eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.8هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
857 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ #کانال_عاشقان_حضرت_زینب_س هشتک کانال👆 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. بیاید بریم یه سر ، خونه‌ی فاطمه با بچه هاش براش ، گریه کنیم همه یه طرف حسن نشسته تنها ... واویلا یه طرف حسین میگه وااُما ... واویلا چقدر خالیه جای زهرا ... واویلا یازهرا ...... نشسته دخترش ، کنار بسترش چادر خاکی و ، کشیده رو سرش گاهی دلداری به حیدر میده ... واویلا گاهی آب دست برادر میده ... واویلا مادر ارثش ‌و به دختر میده ... واویلا یازهرا ...... علی با چشم تر ، نشسته پشت در به یاد محسنش ، هی میزنه به سر ردِ خون هنوز روی مسماره ... واویلا چاره ساز همه شد بیچاره ... واویلا قاتلش همین در و دیواره ... واویلا .👇
. هنوز عطر چادرش میاد توو صحن اتاق امان از این بی کسی چقد سخته این فراق زود بود، زود رفت از پیشم با روی کبود رفت خیلی این دنیا اذیتش کرد اصلا اهل دنیا نبود رفت ای دنیای نامرد من موندم با این درد زهرا صورتش رو از من مخفی می کرد زهرای جوونم امان از داغ جوون امان از اون اتفاق خدا می دونه چه کرد با پهلوش اون میخ داغ آب رفت، آب شد هی تب کرد و حالش خراب شد بی جون شد دستای نحیفش زینب از غم قلبش مذاب شد ای کاش مونده بود و بی حیدر نمی رفت ای کاش اصلا اون روز پشت در نمی رفت زهرای جوونم .👇
. ای وای من، ای وای من، ای وای من زهرای من، زهرای من، زهرای من نفسی علی زَفَراتِها مَحبُوسَةٌ یا لَیتَها خَرجَت مَعَ الزَّفَراتی ای جان من، جانان من، یکتای من زهرای من، زهرای من، زهرای من لا خَیرَ بَعدَکِ فی الحَیاةِ وَ اِنَّما اَبکی مَخافَةَ اَن تَطولَ حیاتی بی تو نباشد خیری از دنیای من زهرای من، زهرای من، زهرای من رفتی چه زود از پیش ما یافاطمه خیز و ببین حال مرا یافاطمه ای داده جان از غربت و غمهای من زهرای من زهرای من زهرای من چشم حسن هر نیمه شب بارانی است حال حسین از هجر تو طوفانی است زینب بگوید مُردم ای بابای من رهرای من زهرای من زهرای من وقتی زبان گیرد دل شب دخترم گوید حسن وای مادرم وای مادرم میلرزد از اشک حسین پاهای من زهرای من زهرای من زهرای من یاس کبود و نیلی ام ای کوثرم شرمنده از روی تو و پیغمبرم بعد از تو کِی گردد خموش آوای من زهرای من زهرای من زهرای من گوید نبی چون بنگرد روی کبود رسم امانت داری این گونه نبود اشکِ روانم پاسخ آقای من زهرای من زهرای من زهرای من انسیه ی حوریه ی خلد برین پیش علی در کوچه ها خوردی زمین بازوی تو کرده ورم همتای من زهرای من زهرای من زهرای من بین در و دیوار این خانه چرا با ناله ای محزون صدا کردی مرا گفتی بفریادم برس مولای من زهرای من زهرای من زهرای من ای یاور تنهایی ام خیز و ببین از بعدِ تو حیدر شده خانه نشین ای در برِ سجاده ات مأوای من زهرای من زهرای من زهرای من ✍ 👇
. زهرای من‌.... ***** رفتی و اطفالِ تو گریانند زهرا در خانه ی بی تو پریشانند زهرا دیوار و در از لحظه ای که پر کشیدی با هم برایم روضه می خوانند زهرا آه و غم و درد و سکوتی تلخ با اشک بعد از تو در این خانه مهمانند زهرا از آن شبی که بسترت را جمع کردم فرزند هایم مات و حیرانند زهرا قنفذ میان کوچه همراهِ مغیره با اشکِ حیدر هر دو خندانند زهرا با چاه باید دردهایم را بگویم مردم که دردم را نمی دانند زهرا ******** ........ . دلم تنگ نگات میشه عزیزم به یاد چشم سرخت،اشک می ریزم دعا کن، یاس در خاک آرمیده همینجا از کنارت بر نخیزم گلاب اشک سر خاکت میارم پس از تو ابرم و دائم می بارم جوون زیر خاکم ای که بی تو به زنده موندنم شوقی ندارم با سیلی چشماتو از من گرفتند حسودا انتقام از زن گرفتند جلو چشمام قلافای چهل مرد زدند و قتلتو گردن گرفتند کجایی خونمونو غم گرفته درِ خونه برات ماتم گرفته حسین و زینب و آروم کردم حسن جانت ولی باز دم گرفته عزادارم ولی تنها و بی یار منم و این سه چارتا طفل غمخوار تو رفتی و نگفتی من می مونم پس از تو با غم مسمار و دیوار صدات مونده توی خونه هنوزم پس از این من به جای تو می سوزم تو رفتی و حالا غرق خجالت نگامو به در و دیوار می دوزم ✍ .
. و : دخترم خوش آمدی! جای تو در دنیا نبود بی‌وجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود : جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب بی تو جز خون جگر در دیده‌ی زهرا نبود : دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را جای سیلی بر رخ نورانی‌ات پیدا نبود : جان بابا نقش این سیلی گواهی می‌دهد از على مظلوم‌تر مردى در آن دنیا نبود دخترم روزی که بر ماهِ رخت سیلی زدند هرچه می‌پرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟ جان بابا بود امّا دست‌هايش بسته بود چاره‌ای جز صبر بین دشمنان او را نبود دخترم! آیا حسینم دید مادر را زدند؟ شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟ جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من بوسه‌ی گل میخ در اجر ذوی القربا نبود جان بابا خانه‌ی ما پر شد از دشمن ولی هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود ✍ .
. امیرالمومنین بعدازشهادت طوفان گرفت و ساحل دریا ی من رفت کشتی شکست و مونسِ غم‌های من رفت خیبر شکن بودم ولی افتادم از پا قوت ز بازوی من و از پای من رفت با آنکه بودم خانه زادِ کعبه ی حق خانه نشین گردیدم و همتای من رفت بر شانه‌ام تابوت او را تا نهادم در نیمه ی شب تا فلک آوای من رفت دارو ندارم را سپردم در دل خاک تنها شدم تنها شدم زهرای من رفت دنیای بی زهرا جهنم شد برایم زهرای من وقتی که رفت دنیای من رفت گفتم که دیگر بعد از این خانه خرابم وقتی که دیدم پشت در او جای من رفت زینب میان گریه اش گوید که مادر با رفتنت جان از تن بابای من رفت گوید حسن وقتی سیه شد روی مادر آنجا دگر رنگ از رخ و سیمای من رفت مادر که با سیلیِ محکم برزمین خورد گفتا که نور از دیده ی بینای من رفت حالا منم تنها کنار این یتیمان از کف خدایا گوهر یکتای من رفت
. و : دخترم خوش آمدی! جای تو در دنیا نبود بی‌وجود تو صفا در گلشن عُقبا نبود : جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب بی تو جز خون جگر در دیده‌ی زهرا نبود : دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را جای سیلی بر رخ نورانی‌ات پیدا نبود : جان بابا نقش این سیلی گواهی می‌دهد از على مظلوم‌تر مردى در آن دنیا نبود دخترم روزی که بر ماهِ رخت سیلی زدند هرچه می‌پرسم بگو آیا علی آنجا نبود؟ جان بابا بود امّا دست‌هايش بسته بود چاره‌ای جز صبر بین دشمنان او را نبود دخترم! آیا حسینم دید مادر را زدند؟ شاهد این صحنه آیا بود زینب یا نبود؟ جان بابا لرزه بر اندامشان افتاده بود ذکرشان جز یا رسول الله و یا اُمّا نبود دخترم با آن همه احسان که دید امّت ز من بوسه‌ی گل میخ در اجر ذوی القربا نبود جان بابا خانه‌ی ما پر شد از دشمن ولی هیچکس جز فضه و دیوار و در با ما نبود
. ۱۴۰۴ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بازم برام مادر - قصه بخون امشب چشماتو واکن که - دلتنگه باز زینب ۲ چادر نمازت ساده بود الان پر از گل / الان پر از گل دیوار خونه کرده انگاری به جای / دستت توسل تسبیت توو دستامه // دستامه رو دیوار آروم می ریزم اشک // بابا نشه بیدار ۲ مادر دلم خونه برگرد بیا خونه ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شب شد، گذاشتم سر - آروم روی بازوت بازی می کردم با - یاسِ روی گیسوت ۲ بیدار شدم از خواب و تو بازم نبودی / بازم نبودی تصویر چهرت توی ذهنم حک شده با / جای کبودی با اینکه می دونم // راحت شدی از درد به فکر من هم باش // دلتنگتم برگرد ۲ مادر دلم خونه برگرد بیا خونه ۲ . 👇
. رفته ای مادر ببین تنها شدم با رفتنت همنشینِ غربتِ بابا شدم با رفتنت هیچ میدانی که بعد از تو چه آمد بر سرم؟ سوختم خاکسترِ غمها شدم با رفتنت رنگِ موهایم شبیهِ رنگِ موهایت سپید بعد تو من هم دگر، زهرا شدم با رفتنت از فدک چیزی نمیدانم ولی این روزها محوِ دربِ کنده از لولا شدم با رفتنت بس که شبها خون گریستم از غمِ دوریِ تو بین در اشکم ماهیِ دریا شدم با رفتنت هر کجای خانه دارد خاطراتت را ولی مثلِ روزِ اِحتضارت تا شدم با رفتنت دخترِ همسایه را مادر نوازش کرد و من دخترِ بی مادر و تنها شدم با رفتنت گریه بعد از مرگِ تو در خانه مان جایز نبود آهوی سرگشته در صحرا شدم با رفتنت! ✍ .
. العجل یا حجّة الله مادرت شهیده شد کجایی خونخواه العجل یا حجّة الله مرتضی داره تو رو میخونه با آه العجل یا حجّة الله همدم بابای تو ببین شده چاه درد حیدر مستدامه دیگه بعد فاطمه برا علی خوشی حرامه تنها درمون انتقامه تا نیایی منتقم، زخمش بدون التیامه میشه صبر و رضا دنیای مرتضی هر روز و شب میگه ای منتقم بیا یاد خیرالنساء میگیره روضه ها تو روضه ها میگه ای منتقم بیا به حقّ فاطمه        یارب عجّل فرج.... 🌸🌸🌸 کَلِّمینی کَلِّمینی فاطمه بی جون چرا نقش زمینی کَلِّمینی کَلِّمینی پاشو زهرا احتضارم رو ببینی کَلِّمینی کَلِّمینی مرهم آه امیرالمؤمنینی پاشو اشکام بی امونه می ریزه خون چشام رو معجری که غرق خونه خسته ام از این زمونه صورتم زخمی شده، خوردم زمین در راه خونه ای یار مهربون گلم شدی خزون ریحانه ی علی اگه میشه بمون هستی هنوز جوون چرا شدی کمون بخاطر علی اگه میشه بمون به حقّ فاطمه        یارب عجّل فرج.... 🌸🌸 بی قرارم بی قرارم چشماتو بستی همه دار و ندارم بی قرارم بی قرارم بگو بعد از تو چطور دووم بیارم بی قرارم بی قرارم گفتی شب واسه حسینت آب بزارم دم آخر رفتی از حال گریه کردی وقت رفتنت با روضه های گودال وعدمون شد بین جنجال اونجا که حسین میشه به زیر نعل تازه پامال جلوی خواهرش جدا میشه سرش میمونه ردّ پا به روی پیکرش جلوی خواهرش میره رو نی سرش رها میشه رو خاک تن مطهّرش به حقّ فاطمه        یارب عجّل فرج.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇
. ای وارث ِتنهایی حیدر، برگرد خونخواه شهیده ی پیمبر، برگرد مخفیست مزار مادر تو تا کی؟ ای زائر صدّیقه ی داور، برگرد از اشک علی، خیس شده قبر او از خون، شده چشم های او تر، برگرد شد وعده ی انتقام تو، درمانش ای منتقم حضرت مادر، برگرد شد خانه نشین، جدّ غریبت حیدر ای مرهم قلب شیر خیبر، برگرد آنقدر که لطمه زده رفته از حال با هر نظرش به جانب در، برگرد در کوچه، مقابلش به قصد تحقیر لبخند زند قنفذ کافر، برگرد زینب شده خانه دار ِشاه بی کس امّید دل زینب ِمضطر، برگرد وای از دل عمّه زینب و قتل ِصبر تنهاست حسین، بین لشکر، برگرد افتاده به زیر دست و پا جدّ تو خوانده ست تو را بریده حنجر، برگرد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .