eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.8هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
860 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ #کانال_عاشقان_حضرت_زینب_س هشتک کانال👆 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 سلام الله علیها شعر: سبک: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بابا به خدا تقصیر من نیست که نیمه شب اومدی تاریکه حلالم کن تو رو نشناختم بابا اگه این تاول پا می‌ذاشت اگه می‌شد که قدم برداشت بغلت خودم رو می‌نْداختم این حرفْ چی بود؛ توو بیقراری؟! آخه تو که ؛ بغل نداری قلبم داره؛ تند تند میکوبه حرفامو که؛ میشنوی خوبه دیر اومدی خیلی دیر / سخته برام این تقدیر شدم توی سه‌سالگی زمین‌گیر اسیری کلاً سخته / سفر با دشمن سخته توو بچگی بابا نداشتن سخته 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ای وای همه صورتت بابا زخمه لب پایینیت چرا زخمه خیزرونو من نمی‌بخشم ای وای دلم از این همه غم سوخته مثل من موی تو هم سوخته خولی رو اصلا نمی‌بخشم من که بودم؛ عشق برادر جام بود روی؛ زانوی اکبر من که بودم؛ مرکز احساس همیشه رو؛ شونه‌ی عباس کی فکر می‌کرد غارت شم / اسیر این لکنت شم من و ببر دیگه می‌خوام راحت شم بریم که بی طاقتم / از دست زجر اذْیتم جوری زده عوض شده صورتم .👇
. علیه السلام پشت سر خود می کشانی کاروانت را دادی به دست باد از چه گیسوانت را کهف الوری هستی و خواندی آیه ای از کهف پس خود پناهی بخش، کلب آستانت را آغوش وا کردی برای نیزه ها حتی تو پهن کردی در همه افلاک خوانت را ای پیکر مانده به زیر تابش خورشید گسترده ای روی سر ما سایه بانت را یک چلچراغ اشک روشن کن در این دیده بسپار بر چشمان ما بار امانت را اشک مضافی را به زخمت هدیه آوردیم بخشیده ای تو در قبال اشک، جانت را جانم فدای اشک های شمرخوانی که تغییر داده انتهای داستانت را رفع عطش کرد از لبت با جرعه ی آبی بوسید مشکش، خشکی دور دهانت را می خواست دیگر پیکرت را برنگرداند مرهم گذارد زخم های خون فشانت را مرثیه خوانت، مادرت زهرا ست که می گفت: دست که بسته چشم های مهربانت را؟ ای آسمان مهربانی، سینه ی پاکت که پایمال چکمه کرده آسمانت را؟ .
. ۱۴۰۴ علیه السلام شب آخر هزار مرتبه شکر خواب دیدم تو را امام نجف من ذبیح حریم تو هستم بسمل تو به روی بام نجف قطره‌ای خواندم از فضائل تو نام تو برده‌ام به لب سرِ دار پای منبر نشسته‌اند امروز عاشقانی چو میثم تمار بس که شرمنده حسین توام از خجالت چقدر آب شدم نامه دادم به دست او نرسید نامه دادم ولی جواب شدم بین رویا زیارتت کردم امر کردی که من شتاب کنم نذر کردم شوم مقیم نجف گریه بر کودک رباب کنم ارث بردم من از غم تو عمو! دست من را شبیه تو بستند دشمنانم چقدر بی‌رحمند همگی با مغیره همدستند بعد دیدارت ای ابا الایتام! فکر ایتام خاندان توام نگران رقیه خاتونم نگران حسین جان توام بی کسم؛ تشنه ام؛ ولی اینجا به لبم آب هم وفا نکند گفته‌اند که ... سر حسین تو را گفته ام من فقط، خدا نکند پدر خاک! جان دهی از نو گرد و خاکی شود اگر مویش طعنه بر خشکی لبش بزند می زند با لگد به پهلویش دختری رو کند به سوی نجف استغاثه به یا مجیر کند راضی ام جای دختران حسین دخترم را سنان اسیر کند غیرت بیکران! تصور کن حرمت ما به دست غیر افتاد روضه‌ای با کنایه می‌خوانم دَخَلَت زَینَبُ عَلَی ابن زیاد .
. ۱۴۰۴ سلام الله علیها بمیرد آنکه به جانش تب وصال ندارد شهیده ی غم تو بیم ارتحال ندارد به فرش دامن من سر گذار تا که نگویند سر بریده ی آقای ما جلال ندارد اگر چه صورت تو زخمی است، وجه خدایی که گفته است که روی خدا مثال ندارد؟ به خیزران ببرد رشک دختر تو، چرا که برای بوسه به لب های تو مجال ندارد برای من طبق آمد شبیه مریم عذرا ولی شبیه من او، ماه بی زوال ندارد ببین که آبله بوسه زده است بر کف پایم توان پا شدن، این طفل خردسال ندارد طهورِ زلف خودت را به هر کسی نسپاری مگر که چشم ترم کوثر زلال ندارد؟! به یاد زخم لبت، زخم می زنم به لب خود کسی که جان نسپارد چنین، کمال ندارد فقط کنیز خدایم، اسیر گیسوی تو من و کنیزی اغیار؟! احتمال ندارد .
. علیه السلام بیا و دست جنون را به دست من بسپار مرا به وقت وصالت به سوختن بسپار به سوی خامس آل عبا شتابانم پدر که گفت خودت را به پنج تن بسپار کنار مقتلت آورده ام عوالم را زُهیرشان کن و بر زلف پُر شکن بسپار خدای طور! چرا زیر چکمه افتادی؟ کمی الوهیت خویش را به "لن" بسپار! من و تو مظهر یک روح در دو تا بدنیم حسین! زخم تنت را به این حسن بسپار تو زخم خورده ای از شمر و خولی و اخنس سنان و حرمله را بر گلوی من بسپار بیان روضه ی "و الشمر" را، به سینه ی من بیان غارت خود را، به پیرهن بسپار به جای خون گلویت که سهم مرکب هاست هزار لاله ز خونم به این چمن بسپار به سوی خیمه عمو! مضطرب نگاه نکن به قلب کوچک من هم کمی محن بسپار به صحن حائر خود این بقیع را بکشان مرا به مضجع آغوش خویشتن بسپار .
🏴 علیه السلام ویژه ماه محرم 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ نمیره یادمون این شبا نوکرای با صفا رو خادمای با وفا رو رفیقای بی ریا رو خدا رحمت کنه هر کسی رو که - با ما سینه زد خدا رحمت کنه هر کسی رو که - با ما گریه کرد خوش به حال اون که غیر این خونه - جایی در نزد خوش به حال اونی که فقط به این - پرچم تکیه کرد سینه ها سوخته از داغ اباعبدالله رحمه الله به عشاق اباعبدالله ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه خوبه یادی کنیم امشب همه اسیرای خاکو صاحب دلای پاکو شهدای و خدا رحمت کنه هرکسی رو که - مجنونش شدو خدا رحمت کنه هر کسی رو که - عمری گفت حسین خوش به حال اون که خادمش شد و - واسش کم نذاشت خوش به حال اونکه راضیه ازش - شاه عالمین کشته ما رو به خدا داغ ابا عبدالله رحمه الله به عشاق اباعبدالله ۲ . 👇
. تمثال‌تواشکام‌ودیده دردودلام‌وهم‌شنیده ای‌محرم‌رازِمگوهام صدام‌به‌گوشت‌که‌رسیده؟ تواین‌دوروزدنیا خوبه‌که‌هستی‌آقا من‌بی‌قرارت‌هستم توهم‌قرارم‌والله بی‌چارم‌کردی خوب‌جایی‌آوردیم‌آخرم‌آوارم‌کردی هرموقع‌که‌بیراه‌رفتم‌هشیارم‌کردی بی‌چارم‌کردی درمون‌دردی فقط‌توفهمیدی‌حالم‌وتوعالم‌مردی هرجایی‌رفتم‌گفتی‌بروباز برمی‌گردی درمون‌دردی حسین‌حسین‌حسین بی‌حده‌تعدادگناه‌من یکی‌دوتانیست‌اشتباه‌من ازبرکت‌سیاهیات‌بودکه سفیدشده‌روی‌سیاه‌من همین‌الانم‌مُردم همین‌الانم‌پیرم من‌ازفراقت‌روزی صدهادفه‌می‌میرم اشتیاق‌من من‌توجهنمم‌که‌باشم‌میای‌سراغ‌من هرکاری‌کردم‌مثل‌توشه‌سبک‌وسیاق‌من اشتیاق‌من رحمی‌به‌سائل روتوحساب‌کردم‌هرموقع‌خوردم‌به‌مشکل بگوچی‌کارکردی‌باوفاآخه‌بااین‌دل؟ حسین‌حسین‌حسین ✍‌شاعر: •تعجیل‌درامر‌فرج‌صلوات• 👇
تمثال تو اشکامو دیده.pdf
حجم: 56.7K
📝متن‌آماده‌چاپ‌‌- تمثال تو‌ اشکام و‌ دیده
. از خیمه : 🎤 منو نزار تنها میون این حرم اگه بری بی تو کجا دارم برم میون این صحرا کی میشه یاورم داریم جدا میشیم - نمیشه باورم گلوتو میبوسم - به جای مادرم گره بزن محکم - نیفته معجرم گریمو در اوردی - داری میری زینب و به کی سپردی - داری میری ________________ وداع از خیمه : داری میری ای ماه - از اسمون من نزن تو با اشکات - اتیش به جون من داداش کجا داری - میری بدون من میچینمت اخر - میون بوریا میشینه رو شونم - همین کبودیا میترسم از چشما - ی اون یهودیا ناله میزنه مادر - بالا سرت من اسیر میشم باشه - فدا سرت ________________ وداع در قتلگاه: جلو چش مادر - نزن تو دست و پا دیدی شدی اخر - مرمل الدما برید جلو چشمام - سرت رو از غفا یتیمی زود بودش - برای دخترت اسیری زود بودش - برای خواهرت چه نامرتب شد - رگای حنجرت داره خولی میگرده - در پی سرت رفتی و جسارت شد - به خواهرت ________________ 👇