4_5899736209302749491.MP3
زمان:
حجم:
164.6K
#شب_سوم_محرم
#صلوات_آخر_مجلس
خدای متعال ان شاء الله این قدمها رو به زودي زود به سوریه کنار حرم باصفای بی بی رقیه سلام الله علیها برساند خشنودی روح مطهره بی بی و همه شهدای مدافع حرم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
2_1152921504663399899.mp3
زمان:
حجم:
1.21M
#دعای_پایان_مجلس
#دعای_پایان_مجلس_مناسب_ایام_محرم
▪️ نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم اَلاَْعَزِّ الاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ بدماء شُهَداءِنا و بِحَقِ اِمامِ زَمانِنا یاالله...
یا الله....
▪️ حاجات رو مد نظر بگیرید فرج امام زمانمون در راس همه حاجات، شفای همه مریضها (همه باهم)
(أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوء)َ نمل62
1). فرج امام زمان(عج) ما معجل بفرما.
2). قلب نازنین آنحضرت از همه ما راضی و خشنود بفرما.
3 ). این قلیل توسلات، عرض ادب، اشک ریختن، عزاداری، از همه ی ما به کرمت قبول بفرما.
4 ). خدا به بیمار کربلا، مرضای اسلام، ملتمسین دعا، مریض مد نظر، شفای عاجل عنایت بفرما.
5 ). شب اول قبر امیرالمؤمنین به فریاد همه ما برسان.
6 ). آرزومندان عتبات و عالیات، مدینه منوره، مکه مکرمه به آرزوشان برسان.
7 ). حوزه های علمیه، مراجع عظام تقلید، رهبر معظم انقلاب در حفظ و پناه خود موید و منصور بفرما.
8 ). خدا به آبروی آقامون امیرالمومنین، شر وهابیت، تکفیری ها، داعشی ها، دشمنان اسلام، دشمنان شیعه به خودشون برگردان.
9 ). هر که در این مجلس آمده حاجتی داره حوائج مشروعه این جمع برآورده به خیر بفرما.
10). اموات این جمع پدران، مادران، حق داران، ببخش و بيامرز.
11 ). ثوابی از این مجلس و محفل به روح همه اموات، گذشتگان، پدران، مادران، حق داران عائد و واصل بفرما.
بالنبی و آله بخوان سوره الفاتحه مع الاخلاص و الصلوات.
-
#روضه_حضرت_رقیه
دلخورم از شام آهم را تماشا کرده اند
چشمه ی چشمِ مرا از گریه دریا کرده اند
امشب دختردارها حرف منو بهتر میفهمند
سخت بابا به غرورِ دخترت بر خورده است
با من از بس مردمِ بی خیر بد تا کرده اند
کوچه گردی، ریسمان، نانِ تصدق، کعب نِی
خیلی از این بدترش را بد دهان ها کرده اند
هر کجا در راه افتادم سرم آورده اند
با لگد، کاری که با پهلویِ زهرا(س) کرده اند
ای بابا،ای بابا،معذرت می خوام از بی بی حضرت سکینه سلام الله علیها،از امام زمان(عج)، این روضه ها رو اگه کم بذاریم، کم کم میآن حقانیت روضه رو زیر سئوال میبرند. گفت:بابا
صورتی از من نمانده بسکه خوردم پشتِ دست
کاشکی حداقل یکی با من هم دلی میکرد، وقتی گریه میکردم
هق هقم را از سرِ لج سخت دعوا کرده اند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
یه پشت دست ان شاءالله از کسی نخوری،اگه محکم بخوری،دندانهای آدم بزرگم میریزه ،این بچه دندوناش شیریه،نه یه بار،نه دو بار،هر موقع گفتم بابا،هی زدند،هی زدند
آه، دندان هایِ من یک در میان افتاده اند
بی هوا تا آستینِ غیظ بالا کرده اند
تا به حدِّ مرگ بعد از آنکه هر بارم زدند
از سرِ نو از خدا مرگم تمنّا کرده اند
فهمیدی یانه؟ یعنی هی میزدند،میگفتند خدا مرگت بده،چقدر مارو به زحمت میندازی،هی از رو ناقه می اُفتی……دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه،دختر وقتی باباش داره میآد، هی میره زود التماس مادر میکنه ، مادر بیا موهام رو مرتب کن،بابا داره میآد،میخوام منو قشنگ ببینه. بابا بابا
ریشه ریشه فرش ِ سرخِ گیسوانم ریخته
می دونی چرا؟
بر سرم با پا یهودی ها تقلّا کرده اند
شامیان ناز ِ یتیمانه نمی دانند چیست!
غیرِ اَخم و قهر و تندی کاری آیا کرده اند؟
دخترت را زَجر کُش کردند هَرزه چشم ها
غربتم را سنگ و خاکستر تسلّا کرده اند
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
بابا خیلی بهم بر خورده،بابا غرورم رو له کردند،تو مجلس یزید زن یزید سر برهنه اومد، دیدم یزید عبا شو در آورد رو سرت انداخت،بابا ما با آستین رو صورتمون رو پوشوندیم
خوب شد بابا عمو با ما نیامد تویِ کاخ
تا نبیند پای ماها را کجا وا کرده اند
مهربانِ من رفیق ِ تازه پیدا کرده ای
خیزرانها بر لبِ تو جشن بر پا کرده اند
این همه روضه شنیدیم و خوندیم،اگه از این گروه داعش ملعون این مسائل رو ندیده بودیم،باورش سخت بود
زیور آلاتِ حرم بازیچه هایِ دختران
چند سر اسباب بازیِ پسرها کرده اند……. شاعر: علیرضا شریف
سرت روی نیزه انگار تکون خورده
رو لب و دندون ِ تو خیزران خورده
زخم پیشونیت رو سنگ ها وا می کردند
روی نی سرت رو جا به جا می کردند
بابایی حسینم،بابایی حسینم
بعد تو ماها رو به اسیری بردند
بابا گوش تو بگیر
دست شمر و زجر و حرمله سپردند
نمیدونی درد این کبودی ها رو
طعم رد شدن از تو یهودی ها رو
بابایی حسینم،بابایی حسینم
حالا که بابا جون مرهمی ندارم
زخمات و میبندم با لباس پاره ام
دیگه قصه ی زخم سرم بمونه
سوختن لباس و معجرم بمونه
بابایی حسینم،بابایی حسینم
خیلی حرف ها داشت میخواست به بابا بزنه،تا میومد راه بره،تاول های پاش مزاحم بود،هر کی میومد بغلش میکرد،میگفت: برید اگه بابام بیاد به بابام میگم،همه حرف ها،درد و دل ها،کبودی ها،زخم هایی که داشت،اما تا روپوش رو از رو طبق کنار زد،نگاش افتاد به سر بابا،ای کاش فقط سر بریده بود،لب ها پاره، صورت زخمی،محاسن سوخته، همه حرف های خودش یادش رفت، صدا زد مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ، مَن ذا الذی خضّبک بدمائک؟ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی؟ می خوای با رقیه هم ناله بشی بسم الله،هر کجا هستی بگو:حسین….گره تو کار ِته،شب باب الحاجات ِ،می خوای حرم رقیه بری؟کربلا می خوای؟حسین…….
الا لعنت الله علی القوم الظالمین😭😭
روضۂ دفتری حضرت رقیه(س)
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ وارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا اباعبدالله السلام علیکِ یا بنت الحسین یا رقیه السلام علیکِ یا باب الحوائج»
دلی ای عمه پُر غم دارم امشب
که دلتنگِ پدر بسیارم امشب
من امشب مینشینم عمه تاصبح
به امید پدر بیدارم امشب
وُ مگر بابا خبر از من نداره
که منزل در خرابه دارم امشب
پدر جان آه و فریاد از یتیمی
که جای اشکِ غم خون می بارم امشب
◾آقا جانم یا اباعبدالله اجازه بده امشب برا غصه های دلِ جگر گوشه ات در این مجلس بسوزیم، امشب میخوایم دوای دردهامونو از دست عمه ی سه ساله ی سادات بگیریم
آی عاشقان ابا عبدالله آی گریه کنندگان حسین ، آی اونایی که طعم یتیمی نچشیدین قدر پدراتونو بدونید، آی مریض دارا ،آی حاجتدارا
میگن یه روزی بچه های شهدا رو برای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب به سفر برده بودن، یکی میگفت دیدم یه دختر کوچولو روی خاک ها نشست هی خاکها رو بر سر میریزه و گریه میکنه ، داره با خودش یه چیزی رو زمزمه میکنه ، نزدیک شدم ، گوش دادم شنیدم میگه: رقیه جان(خوشبحالت)۲ حداقل سرِ باباتو دیدی اما من چی حتی سرِ بابامو هم ندیدم😭
آخ عمه جان دلم تنگِ بابام شده ، کاش امشب بابا به دیدارم بیاد، (به یاد شهدا ، به یاد همه ی کسانی که بچه های کوچیک ازشون به یادگار مانده و بهانه ی بابا می گیرن) هی میگفت عمه جان من بابامو میخوام اگه بابام رفته سفر پس کی بر میگرده
کودکی را که پدر در سفر است
دائماً چشمِ امیدش به در است
هر صدایی که زِ در می آید
به خیالش که پدر می آید
هر وقت تو راه شام منو کتک میزدن میگفتی بذار بابات بیاد حسابشونو میرسونه اما چرا بابام نمیاد، حرفای رقیه دل زینبُ خیلی سوزوند، هی میگفت عمه دخترای شامی به من میگن تو بابا نداری تو یتیمی😭😭😭عمه جون یتیم چیه ؟ یتیم کیه ؟(بمیرم آخه یه دختر سه ساله که معنی یتیمی رو نمی دونه)
یه وقت بی بی زینب دید خرابه نورانی شد ، صدا زد برادر جان به خرابه خوش اومدی، به یاد اون ساعتی که رقیه سر بریده رو به آغوش کشید (الهی کسی دختر بی بابا بزرگ نکنه) بابا جون خوش اومدی اما چرا دیر اومدی
بابا جون خیمه هامونو آتیش زدن، گوشواره هارو از گوشام کشیدن، عمه جونمو کتک زدن، بابا خیلی دلم میخواد رو زانوهات بشینم اما تو که بدن نداری😭
انقدر رقیه با سر بریده درد دل کرد دیدن دیگه آروم شده، خیال کردن رقیه خوابیده، اما همین که جلو رفتن دیدن سر بریده یه طرف رقیه یه طرف😭😭😭
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
🔘دودمه حضرت رقیه(س)🔘
#دودمه_حضرت_رقیه_س🏴
#شاعر_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی👤
من رقیه دختر سلطانِ دین بر همه ام ۲
(دخترِ فاطمه ام)۲
بر لبم یا ابتا وُ یا حسین زمزمه ام ۲
(دخترِ فاطمه ام)۲
من رقیه نوگُلِ سه ساله ام ۲
(گُل یاس و لاله ام)۲
در خرابه از غم بابا به آه و ناله ام ۲
(گُل یاس و لاله ام)۲
My RecordingAUD-20220901-WA0043.mp3
زمان:
حجم:
3.85M
◾نوحۂ حضرت رقیه(س)◾
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
امشب بخوابم آمدی ای نازنینم
گفتی که آیم از سفر ای مه جبینم
دیگر ندارم من توان و تابِ هجران
باز آ که درد من ندارد بی تو درمان
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
این قصۂ تلخِ مرا هر کس شنیده
از بهرِمن باریده خون از هر دو دیده
کوهی زِ غصه ها بروی شانه دارم
در گوشۂ ویرانسرا من خانه دارم
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
امشب رقیه میرسد بر آرزویش
سر را گرفته در بغل وُ کرده بویش
ای سر کجا بودی که از ناقه فِتادم
آندم که روی خاک صحرا سر نهادم
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
بابا ندارم بعد تو من یار و یاور
تنهاانیس و مونسم گردیده این سر
شمع شب تار منی در این خرابه
دنیا دِگر بعد از تو بهرِ من سرابه
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
یارب بحق اشکِ چشم آن سه ساله
کز بهر دوریِ پدر او کرده ناله
(هستی)مدد کن تا نگارد روی دفتر
(پرویزی)را نظر نما در روز محشر
داد از جدایی، بابا کجایی(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
سراینده شعر: علیمحمدی📝
My RecordingAUD-20220901-WA0044.mp3
زمان:
حجم:
3.66M
نوحۂ جانسوز حضرت رقیه(س) به سبک: شبانگاهان😭😭😭
شبانه یک دختر کوچک خسته و نالان کنج ویرونه
خدایا آنجا شده بوده از برای او یک عزا خونه
سرم امشب روی دامانت
کمک کن با لطف و احسانت(2)
چهل منزل ، سر به روی نی ، در جلوی من بار غم بردم
نگاه کردی، برسر نی تو ، دیده بودی من هی کتک خوردم
سرم امشب روی دامانت
کمک کن با لطف و احسانت(2)
پدر جانم ، خیر مقدم بر تو بگویم من ، با دل غمگین
بدیدم راس قشنگت را لاله گون و با صورت خونین
سرم امشب روی دامانت
کمک کن با لطف و احسانت(2)
پدر جانم ، گوش من خونی ، پای من زخمی ، با دل بی تاب
امان امان ، از جدایی و از لب تشنه ، من بگویم آب
سرم امشب روی دامانت
کمک کن با لطف و احسانت(2)
که (هستی) را ،شافعه باشم ، عاقبت من هم در صف عقبا
که(پرویزی) خادم تو و نوحه خوان گشته از برای ما
سرم امشب روی دامانت
کمک کن با لطف و احسانت(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
سراینده شعر:علیمحمدی
My RecordingAUD-20220901-WA0041.mp3
زمان:
حجم:
4.65M
نوحه شوشتری حضرت رقیه(س)
حسین حسین،باباحسین،شهید حسین غریب حسین،مظلوم حسین،بی سرحسین
وُ وندِنهَ سَر می طَبَق بردنه خرابه
ناله کشید اَ سوزِ دل طفل دل کبابه
حسین حسین
وُای بُووِهِ سیلی بکن تو به حال و روزُم
وُخاک غم مینه سرُم اَ غمت بسوزُم
حسین حسین
وُ کی بُرید سَرِ تونهَ اَ جفای ایام
وُ وَندِنه بِرابرُم به خرابه ی شام
حسین حسین
وُ کی بُرید سَرِ تونهَ که رقیه بینهَ
وُ کُردنه مونه یتیم کافرون اَ کینهَ
حسین حسین
وُ ای بُووِه وری دِرار اَ پاها مو خارهَ
وُ دخترِ یتیم دِلش سُخته روزگارهَ
حسین حسین
وُ ای بُووِه تو نبیدی چه بلا کشیدُم
وُ اَ مینه کولِ شُتر ری زمین اُفتیدُم
حسین حسین
وُ یاد او روزا بخیر که بووِه مو داشتُم
اَ داغ و دردِ یتیمی مو خبر نداشتُم
حسین حسین
وُ هرکجا دیدین اگر دخترهِ یتیمی
وُ یادی کن رقینه طفلِ دل غمینی
حسین حسین
وُ مو یتیمِ بی کَسُم گریویت به حالُم
دختره ناکامِ حسین تیری خورده بالُم
حسین حسین
وُ بعد روز عاشورا روزِ خَوش ندیدُم
وقتی سر بُووَمه مو سَرِ نیزه دیدُم
حسین حسین
وُ ای یزید خونت خراب دختره حسینُم
وُ نترُم اَ درد و غم مو نُهامه بینُم
حسین حسین
وُ طاقتِ دیرتهَ ای بووِه ندارُم
وُ مو کنارِ رأس تو دیگه جون سپارُم
حسین حسین،باباحسین،شهیدحسین،غریب حسین،مظلوم حسین،بی سرحسین
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
My RecordingAUD-20220901-WA0042.mp3
زمان:
حجم:
6.41M
◾نوحۂ حضرت رقیه(س)◾
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
به گوشِ جان آمده گویا صدایی
طفلِ یتیمِ خسته کرده نوایی
با حالِ حزن واندوه گوید پیاپی
بابایی، بابایی، بابا کجایی
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
خرابه غوغا شده با آه وناله
یتیم نوازی کنید بهرِسه ساله
اشکای نم نم داره بی بی رقیه
زندگی بعد از پدر براش محاله
سوی خرابه رَوید با گلِ لاله
برای دیدار طفلِ سه ساله(2)
امشب بگیر دامنِ دخترِ ارباب
که بهرِ بابا شده دلش چو بیتاب
اگرچه طفل است ولی داردکرامت
مشکل گشایی کند این دُرِّ نایاب
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفل سه ساله(2)
دخترِ ناکام شد بابِ مناجات
بهرِ تمامِ عالم قبلۂ حاجات
امشب بگو رقیه،بی بی دخیلم
طفلِ سه ساله ولی عمۂ سادات
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
کنارِ رأسِ پدر مرغ خوش الحان
زِ داغِ بابا رَوَد از تن او جان
اهلِ خرابه همه با حالِ مُضطر
زینبِ خونین جگر گشته پریشان
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
یارب بحقِ اشکِ چشمِ رقیه
بده تو مرهم روی زخمِ رقیه
(هستی)بگو زِ داغ وغمِ رقیه
(پرویزی)خوانده توی بَزمِ رقیه
سوی خرابه رَوید با گُلِ لاله
برای دیدارِ طفلِ سه ساله(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
سراینده شعر: علیمحمدی📝
My RecordingAUD-20220901-WA0040.mp3
زمان:
حجم:
4.36M
◾نوحه حضرت رقیه(س)◾
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
زِداغِ این سه ساله نیلگون آسمان شد
قامتِ دختِ علی از غم او کمان شد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
بزمِ عزا بگیرید پنجمِ ماهِ صفر
رقیه جان سپرده کنارِ راس پدر
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
چراغِ محفلِ ما امشب گشته خاموش
زِ داغ یاسِ کبود زینب رفته از هوش
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
یزیدِ بی مُروت رقیه دل کباب است
زِ آه جانسوز او کاخ ستم خراب است
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
به کنجِ این خرابه گنجِ حسین نهان شد
که قبر او تا ابد به عالمی عیان شد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
سه ساله و یتیمه کتک زدن ندارد
زخم دلِ رقیه نمک زدن ندارد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
زِ اهلِ این خرابه امشب رِسد نوایی
گویند به آه و ناله رقیه جان کجایی
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
عمه ی صاحب زمان شده به غم مبتلا
ناله و سوزِ آهش رفته بسوی سماء
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
رقیه جان نظر کن(هستی)و اهلِ عزا
به(پرویزی)شافعه تو باشی روزِ جزا
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
❣﷽❣
♨️ #روضه_حضرت_قیه_س
♨️ #آقای_حیدرزاده
«اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن، علیه السلام»
💢خورشیدِ رویِ بام دنیای حسینی
💢فرزانه ای و ماه شب های حسینی
💢باباست محو حُسن سیمای تو بانو
💢یا اینکه تو گرم تماشای حسینی
💢ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین زنها
💢محبوبه ی محبوب و زیبای حسینی
💢إِنسیه ای اما شبیه به فرشته
💢باید صدایت کرد "حورای حسینی"
💢عالم فدای طرز بابا گفتن تو
*دیدی دختر چهار ساله چطوری میگه بابا ... مخصوصا اگه سیلی خورده باشه ... مخصوصا اگه از ناقه افتاده باشه ...*
💢عالم فدای طرز بابا گفتن تو
💢شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی
💢دل میبرد چادر نمازت از ملائك
*دیدی دختر چهار ساله ،وقتی چادر سر میکنه..میاد جلو بابا روشو میگیره .. میگه بابا چادرم قشنگه ... بابا بغلش میگیره ..
باباجان، یادت آمد دَمِ خیمه گفتی
دخترِ من به تو چادر چقدر میآید ..
بابا پاشو ببین چادرم خاکی شده بابا .. بابا .. بابا، پاشو ببین چادرم آتیش گرفته ... بابا ...*
💢تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت
💢پیداست در خوی تو تقوای حسینی
💢بابا برای خود دو تا غمخوار دارد
💢تو زینب کبری نه، صغرای حسینی
💢حبل المتین از ریشه های چادر توست
💢تو گرمی بازار فردای حسینی
*امشب مجلسمون با شبهای دیگه فرق داره، امشب حضرت رقیه سلام الله سفره داره ... امشب شهدای مدافع حرم هم میان ... شب دخترهای سه ، چهار ساله اس ...*
💢امشب خدا دعای مرامستجاب کرد
💢بابامرا برای خودش انتخاب کرد
💢من که توان پاشدن از جا نداشتم
💢خیرش قبول عمه دوباره ثواب کرد
*من دیگه نمیتونستم بلند بشم عمه زیر بغلهامو گرفت .. عمه پاشو بابا اومده عمه ...*
💢با اینکه من خودم پر درد و جراحتم
💢زخم لب تو زخم دلم راکباب کرد
💢دروازۀ پر از غم ساعات یکطرف
💢مارا یزید وارد بزم شراب کرد ...
*داره با بابا درد دل میگه .. امشب با درد دلهای این خانم بسوز .. امشب یه دلت کنار حرمش باشه .. یه دلت تو حرم ابی عبدالله باشه .. بابا خیلی دوستش داره .. اگر دوستش نداشت با سر بریده دیدنش نمیامد .. امشب اونهایی که دختر چهار ساله همراهشونه .. یه خواهش ازتون دارم .. اگر دختر چهار ساله روی زانو ت نشسته یا کنارت نشسته .. اهسته این دستت رو صورتش بگذار .. ببین دستت بزرگتر از صورت دخترت هست!!!... حالاببینید این سیلی چه کرد ... بابا*
💢در شام شامِ دختر تو تازیانه بود
💢عمه تمام خرج سفر را حساب کرد
*یعنی هر وقت خواستن ما رابزنن عمه می آمد .. بازوشو سپر میکرد..*
💢زجری که من کشیده ام ازدستهای زجر
💢عکسی کبود ازمن دردانه قاب کرد
*بابا گفتم نزن ..که بال و پرم دردمیکند ...خواهر کوچک داری اگه یکی بهش سیلی بزنه چکار میکنی ..*
💢گفتم نزن که بال و پرم درد میکند
💢اما چه سود خواهش من را جواب کرد
💢من نذر کرده ام که ببوسم لب تورا
💢حالا خدادعای مرامستجاب کرد
از شهر کوفه ،تا به شام، سنگم زدن از روی بام
انقدر بهم سیلی زدن، دیگه نمی بینه چشام
یکی بگه این دختره ، نزن .. نزن ..
ضرب لگد زجر آوره ، نزن .. نزن ..
حالا که اومدی بابا گوش بده دردِ دلمو
زخمهای روی بدنم سَر میبره حوصله مو
خسته شدم از قافله بابا، بابا...
پاهام شده پر آبله بابا،بابا...
وای!!! از سنان و حرمله ...بابا،بابا...
حرمله منو میزد !!!...بابا،بابا...
(توی همین اشکهات هر چی میخوای ازش بخواه ،بی بی دست کسی رو خالی رد نمیکنه )
بابا همیشه تو منو روی زانوت می نشوندی بابا.. اما امشب که مهمونم شدی میخوام تلافی کنم بابا ... امشب من میخوام سرت رو روی زانوم بگذارم اما دستهام توان نداره ...
آنقدر زخم به پیکر دارم
نتوانم که سرت بردارم ...
یا ابتا، یا حسین ...
یا ابتا ،یا حسین...