.
|⇦•روشنه روزای تاریکم...
#شور_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
روشنه روزای تاریکم با نور گنبد ماهِ تو
دوست دارم سه ساله بانو جان جونمو بدم تو راه تو
اسمت با خط طلا، نوشته رو دلم رقیه
خونه کردی تو دلم رقیه
هی میگه بگو دلم رقیه، رقیه، رقیه
حل مشکلی ای جانم
شور هر دلی ای جانم
نور منجلی ای جانم
نوه ی علی ای جانم
بابای تو خود قرآنه
تو خودت سوره ی یاسینی
شک ندارم که الان داری
دونه دونه ما رو میبینی
راز ناز اهل بیت، بهاره ی حسین رقیه
همه کاره ی حسین رقیه
ای ستاره ی حسین رقیه، رقیه، رقیه
مثل حیدری ای بانو
گرچه دختری ای بانو
از همه سری ای بانو
دل رو میبری ای بانو
همه ی هستی امو میدم تا
یه نفس هم نفست باشم
واسه رفتن تو دل زهرا
کافیه تو دل تو جا شم
زهرای سه ساله ای جونم فدای تو رقیه
میمیرم برای تو رقیه
سر میدم به پای تو رقیه، رقیه، رقیه
من از عشق تو مجنونم پای عشق تو میمونم
تا ابد ازت میخونم جونمو بهت مدیونم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
واحد1 شب سوم.mp3
4.21M
|⇦•بازم تنها توخرابه...
#واحد #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیکنهاد
●━━━━━━───────
بازم تنها تو خرابه
نشستم حالم خرابه
چقدر سرده کجاست خورشید
که به ویرونه بتابه
نمیدونی که من بی تو
چه شب هایی بی قرارم
دلم میخواد سرم رو باز
رو زانوی تو بذارم
بارون، روی گونه ام میشینه
قلبم از این دوری غمینه
سیلی، یه کاری کرد
چشام دیگه نبینه
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
نگم موهامو کشیدن
نگم گوشم رو دریدن
نمیدونی چقدر سخته
همش رو خارا دویدم
تنم کردم غریبونه
لباسای پاره پاره
دو تا چشمام مث ابره
همیشه بارون میباره
ولی بابا چشای من
بازم میل گریه داره
«بابا!.. بابا حسین.. بابا!..»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#واحد_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
.
.
|⇦•من آن مجاهد...
#مدح #زبانحال_حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
من آن مجاهد نَستوه و خردسال و اسیرم
که شمع محفل آزادگی ست روی مُنیرم
پیام خون خدا خیزد از زبان خموشم
که سیدالشهدا را به شهر شام سفیرم
رخم کبود ز سیلی، به چشم دوست چراغم
قدم کمان ز فراق و به قلب خصم چو تیرم
پناه هفت سپهرم، که گفته دختِ یتیمم؟
شفیعه ی دو سرایم، که خوانده طفل صغیرم
عزیز فاطمه هستم ز عزتم نشود کم
اگرچه در دل شب گوشه ی خرابه بمیرم
مرا به شام نبینید در لباسِ اسارت
که تا خدا خداست بر تمام خلق امیرم
پیام آور خون شهید تا صف حشرم
ز سیدالشهدا باشد این مقام خطیرم
عدو به چشم حقارت نظاره کرد به حالم
خبر نداشت که حتی فرشته نیست نظیرم
یزید داد مرا جا به روی خاک خرابه
ز زعم آنکه شمارد میان خلق حقیرم
کجاست تا نِگرد در همین خرابه ز عزت
پناه طفل صغیر و مَطاف شیخ کبیرم
به سن کوچک من منگرید کآمدم اینجا
نه دست زائر خود بلکه دست خلق بگیرم
اگرچه آمده مشهور نام من به رقیه
به سان فاطمه در عزت و جلال شهیرم
قسم به دامن پاک حسین پرور زهرا
که من عزیزم و ذلت ز هیچکس نپذیرم
خدا گواست کتک خوردم التماس نکردم
مگر نه دختر ناموس کردگار غدیرم
ز سوز سینه ی من گل کند کلام تو میثم
سروده های تو باشد ترانه های ضمیرم
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•اومدم زیارتت با گریه...
#شور حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی مصطفی نیک نهاد
●━━━━━━───────
اومدم زیارتت با گریه با زاری
تو هنوزم وسط بازاری
خیلی روضه ی نگفته داری
سلام خانم!
شرمندتم تو روضه هات نمردم
ولی برات همیشه غصه خوردم
ای بی کفن برات کفن آوردم
*هشتاد و چهار زن و بچه با زین العابدین و حضرت زینب رفتن کوفه، چهل منزل اسیر بودن، برگشتن مدینه چند تا بچه ی قد و نیم قد بیشتر باقی نمونده بود، حالا تو این همه هشتاد و چهار نفر رقیه یه چیز دیگه ست... سند اسارت آل الله حضرت رقیه سلام الله علیهاست..*
با تمام این اسیران فرق داری قصه چیست
هر کسی آمد به احوالت بخندد گریه کرد
ای که از بوی طعام خانه ها خوابت نبرد
مادرم نذر تو را هر وقت هم زد گریه کرد
موقع غسلت به زخم تو نمک پاشيده شد
آن زن غساله هم وقتی که آمد گریه کرد
*کجاست بدنی که میگفتین؟ دل شب منو از خواب بیدار کردین، تا بدن نحیفشو دید.. گفت این بدن که شستنش زمان نمیبره، تا لباس اسیری رو داد بالا برگردوند سر جاش، گفت بگید ببینم مادر یا پدر این دختر کیه؟ یه وقت زینب کبری اومد جلو گفت: زن شامی چرا غسلش نمیدی؟ مگه نمیبینی خواهراش دارن خیره خیره به بدن بی جانش نگاه میکنن؟ گفت خانم شما کی هستی؟ گفت من عمه اشم همه کس و کارشم.. این دختر یتیمه بوده چرا غسلش نمیدی؟ گفت به من بگو ببینم به چه مریضیی از دنیا رفته؟ خواستم از هر جای بدن آب بریزم دیدم کبود و سیاهه، یه وقت گفت: زن شامی برو کنار اینا جای مریضی نیست، چهل منزل هر جا گفت: بابا..زدنش...
اونایی که دختر دارن میدونن بیدار کردن دختر با پسر فرق میکنه، یه وقت دختر خودشو به خواب میزنه دنبال بهونه است بابا بیاد بوسش کنه از خواب بیدار بشه..*
گفت بابا!
عوض بوسه ی تو حرمله بیدارم کرد
با همان ضربه ی پا، دست به دیوارم کرد
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دنیا نباشد
بگو به عمو بعد مردنم باید
برای غسل من آبی بیاورد
* زین العابدین دید چند شبیه عمه اش نشسته نماز میخونه، گفت: عمه جان نشسته نماز نافله رو میخونی، گفت: غذایی که بین ما میدن کفاف یتیما رو نمیکنه، سهم خودمو به بچه های حسین دادم...*
گفت بابا !
ز خانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
* دستاتو بیار بالا، درِ خونه ی باب الحوائج حسینو در زدی، اهل بیت نیاز به واسطه ندارن، اما برا تقریب به ذهن میگم، درِ خونه ی هر کیو میزنی اگه چیزی نداشته باشه، دختر درو باز کنه واسطه بشه بابا نه نمیگه، خیلی حسین دوست داره این دخترو، بگو رقیه جان! شنیدم اربعین کربلا نبودی، امسال اربعین هر کی آرزو داره هنوز کربلا نرفته براش بنویس...*
* ابا عبدالله رحمة الله الواسعه است.. وقتی شمر ملعون رو سینه ش نشست گفت اگه پا شی خودم شفاعتتو میکنم، حسین جان لحظه ی آخر هم به فکر دستگیری بودی، ببین این دستا برا رقیه ت به سر و سینه زدن...*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#غساله
#کربلایی_مصطفی_نیکنهاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
.
|⇦•خورشیید من...
#روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی
●━━━━━━───────
من یه چی میگم قبل این روضه ای که میخوام بخونم، بعد تو میدونی و حضرت رقیه...همتون یه خلوت کنید با حضرت رقیه...این خانم حق و اختیار انتخاب ویژه داره.یعنی اگه کسیو رقیه چشمشو بگیره رد خور نداره. به هرکی ام نشون بده به باباش به عموش..به هرکی نشون بده، رو حرف این بچه حرف نمی زنن. حرف رقیه زمین نمی مونه. همه میخوان یجوری از دلش در بیارن. آخه این بچه رو خیلی زدن. کربلا تا شام زدنش. با بهانه بی بهانه زدنش. همه میخوان یجوری از دلش دربیارن... *
فقط دختر حسین بود شبا از سرما خوابش نمی برد تو خرابه.. روزا از گرما میگفت بابا! همینطور داره صورتم پوست میندازه. از خوشگلی دخترت سراغ نگیر. دخترا اینجوری میگن دیگه. بابا از بَر و رو افتادم! اما من هنوزم دختر قشنگتم مگه نه؟
حالا مونده گریه کنی...*
خورشید من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
* امشب نخوای گریه کنی کِی میخوای گریه کنی؟
تقصیر حرارتِ تنور است
این سوختگیِ زیر چانه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلندِ دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسطِ شرابخواران
کَت بسته به زور تازیانه
«آه باباجان... آه باباجان...»
برخورده به من چرا نبوده
برخوردِ کسی مؤدبانه
من دخترِ شاه عالمینم
دادند ولی به من اعانه
در راه شتر تکان نمی خورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمانه
«بابایی بابایی بابایی بابایی...»
این عین مقتله... از لشکر دشمنه. میگه دیدم یه دختری از وسط این اسرا بلند شد آرام و بی صدا که بقیه بیدار نشن یه وقت، رفت سمت نیزه بابا. همچین دور و برشو نگاه کرد کسی بیدار نشه. هی دست تکون داد اومد رو پنجه هی صدا میزد بابا! بابا! منم منم رقیه. بیا یه بغل به من بده. یه بغل به من بده. من دلم برات تنگ شده. من بغل تو رو نداشته باشم می میرم بابا خوشگلم. راوی قسم میخوره میگه دیدم نیزه خم شد، سر باباشو بغل گرفت. این صورت کبود رو گذاشت جای نیزهٔ خولی. تو نمیگی دل دخترت برات تنگ میشه. دخترت میمیره...*
(این روضه مردن داره. کسی نشینه نگاه کنه ها. رفقا! خیلی بلا می بینیم با این روضه بخوایم راحت کنار بیایم. این روضه مردن داره...)
با این پای زخم و خونی
عمه بگو باید چیکار کرد
هرجا میرم سنگه و خاره
آخه کجا میشه فرار کرد؟
اگه نیای عمو اباالفضل
اهل حرم بیچاره میشن
یه عده پخشن توی صحرا
یه عده هم توی آتیشن
«آه آه بابا ...»
بی آبی سخت تر میشه وقتی
گیر یه مشت بی آبرویی
حالا تو این هجوم دشمن
ما چه کنیم با بی عمویی
دیگه چی میخوای از وجودم
ازم گرفتی تو بابامو
نزن نزن یه لحظه وایسا
خودم میدم گوشواره هامو
«آه آه بابا...»
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#روضه_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#سید_امیر_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
#شب_سوم
توان نمانده بگیرم تو را در آغوشم
هنوز درد بد نیزه مانده بر دوشم
سر تو خوب شلوغ است،من خبر دارم
ولی نگو که مرا کرده ای فراموشم
پس از تو ای پدر تشنه لب،لبم شاهد
به غیر زخم زبان شربتی نمی نوشم
هنوز در اثر مشت های نامحرم
تمام روز کنار خرابه مدهوشم
چرا شبیه گذشته دگر نمی شنوم؟
صدای عمه ضعیف است یا که من گوشم...؟
از آن شبی که مرا زجر بی حیا ترساند
به هر صدای بلندی ز ترس می جوشم
خراش پنجه ی آن گرگ هار را بابا
ز چشم زخمی تو با دو دست می پوشم
#حسن_کردی✍
.
.
#پنجم_صفر ۱۴۰۴
مرثیه حضرت رقیه سلام الله علیها
نشانت دادم ای لب سوخته، لبهای زخمی را
تو هم پنهان مکن از دخترت، سیمای زخمی را
ترک های لبم، بابا که می گویم به درد آید
فدایت می کنم اما همین نجوای زخمی را
سرم آنقدر،سنگ از این و آن خورده که یادم نیست
کجا گم کردم آخر بار، من بابای زخمی را
مرا هر کس که می بیند دلش می سوزد الا زجر
که طعنه می زند این دختر تنهای زخمی را
تو یادت هست چندین مرتبه از نیزه افتادی
و من بر خاک دیدم آن سر زیبای زخمی را؟
خودم را وعده ی آغوش گرمت داده بودم من
چه خواهی کرد امشب این من و رؤیای زخمی را؟
فدای گیسویت این گیسوان سوخته بابا
فدایت می کنم این جان سر تا پای زخمی را
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.
.
#پنجم_صفر
خون چکیده ست ز چشم تر من ...چیزی نیست
شده مجروح و شکسته پر من ...چیزی نیست
هر زمانی که زمین خوردم و مجروح شدم
یاد دادی که بگو دختر من:" چیزی نیست"
آب شد قلب من از شدت وحشت بابا
داد زد بسکه عدو بر سر من ...چیزی نیست
هدیه ای بود به دستم ز تو اما قاتل
چشمش افتاد به انگشترمن... چیزی نیست
از روی ناقه چو عباس زمین افتادم
ترک افتاد به نیلوفر من... چیزی نیست
لذتت بود پدر موی بلندم اما
آتش افتاد به فرق سر من ...چیزی نیست
می کشیدند مرا از سرم اما عمه
گره محکم زده بر معجر من... چیزی نیست
آن عبایی که به نعش علی اکبر بردی
هست اما دگر از اکبر من چیزی نیست
من دوباره پری کودکیم خواهم شد
گر کبود است همه پیکر من چیزی نیست
سر تو زخم شده پس بدنت پاره شده
پیش زخمان تو زخم پر من چیزی نیست
#مجید_احدزاده ✍
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
.
.
#پنجم_صفر
#نوحه
#واحد_سنگین
#حضرت_رقیه (س)
_______
بعضی اسما / بعضی حرفا
بعضی دردارو آدم یادش نمیره
درد پهلو / درد بازو
کی میتونه اینجوری آروم بگیره
هر کیو که یادم بره/ حرمله یادم نمیره
اون شبی که جاموندم از/قافله یادم نمیره
هرجا رو که یادم بره/ من شام و یادم نمیره
ریخت رو سرت اون قدح/ حرام و نمیره
هرچیو که یادم بره/ این غمو یادم نمیره
بین یه عده بیحیا / عمم و یادم نمیره
من از برو بیا میترسم
از همه شامیا میترسم
بابایی خیلی از نگاهه
بده یهودیا میترسم
((بابا کجایی//داد از جدایی))
=========
بعضی روزا/ بعضی جاها
بعضی غمهاروآدم یادش میمونه
غم غربت/ غم ناموس
از یجایی دیگه آدم نمیتونه
هر کیو که یادم بره/سنان ویادم میمونه
گودال قتلگاه دم/ اذان و یادم میمونه
هرجا رو که یادم بره/ بازارو یادم میمونه
عمم و بد زدن بابا/ اینا رو یادم میمونه
هرچی و که یادم بره/اشکاتو یادم میمونه
شلوغی دروازهء / ساعات و یادم میمونه
شام مردم خوبی نداره
یه شهرسربه سرم میذاره
یه دختر شامی بابایی
ادای من رو در میاره
((بابا کجایی//داد از جدایی))
_______
#شب_سوم_محرم
شعر ونغمه: #مجتبی_نامور ✍
👇👇
.
#حضرت_رقیه_شور
جز تو کی میتونه خانوم
باشه دردونه ی ارباب
نور چشم ربابی و
برکت خونه ارباب
رقیه
بارون میشه چشمام
با روضه ی اسمت
زیر و رو کرد دل رو
معجزه ی اسمت
تو درستش کنی آقا نگام میکنه
تو سفارش کنی بازم صدام میکنه
تو یه خواهش کنی منو راهی کربلام میکنه
یارقیه یارقیه یارقیه جان
وقتی که میری رو دوشه
تکیه گاه بنی هاشم
آسمون تویی و ماهت
میشه ماه بنی هاشم
رقیه
تو جان و جانانی
سورهی قرآنی
من رعیت اما تو
دختر سلطانی
اونی که با غمت شبش رو سر میکنه
بخدا که حسین بهش نظر میکنه
آخرش هرکسی که نمیره برات ضرر میکنه
یارقیه یارقیه یارقیه جان
#علی_قالیباف ✍
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
#شور_حضرت_رقیه
👇
.
#زمزمه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_زمزمه
امشب مگه مهمون نداری
درهمی سامون نداری
من خیزرون خوردم عزیزم
تو چی شده دندون نداری
غصه خوردی مثل شمع آب شدی
اضطراب کشیدی بیتاب شدی
هر دفعه چشات میخواست خواب بره
داد زدن سر تو بد خواب شدی
چه موهایی سفید کردی یه روزه
با آتیش دلت عالم میسوزه
لباست پاره شد غصت نباشه
میگم عمه برات چادر بدوزه
سعی کن از خاک باباتو برداری
برگشتم من امشب بابا داری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دورو بر ما ازدحامه،رو سرم آتیش بامه
گوشوارههای یادگاری،تو گوش دخترای شامه
بَده طفلی دست به دیوار بره
پابرهنه بین انظار بره
بده واسه ی یه پرده نشین
با لباس پاره بازار بره
زجر که آرزو رو از من گرفت
گل سر نه مورو از من گرفت
نمیدونم چراسیلی که زد
سراغ عمو رو از من گرفت
میبردم اسمتو سیلی میخوردم
میزد اما باز اسمت رو میبردم
سه ساله کشتنش زحمت نمیخواست
نمیزد باز من از دوریت میمردم
چهل منزل دست قاتل بودی
برگشتی حیف ای کاش کامل بودی
#ناصر_دودانگه ✍
#شب_سوم_محرم
👇
.
#شام_غریبان_حضرت_رقیه
عجز اگر آید به دیدارم جوابش میکنم
کاخ اگر کوه احد باشد خرابش میکنم
پرده های قصر افتاد از طنین ناله ام
کفر اگر در پرده باشد بینقابش میکنم
مدح باب علم طاها گر چه اینجا باب نیست
در میان شامیان امروز بابش میکنم
یک رساله از کراماتم اگر در دست نیست
می نویسم بعدها صدها کتابش میکنم
دارم از بابا بزرگ خویش ارث روشنی
در شعاعم ذره باشد آفتابش میکنم
از خدایم اذن دارم زیر سقف گنبدم
هر دعایی را بخواهم مستجابش میکنم
آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته
با خدا در روز محشر بیحسابش میکنم
سفره دار روضهی بابا منم، با دست خویش
گندمی گر نذر گردد آسیابش میکنم
زنده باشم بعد از این ای عمه جان گهوارهای
عاقبت میسازم و نذر ربابش میکنم
آستین پاره ای دارم خدا را شاکرم
بر سرم در پیش نامحرم حجابش میکنم
شاعر: میلاد حسنی✍
#شب_سوم_محرم
...........
دلم می خواست معراجت ببینم
چه معراجی عجب رنگین کمانی
نرو دیگر ! تو رفتی سنگ خوردم
بیا قولی بده دیگر بمانی
تو را با زخم صورت می شناسم
مرا بشناس با قد کمانی
نمی دانم چرا این زجر نامرد
بدش می آید از شیرین زبانی
عبایت روی دوش نیزه داری
عقیق تو به دست ساربانی
چه مویی داشتی بابا زمانی
چه مویی داشتم بابا زمانی
اگر مال منی پس پیش من باش
چرا دائم به دست این و آنی ؟!
نشد غارت پدر جان !چادرم را
خودم دادم به آن دختر امانی !
نفهمد هیچ کس بازار رفتم!
بماند بین ما راز نهانی
رخت را سیر دیدم سیر گشتم
تو بودی آن غذای آسمانی
سرت خاکی شده در این خرابه
شدم شرمنده از این میزبانی
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی✍
.............
کربلای همه دسته خانوم سه ساله
دل دیوونه پابسته خانوم سه ساله
هستیِ عالم از هست ته خانوم سه ساله
گنبدت عین ماه روشنه خانوم سه ساله
حرمت آرزوی منه خانوم سه ساله
نبضم از عشقه تو میزنه خانوم سه ساله
پای عشقِ تو من سر میدم خانم سه ساله
به باباییت بگو کارمو خانم سه ساله
بگو خیلی دوسِت دارمو خانوم سه ساله
تو می دونی فقط چارمو خانوم سه ساله
ایمانم رقیه ... جانانم رقیه
ای عشقِ علمدار .. عمه جانم رقیه
.........
غیر از تو نیستیم مسلمان هیچکس
غیر از تو نیستیم پریشان هیچکس
ما غیر دامن تو که حبل المتین ماست
دستی نمیبریم به دامان هیچکس
قربانی توایم لک الحمد یا حسین
یعنی نمیرویم به قربان هیچکس
کشتی تویی نجات تویی رهنما تویی
دل خوش نمیکنیم به سُکّان هیچکس
من آفتاب کرببلای تورا حسین
هرگز نمیدهم به گلستان هیچکس
جز گریه ای که بهر تن بی سر شماست
خیری نداشت دیده گریان هیچکس
روزی رسان زندگی ما رقیه است
ننشسته ایم ما به سر خوان هیچکس
بعد از لب مبارکت ای قاری غریب
چوبی نخورد بر لب و دندان هیچکس
آنگونه ک سرت به روی نیزه آیه خواند
منبر نرفته قاری قرآن هیچ کس
خاتم اگرچه داشت به انگشت خود ولی
انگشت را نداد سلیمان هیچکس
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه
260.8K
شور حضرت رقیه سلام الله علیها
بردی با کرامتت، عالمو به زیر دین
صلی الله علیکِ، رقیه بنت الحسین
اسم تو الی الابد دلمو برده
مهر نوکری تو روو دلم خورده
نذری که برای روضه ی تو کردم
روزی تموم سالم رو آورده
ای مهلای حسین زهرای حسین
زیباتر میشه با تو دنیای حسین
لبخند تو می بره تا دل از عمو
قربون صدقه ت میره سقای حسین
یا رقیه مولاتی
سربلنده نوکرت، بی بی جان توو عالمین
صلی الله علیکِ، رقیه بنت الحسین
با عشق تو دل بریدم از این دنیا
روزیمو خودت حواله کن این روزا
میدونم برا شما نداره کاری
اربعین قسمت شه راهی شم کربلا
ای جانان حسین ای جان حسین
ای سوره ی کوثرِ قرآن حسین
تو توو خونه ی حسین سفره داری و
عالم روزی می خوره از خوان حسین
یا رقیه مولاتی
#وحید_محمدی ✍
۱۹ مرداد ۱۴٠۳
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه س
#حضرت_رقیه_شور
زمینه؛ نیفتاد چادرم از سرم.mp3
2.75M
#حضرت_رقیه علیهاالسلام
#زمینه
🔹نیفتاد چادرم از سرم🔹
رسیدی از نیزه بغل من
رسیدی و چشمم شده روشن
ببین دیگه دستام نمیلرزن
مهمونم شدی نمیشه باورم
عمه میگه من شبیه مادرم
تو جسارتا نیفتاد چادرم از سرم
بمون کنارم میخوام کنار تو خوابم بره
برات بمیرم موهات چرا پر خاکستره
برات بمیرم لب تو از منم خونینتره
«امان امان ای دل، امان ای دل»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رو نیزهها دیدم تو رو اما
نمیرسید دستم به تو بابا
تو رفتی و عمه شده تنها
رفتی آب و نون دخترت غمه
مثل مادر تو عمر من کمه
از رو ناقه افتادم رو دامن فاطمه
منو ببر که کنار تو ندارم دلهره
ببین که خستهم دل کوچیکم از دنیا پره
میخوام نبینم که عمه تازیانه میخوره
«امان امان ای دل، امان ای دل»
شاعر و نغمهپرداز: #حسین_عباسپور
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
Karami_Shahadat_Hazrat_Roghayeh_1402.mp3
2.95M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
جا مانده ام و بس که دویدم پی ناقه
قدر همه قافله من آبله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار
از دست اباالفضل عمویم گله دارم
◼️ #روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
🎤#حاج_علی_کرمی
ناگفته ی بسیار از این غائله دارم
از درد یتیمی دل بی حوصله دارم
دیدند گل باغ توام نقشه کشیدند
بر ساقه ی نیلوفری ام سلسله دارم
دیشب سر سجاده ی زینب، نفسم رفت
از مادر تو ارثیه در نافله دارم
جا ماندم و از بس که دویدم پی ناقه
قدر همه ی قافله من آبله دارم
از نیمه شب گم شدنم تا دم آن طشت
صد خاطره ی تلخ از این قافله دارم
در شام فقط حرف اسیری و کنیزی ست!
من با دو سه تا واژه پدر مسئله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار!؟
از دست اباالفضل عمویم گله دارم
#شام #پنجم_صفر
#وحید_قاسمی
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
Karami_Shahadat_Hazrat_Roghayeh_1402.mp3
2.95M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
جا مانده ام و بس که دویدم پی ناقه
قدر همه قافله من آبله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار
از دست اباالفضل عمویم گله دارم
◼️ #روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
🎤#حاج_علی_کرمی
ناگفته ی بسیار از این غائله دارم
از درد یتیمی دل بی حوصله دارم
دیدند گل باغ توام نقشه کشیدند
بر ساقه ی نیلوفری ام سلسله دارم
دیشب سر سجاده ی زینب، نفسم رفت
از مادر تو ارثیه در نافله دارم
جا ماندم و از بس که دویدم پی ناقه
قدر همه ی قافله من آبله دارم
از نیمه شب گم شدنم تا دم آن طشت
صد خاطره ی تلخ از این قافله دارم
در شام فقط حرف اسیری و کنیزی ست!
من با دو سه تا واژه پدر مسئله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار!؟
از دست اباالفضل عمویم گله دارم
#شام #پنجم_صفر
#وحید_قاسمی
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
.
#حضرت_رقیه
رواق خاک آلودِ شبستانی که من دارم
کجا و شان بی پایان مهمانی که من دارم
ببافم فرش قرمز رنگ با گیسوی خونینم
به کار آید همین موی پریشانی که من دارم
سر و رویت بهم خورده ولیکن باز زیبایی
ندارد هیچ کس مثل پدر جانی که من دارم
اگرچه خاکی است اما شبیه طشت اصلا نیست
بیا بنشین عزیزم روی دامانی که من دارم
الهی بشکند دستی که محکم خیزران کوبید
شده لب پر لب قاری قرآنی که من دارم
از آن لحظه که دیدم در دهانت نیست دندانی
بدم می آید از این چند دندانی که من دارم
به جای دست از مویم بلندم کرده از بس زجر
پریشان تر شده موی پریشانی که من دارم
نمیدانم که از ضعف است یا که از شکستن هست
دلیل از سر شب دست لرزانی که من دارم
سراغت را گرفتم با لگد سرباز رومی زد
زبانم را نمیفهمد نگهبانی که من دارم
تو را اینجا کشیدم که بگیرم بوس آخر را
ندارد هیچ کس مانند پایانی که من دارم
شعر از گروه #یا_مظلوم
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
.
Karami_Shahadat_Hazrat_Roghayeh_1402.mp3
2.95M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
جا مانده ام و بس که دویدم پی ناقه
قدر همه قافله من آبله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار
از دست اباالفضل عمویم گله دارم
◼️ #روضه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
🎤#حاج_علی_کرمی
ناگفته ی بسیار از این غائله دارم
از درد یتیمی دل بی حوصله دارم
دیدند گل باغ توام نقشه کشیدند
بر ساقه ی نیلوفری ام سلسله دارم
دیشب سر سجاده ی زینب، نفسم رفت
از مادر تو ارثیه در نافله دارم
جا ماندم و از بس که دویدم پی ناقه
قدر همه ی قافله من آبله دارم
از نیمه شب گم شدنم تا دم آن طشت
صد خاطره ی تلخ از این قافله دارم
در شام فقط حرف اسیری و کنیزی ست!
من با دو سه تا واژه پدر مسئله دارم
ما پرده نشینان حرم را چه به بازار!؟
از دست اباالفضل عمویم گله دارم
#شام #پنجم_صفر
#وحید_قاسمی
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
.
✅ استراحت کن عزیزم...
▶️ #زمینه #پنجم_صفر
💢 #حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
✴️ کربلایی مجتبی رمضانی
استراحت کن عزیزم، برو عمه به سلامت
استراحت کن عزیزم، دیگه با خیال راحت
مثه دختر نداشتم واسه من بودی رقیه
استراحت کن عزیزم، بعد این همه جراحت
بی خداحافظی، گرسنه جون دادی، با این همه کبودی
حقت این نبود خاکت کنن تو رو، توو محلهٔ یهودی
بمیرم برات، درست جلو چشات، عروسکاتو بردن
دخترای شام توو این یکی دو روز، دل تو رو سوزوندن
آه چه سوت و کور شده حرم
آه رفت از دستم امانت برادرم
"آه رفت از دستم امانت برادرم"
من که باورم نمیشه، بری و تنهام بذاری
شبی که گم شده بودی، مُردم از گریه و زاری
تو فقط سه ساله بودی، تو فقط جا مونده بودی
زجر رو دنبالت فرستاد، اومدی دیدم کبودی
زیر دست و پاش استخونات شکست، پهلوهاتم همینطور
موتو میکشید گوشوارههات شکست، دندوناتم همینطور
سیلی بی هوا بهت زدن همین، مصیبت حرم شد
بمیرم برات که صورتت چقدر شبیه مادرم شد
آه شیرین زبونِ کاروان
آه زجر و خولی زدن تو رو چه بی امان
"آه رفت از دستم امانت برادرم"
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_رقیه (س)
رویم شده نیلی پدر جان
از ضربه ی سیلی پدر جان
باباعدو.با ناسزا.با پامرا زد
هرمرتبه.سیلی به من.او بی هوا زد
من دیگه اون سه ساله.که دیده بودی نیستم
ببخش اگه نمیشه.بازم روپام بایستم
بابا حسین مظلوم
سفید شده تمومه موهام
ببین چقد شبیه زهرام
بابا ببین.تمومه این.تنم کبوده
این دختر.سه ساله ات.جرمش چه بوده
بال وپر منو سوخت.آن دختره یهودی
به دختر تو زد سنگ.بابا چرا نبودی
بابا حسین مظلوم
بگو سرت رو کی بریده
بگم کی موهامو کشیده
یه بغضیه.که این روزا.توی گلومه
خیلی دلم.خیلی دلم.تنگه عمومه
باباچرا لب تو.به رنگه ارغوونه
گمون کنم که جای.یه چوبه خیزرونه
بابا حسین مظلوم
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
👇
.
#زمینه_حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#در_گوشه_ی_خرابه
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🔘بند اول
درگوشه ی خرابه،رقیه شده محزون
با صورت کبود و با پیکری لاله گون
دارد از حضرت زهرا نشانه
خورده منزل به منزل تازیانه
▪️واویلا(٢)آه و واویلا▪️
⬛️
🔘بند دوم
بعد از پدرش دیده رنج و غم جسارت
گوشواره های اورا برده عدو به غارت
دندان شیری او را شکستند
با طناب دستان او را ببستند
▪️واویلا(٢)آه و واویلا ▪️
⬛️
🔘بند سوم
در شام بلا خورده خاکستر و سنگ از بام
از مرد و زن این شهر بشنیده چقدر دشنام
آواره در بین کوچه و بازار
در اسارت رفته میان انظار
▪️واویلا(٢)آه و واویلا▪️
⬛️
🔘بند چهارم
دربزم یزیدپست،شدکینه وظلم بسیار
ناموس خدا رفته ، مجلس مِی اَغیار
لبهای بابا و چوب خیزران
زینب کبری و ناله و افغان
▪️واویلا(٢)آه و واویلا▪️
✏️:#الیاس_محمدشاهی
#سبک_زینب_زینب_زینب
.👇
.
#نوحه
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه (س)
#شب_سوم_محرم
درخرابه غوغاشد
عقده ز دلم واشد
امشب با راس خونین
مهمون من بابا شد
بابایی.ویرانه مهمونی شده
بابایی.وقت پریشونی شده
بابایی.چرا لبت خونی شده
ابتا.من الذی ایتمنی
تنم پراز کبودی
بابایی تو نبودی
بردخترت طعنه زد
دخترک یهودی
با دستش.میکرد منو اشاره ام
میخندید.براین لباس پاره ام
درگوشش.دیدم دوتا گوشواره ام
ابتا.من الذی ایتمنی
بچه های شهرشام
میدادن به من دشنام
سوخته موهای من از
آتیشای روی بام
واویلا.یتیمی اینجا گناهه
واویلا.دختر تو بی پناهه
واویلا.تنم کبود و سیاهه
ابتا.من الذی ایتمنی
رمق نداره پاهام
لگد خورده پهلوهام
دستاشون سنگین بود و
سویی نداره چشمام
بابایی.بد دردیه دربه دری
بابایی.منو توباید ببری
بابایی.برام عروسک بخری
ابتا.من الذی ایتمنی
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
.............
#نوحه #واحد
#بیست_و_هشت_صفر
#شهادت_امام_حسن
سفره ی لطفت عظیم
من گداتم ازقدیم
ای گل باغ زهرا
یاکریم ابن کریم
مولاجان.ای همه ی کار و کسم
یک لحظه.نیمه نگاه تو بسم
مولاجان.بی تو اسیر قفسم
یاحسن کریم آل مصطفی
امام بی قرینه
کشته ی زهرکینه
یاحسن ابن علی
ای غریب مدینه
آخرشد.زهرستم حاصل تو
واویلا.یاور تو قاتل تو
آقاجان.امان امان از دل تو
یاحسن کریم آل مصطفی
بسته شد چشم ترم
فکر دیوار و درم
بین کوچه ها شدم
من عصای مادرم
غرورم.شکست میان کوچه ها
دیدم که.یه مرد پست بی حیا
سیلی زد.به روی مادر بی هوا
یاحسن کریم آل مصطفی
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
#بیست_و_هشتم_صفر
👇
.
#نوحه
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
ای پدرخوش آمدی بـه گـوشۀ ویرانه
توشدی شمع من و من شده ام پروانه
ای امید جان من بابا
توشدی مهمان من بابا
یا اب المظلوم یااب العطشان (2)
ازچه غرق خون شدی مگرچه دیده ای پدر
من نفس بـریـده و توسربـریـده ای پدر
جان به قربان سرت بابا
کی بریده حنجرت بابا
یا اب المظلوم یااب العطشان (2)
گرجه زخمی وکبود ازاثـرجفـاشـدم
من سفیر کوچک قیـام کـربلاشـدم
من سفیر مکتبم بابا
من حسینی مذهبم بابا
یا اب المظلوم یااب العطشان (2)
شده چون روی کبودم رخ لاله گون تو
بوسه می زنم به پیشانی غرق خون تو
گرچه درمرارتم بابا
غرق درزیارتم بابا
یا اب المظلوم یااب العطشان (2)
ای فـدای همـۀ سـوزتووتـاب تبت
اثرچوب ستم مانـده چـرا روی لبت
بوسه گیرم زلبت بابا
جان دهم درطلبت بابا
یا اب المظلوم یااب العطشان (2)
بانگاهت چه شودمژده بـه دختـربدهی
می دهم جان که مرا به آسمان پربدهی
دخترخود رادگربابا
باخودت امشب ببربابا
یا اب المظلوم یااب العطشان (2)
#سیدهاشم_وفایی✍
#شب_سوم_محرم
👇
Fadaeian_Shahadat_Hazrat_Roghaye_1403 (8).mp3
18.32M
#شور
#پنجم_صفر
ریحانه رقیه حنانه رقیه
میگم از ته دل جانانه رقیه
رقیه اسم یه فرشته است که
رو شونه ی حسینه
رقیه اسمش نمک
سفره ی خونه ی حسینه
رقیه ترونه ی حسینه
دردونه ی حسین
جای زهرا بوسه بزن رو گونه ی حسین
دلداده ی حسین شهزاده ی حسین
اسم ما رو ببر سر سجاده ی حسین
****
طوفانه رقیه بی کرانه رقیه
باید حرف حق زد به زبان رقیه
رقیه معنیش اینه نهضت حسین
داره ادامه
رقیه رمز عملیات عقیله
توی شامه
رقیه کمک حال قیامه
تو لشکر علی تو محور علی
همتون درس پس میدید در محضر علی
ای دختر حسینت با دختر علی
تو هم برو خطبه بخون رو منبر علی
#شور_حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
.
#زمزمه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
*****************
عمه بیا گمشده پیدا شد
دیدی آخر مهمونم بابا شد
چرا فقط سرش رسیده ؟
پیکرشو کسی ندیده ؟
تنش رو خاک مونده بمیرم
کی روی پیکرش دویده ؟
روی دامنم نشستی بابا
معلومه که خسته هستی بابا
چه جوری بغل می گیری منو
حالا که نداری دستی بابا
بابا بابا بابا بابا بابا
*******
باباجونم واسه چی دیر کردی
دخترت رو خیلی زود پیر کردی
دلخورم از دستِ زمونه
ببین که قامتم کمونه
هر جا که اسم تو رو بردم
زدن منو با تازیونه
یک شبی جا موندم از قافله
سراغم اومد یه بی حوصله
موهامو کشید و بردم به زور
زجرِ بی حیا پیش حرمله
بابا بابا بابا بابا بابا
****************
خسته شدی ای آرام جانم
راحت بخواب به روی دامانم
آغوش من برات پناهه
اینجا دیگه آخر راهه
می بینی رسم روزگارو
مگه خرابه جای شاهه ؟؟
روی نیزه ها اذیت شدی
بمیرم که هتکِ حرمت شدی
این خرابه سرده اما دیگه
از تنورِ خولی راحت شدی
بابا بابا بابا بابا بابا
******************
#رضا_یزدی_اصل ✍
#زمزمه
#حضرت_رقیه
👇
.
#نوحه #زمزمه
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
🌴الهی به رقیه ، الهی به رقیه
الهی به رُخ نیلیِ زهرای سه ساله
که با شیون و با گریه و ناله
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه
پس رو زده با کوه گناهی به رقیه
🌴الهی به رقیه، الهی به رقیه
هر جا سخن از راهِ رسیدن به خدا شد
داده دلِ ما زود گواهی به رقیه
هرکس که امیدش شده از کُلِ جهان قطع
انداخته با گریه نگاهی به رقیه
🌴الهی به رقیه، الهی به رقیه
وا شد گره از مشکل ما تا که شبِ قدر
ده مرتبه گفتیم الهی به رقیه
مدیونِ حسینیم که داده دلِ ما را
گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه
🌴الهی به رقیه، الهی به رقیه
تا روزِ ابد در دلِ ما کینه ی شام است
وقتی که ندادند پناهی به رقیه
هرجا که زمین خورده درآن شب سرِعباس
انداخته از نیزه نگاهی به رقیه
تو بابِ مُرادی بده حاجت ما را
تاهر دم وهر لحظه بگوئیم الهی به رقه
🌴الهی به رقیه، الهی به رقیه
#سفره_حضرت_رقیه
.👇