبهایِ طولانی کشیم نوبتِ ما می‌شود آیا ؟ به ما هم سر زنی رد شو از اینجا که بر راه تو پیشانی کشیم ما نفهمیدیم کِی ما را صدا زد فاطمه مِنَتِ این لطف را با چشمِ بارانی کشیم شرط یاری تو را فهمیده‌ام قبل از خودت باید اول بارِ این یارِ خراسانی کشیم می‌شود در وقت جان دادن رضا را دید و مُرد دست از غیرش اگر چون مَرد سلمانی کشیم دستِ ما را رو نکردی دست رد کار تو نیست دستگیری کن که دست از هرچه می‌دانی کشیم وای بر ما ما نمردیم  و شنیدیم از غمت زخم این شرمندگی داغِ گرانجانی کشیم مادرت غش کرد وقتی روضه‌ی تو شام شد باید امشب داد زد تا دردِ ویرانی کشیم تازه می‌فهم اگر طفلِ یتیمی گُم شود می‌شود صد خار را از بین دامانی کشیم
تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داری تو از تنهایی اولاد پیغمبر خبر داری تو همچون نور در صُلب حسین ابن علی بودی تو از سوزِ دل صدیقه‌ی اطهـر خبر داری عموی کوچک تو قاتل خـود را ندیـد اما تو خود از آن‌چه پیش آمد به پشت در، خبر داری تو می‌دانی علی با چاه کوفه شب چه‌ها می‌گفت تو از ناگفته‌غم‌های دلِ حيدر خبر داری تو اشک خجلت عباس را در علقمـه دیدی تو از آن کشته‌ی بی چشم و دست و سر، خبر داری تو با جد غریبِ خود به دشت کربلا بودی تو از قلب وی و داغ علی‌اکبر خبر داری تو روی شانه‌ی خورشید دیدی ماه کوچک را تو از پیکان و ذبحِ حنجر اصغر خبر داری تو دیدی عمه‌ات زینب کنـار قتلگاه آمد تو از بوسیدن آن نازنین‌حنجر خبر داری تو می‌دانی که «میثم» از فراقت سوزد و سازد تو از این بنده‌ی بی دست و پا، بهتر خبر داری ✍
عصر هر جمعه‌ی دلگیر، تو را می‌خواند دم به دم کوچه‌ی تقدیر تو را می‌خواند مادری چشم به راه است بیایی از راه کنج خانه پدری پیر تو را می‌خواند ندبه‌ها اشک شد و از تو نیامد خبری قطره‌ی اشکِ سرازیر تو را می‌خواند عالمی منتظر جلوه‌ی مولایی توست هر نفس قبضه‌ی شمشیر تو را می‌خواند ننگ بر ما چو ببندیم به غیر از تو امید صبح و شب عرصه‌ی تدبیر تو را می‌خواند یازده قرن گذشت از غم تنهایی تو دل وامانده‌ی ما دیر تو را می‌خواند مادری پشتِ در خانه صدایت می‌کرد مادری خسته، زمین‌گیر، تو را می‌خواند دارد از حنجره‌ای خشک صدا می‌آید دختری در غل و زنجیر تو را می‌خواند از همان ساعت سه، ساعت سر، ساعت حزن عصر هر جمعه‌ی دلگیر تو را می‌خواند ✍
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار می‌داند دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟! کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشه‌ی چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار! گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهارِ زندگی‌ام در خزان نشست؛ بیا! «بهار نیست به باغی که باغبانش نیست» کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن! که کسی، به جز تو با خبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست... ✍