.
#زمزمه
#شب_نهم_محرم ۱۴۰۴
▪️بنداول▪️
کردی دلها رو بی تاب
تشنه بودی لب آب
آبم دلش می سوخت واسه لبهات
اشکای مشکم اومد با اشکات
شرمندگی آبت کرد ای سقا
شرمندگی کشتت نه نیزه ها
زهرا هم از تو راضی بوده
آخه تو کم نذاشتی عباس
چشم و سر و دستت رو دادی
سنگ تموم گذاشتی عباس
▪️بنددوم▪️
وای سرت غرقه خونه
پیکرت غرقه خونه
خوش قد و بالا بودی تو اما
کوچیک شده جسمت انگارحالا
کی جسمت و ماهم درهم کرده
حسین چجوری بی تو برگرده
خدا نگهدار ای برادر
خدا نگهدار تن صد چاک
قوت ندارم ای برادر
تن تو رو بر دارم از خاک
▪️بندسوم▪️
پاشو از جا سپاهم
بی تو من بی پناهم
پاشو که دور خیمه می گردن
هنوز نرفتی تو دورم کردن
پاشو تو خیمه خواهر افتاده
رباب کنار اصغر افتاده
بدون تو پشت و پناهم
می شه به خیمه ها جسارت
بدون تو همه امیدم
ناموس من می ره اسارت
#زمزمه_حضرت_عباس علیه_السلام
#زمزمه_شب_نهم
#حضرت_عباس علیه_السلام
#محرم۱۴۰۴
#محسن_طالبی_پور ✍
👇
.
#لطمه_زنی
#شبهشتم
#حضرتعلیاکبر
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الهی/الهی/جوونم از بَرم رفت
الهی/الهی/اذانگوی حرم رفت
الهی/الهی/علیّ اکبرم رفت
علیجانعلیجانعلیاکبرمن
الهی/الهی/جگرگوشهم شهید شد
الهی/الهی/گریهیمنشدید شد
الهی/الهی/محاسنمسفید شد
علیجانعلیجانعلیاکبرمن
جوونی/کهمیگفت/عصایدستباباست
حالاپیشچشمم/ریز ریز و ارباًارباست
بسوزید/کهروز/ عزایاُمّلیلاست
علیجانعلیجانعلیاکبرمن
یک بند زبانحال باحضرت زینب:
همینکه/صدای/اکبرمو شنیدی
برا اولین بار /دیدم که میدویدی
چطوری/دویدی/کهقبل منرسیدی
دو بند زبانحال سیدالشهدا با شاهزاده
چهفرقی/چهمویی/دور سرت بگردم
نفسکم/آوردم/پریده رنگ زردم
نبود عمهزینب/ازغصّهدِقمیکردم
علیجانعلیجانعلیاکبرمن
برا بُردن تو/چندین نفر نیازه
جوونها/بیایید/برا تشییع جنازه
روخاکاز/ تنِ تو/میریزهخونتازه
علیجانعلیجانعلیاکبرمن
#محمد_قاسمی ✍
#شب_هشتم_محرم
.👇
.
#شب_نهم_محرم
#زمینه
#تاسوعا
#حضرت_عباس
#زمینه_حضرت_عباس علیهالسلام
ضجّه مینزنن بنیالزّهرا
محشره توو خیمهی زنها
دیگه بچههای لب تشنه
نه عمو دارن و نه سقّا
نالهی اِنکسَرَ ظَهری
توی کربلا طنین انداخت
تا کفیل زینب و دشمن
از رو مرکبش زمین انداخت
وِیْلاه؛مونده خورشید؛ بدونِماه
فصلغربتشرسید از راه
وِیْلاه؛از جگر میکشه دائم آه
شده مضطر اَبیعبدالله
________________
چقد این بُغضِگلوگیره
چقد این هوا نفسگیره
دختری از پدر پیرش
سراغ عموشو میگیره
بگو؛أَین عَمّی العَبّاس؟
چرا اینقدر بهم ریختی؟
عمود خیمهشو خوابوندی
به دلم یه دنیا غم ریختی
بابام،حرفمو میخونیاز چشمام
آبنمیخوام،عمومو میخوام
درده،خواهرم رقیه غش کرده
بگو هرجوریه برگرده
_______________
#محمد_قاسمی ✍
...........
#زمینه شب ششم
#حضرت_قاسم
#زمینه #شب_ششم_محرم
آسمونیها همه حِیرون
توی خیمهها همه گریون
تازه داماد حرم قاسم
باچهحالی میره به میدون
زِرهی نیست به اندازهش
بمیرم برا قد و بالاش
بر سرش بجای کُلاهخُود
بسته شد عمامهی باباش
میره،نفس دشمنو میگیره
(پسر شیر جمل شیره)۲
آره،رجزی که به لبش داره
(ذکره یا حیدر کراره)۲
___
ولوله توو لشگر افتاده
پیش پاش چقدر سر افتاده
طعم مرگ و چشیده حتما
هرکسی باهاش دَر افتاده
تادیدنکسیحریفشنیست
سنگ اندازا رو آوُردن
خدا نگذره از اونها که
اینقدر یتیم و آزُردن
وا شد_کوچهای دورشو و بلوا شد
مثل اکبر ارباً اربا شد
پا شد_از زمین،بلند بالا شد
دیگه همقامت سقّا شد
____
محمد قاسمی✍
.............
.👇
4_6044391085789151744.ogg
زمان:
حجم:
602.1K
#آخرمجلسهای_ماه_محرم
#زمینه_شور
بنداول
اي حسين فاطمه، نوكريَم كن قبول
اشكِ چشمم رابخر، جان زهراي بتول
دلِ من خوشه آقا، به همين عزاداري
كه غلامْ سياهت رو، كني توخريداري
ارباب حسين جان كن سفارش به علمدارت
بنْويسه توليست اسم ماروهم عزادارت
"توكشتيِ نجاتِ هرآدمي
شفيعِ روزِجزاي عالمي"4
ياحسين مولا مولا،،،
بنددوم
تربت پاك توشد، بهترين خاك زمين
جان زهراكربلا، قسمتم كن اربعين
به امام رضاگفتم، تويِ مشهدالرضا
برا اربعين امسال، براتم روكن امضا
روزيمْ كن آقا تا پياده من بيام پيشت
شايد زياد شه بين قلبم عشق وآتيشت
"ميدونم آخرش منو ميبري
اين گداي روسياهُ ميخري"4
ياحسين مولامولا،،،
بندسوم
گشته ذكرماهمه، نام صاحب الزمان عج
قامت عالم شده، ازغم هجرت كمان
ديده هاشده گريون، همه دررهت مولا
دعاي فرج داره، به لب حضرت زهرا
هردم خجالت مي كشيم ازروي تومهدي
با معصيَتها كرديم آقا با تو بَد عَهدي
مُنتقمِ حضرت زهرابيا
عَجِّل عَلي ظُهورِك آقابيا
يوسف زهرامولا،،
#داودتيموري عاصي
#امام_حسین_ع
باز شوق ديدن رويِ تو در سَر داشتم
پَرده ی اسرارِدل با نامِ تو بر داشتم
جاي سينه شيشه اي ديدم شكسته ازغمت
جاي دل يك لاله ي خونينِ پرپر داشتم
آرزو كردم در آن لحظه كه چون خاك رهت
جايگاهِ بوسه بر پاي تو دلبر داشتم
آرزو كردم كه ميكردي سبويم پُر ز مِي
گرچه د رميخانه ات آلوده ساغر داشتم
آرزو كردم بميرم شايد آيي بر سَرم
تا ببيني آرزويت تا به آخر داشتم
بهرِديدار تو و قبر غريبت ياحسين(ع)
روز و شب بَر درگه حق ديده اي تَر داشتم
ناله ام بشنو كه نالان درعزايت بوده ام
گريه ها يادِ لب خندانِ اصغر داشتم
وقت همدرديِ تو اَشك فراوان و زلال
در كنارِ پيكر خونينِ اكبر داشتم
يادِ آب و ديده ي گريان طفلان حرم
چشم برآن تشنه سقاي دلاورداشتم
قافله ميرفت و من چشمم به دنبال توبود
شكوه ها از كينه توزي ها به داور داشتم
دردلِ ويرانه يادت هست بزمِ اَشك وآه؟
من دلي پُرخون زِ وَصل ماه و اَخترداشتم
كن نظرتابنگري احوال #عاصي راحسين
مَن كه از روز اَزل عشق تو در سرداشتم
#داودتيموري عاصي
#امام_حسین_ع
وقتش شده، كه دل به غمت مبتلا شود
راهي به سوی تربت كربُبلا شود
آن تربتي كه هركه نظر كرد، ديدهاش...
گريان برای شاهِ سر از تن جدا شود
فرقي نميكند كه گدايت كجايي است
آقا ، به يك نگاهِ شما هر گدا شود
باب الحوائجي كه كنار تو خفته است
بي شك به دست او گره بسته وا شود
آئينهٔ دلي كه شده تار ، از گناه...
با اشك و ناله در غمت آقا جلا شود
مُزدِ رسالتِ نَبي اصلأ روا نبود
با سنگ و تيغ و نيزه و خنجر ادا شود
جز كربلا و كوفه و شامِ بلا و غم...
بر ميهمانِ خود ستم اینسان كجا شود
رأس حسین و بزم شرابی و خيزران
در پيشِ چشم زينب كبری بپا شود
جان ميدهد رقیه در آندم که ناگهان
با حنجرِ بريده ، لبش آشنا شود
#داود_تيموري عاصی