eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
📷💣 📋•| #ڪارنامه_سیاه_پهلوی |•📋 ایووول دارید مــلت همیشه در صحنــه ایران🇮🇷🇮🇷🇮🇷 خــدا بهتون قوت و عزت روز افزون بده🇮🇷 امــروز ثابت ڪــردید شما با همه دنــیا اساسے فــرق دارید💪💪 و امــا 22 روز باهم بودیم😍 به مــن ڪه خیلے خوش گـذشت امیدوارم تونسته باشیم اطلاعات مفــید فایده ای در اختیارتون قرار بدیم☺️ ڪارنامه سه نســل و با هم مرور ڪردیم💪💪☝️☝️ و تنها یه چیزو میتونم بگم اونم اینه👇 تمــام دنیا فدای یه تار موی #سیــد_علے(حفظه الله)😍😍 لطفا اگــر انتقادی و پیشنهادی درباره #ڪارنامه_سیاه_پهلوی 🏴 دارید حتما با ما در میون بزارید👇👇 @Fb_313 مــا رفتیم ڪه رفتیم😎 پــاینده باد جمــهوری اسلامے ایران🇮🇷 •|📋|• @asheghaneh_halal 📸💣
••🇮🇷•• #شهید_زنده |سردار سلیمانے| |.🌸.| امام خمینے(ره) در یڪ حرڪت عظیم اسلام ناب را تجدید حیات ڪرد.. |..| فرمانده نیروے قدس سپاه پاسداران در جلسه عزاداری شهادت حضرت زهرا(س): |.💚.| امیدوارم همه دعاهایے ڪه در این مجالس مے‌شود مورد قبول واقع شوند تحقق این دعاها بدون وجود نظام جمهوری اسلامے و رهبری ڪه حڪمت و فقاهت داشته باشد امڪان‌پذیر نیست... ••🇮🇷•• @asheghaneh_halal
🇮🇷🍃 🍃 #قرار_عاشقی •↻•از لطف •↻•نگاھ تو چھل •↻•سالھ شد این باغ #السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا #الحمداللھ😌💛 🍃 @asheghaneh_halal 🇮🇷🍃
🇮🇷🍀 🍀 #آقامونه 🔺علاج کار کشور عبارت است از بیداری مردم، حفظ انگیزه‌های ایمانی مردم، به‌کار گرفتن جوانان پُرانگیزه و مؤمن، و تقویت درونی کشور؛ این تنها راه است. #سخن_جانانــــ❤️ 🆔 @asheghaneh_halal
🇮🇷|• #پیامچه •|🇮🇷 زینب خانم ۳ساله در باران شدید شیراز به همراه پدرشون... خداحفظتون ڪنه☺️✌️ #چالش_من_انقلابیم🇮🇷 {🆔} @Fb_313 (‌ارتباط) #نگاره(24) چھل ــسالگیمون مبــارڪ😌👇 {🇮🇷} @Asheghaneh_Halal
🇮🇷|• #پیامچه •|🇮🇷 فقط به عشق رهبر آمدیم مینا و زهرا از اهواز... خداحفظتون ڪنه☺️✌️ #چالش_من_انقلابیم🇮🇷 {🆔} @Fb_313 (‌ارتباط) #نگاره(25) چھل ــسالگیمون مبــارڪ😌👇 {🇮🇷} @Asheghaneh_Halal
| مدهـوشم ازانـقـ🇮🇷ـلاب وزیبایےآن از سفره‌ے‌چرب و چیلے وچایے ِ‌آن یک عده شهید شدند و رفتنــــ🕊ــد سهمِ من وتوست‌راهپیمایےِ‌آن🚶 😍 •🇮🇷• @asheghaneh_halal
🇮🇷|• #پیامچه •|🇮🇷 من زاده ے انقلابم...😍 خداحفظتون ڪنه☺️✌️ #چالش_من_انقلابیم🇮🇷 {🆔} @Fb_313 (‌ارتباط) #نگاره(26) چھل ــسالگیمون مبــارڪ😌👇 {🇮🇷} @Asheghaneh_Halal
🇮🇷|• #پیامچه •|🇮🇷 حضور بےنظیر مردم همدان زیر بارش شدید برف خداحفظتون ڪنه☺️✌️ #چالش_من_انقلابیم🇮🇷 {🆔} @Fb_313 (‌ارتباط) #نگاره(27) چھل ــسالگیمون مبــارڪ😌👇 {🇮🇷} @Asheghaneh_Halal
🇮🇷|• #پیامچه •|🇮🇷 علے آقــا عزیز در راهپیمایے امروز خداحفظتون ڪنه☺️✌️ #چالش_من_انقلابیم🇮🇷 {🆔} @Fb_313 (‌ارتباط) #نگاره(28) چھل ــسالگیمون مبــارڪ😌👇 {🇮🇷} @Asheghaneh_Halal
🇮🇷|• •|🇮🇷 ایشونم گل پسرِ یڪے از خادمان ڪانال عاشقانه هاے حلال هستن...😍👌 خداحفظتون ڪنه☺️✌️ 🇮🇷 {🆔} @Fb_313 (‌ارتباط) (29) چھل ــسالگیمون مبــارڪ😌👇 {🇮🇷} @Asheghaneh_Halal
🇮🇷|• #پیامچه •|🇮🇷 آقا امیر حسین در راهپیمایے امروز همدان برف و سرما....!😉 خداحفظتون ڪنه☺️✌️ #چالش_من_انقلابیم🇮🇷 {🆔} @Fb_313 (‌ارتباط) #نگاره(30) چھل ــسالگیمون مبــارڪ😌👇 {🇮🇷} @Asheghaneh_Halal
🇮🇷|• •|🇮🇷 حضور پر شور و حماسے خادمان ڪانال عاشقانہ هاے حلال و هیئت مجازے در راهپیمایے امروز اصفهان😎👌 خداحفظمون ڪنه☺️✌️ 🇮🇷 {🆔} @Fb_313 (‌ارتباط) (31) چھل ــسالگیمون مبــارڪ😌👇 {🇮🇷} @Asheghaneh_Halal
•• •• سپاسگزارم از تمام ڪسانے ڪه شرڪت ڪردند و همچنین از تمامے عزیزانے ڪه پاے آرمانهاے انقلاب،امام و رهبرے هستند و خواهند بود..😍👌 حجم پیامهاے ارسالے بشدت بالاست و بنده به شخصه به وجد اومدم😃💚 خدا همتونو حفظ ڪنه☺️✌️🏻 💚
°🎯| |🎯° چــه روزای خاطره انگــیزی بود امــروز عصــر یه جـورایے شبیه عصر جمــعه دلگــیر بود😉 مــلت ایــران همیشه پــرچمش بالاست🇮🇷🇮🇷 الهے ڪه روز به روز خار و ذلیل شدن دشمــنانمونو ببنیم👊 دهــه فجــر تمــوم شد امــا راه ما قدرتمنـــدانه ادامه داره💪💪🇮🇷 جــانم فدای این پــرچم خـوشرنگ😍😍 فــرداشب با موضوع .....😎 همــراهمــون باشید💪💪 فــــرنگـ بــدون سانســـــور🙄👇 📡| @Asheghaneh_Halal
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ پیرمرد خوش مشرب میخندد و میگوید: مگه چند وقت گذشته که یادم بره؟ آیه نا خودآگاهی نگاهی به عباس می اندازد که با پوزخند او را نگاه میکرد!گویا او هم حالا یادش آمده بود که این خواهر شوهر همان دختر در جستجوی تابلو فرش چند روز پیش است! ابوذر سر به زیر لبخندی میزند و گویا همین لبخند ماجرا را برای حاج صادق روشن میکند.... محمد با کنجکاوی میپرسد: قضیه تابلو فرش چیه؟ ابوذر به جای آیه جواب میدهد: گویا آبجی از مغازه ی آقای صادقی تابلو فرشی چند روز خریده بودند! عقیله مشکوک به آیه نگاهی می اندازد و اینبار عباس با لحن خاص و معنا داری میگوید: البته خریدشون کاملا اتفاقی بوده! آیه نگاهی به عباس می اندازد و در دلش حسی به او میگوید با از اون آدمای رو مخی هاش طرفی! سامره که گویا حوصله اش سر رفته با کلافگی میگوید:آبجی آیه چرا پس عروس نمیاد خواستگاریش کنیم؟ جمع با این حرف سامره به خنده می افتد محمد دنباله حرف سامره را میگیرد و میگوید: فک کنم حق با سامره خانم باشه! من میگم نوبتی هم باشه با اجازه شما بریم سراغ این دو تا جوون ... حاج صادق لبخندی میزند و میگوید: خواهش میکنم بفرمایید شما اول شروع کنید.... محمد نگاهی به ابوذر می اندازد و میگوید: به نظر من خود آقا ابوذر شروع کنن بهتره... همگی به ابوذر خیره بودند و زهرا هم گوش هایش را تیز کرده بود... ابوذر صدایش را صاف میکند و در دل بسم اللهی میگوید: _خب اگه بخوام خودمو معرفی کنم ابوذر سعیدی هستم بیست و سه سالمه و سال آخر کارشناسی رشته مهندسی برق .... هم دانشگاهی خانم صادقی هستم... خدا رو شکر دوسالی میشه که به کمک پدرم یه کارو کاسبی کوچیک راه انداختیم و یه مانتو فروشی داریم که البته شغل اصلی من نیست و من دنبال کار مناسب با رشته تحصیلیم هستم تحصیلات حوزوی هم دارم...یعنی تا چند وقت دیگه معمم میشم و اگه خدا بخواد برنامه هایی هم برای این بعد از زندگیم دارم بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ خانواده صادقی نمیتوانند جلو تعجبشان را بگیرند و حاج صادق حس میکند این پسر واقعا شخصیت غافلگیر کننده ای دارد خیلی از ابوذر خوشش آمده بود منش و ادب و وقار البته مردانگی تاثیر گذاری داشت این آقا ابوذر... حاج صادق نگاهی به آشپز خانه انداخت و پرسید: میشه بپرسم چرا دختر من؟ ابوذر آدم با حیایی بود با صراحت صحبت کردن در این باره واقعا برایش سخت بود به همین خاطر با کمی مکث گفت: شاید بشه گفت حیای ایشون اولین دلیل بوده... جمع شاکت شده بود و مادر زهرا لبخندی به لب داشت...نورا ابرویی برای شوهرش تکان داد به معنی اینکه مورد مورد خوبی است و عباس همچنان اخم به چهره داشت... محمد رو به حاج صادق گفت حاجی نظرتون چیه که دوتاشون برن باهم صحبتی داشته باشن ؟ حاج صادق موافقتش را اعلام کرد و زهرا را صدا زد.... زهرا با شرم از آشپز خانه خارج شد و این شاید جزو معدود خواستگاری هایی بود که عروس چای تعارف نکرده بود!!! با اجازه پدرش به اتاق زهرا میروند و زهرا خدا خدا میکند که صدای قلبش آنقدری بلند نباشد که ابوذرآن را بشنود.... ابوذر به رسم ادب ایستاد تا اول زهرا داخل شود زهرا بفرماییدی گفت و بعد بی صدا گوشه اتاق ایستاد ...ابوذر داخل شد و به خودش اجازه داد تا اندکی آن هم زیر زیرکی اتاق را دید بزند! تم سفید و آبی آسمانی اتاق و چینش وسایل حاکی از با سلیقگی صاحب آن بود! ابوذر رو به زهرا گفت: اگر اجازه بدید دوتایی روی زمین بشینیم... زهرا موافقت کرد و روی زمین نشستند و زهرا این کلمه در ذهنش بی ربط و با ربط تداعی شد :خاکی ! لحظاتی بینشان سکوت برقرار شد که ابوذر با لحن با مزه ای گفت: خب پیشنهاد میکنم در مورد یه موضوع دیگه سکوت کنیم! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ زهرا لبخندی به لب می آورد و ابوذر اینبار میگوید: دارم فکر میکنم آخرین باری که من و شما باهم حرف زدیم کی بود؟ زهرا آرام میگوید: برای هماهنگی سالن آنفی تاتر بود همون مراسمی که انجمن ما و شما مشترکا برگذار کرده بود _بله دقیقا همونه! ما شاءالله حافظه خوبی دارید زهرا به همان لبخند بسنده میکند و هیچ نمیگوید گویا خود ابوذر باید مدیریت این مکالمه را به دست میگرفت! به نظرش رسید این دختر چقدر محجوب است این بار محکم تر گفت:خب خانم صادقی من اینجا هستم تا از شما بخوام بقیه عمرتون رو کنار من بگذرونید و همسر من باشید و خب این شاید مهم ترین تصمیم زندگی ما باشه! شما سوالی از من ندارید؟ زهرا به سختی آب دهنش را قورت داد واقعیتش این بود که یک دنیا سوال در ذهنش بود اما کلمات را گم کرده بود و توان چینششان را کنار هم نداشت! این سعی برای خونسرد بودن به کل انرژی و تمرکزش را گرفته بود _خب راستش سوال که زیاد هست! اولیش همون سوالی که بابا پرسیدن ..من پیشنهاد میکنم شما حرف بزنید و من در خلال همین صحبت ها ازتون سوال میپرسم! ابوذر با لبخندی شروع به حرف زدن کرد! از سیر تا پیاز را گفت از خودش شخصیتش عیب ها و نقص ها و نقات مثبتی که بقیه میگفتند از ایدئولوژِی هایی که برای زهرا خیلی جالب بود! با همین اعتقادات که ابوذر میگفت بزرگ شده بود اما به نابی فکر ابوذر نبود! و زهرا فکر میکرد ۲۳ سال سن زود نیست برای اینقدر بزرگ بودن! و چه راه دور و درازی بود رسیدن به ایده آل های این مرد ...گفته بود هم پا میخواهد ...همپای این مرد بودن آن هم با این قدمهای بلند سخت بود! نبود؟ ولی می ارزید! لذت اینکه کنار ابوذر عاشقی کنی می ارزید به تمام این سختی ها! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🇮🇷•| #آقامونه |•🇮🇷 آقاجــانم در دیدار آخرتون فرمـودید: امـسال بنده معتقدم 22 بهمــن به مراتب پرشڪوهتـر از سالهای قبل خـواهد بود.🇮🇷🇮🇷 آقاجان برف بود، بارون بود، امــا ملت ایران به عشق شما آمدند تا ثابت ڪننـد💪 مــا اهل ڪوفه نیستیم،،علے تنها بماند. #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے #نگاره(295)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🇮🇷•° @Asheghaneh_Halal
..|🌤 #صبحونه به خیالے ڪه قرار استـ|🍃 بیاید دمِـ|😌صبح شده از فڪـرِ ڪسـ|✋ـے چشم بہ همـ|👀نگذارے؟! #صبحتون‌بخــیر😍👌 @ASHEGHANEH_HALAL ..|🌤
°|🌹🍃🌹|° #همسفرانه 💟اینڪہ میگویم دمادم مذهبے ها عاشق ترند بادلیل میگویم ڪہ آنها واقعاً عاشق ترند.💓 هرڪہ الگویش ❀مولاعلے و فاطمہ است❀ بریقین هم میتوان گفت؛ ڪہ آنها عاشق ترند..😍 #علے_باش_فاطمہ_ات_میشوم 😍💚 [💗] @asheghaneh_halal
🍃🌂 #مجردانه بجاے اینڪه بشینے غصه بخورے ڪه چرا ازدواجت دیر شده، به این فڪر ڪن ڪه ازدواجت پایدار و آگاهانه باشه... صرفا براے اینڪه میخواے مجرد نمونے،حاضرے با ڪسے ازدواج ڪنے ڪه مناسبت نیست؟؟! #آخــــــه‌چرا😐 پ.ن: لا پ.ن😐 @asheghaneh_halal 🍃🌂
°•| 🍹 |•° یڪے از بهترین زمان‌هایے ڪه مےتونید به همسرتـ💚ـون ابراز محبت ڪنید و جمله معروف و مورد علاقه همسرتان (مثلا: "دوستـ😌ـت دارم") را بگویید زمانے است ڪه صبح از خوابــ🌤بیدار شده‌اید یا مےخواهید به محل ڪار خود بروید... این ڪار هم باعث مےشود خودتان به لحاظ روانے به حـ☺️ـد مطلوبے برسید و هم به همسرتان انرژے مثبـ➕ــتے داده‌اید.. 👌 لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇 °•|🍊|•° @asheghaneh_halal
..|🍃 شخصے به (ره) گفت: یڪ ریاضتے📿 براے پیشرفتـ به من بفرمایید😇 علامه فرمودند: بهترین ریاضتـ👌🏻 باخانواده استـ... @ASHEGHANEH_HALAL ..|🍃
🌷🍃 🍃 🕊 {📞}از محمد به تمام خواهرانے ڪه عاشق شهادت هستند.. {😍}اگرمےخواهیدشھید بشوید {💍}همسر خوب براے ‌شوهرتان و {👦}مادرے خوب براے فرزندانتان باشید {✋}آن وقت شھید مےشوید 🌷 ❤️ •| @asheghaneh_halal |• 🍃 🌷🍃