عاشقانه های حلال C᭄
🍃 #دورهمے (16) شنــبه 1397/10/29 |بسمـ تعاݪـی... گاهـی دلتنگـی براے یڪ حس وحال اسـت. مثلا من این
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#دورهمے(17)
جمعــه 1397/11/12
مصــادف با ورود امــام خمینے(قدسّ سره)
به میهنمــان🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
روز به وقت انقلاب🇮🇷
مــاه به وقت انقلاب🇮🇷
سال به وقت انقلاب🇮🇷
به ڪوری چشم خیلیا رسیدیم
به بهمــن، رسیدیم به 12 بهمن و دهه
فجــری ڪه شڪوهمندانه آن را به تماشا
خــواهیم نشست🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
دقیقــه ها و ثانیه ها را شمـارش مےڪنیم
تا هواپیمای امام بر باند فرودگاه امام خمینے
بنشیند🛬🛬🛬🛬
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
سالروز ورود امــام خمینے(قدسّ سره)
به میهنمــان مبارڪ باد🇮🇷🇮🇷
از،امــروز دهــه فجــر شروع میشه
قطعــا چهل سالگے خاطره انگــیزیو
مےسازیم💪🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
12 بهمــن 1357 چگــونه گذشت🇮🇷
ســاعت 9:27 دقیقه امام خمینے پــس از پانــزده سال تبعید پای بر خاڪ ایران گذاشتند.🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
در بزرگتــرین استقبال تاریخ، صفے
از،مــردم به طول 33 ڪیلومتر به استقبال امام خمینے آمــدند🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
حرڪت مــردم در خیابان به دنبال
ماشین امــام ساعت 12:00
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
انتظار مــردم برای رسیدن امام به بهشت زهــرا ساعت 12:52
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بخشے از سخنرانے امام خمینے(قدسّ سره) در بهشت زهرا: من دولت تعیین میڪنم من تو دهن این دولت مےزنم من دولت تعیین میڪنم من به پشتیبانے این ملت دولت تعیین میڪنم من به واسطه اینڪه ملت مرا قبول دارد....
این آقا ڪه خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند ملت هم قبولش ندارد ارتش هم قبولش ندارد فقط آمریڪا از این پشتیبانے ڪرده و فرستاده.....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
تو این ده روز حتے شده یه پــرچم نصب ڪنیم اما به همــه نشون بدیم مخصوصا دشمنانے ڪه مےخواستند به زعم خودشون ما چهل سالگے انقلابمونو جشن نگـیریم،
ڪه چه چهل سال بگــذره چــه 400 سال
مــا پــای این نظام و انقلابمون با تمام وجود وایمیستیم🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ایران همیشه سربلنــدم🇮🇷🇮🇷👇👇
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
سپاسگــزارم از اینــڪه
حضــور داشتید و همـراهے ڪردید.
آینده انقلاب دستـه ما جــووناست🇮🇷
بلنــدشو و یاعلے بگو و تلاش ڪن برای
سربلنــــدی🇮🇷🇮🇷🇮🇷
لطفا انتقادات و پیشنهاداتتونو
با مــا از طریق ایشون👇
در میون بزارید.👇
@Fb_313
التماس دعای اخلاص، بصیرت و شهادت
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
°•| #ویتامینه🍹 |•°
تازھ عروســ|👰🏻|ــا
تو خانهے مادرشوهرتون،
بیڪـ|😐|ــار نشینید...
|•💗•|ـ
این به آن معنا نیست
ڪه همهے ڪارها را شما انجام دهید.
سعے ڪنید ڪارهایے را ڪه به شما
مےسپارند آرام آرام انجام دهید...
|•💗•|ـ
#عروسخوبےباشیــد😁
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
°•|🍊|•° @asheghaneh_halal
🇮🇷🍃
🍃
#فجرانه
😎•]برخیز ڪه
✊•]فجر انقلاب است امروز
👈•]بیگانه صفت،خانهخراباستامروز
🗞•]هرتوطئهونقشه ڪه دشمن بڪشد
😍•]از لطف خدا نقش بر آب
💗•]است امروز...
#دهہفجــرمبارڪ
🍃 @asheghaneh_halal
🇮🇷🍃
4_5949366270099981193.mp3
32.6M
⚫️🏴
🏴
☑️#ثمینه 🎶
|🕯| توے مدینہ این روزا ، یہ اتفاقے
|😓| دل عالم رو بہ دست غم سپرده
|😰| صداے شکستن یہ در میاد و
|👊| بشڪنہ اون دستے کہ هیزم آورده
|🔥| اگہ بارون بباره لااقل در نمیسوزه
|💦| اگہ بارون بباره دیگہ مادر نمیسوزه
|💘| اگہ بارون بباره دل حیدر نمیسوزه
#فاطمیه ◾️
#مداحی_دست_اول 😌
#پیشنهاد_دانلود_شدیدا💯
#ڪربلایے_حسین_طاهرے🎤
🏴 @asheghaneh_halal
⚫️🏴
#قائمانه
🗓•] دوباره جمعہ
💭•] دلمــ هوایے توستــ
🙏•] و عــــاجـــزانـــــہ
💚•] نگاهش بہ میزبانےتوستـ
🍂•] دوباره این دل شیدا
👣•] مسافر راه استـ
🛣•] مسیر عاشقےامـ
💙•] صحن جمڪرانےتوستـ
#السلام_علےالمهدےوعلےآبائہ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#جمعہ_هاےبےقرارے
[•💠•] @asheghaneh_halal
🕗🍃
🍃
#قرار_عاشقی
←😬→ از تو پنهــان نیست
شرح غصه ها هر چند گم شد
←🐦→ در صداے کفترانتـ
نالـه های یا ڪریمے
←💊→ زخم هاے کهنـــه
با دیدار تو درمانــ شد اما
←💚→ دردهاے تازه آوردیم
اے یـــــار قدیمے!
#السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا
#احضارم_کن_شاه_دلها💛
🍃 @asheghaneh_halal
🕗🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_شصت_وهشت ♡﷽♡ _سعیدے هستم! _بله آقاے سعیدے حاج آقا صادقے حدس میزد از هم
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_شصت_ونه
♡﷽♡
زهرا اما بے هدف به سقف اتاقش خیره بود! خنده اش گرفته بود که مثل دخترکان قصه ها پشت پنجره نشسته است تا شاهزاده اش با پاے پیاده به دنبالش بیاید و او را با خود ببرد!
منتظر بود!!!
چند شب پیش زن عمویش جدے حرف پسرش را پیش کشیده بود و زهرا همان شب به مادرش گفته بود جواب منفے را بدهند!
خودش خوب میدانست دلدادگے پسر عموی 28 ساله اش به او
قصه دیروز و امروز نیست!
ولی...
خوشحال بود از اینکه نه را گفته بود!
و حالا منتظر بود!
منتظر همان شاهزاده اے که مثل پسر
عمویش زیبا نبود!
مثل او سوار بر ماشین آنچنانے سفید نبود تا بیاید و او را به قصر آرزو ها ببرد!
ولے عوض همه ے اینها ابوذر بود!!!
صداے بسته شدن در آمد و بعد سلام بلند عباس را شنید!
حال و حوصله نداشت از خانه بیرون
برود و سلام و احوال پرسی کند!
خودش را به نشنیدن زد و به کتاب بے نوایش نگاهے انداخت!!!
کلمات را میدید اما نمیخواند!
اگر نمے آمدند چه؟
مگر میشد نیایند؟
کلافه کتابش را بست و سر جایش گذاشت ...
به هال رفت و عباس را دید که خسته و با همان اخم همیشگے اش به مبل تکیه داده: سلام داداش!
عباس با شنیدن صدایش چشمهایش را گشود...
کسل و بے حوصله جواب زهرا را داد
زهرا از این سکوت بیزار بود اما عباس همین بود !بعد از مهربان همین بود...
(نام همسر عباس مهربان بوده)
بے حرف شربت آلبالوے خنک را روبه رویش گذاشت و بعد کنارش نشست عباس مدتے خیره اش
ماند و بعد بے هوا پرسید: زهرا تو سعیدے میشناسے؟
زهرا حس کرد به آنے تپش قبلش روے هزار رفت
آب دهانش را قورت داد و گفت:سعیدے؟آ...آره
میشناسم
عباس جدے تر از قبل گفت:
کیه؟ از کجا میشناسے؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃