1723123838719_-2147483648_-212515.ogg
زمان:
حجم:
1.97M
#زمینه
#پنجم_صفر
شهادت حضرت رقیه(س)
خوش اومدی بابا
صفا آوردی به خرابه
یتیم نوازی کن
می دونی که چقدر ثوابه
یه نذری کردم که
نبینی دستام توو طنابه
قدم گذاشتی رو چشای تارم
چی جوری اومدی که پا نداری!
عمه که گفت میای، همه ش می گفتم
شاید داداش علی رو هم بیاری
بابا بابا بابا
پرت کو، سرت کو
بگو ببینم علی اکبرت کو
رباب چش به راهه اصغرت کو
سرت کو، پرت کو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شونه ندارم حیف
موهات پریشونه عزیزم
خسته شدم دیگه
منو ببر خونه عزیزم
حال دل ما رو
کسی نمی دونه عزیزم
خبر که داری دخترای شامی
بابا حسابی خندیدن به دردم
حیف که دیگه مو ندارم و الا
موهامو فرش راه تو می کردم
بابا بابا بابا
حرم سوخت، پرم سوخت
شبیه مادرت، موی سرم سوخت
توو آتیش خیمه ها معجرم سوخت
پرم سوخت، حرم سوخت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببر منو بابا
یه جا که حرمله نباشه
یه جا که حرفی از
پای پر آبله نباشه
الهی که دیگه
بین ما فاصله نباشه
من که توو این عمر سه ساله هرگز
جایی بدون تو پدر نرفتم
یه عمری من توو بغل تو بودم
حالا سرت رو توو بغل گرفتم
بابا بابا بابا
بریدم، خمیدم
تو شام و کوفه بسکه غصه دیدم
نمی دونی چه حرفایی شنیدم
خمیدم، بریدم
#وحید_محمدی ✍
۱۸ مرداد ۱۴٠۳
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_زمینه
4_5889008583588189939.mp3
زمان:
حجم:
1.53M
#حضرت_رقیه_زمینه
خوش اومدی بابا
صفا آوردی به خرابه
یتیم نوازی کن
می دونی که چقدر ثوابه
یه نذری کردم که
نبینی دستام توو طنابه
قدم گذاشتی رو چشای تارم
چی جوری اومدی که پا نداری!
عمه که گفت میای، همه ش می گفتم
شاید داداش علی رو هم بیاری
بابا بابا بابا
پرت کو، سرت کو
بگو ببینم علی اکبرت کو
رباب چش به راهه اصغرت کو
سرت کو، پرت کو
شونه ندارم حیف
موهات پریشونه عزیزم
خسته شدم دیگه
منو ببر خونه عزیزم
حال دل ما رو
کسی نمی دونه عزیزم
خبر که داری دخترای شامی
بابا حسابی خندیدن به دردم
حیف که دیگه مو ندارم و الا
موهامو فرش راه تو می کردم
بابا بابا بابا
حرم سوخت، پرم سوخت
شبیه مادرت، موی سرم سوخت
توو آتیش خیمه ها معجرم سوخت
پرم سوخت، حرم سوخت
ببر منو بابا
یه جا که حرمله نباشه
یه جا که حرفی از
پای پر آبله نباشه
الهی که دیگه
بین ما فاصله نباشه
من که توو این عمر سه ساله هرگز
جایی بدون تو پدر نرفتم
یه عمری من توو بغل تو بودم
حالا سرت رو توو بغل گرفتم
بابا بابا بابا
بریدم، خمیدم
تو شام و کوفه بسکه غصه دیدم
نمی دونی چه حرفایی شنیدم
خمیدم، بریدم
#وحید_محمدی
.
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_زمینه
#امام_زمان_سربند
هنوزم فاطمه گریونه
اون تن زخمی و پرخونه
هر روزش شبیه عاشورا
هر شبش شام غریبونه
زمزمهی مادرت ، همینه هر صبح و شام
یا صاحب الزمان ، عَجّل لِلإنتقام
یا صاحب الزمان ، عَجّل لِلإنتقام
...........
شامیا چقدر بی عارن
چقدر یتیم آزارن
نیمه شب برای دختر که
سر بابارو نمیارن
چه جوری آوردنت ، یا ابتا یا حسین
پیش من انداختنت ، یا ابتا یا حسین
یا ابتا یا حسین
.......
صورتت مثل قدیما نیس
جا برا یه بوسه حتی نیس
هی نگات میکنم و میگم
نکنه این سر بابا نیس
وضع منم بهتر از ، تو نیس بابای من
شبیه لبهای تو ، خونیه لبهای من
یا ابتا یا حسین
.......
چه جوری برات بگم بابا
از سر و صورت آشفتم
زجر و هر موقع که میبینم
من یاد مغیره می افتم
یه روز زدن مادر و ، سه ماه درد میکشید
یه ماه من رو زدن ، حق بده قدم خمید
یا ابتا یا حسین
#عبدالحسین ✍
.👇
.
#زمینه
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_زمینه
بابا
من و سوگواری
من و گریه زاری
میشه امشبُ سر رو پاهام بزاری؟...
میبینی منم! من!
چرا مثلِ قبلا....
دیگه خنده بر روی لبهات نداری؟...
بابایی میسوزه پاهام
دیگه نمیبینه چشمام
هر جا سیلی خوردم گفتم
من فقط بابامُ میخوام...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابا
ندیدی... نبودی...
محلّ یهودی...
همه پیکرم پر شده از کبودی
بگو با اباالفضل
شکسته سر من
شبیه تو که زخمیِ از عمودی
چادرم رو پاره کردن
حرم رو نظاره کردن
سر بسته میگم ، رد میشم...
به ماها اشاره کردن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بابا
ببین بی قرارم
میمونی کنارم؟
دیگه طاقت بی کسی رو ندارم
هنوز خواب میبینم
که جاموندم از راه
شبا تا که چشمامُ روهم میزارم...
وای از دست سنگینِ زجر
الهی خیر نبینه زجر...
موهامُ میکشید بابا...
چِقَدَر داره کینه زجر
#محمدعلی_انصاری
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
#حضرت_رقیه_زمینه
#حضرت_رقیه_شور
مهمون تازه ...رسیدهی من
خوش اومدی بابای سر بریدهی من
قدم گذاشتی به دیدهی من
خوش اومدی بابای سر بریدهی من
الان که اومدی کنار من
شده فراموشم همه دردم
بابا به جای آغوش گرمت
سر بریده تو بغل کردم
بابا حسین مظلوم
شکسته قلبم.... کبوده چشمام
روز و شبم گذشته با سیلی و دشنام
وقتی میگفتم.... بابامو میخوام
دیدن کتک خوردنمو دخترای شام
شدم شبیه مادرت با این
کبودی غلاف رو بازوم
بسکه به زیر دست و پا بودم
مونده جای چکمه ها رو پهلوم
باباحسین مظلوم
بلا کشیدم قدم خمیده
دیگه بریدم جون من به لب رسیده
سه سالهی پیر کسی ندیده
حق داری باورت نشه موهام سفیده
رفتی تو از وقتی روی نیزه
قسمت من شده فقط آزار
تو پدر منی چرا بابا
حرمله میبره منو بازار
#عبدالزهرا
#شب_سوم_محرم
.👇
زمان:
حجم:
372.2K
#زمینه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
از بازار، می ترسم
من از اون روز
که با دست بسته بردنم تو انظار می ترسم
اگه ماجرای اون روز
بشه تکرار می ترسم
نه فقط من
همه دخترا ترسیدن
واسه معجرا ترسیدن
همه ی زنا ترسیدن
نه فقط من
همه دخترا افتادن
از رو ناقه ها افتادن
زیر دست و پا افتادن
از مصیبتای راه، نگم بهتره
از زنای بی پناه، نگم بهتره
چی کشیدم این یه ماه... نگم بهتره
چی کشیدم این یه ماه... نگم بهتره
__
هی زخمام می سوزه
این یه ماهه
بس که گریه کردم از داغ تو چشمام می سوزه
دل عمه زینب انقد
واسه پاهام می سوزه
نه فقط روز
شب و نیمه شب جا موندم
زجر بی ادب ترسوندم
با موی سرم تابوندم
نه فقط روز
شب و نیمه شب باریدم
روی سنگ و خاک خوابیدم
خوابتو همش می دیدم
از شبای قافله، نگم بهتره
از پاهامو آبله، نگم بهتره
از نگاه حرمله، نگم بهتره
چی کشیدم این یه ماه... نگم بهتره
#وحید_محمدی ✍
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#حضرت_رقیه_زمینه
.
#زمینه #شور
#حضرت_رقیه_زمینه
#حضرت_رقیه
مهمون تازه ...رسیدهی من
خوش اومدی بابای سر بریدهی من
قدم گذاشتی به دیدهی من
خوش اومدی بابای سر بریدهی من
الان که اومدی کنار من
شده فراموشم همه دردم
بابا به جای آغوش گرمت
سر بریده تو بغل کردم
بابا حسین مظلوم
شکسته قلبم.... کبوده چشمام
روز و شبم گذشته با سیلی و دشنام
وقتی میگفتم.... بابامو میخوام
دیدن کتک خوردنمو دخترای شام
شدم شبیه مادرت با این
کبودی غلاف رو بازوم
بسکه به زیر دست و پا بودم
مونده جای چکمه ها رو پهلوم
باباحسین مظلوم
بلا کشیدم قدم خمیده
دیگه بریدم جون من به لب رسیده
سه سالهی پیر کسی ندیده
حق داری باورت نشه موهام سفیده
رفتی تو از وقتی روی نیزه
قسمت من شده فقط آزار
تو پدر منی چرا بابا
حرمله میبره منو بازار
#عبدالزهرا ✍
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
.👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه_زمینه
تنها دلخوشیه ، دنیای من اومد
دختر های شامی ، بابای من اومد
دل توی دلم نیست ، مهمونم رسیده
یک ماهه رقیه ، روز خوش ندیده
درد و دلام زیاده بابا
نمیتونم بلندشم از جا
صورتمو خودت نگاه کن
شدم شبیه پیره زنها
کبوده زیر چشام ، داره می لرزه صدام
بُرید امونه منو ، آبله ی دست و پام
من الذی ایتمنی
روشن شد به نورت ، چشمای رقیه
سوخته مثل موهات ، موهای رقیه
بابایی نگاه کن ، سر تا پام کبوده
زخمام کار دستِ ، مردای یهوده
من هرکجا اسمتو بردم
سیلیه بی بهونه خوردم
زجر و محاله که ببخشم
عمه اگه نبود می مُردم
یه شب جاموندم بابا ، رفتن همه ناقه ها
زجر لعین سر رسید ، زدش منو بی هوا
من الذی ایتمنی
دیدم خیلی آزار ، توی کوچه بازار
می دادن نشونم ، با دست بین انزار
روی ناقه خیلی ، حرف بد شنیدم
زخمیه کفه پام ، از بسکه دویدم
نفس کشیدنم عذاب شد
توو کوچه ها دلم کباب شد
برات بگم توو مجلس مِی
رقیه ت از خجالت آب شد
روبه روی چشممون ، خوردی چقد خیزرون
واسه همینه بابا ، شده لبت غرقه خون
من الذی ایتمنی
#عباس_قلعه ✍
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه_زمینه
عمه نگاه کن کی اومده
بذارش آروم رو دامنم
میخوام براش تعریف بکنم
چشاتو وا کن بابا منم
اگه می بینی صدام گرفته، آخه یکی دنبالم دویده
اگه می بینی زخمه سر من، یه بی حیا موها کشیده
اگه می بینی حالم خرابه، زیر سر مجلس یزیده
همون که تو گودال
آب و ریخت رو زمین روبرو چشمات
ماها رو، آورده
با دست بسته دروازهی ساعات
[بابا بابا بابا، من الذی ایتمی...]
عمه میدونه حال منو
بیا و از اینجا ببرم
اگه ببخشم زجر و ولی
از قاتل تو نمیگذرم
اگه نمی بینه دیگه چشمام، آخه شبیه لبات کبوده
اگه می بینی شکسته پهلوم، برا اینه که عموم نبوده
اگه می بینی موهام سفیده، زیر سر بازار یهوده
میذاری، یه لحظه
درِ گوشت بگم آروم یه چیزی
میونِ، شلوغی
یکی میخواست منو واسه کنیزی
[بابا بابا بابا، من الذی ایتمی...]
#علیرضا_عابدی ✍
#شب_سوم_محرم #حضرت_رقیه
👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه_زمینه
دیدی آخرش ما هم به هم رسیدیم
دیدی آخرش تموم شد این جدایی
یه سؤال دخترونه دارم امشب
به تو بیشتر سخت گذشت یا من بابایی
بابا ، من میگم به عمه بیشتر سخت گذشت بابا
بابا ، بیشتر از دختر به خواهر سخت گذشت بابا
بابا ، سپر ما شد مکرر سخت گذشت بابا
وای اباالمظلوم وای ...
یاد اون روزا به خیر که توو مدینه
دست تو میشد متکای رقیه
دنیا رو ببین چقد عجیبه بابا
سر توست حالا رو دستای رقیه
بابا ، الهی برات بمیره دخترت بابا
بابا ، چقدر وخیمه وضع حنجرت بابا
بابا ، معلومه از پشت جدا شده سرت بابا
وای اباالمظلوم وای...
دور دیدن چشم عمومو کم نذاشتن
دست ما بسته و دست اینا وا بود
خسته میشدن به ما هجوم میبردن
تفریشون فقط کتک زدن به ما بود
بابا ، تو که دیدی چقدر زجر عذابم داد
بابا ، هر موقع صدات زدم با پا جوابم داد
بابا ، از موهام گرفت و توی کوچه تابم داد
وای اباالمظلوم وای...
عیب نداره قربونت بره بابایی
دو تایی امشب از این خرابه میریم
عیب نداره میرسه نوبت ما هم
تقاص زجراتو از زجر میگیریم
ای جان ، تو میگی بابا به من منم میگم جونم
ای جان ، هر چه قدر قرآن بخوای برا تو میخونم
ای جان ، نمیرم دیگه سفر پیش تو میمونم
ای ، رقیه جانم...
#علی_سلطانی✍
#زمینه_حضرت_رقیه
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
.👇
.
#زمینه
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_زمینه
اومدی بالاخره دعام گرفت
انقدر صدات زدم صدام گرفت
میدیدم سنگ میزنن به سمت تو
عمه دستشو جلو چشام گرفت
من میدونم که زمین خورده سرت.....بمیره دخترت
جای نیزه مونده روی حنجرت..... بمیره دخترت
بابا حسین...
آرزوهامو باید که خاک کنم
از غم تو خودمو هلاک کنم
با همین دست شکسته کاش بشه
خاک و خون از صورت تو پاک کنم
منِ نیمه جون چکار کنم برات... رقیه بفدات
داره خون میریزه از زخم لبات... رقیه بفدات
بابا حسین بابا حسین
وقتشه اینجا منو بغل کنی
دوست دارم بابا منو بغل کنی
دستامو بزور دارم باز میکنم
بدنت کو تا منو بغل کنی
دستامو رو چشم زخمیت میکشم//فدای تو بشم
رگای بریدهته پیش چِشم// فدای تو بشم
بابا حسین....
#عبدالزهرا ✍
.👇
.
#زمینه
#حضرت_رقیه_زمینه
روضه ها تاکه مکشوفه شد
تا عمه وارد کوفه شد ، (گفتم الان میاد)۲
وقتی منو میزد حرمله
یا شبی که موندم از قافله (گفتم الان میاد)۲
نیومدی نیومدی ، اومدی با سر اومدی
نیومدی نیومدی ، نفس آخر اومدی ۲
غم میشه تازه ، حالا که اومدی بمون تشییع جنازه
من رفتنی ام ، بگو عموم بیاد برام تابوت بسازه
لای لای رقیه …
هیچ کی نبوده به جای من
رفت روی مغیلان پای من (گفتم الان میاد)۲
نازمو تازیانه خرید
اون پیرزنه موهامو کشید (گفتم الان میاد)۲
نیومدی نیومدی ، چه نا مرتب اومدی
روزارو خوب نمیبینم ، گذاشتی شب اومدی
درد یتیمی
نمیدونی خیلی شباش سرده یتیمی
موهام سفید نیست
نشسته روی سر من گرد یتیمی
لای لای رقیه …
ام کلثوم تو بازار شام
با شمر وقتی شد همکلام (گفتم الان میاد)۲
پامون به دروازه که رسید
وای بعدشم مجلس یزید (گفتم الان میاد)۲
نیومدی نیومدی ، مجلس کافر اومدی
رباب و که دیدی چرا ، با علی اصغر اومدی؟
دل پر خونه
رقیه باید تو خرابه ها بمونه
گفتم سکینه
سلاممو به علی اکبر برسونه
لای لای رقیه …
#امیر_طلاجوران ✍
#زمینه_حضرت_رقیه
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
.👇