.
#روضه_متنی
📋 چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
#مناجات
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چقدر اشک بریزم ز جدایی آقا
من دلم تنگ شده تنگ، کجایی آقا؟!
همه دارند به تنهایی من میخندند
به همه گفتهام این جمعه میآیی آقا
وقت و بیوقت هوای همه کردم جز تو
کاش میخورد دلم با تو هوایی آقا
بیشتر از همه دنبال من و کار منی
من کیم دربهدِر بیسر و پایی آقا
به خدا مُعترفم نوکر بد یعنی من
آمدم بر درت اِی شاه گدایی آقا
تو فقط ناز بکش، اخم کنی میمیرم
یار و غمخوار منِ زار شمایی آقا
امتحان کردی و شرمنده شدم پیش حسین
من ندارم به خدا خرده حیایی آقا
مادرت واسطه باشد همه را میبخشند
قبل آنکه ببری کرب و بلایی آقا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 امشب فقط دنبال مادرم میگشتم
#متن_روایت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قدیما وقتی یه روضه رو میخواستن اطلاعرسانی بکنند، در گوشی به همدیگه اطلاع میدادند.
یه روزی وقتی همه رو دعوت کردند هرکاری کردند رسول ترک و پیدا کنند، نشد. آخه میومد جلسه رو با گریه و نالهش بهم میریخت، همه منتظر بودند رسول بیاد، هرکاری کردند پیداش نکردن...
روضه برپا شد. خواننده شروع کرد، همچین که بسم الله رو گفت دیدن از دم در رسول داره وارد میشه، اما همین جور حیرونه. هی دور و برش و نگاه میکنه، هی زیر لب میگه:« مادر کجایی»؟!
از اول جلسه تا آخر هی رو پاش میزد میگفت:« مادر کجایی»؟!
روضه تموم شد، دیدن رسول هنوز داره گریه میکنه. گریههاش که تموم شد پرسیدن:« آقا رسول! کجا بودی این همه گشتیم پیدات نکردیم؟! آدرس میخواستیم بهت بدیم».
گفت:« شما آدرس به من ندادین ولی من دیشب خواب مادرم و دیدم. بهم اشاره کرد گفت:« رسول! آدرس فرداشب و بلدی»؟!
گفتم:« نه خانم جان»
گفت:« از این محله، توواین کوچه، توو این خونه روضه برپا میشه. رسول برو منم میام اونجا». فلذا امشب فقط دنبال مادرم میگشتم».
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
#روضه_حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای خوش آنروزی که ما در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش منوّر داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بردارد، ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست
ما دَمِ در، حق حفظ جان مادر داشتیم
کاش آن روزی که تنها مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم
کاش محسن را نمیکشتند، تا ما غنچهای
یادگار از آن گل رعنای پَرپَر داشتیم
#استاد_غلامرضا_سازگار✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 این زن که میزنید ناموس حیدره
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیشکی نبود بگه، این گل که پَرپَره
این زن که میزنید، ناموس حیدره
از عمد مادر و، پیش پسر زدن
از عمد با لگد، محکم به در زدن
کجا رفته بودی بدون من
شنیدم توو کوچه تو رو زدن
دعا کن عزیزم برا حسن، آروم بگیره
چه کابوس تلخی دیده حسن
همش میگه نامرد بسه نزن
همش میگه ای وای مادر من، داره میمیره
هیچکی نبود بگه، این گل که پرپره
این زن که میزنید، ناموس حیدره
از عمد مادرو، پیش پسر زدن
از عمد با لگد، محکم به در زدن
دلم با مدینه نمیشه صاف
بازم زندگیمو بهم بباف
با دستی که رفته زیر غلاف، علی بمیره
بهت گفته بودم برو بسه
تو زورت به قنفذ نمیرسه
یه جوری زد تو رو که نفسِ، منو بگیره
از صبر شوهرت، سو استفاده کرد
دیدی که نقشهشو، آخر پیاده کرد
پشتش مغیره رو ملعون نگاه کرد
چند تا لگد زد و کارو تمام کرد
داری توی چشمات یه دلهره
چقدر قطرهی خون رو چادره
حسینت چرا آب نمیخوره، با این که تشنهست
چقدر گریه کردی با پیرهنش
با پیراهنی که میبرنش
میبینی که رگهای گردنش، به زیر دشنهست
هی کُند میبُره، لشکر کلافِهشه
فکر کن سَنان که هست، خولی اضافه شه
این نیزه میزنه، اون تیغ میکشه
با گریه خواهرش ، هی جیغ میکشه...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا ای باغبان! از آتش گلشن نمیگویی؟
چرا با فضهات گفتی اما با من نمیگویی؟
تو آن شب خواب بودی، آمدم بازوی تو دیدم
مبادا آنکه بیدارت کنم آهسته بوسیدم
در آن ساعت که در میسوخت میدانی کجا بودم؟
چو افتادی ز پا من هم به زیر دستوپا بودم
من ایستاده بودم، دیدم که در افتاد
حسن ناله میزد: بابا! مادر افتاد
تو افتاده بودی، در هم روی پهلوت
شاید هرکی رد شد، لگد زد به پهلوت
هیشکی نبود بگه این گل که پرپره
این زن که میزنید، همسر حیدره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم
#سلام_پدر_مهربانم💔
#جمعه_های_دلتنگی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
برای آمدنت ای طلوع روشن عشق
بگو چقـــدر ببــارم که زود برگردی
چقــدر نام تو را در دعا صـــدا بزنم
چقدر بیکس و تنها ،غریب میگردی
رسید جمعهٔ دیگر ، امید ، پابرجاست
که شاید از تو بگیرم نشانهای ، خبری
و یا به لطـف الهــی به نــدبه دریابم
برای امر فــرج در دعــای خـود اثری
هوای جمــعه هوای غریب دلتنگیست
جهان بدون تو پاییز زرد و دلسرد است
تو را قســم به غــم مادرت بیا برگرد
فقط ظهور تو درمان برای هر درد است
بهــار می رســد از راه و بر قدمگاهت
سبد سبد گل نرگــس به راه می چینم
دلم خوش است بزودی در این زمانهٔ سخت
جمال پاک شــما را به چشــم می بینم
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
۱۴۰۴/۸/۱۶
#بداهه_صبحگاهی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
╭━⊰═༅❃࿇❃༅═⊱━╮
╰━⊰═༅❃࿇❃༅═⊱━╯
❁﷽❁
#سلام_بر_حسین❤️
#صبحم_بنامتان
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
سحر ، ستارهٔ راهم تویی الهی شکر
دلیـــل نور نگـــاهم تویی الهی شکر
دلم خوش است همیشه در اوج بی کسیام
امید و پشت و پناهم تویی الهی شکر
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲
اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#سلام_امام_زمــانم
#سلام_پدر_مهربانم💔
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
سلام ، ماه دل آرای عاشـقان ، مهدی
سلام ، وسعت دریای بیکران ، مهدی
امید منتــظران جهان ، بگو تا کی ؟
بخوانم العجل الغوث الامان ، مهدی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
|⇦•دیر اومدی بابا...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حجت الاسلام علیرضا اشقری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السلام علیک بنت الحسین السلام علیک یا رقیه "
من خیلی چشم به راه بودم
دیر اومدی بابا دیر اومدی بابا
چرا حالا که من شدم اسیر
دیر اومدی بابا دیر اومدی بابا
بابا من دیگه اون سه ساله که دیده بودی نیستم
ببخشید دیگه نمیشه روی پاهام بایستم
سه ساله که باباجون یه روزه پیر نمیشه
سه ساله که باباجون آخه اسیرنمیشه
*سر باباشو به دامن گرفت حالا دردای خودش رو یادش رفت. یه وقت ناله زد.."مَن ذا الذي أيتمني على صغر سنّي ؟ "
شونه ندارم برای موی پریشونت
الهی قربونت
بذار با دستام پاک کنم لب پر از خونت الهی قربونت
بابا
چرا لبای نازت زخمی و غرق خونه
گمون کنم که جای ضربه ی خیزرونه
رقیه خانومت رو میزد به هر بهونه
گاهی به ضرب سیلی گاهی به تازیونه
بزم شراب بابا جون یادشم عذابه
آستین پاره حالا برای من حجابه
بذار بگم که دشمن خدایی بی دینه
چشمام نمی بینه
بذار بگمکه دستشون چقدر سنگینه
چشمام نمیبینه
یه بار دوبار هزار بار دیدم با این چش تار
با دیدن من افتاد ازنی سر علمدار
میون کوچهها گفت یکی کشید موهامو
یکی به زور دزدید النگوهامو
کتکم نزن میام میام میام
من یتیمم نزن نزن نزن
بابا شامیا بدن بابا بابا بابا
عمه رو زدن بابا بابا بابا
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#حجت_الاسلام_علیرضا_اشقری
#روضه_شب_جمعه
@babolharam_netروضه خانگی - حضرت رقیه(س) - 372.mp3
زمان:
حجم:
2.51M
|⇦•دیر اومدی بابا...
#روضه و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام علیرضا اشقری•✾•
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•نشد از چهره ام ...
#قسمت_اول روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*خبر برا ام البنین اوردند خانم جان، امیرالمؤمنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست این بچه رو بیرون از مدینه پشت دروازه های مدینه آورده، داره آموزش میده داره مشق شمشیر میکنه، سریع ام البنین اومد بیرون ازمدینه، دید آری، عباس سوار بر مرکب، امیرالمؤمنینم ایستاده هی میگه عباس شمشیرو اینجوری بگیر برو، برگرد اینجوری بزن، میزد می رفت برمی گشت، ام البنیم مؤدب، ایستاده سرشو پایین انداخته هی زیر لب میگه ماشاءالله عباسم، قربون قد و بالات برم چه قد و بالایی. همچین که شمشیر می زد هی زبر لب میگفت ماشاءالله عجب قدرت بازویی، تا حالا ندیده بودم اینجوری تو لباس رزم، خیر جوونیتو ببینی، ان شاءالله دور سر حسین بگردی، دیدی مادرو، خدا داغتو به دل من نذاره، همیشه سایه ت بالاسر ما باشه، یهو امیرالمؤمنین صداش زد عباس، بیا جلو ببینم اومد جلو، مؤدب، دست راستتو میخوام ببندم میخوام یه دستی بجنگی و مبارزه کنی، دست راستو بست شمشیر و بدست چپ گرفت محکم، افسار اسبو گرفته میزد برگشت میرفت برمی گشت حالا ام البنین ایستاده هی میگه چرا آقا اینطوری می کنه، یوقت نیفته از رو اسب، یهو دوباره آقا صداش زد عباس،بیا ببینم جانم آقا، جون دلم آقا، میخام دوتا دستتو ببندم این بار باید شمشیرو به دهان بگیری و بری، باشه هر چی شما بگی. ام البنینم ایستاده هی میگه چرا آقا اینطوری می کنه؟! نخوره زمین بچم، بهو یادش افتاد وقتی هم که بدنیا اومد این بازوهاشو هی مولا میبوسید. اونجا هم سؤال کرد آقاجان، نکنه بازوهای بچم ایرادی داره؟ شمشیرو به دهان گرفت رفت دو سه دور برگشت ام البنین آروم آروم اومد جلو، آقاجان! سید من! مولای من! ببخشید، میدونم عباس نوجوونه، بچه ست خبطی خطایی ازش سرزده اینجوری تنبیهش می کنید میشه بمن بگید چی شده آقا؟؟یهو امیرالمؤمنین صدا زد این ذُخر الحسینه، این ذخیره ی حسینمه، یه روزی میاد همین صحنه هایی که با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد. ام البنین اول دست راستشو میزنن بعد دست چپشو، باید عادت داشته باشه.گفت آقا فدا سر حسینت، حسین بسلامت باشه زینب بسلامت باشه..*
نشد از چهره ام غم را بگیری
ز من اندوه عالم را بگیری
برای رفتنم این سو و آنسو
نشد مادر که دستم را بگیری
تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا
دو دستت را که زد مردم من اینجا
همینکه از روی مرکب عزیزم
زمین خوردی زمین خوردم من اینجا
نه که امروز مادر درد دارم
که روز و شب سراسر درد دارم
از -ن ساعت که با ضربه شکستند
سرت را بی هوا سر درد دارم
اگر بشکسته ام مانند زهرا
ببین دلخسته ام مانند زهرا
سرت را تا که روی نیزه بستند
سرم را بسته ام مانند زهرا
*شنیدم سرتو از پهلو به نیزه زدند عباسم*
مرا گفتند که بازو ندارد
دگر عباس تو ابرو ندارد
بمیرد حرمله بد زد به چشمت
از آن لحظه دو چشمم سو ندارد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_نریمانی
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پس از تو کاش زنجیری نمی ماند
تو میخوردی و شمشیری نمی ماند
تمامش کاش خرج تو می شد
برای حرمله تیری نمی ماند
*چرا مگه حرمله چند تا تیر بعد عباس زده؟*
ببین مادر ز گریه آب رفته
و از سر دردها از تاب رفته
به نیزه دار گفتم بچه داری؟
کمی آرام تازه خواب رفته
عزیزم عزیزم جان جانا نور عینا
به فرقم باد خاک عالمینا
نگاهم مانده بر تا بیایی
حسینم وا حسینم وا حسینا..
*چقدر عباس آموزش دیده ست، آخه چقدر آدم باید از خودش بگذره، همچینم که زمین افتاده بود ابی عبدالله اومد بالا سرش، آروم آروم این خونا رو از چشمای عباس پاک می کرد.عباسم چشاتو باز کن، یهو همچین که چشما رو باز کرد دید از گوشه های چشم داره اشک میاد چرا گریه می کنی عباسم؟ آخه مادرش خیلی سفارش کرده، عباس با حسین میری با حسین برمی گردی حق نداری تنها برگردی ها، فهمیدی.. یهو یاد این حرف افتاد گفت: حسین جان دیدی که همه هستیمو برات هزینه کردم خرج کردم، قبولت کردم چرا گریه می کنی؟ صدا زد حسین جان الان تو بالا سر من نشستی تو سر منو تو دومنت گذاشتی، دارم چند ساعت دیگه رومیبینم سر عزیز فاطمه..*
والشمر جالس نفس مادرش گرفت
سر را برید و جلوی خواهرش گرفت
بسمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
یکی داره پیرهنو می دزده
پیراهن که نه کفن می زده
یکی داره با یه کهنه خنجر
سر و از روی بدن می دزده..
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_نریمانی
@babolharam_netYEKNET.IR - roze 2 - vafat hazrat ommolbanin - 98.11.17 - narimani.mp3
زمان:
حجم:
6.87M
|⇦•نشد از چهراه ام غم را....
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ
📚المقرّم، بی تا: 72، عبدالامیر انصاری، 1375: 38)
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•بعد یه عمر روضه خوندن...
#زمزمه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بعد یه عمری روضه خوندن
امالبنین هم داره میره«عباسم»
کی سرمو رو زانو میگیره
من که دیگه پسر ندارم
با اینکه داغ چهار تا فرزند
خیلی واسه مادرا سنگینه
اما تمام درد من اینه
که از حسین خبر ندارم
غریبی که با کندی دشنه
سر از تنش بریده شد تشنه
عباس من آب آورش بود
کاشکی منم بودم توی گودال
میگن فقط میون اون جنجال
شمر لعین بالا سرش بود
مسلمانان حسین مادر ندارد
غریب است و کسی..
*میخوای تو هم روضه خون بشی امشب با ام البنین(س)بخون*
اگر کشتند چرا آبت ندادند
*این یه دونه مال غیرتیای تو روضه*
اون روزی که غافله برگشت
حال اسیرا سر به زیرم کرد
کبودی صورتا پیرم کرد
بدون عباس چی کشیدم
بچم اگه شهید نمیشد
الان رُقَیَمون هم اینجا بود
رباب با اصغرش اینجا بود
دخترا بازار نمیدیدند
*هی میگشت تو این خیمه هایی که بیرون مدینه زده بودن*
از دونه دونه گلای زهرا
حلالیت میطلبم حالا
برای عباس عزیزم
به خاطر اون همه نامحرم
منم که از سکینه شرمنده ام
*به جای عباس هی میگفت سکینه جان عموتو حلال کن.سکینه جان شنیدم تو مجلس شراب نانجیبا حرف بدی زدن
حسین حسیییییین....................*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـ
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
@babolharam_net1402100506.mp3
زمان:
حجم:
21.58M
|⇦•بعد یه عمری روضهخوندن....
#روضه و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا طاهری
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•بیاین همه امشب...
#سینه_زنی و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمحمد رضا طاهری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بیاین همه امشب بگین مادر، مادر، مادر
یا حضرت امالبنین مادر، مادر، مادر
وقتی بهار دل خزونه
به فکرمونه مادرونه
یا وقتی خسته میشه آدم
بی اختیار میافته یادم
اونجا که خیلی دل نشینه
سفرههای امالبنینه
آی مردم آی مردم، باید اینو دنیا بدونه
آی مردم آی مردم، امالبنین مادرمونه..
حالا روضه خون روضه بخونه...
به یاد عاشورا میگم بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ
منم مثل زهرا میگم بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ
چراغ شبهای مدینه
روضههای امالبنینه
میگفت:
دیگر مرا ام البنین نخوانید نخوانید نخوانید
ام البنین دیگر پسر ندارد ندارد ندارد
چراغ شبهای مدینه، روضههای امالبنینه
میگم من ام بیبنینم، رو خاکای بقیع میشینم
آخه رو خاک افتاده بچم
خیلی غریب جون داده بچم
آی مردم آی مردم، دیگه امالبنین بریده
آی مردم آی مردم، ساقی تشنه لب کی دیده
آی مردم، آی مردم، باید اینو دنیا بدونه
آی مردم، آی مردم، امالبنین مادرمونه
*یه بند برای ابی عبدالله یه بند برای عباس*
کاش بمیره مادر برات اباالفضل، اباالفضل
سه شعبه خورده تو چشات اباالفضل، اباالفضل
سکینه گریه کرده با من
با روضهی عمود آهن
مگه که سختتر از اینم هست
بیافتی از بلندی بیدست
بهت بلند بلند بخندند
سرت رو، رو نیزه ببندند
ای مردم، آی مردم، درسته رفته نور عینم
آی مردم، آی مردم، گریه کنید برا حسینم
آی مردم آی مردم، تشنه سرش رو میبُرند
«ای ای ای... آی... حســـــــین
صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
@babolharam_net1402100507.mp3
زمان:
حجم:
30.5M
|⇦•بیاین همه امشب....
#سینه_زنی و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا طاهری •✾•
📚ربعی (نقوی)، 1411ق: 25).
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج