eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
806 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام_الله_علیها شاید که خواب دیده‌ام، این سر خیالی است امّا نه خواب هم که بود باز عالی است مهمان من قدم به سر چشم ما گذار هر چند دست سفره‌ی این طفل خالی است خون‌لاله‌های گیسویم از لطف سنگ‌هاست فرش سپید تو پُر گل‌های قالی است با من زبان سیلی‌شان حرف مي‌زند یعنی جواب هر چه بپرسم سوالی است تنها زدند و در دل خود هم کسی نگفت این کودک یتیم کدامین اهالی است بابا سری شبیه عمو چند وقتی است از روی نیزه خیره به من این حوالی است عمّه گرفته دست مرا راه می‌برد بابا بگو به خاطر کم سن و سالی است   ✍ ............. ای مَه که شمع محفل تاریک من شدی امشب حسد به محفل من ماه می‌برد گر دخترت نیامده امشب به پیشواز از من مرنج عمه مرا راه می‌برد مدد از عمه گرفتم که مرا راه برد یک قدم برد خودش دست به دیوار گرفت سیلی نخورده نیست کسی در میان ما اما چگونه با تو بگویم چگونه ام؟ دست عدو بزرگ تر از صورت من است یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام ای آرزوی گم شده، پیدا شدی و من دست از جهان و هر چه در آن است می‌کشم ولی سیلی گرفته قوت بینایی مرا من تا شناسمت به رخت دست می‌کشم چوب از یزید خورده ای و قهر با منی از کی لبت به صحبت من وا نمی شود بیهوده زیر منت مرهم نمی‌روم این پا برای دختر تو پا نمی‌شود ........... مرا دشمن به قصد كُشت ميزد به جسم کوچک من مُشت ميزد هر آنگه پایم از ره خسته می شد مرا با نيزه ای از پشت ميزد ..........   الا! ای مه! که در پیشت، ندارد ماه، زیبایی به محفل آمدی با سر که سازی محفل آرایی؟ به استقبال تو گر نامدم، ای باب! معذورم که دنبال سرت از بس دویدم، نبْوَدم پایی اگر با دست دنبال تو می‌گردم، مکن مَنعم که با یک ضربه‌ی سیلی ز چشمم رفته بینایی  گمانم، جُرم دارد، هر که شکل فاطمه باشد که با کعب نی و سیلی شده از من پذیرایی  چو دیدم بر تنت تیر و سرت بر نی، کمان گشتم تماشا کن که طفل قد‌ کمان، باشد تماشایی  چه غم گر گوشواره رفت و گوش پاره باقی مانْد؟ قد و موی و رخ و گوشم، همه گردیده زهرایی مرا از کربلا تا شام، زینب زنده آورده وگرنه من کجا و این همه صبر و شکیبایی؟ ......... يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد خودم ديدم سنانِ دائمُ الخَمر حسينم را به قصد كشت ميزد
|⇦•دلت میاد مارو اینجوری... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج ابوذر بیوکافی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "موسی علی نبیناو علیه السلام وقتی اون اتفاق تو کربلا براش افتاد پیشانی مبارکش ب سنگ خورد و خون جاری شد با خدا صحبت کرد خدا شرح داد که یه روز میرسه روز عاشوراست.سوال کرد عاشورا یعنی چه؟ از عرش خدا فرمود: عاشورا یعنی گریه کردن، امشب شب گریه است.امشبی شب که سفره ی گریه رو رقیه پهن میکنه..امیرالمومنین فرمود: برا هیچ مصیبتی به اندازه ی مصیبت بچه ای که پدر از دست داده آه نکش..امشب شب آه کشیدنه،امشب تو خرابه غوغا کرد،لباس هاش رو مرتب کرد* عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده *بیا ببین بابام اومده به همه دخترای شامی بگو بابام اومده..امشب شب آه کشیدنه اما آه کشیدن رقیه از یه جای دیگه شروع شد آهش از خرابه شروع نشد. از لحظه ای که این خانواده رو به اسارت بردن هی آه کشید سر بابا رو بالای نی میدید آه میکشید.. یه اسمی ببرم صدا ناله ی همه باغیرتها بلند شه سر علمدار رو بالای نی میدید میگفت: دلت میاد مارو اینجوری ببرن اسارت؟..عمو نبودی گوشواره هامو بردن وقتی این خانواده رو وارد کوفه کردن "واُدخِل النِّساءُ الحُسَین و سِبیانُهُ عِلیه" من فقط میخوام ی اشاره کنم سربسته بهت بگم چیشد چرا اینقدر باید امشب آه بکشیم..وقتی ناموس پیغمبر رو وارد مجلس ابن زیاد ملعون کردن سربسته میگن یهو دیدن رفت وآمد براعموم آزاد شده میفمهی اگه رفت وآمد آزاد بشه یعنی چیاینا یهو دیدن امنیت ندارن همه میان سررو بادست نشون میدن..یه مجلس بود خیلی بهش برخورد یه مجلس دیگه هم همینجور شد یه سوالی از عمه جانش پرسید این آدمو میکشه..گفت: عمه مگه شما نمیگفتی پیغمبر لب قاری قرآن رو میبوسه مگه شما این رو نمیگفتی؟ من خودم دیدم بارها بابام لب علی اکبر رو بوسید هروقت قرآن میخوند لباش رو میبوسید این نامرد با چوب داره به لب های بابای من میزنه..حالا نیمه شب ،شب یلداتو ،شب قدرتو انتظار نسبت به امام رو باید از رقیه یاد بگیریم ...این سر رو بغل کرد دستاش رو انداخت لای موهای سوخته ی بابا هی به این لبای زخمی دست کشید نبین سر و وضعم اینجوری شده برات توضیح‌ میدم بابا..* چشمام اگه میبینی کبوده زیر سر بازار یهوده امون از آزارش، طناب بدست شدیم گرفتارش امون از آزارش، خراب بمونه شام وبازارش من نازپروده بودم، عذاب ندیده بودم عمه میگفت تا حالا، شراب ندیده بودم *یکمی از سر و وضع خودش توضیح داد.. چشاش که با دیدن این سر نورانی سو اومد تازه زخم ها رو دید حالا داره با سر حرف میزنه...* خنجر رو بابایی کی کشیده؟ کی اینجوری رگ هاتو بریده؟ سرت چی آوردن، نمیدونم تو روکجا بردن سرت چی آوردن، نون‌ جسارت به تو رو خوردن این دنیا پرستا دنیامو سر بریدن سرت رو از تو خورجین تا دلِ تشت کشیدن *یکمی با این سر حرف زد،دیدی یه مدتی خونه نیستی برمیگردی اولین کسی که دورت میگرده دخترته، کافیه یه زخم رو صورتت ایجادشده باشه..هی میاد دست رو زخم میکشه میگه چیشده بابایی کی صورتت رو زخم کرده؟.. اینقدردست ب صورت بابا کشید گفت من باورم نمیشه صورت خوشگلت رو اینجوری کردن..رقیه جون‌ نبودی سربابات رو به نی چهل منزل زیر آفتاب با سنگ به درخت آویزون کردن حالا دختر اینجوریه دیگه بعد ی مدتی بابا وقتی نیست شروع میکنه گزارش دادن بابا حالا نوبت منه* بابایی پامو نگاه، ورم چشمامو نگاه تا رفتی خیمه رو سوزوندن،وضع موهامو نگاه بابا خیلی بهم سخت گذشت،یجوری گریه کرد روایت میگه زین العابدین اومد آرومش کنه نتونست.غوغایی به پا کرد اون شب یهو دیدن اونقد گریه کرد از نای بریده صدا بلند شد"اِلَیَّ" اینجوری گریه نکن دل بابات آتیش میگیره دخترش رو باخودش برد اما یجای دیگه ای هم قبلا ناله زده بود "اِلَیَّ" اونجایی که زینب اومد تو گودال متحیر نیزه شکسته ها رو کنار زد، شمشیرهارو کنار زد، یهو دید رو ی بدنی خیلی سنگ ریخته..از نای بریده ندا اومد "اَِلیَّ اُخَیَّه* ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•گوشواره امو نکش... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج امیر کرمانشاهی•✾• *میخوای مواسات کنی چهل منزل رقیه رو زدند می تونی چهل دقیقه براش گریه کنی؟ دوتا تو صورتت میزنی لمس میشه..* بمیرم از خدامه سوی نیزه نیگامه نزن اینجور منو اونی که رو نی میبینی بابامه گوشواره امو رو نکش من خودم بهت میدم فقط عمو عباس نبیننه هرچی میخوای بزن من اگه حرف زدم فقط عموعباس نبینه معجرو پس بده ازروی نیزه ها داره عمو عباس می بینه، لااقل عمه هامو نزن بی هوا داره عموعباس می بینه ازروی نیزه ها ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•ای که دارم به یاد... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج امیر کرمانشاهی•✾• ای که دارم به یادتوهرشب تا سحر خواب های رویایی بویت از خواب کرد بیدارم امشب انگار این طرف هایی خواب دیدم کنارمی انگار بوسه بر صورتم زدی دو سه بار کاش هرگز نمی شدم بیدار، بابا چه خواب زیبایی،ولی آن خواب حیف شد افسوس به دلم ماند حسرت آن بوس باز هم‌ بی تو می شوم مأیوس باغم و درد و تنهایی زلف بر باد دادی و خالت دل ما را کشید دنبالت دل ما را ببر عزیزدلم تو به هرحال دلبر مایی دخترت را فراق اگر نکشد اشتیاق وصال خواهد کشت دوریت را چقدر صبر کنم مُردم ازاین همه شکیبایی هم به غم عزتم دچار شده هم غرورم جریحه دارشده ما کجا گوشه ی خرابه کجا جای ما نیست اینچنین جایی همه جا رفته ای خبر دارم دیر راهب، تنور، تشت طلا *باشه بابا عیب نداره اما فکر حال یتیمها هم باش کی سراغ رقیه میای ؟* غل و زنجیر بست دستم را زجر آن شب شکست دستم را میهمانم اگه شبی از تو با چه دستی کنم پذیرایی؟ گرچه از اشک بود چشمم تر سوخت پلکم ز شعله های جگر انقدر داغ دیدم دیگر رفته از چشم ها بینایی *برا همین تا طبق رو گذاشتند جلوش گفت:..* بهر شناختن به رخت دست می کشم سیلی گرفت قوت بینایی مرا *یه خانم دیگه ام تو کوچه صدا میزد..* با دست به دنبال حسن می گشتم دیگر از هرچه زندگیست سیرم بی قرارم بهانه می گیرم تو بگویی بمیر می میرم حاضرم هرچه امر فرمایی قلبم اسیر درد شده لرز دارم تنم چه سرد شده شده یاد آغوش گرمت افتادم بغلم کن دوباره بابایی... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کربلایی اسماعیل سناییزمینه روز سوم.mp3
زمان: حجم: 8.55M
| مثلاً بغلت باشم ●کربلایے مثلاً بغلت باشم / اومدی تو و داداشم مثلاً که پاهام خوبن/ هنوزم میتونم پاشم مثلاً داری انگشتر/ مثلاً که دارم معجر مثلاً اومدی پیشم / با داداشم علی اصغر رقیه ت دلش بهونه میگیره حالا میون خرابه ، تو اومدی ولی دیره بابایی رقیه داره میمیره دیگه دووم نمیاره ، تو اومدی ولی دیره نفست میده تسکینم / روی پای تو می‌شینم مثلاً که چشام خوبن / مثلا تو رو میبینم تو نگو چرا مأیوسی / پر حسرت و افسوسی مثلاً که لبات خوبن / مثلا منو میبوسی تنت کو ، چه زخمی و چه کبودی چرا بابا توی کوفه ، منو زدن تو نبودی کبودی ، شکر خدا که نبودی به من یه حرف بدی زد یه پیر مرد یهودی دامنم رو دارم بابا / زیر پای تو میندازم مثلاً نزدن ما رو / مثلا هنوزم نازم مثلاً تو رو میشناسم / کی میگه که تو مجهولی مثلاً نمی‌ترسم از / شمر و حرمله و خولی منو زد ، حرمله تا که می‌خوردم اگه نمی‌رسی عمه ، میمردم آره میمردم سنان هم ، طوری منو با لگد زد اگه نمی‌رسید عمه ، میمردم آره میمردم «سرنوحه» هنوزم تو نور هردو چشامی حتی با این همه زخم ای سر بریده بابامی 🏷مثلا بغلت باشم ✍🎼
دعای خیر مادرم...@morteza_yebor_69_۲۰۲۵_۰۸_۰۹_۱۹_۳۶_۲۶_۵۵۶.mp3
زمان: حجم: 3.2M
ـ┇دعای خیر مادرم. . . ـ┇ | ـ┇ .................↑↑↑................. ـ┇ ܭࢪبلای‍ے مرتضی یبرنژاد دعای‌‌خیر‌مادرم‌منو،‌کرده‌غلام‌رقیه شب‌سوم‌‌ِماه‌عزا‌،خورده‌به‌نام‌رقیه سه‌ساله‌ی‌استوارِو‌ُ،رکن‌قیام‌رقیه خورشید‌ِپشت‌پرده توسه‌سالگی‌چه‌هاکرده واسه‌‌مردم‌ِشامی‌اینجور خودشو‌معرفی‌کرده من،روح‌حجابم بالانشین‌گوشه‌ی‌خرابم شاگرد‌مکتب‌خانوم‌ربابم بابا‌من‌شاه‌دخت‌ابوترابم .
. ✅بند اول عالیه علیه و اعلی رقیه «س» یا رقیه «س» مادر آسیه و حوا رقیه «س» یارقیه «س» چی بگم از وصفت ما ادراک بی بی خانومم ثانی فاطمه زهرا رقیه «س» یا رقیه «س» 315 دفعه بمیرم برات تمومه زندگیَم فدای نگات چشام غیر از تو رو نمیبینه چون تویی دنیا و عقبای نوکرات صهبا رقیه مثه دریا رقیه «س» خانوم رقیه گل زهرا رقیه «س» عالی توهستی متعالی تو هستی مسند نشین عالم بالا رقیه. «س» یا رقیه بی بی جان ✅بند دوم کوثره حضرته زهرا یا رقیه«س» یا رقیه «س» ای همه دارایی بابا رقیه یا رقیه «س» حاجتم رو میدی میگم تا رقیه یا رقیه «س» زینت رو دوش سقا یا رقیه«س» نظر کن باشم تو لیست زائرات برم قربونه دست مشگل گشات بزن یه امضا تنگه خیلی دلم برای صحن زیبا و با صفات جانم رقیه، هیجانم رقیه «س» نبضم رقیه، ضربانم رقیه «س» دردانه ی عشق گل گلخانه ی عشق تسکین روح و دل و جانم رقیه «س» یا رقیه بی بی جان 👇
عشقِ مجنون...@morteza_yebor_69_۲۰۲۵_۰۸_۱۴_۰۸_۰۴_۳۶_۵۹۰.mp3
زمان: حجم: 6.61M
ـ┇عشقِ مجنون. . . ـ┇ | ـ┇ ـ┇ ܭࢪبلای‍ے مرتضی یبرنژاد بنداول: عشقِ‌مجنون در‌خاک‌و‌خون میگـم‌از‌جون رقـــیه‌خاتون ای‌حریم‌تو‌درگه‌آفتاب به‌شام‌دلم‌تویی‌مهتاب از‌عشق‌تواین‌دلِ‌بی‌تاب ام‌ابیهای‌حضرت‌ارباب زینت‌دوش‌قمر مافوق‌بشر معشوق‌پدر‌‌رقیه فاتح‌‌شام‌بلا محبوب‌خدا میگم‌با‌شما‌لعن‌امیه بنددوم: عشق‌مطلق ذکر‌بیـــــرق الله‌مشـــتق علی‌اکبر‌حق ای‌نگارقبیله‌ی‌لیلا عزیز‌عشیره‌ی‌مولا جمال‌خدای‌تعالی محو‌نگاهت‌عالم‌بالا شاه‌اقلیم‌وجود معنای‌سجود ای‌بودونبود‌‌نوکر تاج‌روی‌سرمی والا‌صنمی شاه‌دلمی‌‌علی‌اکبر .
. برای رقیه ، خبر اومده دیگه انتظارش ، به سر اومده بیا عمه جانم ، نگاهی بکن که بابای من از ، سفر اومده بابای مظلومم حسین جان سرم رو می ذارم ، به روی سرت کجا مونده بابا ، بگو پیکرت تو رفتی و خیلی ، اذیت شدم برات درد و دلها ، داره دخترت بابای مظلومم حسین جان یه وقتی رسیدی ، که من مضطرم بهم خورده وضع ، موهای سرم لباسام و بابا ، ببین خاکیه نمونده یکم نا ، توی پیکرم بابای مظلومم حسین جان چقد حرف بی راه ، میگفتن به من روی ناقه بدجور ، منو می زدن خبر داری رفتم ، محل یهود زیر دست و پاشون ، تنم شد کبود بابای مظلومم حسین جان با دستای بسته ، توی کوچه ها چقد آخه خوردم ، لگد بی هوا به من دختراشون ، می گفتن یتیم بابایی بُریدم ، از این شامیا بابای مظلومم حسین جان نبودی ببینی ، شکست حُرمتم ببین جای دسته ، روی صورتم یه شب بین صحرا ، جا موندم ولی نشد بعد از اون خوب ، دیگه لکنتم بابای مظلومم حسین جان دارم بوسه روی ، لبت میزنم مثه صورت تو ، کبوده تنم نمیتونم از جا ، بلند شم دیگه تو رفتی و بابا ، منو کُشتنم بابای مظلومم حسین جان چیا که ندیدم ، توو بازار شام به عمه نکردن ، یکم احترام با دست هی نشونم ، میدادن منو شکسته غرورم ، توو اون ازدهام بابای مظلومم حسین جان ✍ ......... رسیدیم حسین جان : به کرب و بلا شروع شد برادر : غم و غصه ها می ترسم حسین جان : از این سرزمین می دونم که اینجا : ندارن حیا سیدنالعطشان حسین جان دلم بی قراره : برا دخترات می لرزن توو خیمه : دل بچه هات می ترسم جداشیم : منو تو حسین نگاه کن مُحیّا : شده قتلگات سیدنالعطشان حسین جان به من گفته مادر : از این کربلا که میشم حسین جان : من از تو جدا ندارم تحمل : ببینم حسین سرت می‌ره داداش : روی نیزه ها سیدنالعطشان حسین جان من از تو جداشم : می میرم حسین بدون تو جایی : نمی رم حسین می بندن طنابو : روی دست و پام یه چند روزه دیگه : اسیرم حسین سیدنالعطشان حسین جان الهی بمیره : برات خواهرت میدونم میریزن : یه لشکر سرت تنت میشه غارت : زیر دست و پا میان مرکباشون : روی پیکرت سیدنالعطشان حسین جان حسین چاره ای کن : برای حرم نگاه کن به اشک : چشای ترم به دلشوره افتاد : دل خواهرت می‌دونم به غارت : می‌ره چادرم سیدنالعطشان حسین جان ✍ ...... . سبک (خمیده خمیده) الهی بمیرم ، براتو حسین جوونای زینب ، فداتو حسین به قلبم برادر ، نزن دست رد نگیر از عقیله ، نگاتو حسین سیدنالعطشان حسین جان بذار روو سفید شم ، پیش مادرت یه فکری کن اصلا ، برا خواهرت بمونن توو خیمه ، می میرن حسین بذار تا شهید شن ، مثه اکبرت سیدنالعطشان حسین جان می ترسم ببینن ، رو دستم طناب یه گوشه نشستن ، شدن دل کباب بذار تا نببینن ، اسارت میرم روزایی که خیلی ، می بینم عذاب سیدنالعطشان حسین جان می‌دونم که سهمم ، اسارت میشه به چادر نمازم ، جسارت میشه چه روزای سختی ، دارم پیشِ رو به زن های خیمه ، اهانت میشه سیدنالعطشان حسین جان می مونه حسین جان ، غمت روو دلم سرت روی نیزه ، میشه قاتلم تنت زیر مرکب ، که می‌ره حسین بِدون دیگه زینب ، می میره حسین سیدنالعطشان حسین جان ...... سبک (خمیده خمیده) عمو بین گودال ، بریده صداش ببین عمه جا نیست ، توی قتلگاش نفس هاشو دارن ، می بُرّن دیگه باید که یه کاری ، کنم من براش واویلا واویلا عموجان چقد نیزه بارون ، شده پیکرش چرا ریختن آخه ، به روی سرش دیگه جا نداره ، برا ضربه ها خودم میرم عمه ، میشم لشکرش واویلا واویلا عموجان یه عده برای ، زدن اومدن عموی غریبم ، رو هی می زنن نگاه کن ای عمه ، با چکمه یکی داره پا می کوبه ، به روی دهن واویلا واویلا عموجان اگه عمه الان ، نرم میشه دیر عمو توی گودال ، شده دیگه پیر زدن حلقه دورش ، توی قتلگاه توی چنگ گرگا ، عمو شد اسیر واویلا واویلا عموجان یکی با لگدهاش ، نفس هاشو بست یکی دیگه نیزه ، توو پهلوش شکست محیای کُشتن ، شدن لشکری نمیتونم هی دست ، بذارم توو دست واویلا واویلا عموجان میرم مثل قاسم ، بشم من شهید میرم پیش بابام ، بشم روو سفید سرم رو میذارم ، روو پای عموم دیگه وقت رفتن ، برا من رسید ........ .👇
4_5864246306125386334.ogg
زمان: حجم: 1.33M
‍ . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آخر رسیدم به روضه با دیده‌ی تر رسیدم آخر رسیدم به خیمه‌ی شاه بی سر رسیدم آخر رسیدم با ناله های یه مادر رسیدم با این داغ عظما زهرا میره از حال وای شلوغه چقدر گودال ارباب ارباب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زهرا دوباره میخونه بچم کسی رو نداره زهرا دوباره تو دستشه پیرهن پاره پاره زهرا دوباره میگه دلم خون از ده سواره نعل تازه جا مینداره روی پیکر آخ بمیرم براتو مادر ارباب ارباب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برگرد مدینه کوفه شده مرکز بغض و کینه برگرد مدینه اینجا بیای شمر رو سینه‌ات میشینه برگرد مدینه زینب میبینه تنت رو زمینه بین گودال میری از حال پیش زهرا وای چی میشه عصر عاشورا ای وای ای وای فکرت باهامه تصویر یک روز بد تو چشامه فکرت باهامه برگردی آقا الان از خدامه فکرت باهامه بد تر از این کوفه بازار شامه دستا بسته پاها خسته دشمن پسته هیچ سری نیست که نشکسته ای وای ای وای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . حالم خرابه چند روزه جامون دادن تو خرابه حالم خرابه هیچکی نمیتونه اینجا بخوابه حالم خرابه ناراحتیم از یزید و شرابه میخندید و روی لب ها بی حد میزد به عمو هم حرف بد میزد بابا بابا ای نور دیده وقت وصال من و تو رسیده ای نور دیده انگار یکی روی سینه‌ات پریده ای نور دیده کی رگ هاتو انقده بد بریده نمیپرسم چرا بابا خاک آلودی میدونم توی تنور بودی بابا بابا
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صلى الله عليک - اى مظلوم مدينه با ياد تو هميشه - من مى زنم به سينه غصه ها خوردى و جان دادى شيعيان را تو عزت دادى اى دين و ايمانم حسن جان اى روح و ريحانم حسن جان اى جانم اى جانم حسن جان واويلا حسن امير مظلوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هستم همیشه من - بى تاب و غصه دارت با كه بگويم آقا - شد قاتل تو يارت ياد كوچه تو را پيرت كرد ديگر از زندگى سيرت كرد ديدى مادر را قدكمانى تو با صورتى ارغوانى غمديده در سن جوانى واويلا حسن امير مظلوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ............. . . سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صلى الله عليک - باباى قهرمانم دير آمدى ببينى - تنها و نيمه جانم گرچه از اين جهان دلگيرم انتقام تو را مى گيرم قارى قرآن رقيه / اى ماه تابان رقيه فداى تو جان رقيه ۲ واويلا بابایی مظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ من گرچه پيكرم - آزرده و نحيف است اما زبان من هم -  يک شام را حريف است ياد طوفان زهرا كردم دشمنان تو رسوا كردم هستم من از نسل پيمبر / آمدم بهر فتح خيبر زير لب مى گويم يا حيدر ۲ واويلا بابایی مظلوم ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ گرچه شكسته ام - بودم من افتخارت با پرچم تو زنده است - سرباز پاى كارت عازمم با سپاه نيزه زنده ام در پناه نيزه گرچه هستم من پير روضه / مى جنگم با شمشير روضه كى مى شوم من سير روضه ۲ واويلا بابایی مظلوم ۳ ........... علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صلى الله عليک - پرچمدار شهامت ماندى تا دم آخر - تو به پاى ولايت الدخيل اى امير احساس كاشف الكربِ ارباب، عباس تو عبد صالح خدايى / اميد اهل خيمه هايى ناصر شاه كربلايى ۲ اى جانم اى جانم اباالفضل ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صلى الله عليک - اى ماه سرشكسته از داغ تو امامت - ديگر ز پا نشسته بعد تو اى علمدار من چه بيايد سرم يار من؟ بعد از تو دنيا بى وفا شد / سينه ى ما بيت العزا شد پاى دشمن به خيمه وا شد ۲ اى جانم اى جانم اباالفضل ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صلى الله عليک - با چشم پر ستاره جان مرا گرفته - اين مشک پاره پاره پر شده يا اخا عطر ياس در حوالى كف العباس نه مشكى مانده و نه دستى / بر روى من تو ديده بستى اى يارم پشتم را شكستى ۲ اى جانم اى جانم اباالفضل ۳ ...... 👇
. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دختره ابی عبدالله ... رقیه مدد سه‌ساله‌ی ابی عبدالله...رقیه مدد بطلب مارو بی بی ... تورو به مادرت سوریه ان‌شاءالله... رقیه مدد... رقیه... به تو میرسه .....نوه‌ی‌ حیدر باشی به‌تو میرسه ... خواهر اکبر باشی به‌تو‌میرسه...معنی غیرت باشی به ‌تو‌میرسه...صاحب شوکت باشی صاحب قلب بی قراره ذکر من ذکره سه ساله ایشالا اسم دخترم رو خانم رقیه میزاره ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .👇