💠🍃
🍃
#خادمانہ
سلام بہ روے ماهتوݧ🌙
بہ چشموݧ سیاهتوݧ👀
حال دلاتوݧ خوبہ انءشاالله؟😍
مژده بدید مژده🤗🤑
بده دیگہ...☹️
+بیا💶
تو کے بودے؟
-از بچہ هاے پشت صحنہ بود🎬
بلہ بلہ😉
خب مےگفتم یہ خبر دست اول دارم
مخصوص ایرانیاے گل🇮🇷😍
-برا خارجڪے ها هم هست😶(🎬)
بلہ بلہ،ببخشید
مےگفتم...
🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉
#ایرانیشو بهموݧ اضافہ شد😍
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊
حالا #ایرانیشو چیست؟
هشتگے هست براے همہ ے
عـاشـقاݧ ایــراݧ و ایرانے🇮🇷✌️
ما براے حمایت از ڪالاے ایرانے
و ایراݧ این هشتگ جدید
رو مجددا احیا ڪردیم،
و هموݧ جور ڪہ سال موݧ هم
بہ نام حمایت از ڪالاے ایرانے
مزین شده،
تا اون جا ڪہ توفیق اش رو داشتہ
باشیم در خدمتتوݧ خواهیم بود😍
منتظر #ایرانیشو باشید😉
یاعلے✋
#ایرانیشو
#ڪالاےایرانے✌️🇮🇷
@asheghaneh_halal
🕊🌷
🌷
#شهید_زنده 🕊
بچهها بگردید یه #رفیق_خدایی پیدا کنید؛ یه دوست پیدا کنید که وسط میدون مینِ گناه دستمون رو بگیرهـ🙂
[ #حاج_حسین_یکتا ]
💚| @asheghaneh_halal
🌷
🕊🌷
عاشقانه های حلال C᭄
💠🍃 🍃 #خادمانہ سلام بہ روے ماهتوݧ🌙 بہ چشموݧ سیاهتوݧ👀 حال دلاتوݧ خوبہ انءشاالله؟😍 مژده بدید مژده🤗🤑
💠🍃
🍃
#ایرانیشو🇮🇷✌️
من تاڪید مےڪنم،
اصرار مےڪنم،
از همہ ے ملت ایراݧ درخواست مےڪنم،[🇮🇷]
بروید بہ سمت مصرف تولیدات داخلے....📱🖥📚✒️
(سید علے خامنہ اے ۱۳۹۲/۲/۷)
(🛍) @asheghaneh_halal👈
💠💙 #آقامونه 💙💠
🔹وقتے در مملکتي رهبر درست و حسابے نباشد، وضعیت میشود 👇
°•| مصر 🇪🇬
🔹وقتے در جامعهای شیعے، رهبرے مدیر و مدبر نباشد میشود👇
°•| عراق 🇮🇶
🔹وقتے در کشورے شیعه فرماندهے استوارے نداشته باشد، میشود👇
°•| پاکستان 🇵🇰
🔹وقتی در کشورے اتحاد شیعه و سنی توسط رهبران نباشد میشود👇
°•| افغانستان 🇦🇫
🔹وقتے در کشورے به ظاهر مسلمان رهبر و رئیس آن مملکت خود فروختہ به شرق و غرب باشد میشود👇
°•| ترکیہ 🇹🇷
🔷 اما وقتے در کشورے شیعه ، رهبر باج بہ زمین و زمان نه فقط به شرق و غرب ندهد و تحت فرمان حجت بن الحسن(عج) باشد با همہے فشارهاخب اون وقت میشود 👇
ایران 🇮🇷
#دلیلثباتوامنیتایران
😎 @ashegahneh_halal 🕶
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_یازده ♡﷽♡ دخترک اما گوشے را که قطع کرد سست به گوشه اے از دیوار سُر خورد.
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دوازده
♡﷽♡
{فصل دوم}
_اللهم صل علے محمد و آل محمد وعجل فرجهم،اللهم صل علے محمد و آل محمد وعجل فرجهم،اللهم صل علے محمد و آل محمد وعجل فرجهم
صدا صلوات فرستادن هاے ریزش قطع میشود
سرم را از پرونده اش بالا مے آورم و به صورت چروکیده اما نورانے اش نگاه میکنم هروقت نگاهم به نگاهش مے افتد درک میکنم چه دعاے خیرے است که میگویند:(پیر شی الهے) لبخند میزند لبخند میزنم و میپرسم: چے شد نرجس جان؟ قطع کردے صداے صلواتهاے خوشگلتو؟
چشمش را که به چشمهایم خیره است پایین مے آورد و پاین و پایین تر تا یک وجب پایین تر از گردنم و خیره به همان نقطه میگوید حواسم یه لحظه رفت پے #عقیقت!
من هم چشمانم را از چشمانش میگیریم و گردنم را خم میکنم و حواسم را میهم پے عقیق از گردنم بیرون زده
با لبخند میگوید: انگشترش مردونه است!! مد شده به جاے پلاک ازش استفاده کنے؟
پرونده اش را میبندم و قطره چکان سرمش را تنظیم میکنم و بعد کنار تختش مینشینم و دستهایش را میگیرم و نجوا میکنم: نه عزیز خانم مد نشده!! اینے که از گردن زده بیرون رگ گردنه! شاهرگ حیاته یه چیز عزیز از یه کس عزیز!! انگشتر نماز بابا بزرگمه که رسید به بابام و منم از بابام گرفتم...
با دستش عقیق را لمس کرد و چشمهایش را بست... لبخندش پر رنگ تر شد و گفت:انگشت
چهارم دست چپ عقیق انداختن ثواب داره وقت نماز...
زمزمه میکنم:آره انگشت چهارم دست چپ عقیق انداختن ثواب داره وقت نماز...
دوباره تسبیح تربتش را میچرخاند و صلوات زمزمه میکند و در همان حین میپرسد: مامان عمه ات چطوره؟
پتوے رویش را مرتب میکنم و میگویم: اونم خوبه از من و تو سالم تره...
میپرسد:هنوز هم نمیخواد ازدواج کنه؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دوازده ♡﷽♡ {فصل دوم} _اللهم صل علے محمد و آل محمد وعجل فرجهم،اللهم صل ع
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_سیزده
♡﷽♡
میگویم:هنوز هم نمیخواد ازدواج کنه... اون هیچ وقت رفتن عمو عیسے رو باور نکرد
میگوید: زنها لطیفن درست ولے برعکس جنسشون سخت دل میبندند! خوب میکنه
وقتے عیسے هنوز تو دلشه خوب میکنه
بادلخوے میگویم: عمه فقط 41سالشه جونیش حروم من شد و حالا هم میگه بعد از عیسے نداریم فقط عیسے
میگوید:عمه هم گاهے حق دروغ گفتن داره!! تو بهانه اے عمه نمیخواست جونیش و به غیر عیسے اش با کس دیگه اے شریک بشه
کلافه میگویم: نمیدونم نرجس جون نمیدونم... راستے چه خبر از دخترت؟ ندیدمش امروز؟
آهے میکشد و میگوید:اونم همش اسیر منه امروز که فهمیدم شیفت هستی گفتم بره خونش تو هستی با کلی زور و التماس رفت...
آیه از صمیم قلب خوشحال میشود با شنیدن این حرف و گونه نرجس پیر را میبوسد و میگوید:
خوب کردے عزیز دل من هستم
صلوات فرستادنش را از سر میگیرد و با دست اشاره میکند که دیگر بروم و مزاحم خوابش نشوم دوباره میخندم و دستم را به چشمم میگذارم و اتاقش را ترک میکنم
بخش سوت و کور است در استیش به جز رزیدنت شیفت و هنگامه کس دیگرے نیست
آرام سالمے به آن دو دادم و پرونده نرجس جان را سر جایش گذاشتم هنگامه لیوان چایم را روبه رویم گذاشت تشکرے کردم و کنارش نشستم! به لیوانش خیره شده بود و سکوت کرده
بود...مترجم خوبے براے سکوت اطرافیانم بودم یک رنج نامه پشت این سکوت بود به چهره دلنشینش خیره شدم سرش را بلند کرد نگاهم کرد با اشاره سر پرسید چے شده؟ با شاره سر گفتم هیچ!
مقنعه اش را مرتب کرد و گفت:آیه پرستار بخش اطفالی ولے نمیدونم تو بخش بزرگسالان چطور اینقدر خاطر خواه دارے؟ بحث نگاهش را عوض کرد شاید اینطور راحت تر بود...
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_سیزده ♡﷽♡ میگویم:هنوز هم نمیخواد ازدواج کنه... اون هیچ وقت رفتن عمو عیسے
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_چهارده
♡﷽♡
به چایم خیره شدم: مامان عمه میگه تو مثل جغد میمونے! مسئولاے بیمارستان دیوار کوتاه تر از ما طرحے ها که پیدا نمیکنن!! تو یک ماه چهارده تا شیفت شب بهم دادن!!! بقیه یه سه چهار شب هم که به جاے بچه ها معمولا میمونم. وقت استراحتمو معمولا نمیخوابم به بچه ها سر میزنم و گاهے به جاشون به مریضا سر میزنم... داستان خاصے پشتش نیست
میگوید:داستان که پشتش نیست یه قلب رئوف چرا پشتش هست !
دستهایش را میگیرم...دوباره نگاهم میکند به آرامے میپرسم: چی شده هنگامه؟ لبخند میزنے ولے از گریه بدتره!حرفے تو قلبت سنگینے کرده؟
دستهایم را میفشارد چشمهایش را میبنددو بعد...بعد قطره هاے اشکش سرازیر شد... چند دقیقه فقط گریست و من فقط نگاه کردم کسے نبود و خدا را شکر کردم تنها شاهد اشکهایش هستم
بعد انگار منتظر بود خالے شود...: آیه...آیه...من...من هیچ وقت مادر نمیشم!! آیه... من ...من حاال
باید چیکار کنم؟آیه من چجورے نگاه های سنگین محسن روے بچه هاے دیگه رو تحمل کنم؟
نگاهش کردم...تهے...بی هیچ حسے...خالے از ترحم..نگرانے و هر حس دیگرے!
خوب گریه کرد و خوب دردل کرد.. و من مثل همیشه شانه های ظریفم را گذاشته بودم در خدمت دیگران! عیبے ندارد بگذار دردت را روے شانه هایم نمیدانم چقدر گذشت که به خودش آمد حرف زده بود و حالا دیگر سبک شده بود.حالا با رنگ نگاهش میکردم...نه رنگ ترحم نه دلسوزے نه نگرانے ..
من حالا فقط یک خواهر بودم...
آرام صدایش کردم:هنگامه... هنگامه منو نگاه؟
هق هقش قطع شد و به چشمهایم خیره شد
_هنگامه... نمیتونم بهت بگم غصه نخور...چون غصه داره نمے تونم بهت بگم فراموشش کن چون مطمعنا فراموش نمیشه...هنگامه باهاش کنار بیا !! این سوال سخته امتحان خداست!
اگه حلش نمیکنے پس با نگرفتن نمره اش کنار بیا! بزار خدا برات مثبت بزاره!! مثبت اینکه حلش نکردے ولے به فکرش بودے....
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃