عاشقانه های حلال C᭄
💎📖 📖 🕶 #تیڪ_تاب 😎 ڪتابــــ|•📘•| 🌀💙تحیـــــــــّـــــــر💙🌀 مجموعہسرودههاےعلوےِ↓ 🌀💙سیدحمی
💎📖
📖
🕶 #تیڪ_تاب 😎
کوچه آذین شده در همهمہ آرام آرام
تا قدمرنجہ ڪند فاطمہ آرام آرام
شهر در غفلت هموارهٔ خود آسوده
کوچہ آذین شده با چادر خاک آلوده
شهر این بار کمر بستہ بہ انکار علے
ریسمان هم گره انداختہ در کار علے
بگذارید نگویم کہ اُحُد مےلرزد
در و دیوار از این قصہ بہ خود مےلرزد
"بیتالاحزان"ورق اینگونہ نمیخورد اے کاش
کودڪان را پے تشییع نمے برد اے کاش
سهم این قوم سکوت است کما فےالسابق
آستین است بہ دندان کہ مبادا هقهق...
تکوتنها، تکوتنها چہ کشیدهاست علے
از سبڪ بودن تابوت خمیده است علے
جان افلاڪ برون آمد و لرزید زمین
دستے از خاک برون آمد و لرزید زمین
علے از بدرقۂ جان خودش برمےگشت
داشت ازنیمۂپنهان خودش برمےگشت
آه، مولا چہ کند در شب تدفین خودش
زیر لب مرثیہ میخواند بہ تسکین خودش
زیر لب زمزمہ دارد ز فراتے ز فرات
بعدِ زهرا چہ حیاتے چہ حیاتے چہ حیات
مے رود قصہ ما سوے سرانجام آرام
دفتر قصہ ورق میخورد ، آرام آرام
💠 @asheghaneh_halal 💠
#خادمانه
°|ناگهان درمیان آسمان شڪستـ...
°|بالِ پــرواز یڪ هواپیما...✈️
°|باز هم ڪشـورم به سـوگ نشستـ😔
°|باز هـم تسلیتـ به ما و شـما
#ناهید_ابراهیمے
#تسلیت▪️
°•🔳•° @Asheghaneh_Halal
⏰🍃
#قرار_عاشقی
عبد ذلیـــل 😢
راتـو مـران ایهاالرئـــوف
ازغـم بیــا✋
مرابـرهـان ایهـاالرئــوف
#السلام_علیڪ
#یا_علے_بن_موسے_الرضا
@asheghaneh_halal
⏰🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 #آقامونه 💟
چرا فضاے مجازے رو رها بڪنیم؟!
#جانمفداےرهبر💖
#سخن_جانانــــ😍
🏳🌈 @asheghaneh_halal 📶
°🎯| #غربالگرے |🎯°
وضعیت دانش آموزان انگلیسے:❌
دانش آموزان گرسنه از سطل
آشغال غذا مےخورند.‼️
مدیر مدرسه :💯
دانشآموزان مدرسه من به
حدی گرسنه هستند که پس
از ورود به مدرسه در سطل
آشغالها دنبال غذا مےگردند.🗑
ملکه و دولت انگلیس به
جای این که پولهاشو خرج
دانش اموزان کشورشون کنن
تا از گرسنگے نمیرن
میلیونها دلار پول خرج بے بے سے🔨
و منوتو 📺مےکنند تا علیه
ایران لجن پراکنے کنــــن.✋
#اونــــور☝️_بدون_روتــوش💪
فــــرنگـ بــدون سانســـــور👇
📡| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_چهارده ♡﷽♡ به چایم خیره شدم: مامان عمه میگه تو مثل جغد میمونے! مسئولاے
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_پانزده
♡﷽♡
کلافه میگوید: حرف زدنش راحته آیه ...تو نمیدونے چه زجرے داره وقتے نتونی مادر بشے و همسرت همیشه حسرت بخوره...
_هنگامه به این فکر کن این خواست خداست! مقدر الهیه! امید داشته باش!! خودمونیم دیگه ما که بهتر این دکترا رو میشناسیم! اینا خدا هستن مگه؟
به خدا اون بخوادا همچین این دکترا رو سنگ رو یخ میکنه اون سرش نا پیدا اصلا میخواے چیکار؟ بیکارے ؟ بچه بیارے که آخرش یکے بشه مثل من و خودت؟(هرچند این حرف رو آیه فقط برای آروم کردن دوستش زد...)
میخندد : مرسے آیه مرسے که هستے... فقط واسم دعا کن
_دعا میکنم خواهرم تو هم شدے یکے از دغدغه هایم!! به جمع تو دلے هایم خوش آمدے
چشمکے میزنم و به لیوان چاے سرد شده ام اشاره میکنم و میگویم: من شانس ندارم هنگامه! یه چیز داغ خوردن بهم نیومده میشه برام عوضش کنے
چشمے میگوید و میرود تا برایم تازه دم بیاورد!
تازه دم بماند زندگے ات خواهرے!....
خوش طعم بماند زندگے ات
یک زندگے با طعم محبت خدا...
لیوان چایم را مے آورد و با احترام خاص و مضحکے تقدیمم میکند! خنده ام میگیرید دوباره سکوت میکند...چیزے به ذهنم میرسد!
با هیجان میگویم:راستے هنگامه یه چیزے بگم بهت؟
با اشتیاق نگاهم میکند که یعنے بگو...
لیوان را روی میز میگذارم و با هیجان تعریف میکنم : کوچیک تر که بودم همیشه از کارخونه کردن
مینالیدم! یه روزے با اینکه کلے خسته بودم مامان عمه کلے کار بهم سپرد... اونقدر غرغر کردم که آخرش کشوندتم یه کنار گفت بشین بزار یه راه بهت یاد بدم هنگامه دستمالو دوباره داد دستم
گفت چشماتو ببند و این میزو دوباره پاک کن! ولے با یه تفاوت فکر کن این میز خونت نیست...
اینجا "ضریح امام رضاست!"💛
دیدے؟ حالا خسته کننده نیست نه؟
حالا با لذت کاراتو انجام میدے نه؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_پانزده ♡﷽♡ کلافه میگوید: حرف زدنش راحته آیه ...تو نمیدونے چه زجرے داره
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_شانزده
♡﷽♡
هنگامه با تعجب نگاهم کرد!
بهت زده بود گویا!من این بهت ها را دوست داشتم! چشمهایش را بست و شوکه فقط لبخند زد!و بالاخره به حرف آمد: نمیدونم چی بگم آیه!
_میانبر بزن هنگامه! خدا این میانبرهاے زیرکانه رو دوست داره!! دوست داره بنده اش عاقل بشه!!
گریه الکے رو با گریه عارفانه اشتباه نگیر!
_آیه حرفت گیجم کرد!!!
_به این فکر کن شاید تو هم تکرار تاریخی! یک تکرار سارا گونه!
کنار ابراهیمت! به این فکر کن
خدا خواسته شبیه سارا باشے!
_آیه....آیه من ...من واقعا نمیدونم چے بگم!
به ساعتم نگاهے مے اندازم
نزدیک اذان است چه زود صبح شد!
از جایم بلند میشوم و به لیوان چایم نگاه میکنم! باز هم سرد شد...
سرد شدنش به گرم شدن یک دل مے ارزید!💗
نگاهے به موجود مبهوت روبه رویم میکنم.... بهت اش را دوست دارم!
بهت اش زیبا است!
دستے به شانه اش میگذارم :هنگامه جان من دیگه میرم!ممنون بابت چاییت!
گیج سرش را بالا مےآورد و بعد بے مقدمه در آغوشم میگیرد زیر گوشم زمزمه میکند:آیات خدا
همیشه امید بخشند!ممنونم! ممنونم
هیچے نمیگم! هیچے ندارم که بگم!
مانده تا آیه شود آیه
بے حرف فقط گونه اش را میبوسم و عجله میکنم براے رسیدن به نماز
عقیق انگشتر میکوبد به قلبم!
شروع خوبے بود امروز خورشید نه از شرق طلوع کرده نه از غرب! محل طلوعش درست میان قلب من بود...
راستے چقدر من من کردم امروز...جاے حاج رضا علے خالے گوشم را بپیچاند....
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃