.
#زمزمه
#حضرت_عبدالله
#شب_پنجم_محرم
#سبک_چه_گودالی
۱۲۷۶
عمو جونم
شبیه گیسوی تو پریشونم
من از تو یک دم جدا نمیمونم
عمو جونم
هل من ناصرت رو
تا اینکه شنیدم
از خیمه تا گودال
پیوسته دویدم
عمو جون
دیدم خولی و شمر و شبث
همه اومدن نیزه به دس
این که شد تنت جدا جدا
کار یکی نیس کار همس
عمو جون
اومدم کنار تو برات
عکس قطره بارون بکشم
یه نفس اومدم نیزه رو
از گلوی تو بیرون بکشم
****
با چشم تر
دیدم افتادی تو قتلگاه با سر
دیدم بالا رفته شمشیر کافر
با چشم تر
دست من سپر شد
واسه بدن تو
شرمنده که دستم
افتاد رو تن تو
عمو جون
عمه از کوچه گفته برام
شد عصای مادرت بابام
منم پسر اون کریمم
سپرت میشم با دست و پام
عمو جون
میبینی چی اومد به سرم
حرمله اومد بالا سرم
پر شد همه جا بوی حسن
تیرشو تو زد به حنجرم
****
#محمود_اسدی_شائق
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
#سبک_چه_گودالی
۱۲۷۷
بیا خواهر
شده پاشیدهتر از تن اکبر
گلم زیر دست و پا شده پرپر
بیا خواهر
حتی با عبا هم
این تن جم نمیشه
هیچ شهیدی چون تو
که در هم نمیشه
قاسمم
تیربارون شدی مثل بابات
دیدم به خس خس افتاد صدات
نعل مرکب با تو کاری کرد
شکسته شده استخونات
قاسمم
حرف احلی مِن عسل زدی
شبیه عسل کش اومدی
چه جوری آخه دلت میاد
که تو جواب منو ندی
****
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر
#سبک_چه_گودالی
۱۲۷۸
لالا لالا
درت آوردن جلو چشای ما
هنوز میلرزه دست و پای ما
لالا لالا
دیدم که سر تو
به یه مویی بنده
به اشک چِشِ من
قاتلت میخنده
لالایی
روی نیزهها یه کم بخواب
بلکه ببینی تو خواب آب
بخواب تا نبینی لااقل
منو میبرن بزم شراب
لالایی
از جنایت عدوی تو
گریه میکنه عموی تو
به کی بگم که بزرگتره
سر نیزه از گلوی تو
****
لالا اصغر
چشات بازه روی نیزه ها مادر
سرت رو بستن رو نیزه با معجر
لالا اصغر
ای کودک بی شیر
لالا لالا لالا
ای کاش که نیفتی
زیر دست و پاها
لالایی
حرمله ما رو عذاب میداد
به مرکبش حتی آب میداد
به اونا که سنگت میزدن
خود بیحیاش شراب میداد
لالایی
داغ دل من شد بیعدد
زیر لب میگم علی مدد
تا سرت میافتاد رو زمین
میومد و باز منو میزد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#شب_هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر علیه_السلام
#سبک_چه_گودالی
۱۲۷۹
پاشو از جا
ببین میخندن به اشکای بابا
رمق رفته دیگه از پای بابا
پاشو از جا
من زمین میافتم
ای عصای دستم
دیدم تا شکستی
یکباره شکستم
علی جان
چی میشه بازم نگام کنی
نگا به اشک چشام کنی
همهی تلاش من اینه
یه بار دیگه صدام کنی
علی جان
پیرشد از غمت بابای تو
میلرزه چرا اعضای تو
خون لخته هارو در میارم
تاکه بشنوم صدای تو
****
گل پرپر
چجوری جمعت کنم علی اکبر
شبیه گندم ری شدی آخر
گل پرپر
دیدم بدنت رو
از پا تا به گردن
هر عضو تنت رو
قیچی قیچی کردن
میبینم
رو خاکا چه بد قسمت شدی
حالا بی عدد قسمت شدی
یکی دو سه تا قسمت که نه
بمیرم که صد قسمت شدی
موندم که
چجوری تورو بشمارمت
میون عبا بذارمت
پاشیده تر از این تا نشی
باید که آروم بردارمت
****
#محمود_اسدی_شائق
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_عباس
#شب_تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#سبک_چه_گودالی
۱۲۸۰
پاشو سقا
خدا میدونه که افتادم از پا
نمیتونم از پیشت پاشم حالا
پاشو سقا
هرجا رو می بینم
از تو ردّ خونه
مُردم تا که دیدم
جسمت نیمه جونه
عباسم
اومدم حالا که از حرم
یه خواهش دارم دلاورم
لااقل با پیکر بیدست
دست و پا نزن برابرم
عباسم
پیکر تو زیرو رو شده
از خون تنت شستشو شده
بدتر از عمود اینه که یه
نیزه به سینت فرو شده
****
گرفتارم
زمین خوردی و خورده گره کارم
پاشو خوش غیرت به فکر بازارم
گرفتارم
راضی نشو عباس
به اشکم بخندن
راضی نشو دستِ
زینبو ببندن
حرمله
داره سمت خیمه ها میره
از ترس داره طفلم میمیره
اگه تو باشی توو قافله
کسی موهاشو نمیگیره
عباسم
پاشو ای عزیز بوتراب
شده صحبت شام خراب
پاشو تا نبردن زینبو
با سیلی توو مجلس شراب
****
#محمود_اسدی_شائق
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#زمزمه
#روز_عاشورا #امام_حسین
#شب_دهم_محرم
#سبک_چه_گودالی
۱۲۸۱
چه گودالی
زبس نیزه خوردی خیلی بدحالی
دیدم پاره پاره و لگدمالی
چه گودالی
دیدم که به سینت
با نیزه سَنان زد
دیدم بعد سینه
محکم به دهان زد
حسینم
خیلی بی هوا میزدنت
بیچون و چرا میزدنت
کشتنت تعارفی شده
با چوب و عصا می زدنت
حسینم
بوسه بر تو ای مه رو زدم
کنار تنت زانو زدم
به ناچار بالای قتلگاه
به حرمله و شمر رو زدم
****
پیش رویم
دوازده بار زد سفید شده مویم
با هر ضربه عجّل لِفَرَج گویم
پیش رویم
یکبارِ دیگه شمر
قدّم رو کمان کرد
با پا بدنت رو
پُشت به آسمان کرد
میسوزم
که تنت جدا جدا شده
کار من خدا خدا شده
یه جوری برید گردنتو
استخوونا جابجا شده
میسوزم
برا صله کشتنت حسین
با هلهله کشتنت حسین
صدبار مُردم و زنده شدم
با حوصله کشتنت حسین
****
سر و بردن
برای سر تو خورجین آوُردن
همه دخترها رفتی کتک خوردن
سرو بردن
تنها ابن سعدو
داشتش راضی میکرد
وقتی با سر تو
خولی بازی میکرد
حسینم
دیگه جون نمونده توو تنم
فکرِ خونِ رو پیرُهنم
آخه چجوری آروم باشم
ببینمتو داد نزنم
حسینم
کاشکی بعد سر بریدنت
دیگه کار نداشتن با تنت
توو شلوغیا خودم دیدم
چسبیده به نعلا بدنت
****
#محمود_اسدی_شائق ✍
#دهه_محرم #روز_دهم_محرم
👇