°|🌹🍃🌹|°
#همسفرانه
💍|• سر سفره عقد قرآن رو که دستش گرفت، نیت کرد تا هر صفحه ای که اومد باهم بخونیم.
🌹|° قرآنُ باز کرد و آیه اول صفحه رو که دید لبخند زد و با آرامش نگاهم کرد، چشمانش از شوق برق ميزد.
آیه ۲۳ سوره احزاب دلش رو آروم کرده بود.
﴾﷽﴿
{ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}
📋|• ترجمه آیه ۲۳ احزاب
برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
#زندگی_به_سبک_شہـدا 🌷
#به_روایت_همسر_شهید_نوید_صفری_طلابری 🕊
ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇
🍎°• @asheghaneh_halal
🍃❤️
#مجردانه
از سر عجز، فرار و یا با تئورے "از این ستون تا اون ستون فرجے است" ازدواج نڪنید! بلڪه ابتدا با تدبیر و اعتماد به نفس مشڪلتان را برطرف ڪنید...
#استادشھابمرادے💚
پ.ن:
شعلھهابرافروختاینآتشعشق😍👌
[خداازشاعرے ڪمم نڪنه😁]
@asheghaneh_halal
🍃❤️
°•| #ویتامینه🍹 |•°
هر چقدر هم ڪه بانـ💗ـویے باشید
با تمام جذابیتـ✨هاے ظاهرے،
اگر نسبت به مسائل با نگاهے منـ❌ـفے بنگرید، تمامـ🍃ارزشهاے خود را نزد
همسرتون به تدریج از دستـ✋🏻
خواهید داد!
پس خوش بینے را تمرین ڪنید...☺️
#خوشبینباشبانــو💚
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
°•|🍊|•° @asheghaneh_halal
#ریحانه
تصور اینڪه، قهرمان اسڪے کشورت باشے...⛷
و در مسابقات جهانے ڪه نگاه تمام رسانه ها،📺
به عملڪرد یڪ خانوم محجبه😇 شرڪت ڪننده،
در مسابقات اسڪے هست و
میدان، میدان خودنمائے توست😌
و در حالے ڪه از دور اول مسابقات هم بالا آمدے🏅
و داوران به تو رأے مثبت داده اند و بدون هیچ مشڪلے میتوانے در دور دوم بازی ڪنے
و شرایط براے آوردن یڪ رتبه خوب و یڪ رڪورد بهتر جهانے را دارے💪
خیلے زیباست...👌ولے در ڪمال خونسردے و البته حسے ڪه از درون تو به تو نهیب مےزند،
ڪه با خودت مےگویے☝️
من ڪه بین خودم و خدایم خطا داشته ام و خطایم از دید داوران دور مانده ...❣
اگر من با رأے اشتباهے داوران بالا بروم حق فردے را ڪه خطا نداشته است را خورده ام😞
و بین حس دیده شدن بیشتر و رعایت اخلاق ورزشڪارے🌼 و البته شاید،
رعایت حق الناس...💔
بر حس غلط درونے خودت غلبه میڪنے و قدم برمیدارے به سمت داوران و اعتراف میڪنے✋
ڪه من در مسیر مسابقه خطا داشته ام😔
و حق من نیست ڪه در دور بعد باشم...🙇♀
به همین راحتی...👌
پ ن: خانوم مرجان ڪلهر ڪه با رأے داوران به دور دوم مسابقات اسڪے راه پیدا ڪرده بود،🏃♀
با اعلام خطاے خود در دور اول مسابقات جهانے اسڪے از دور دوم خط خورد...❌
پ ن۲: اخلاق مدارے در همه میادین مخصوصا میادین ورزشے حتے براے غیرمسلمانان هم جذاب است👌
و در مواردے نگاه خیلے از غیرمسلمانان را به دین اسلام جذب خواهد ڪرد...✌️
#درسے_باشـد_براے_همهمون 😊
🌸🍃🌸🍃🌸
@Asheghaneh_halal
🌸🍃🌸🍃🌸
4_5996592519306020095.mp3
1.45M
💎💠
💠
#ثمینه
جدیدترین صوت منتشر شده از
👈 شهید ابراهیم هادے😍❤️
پ.ن:
این صوت در همین چند شب گذشتہ ، براے اولین بار منتشر شد☺️
#پیشنهاد_ویژژژژژژژه 🎵
#شهید_ابراهیم_هادے 💌
💠 @asheghaneh_halal
💎💠
✨💛
💛
#آقامونه
🚨 هشدار امام خامنہاے به مسئولان :
🚨 مسئولان، دوست و دشمن را بشناسند و فریب نخورند.
🔸 دشمن گاهی دندان نشان میدهد😬، گاهی مشت میزند👊 و گاهی لبخند میزند😏؛ اینها فرقی ندارند و لبخند آنها هم از سر دشمنی است.
🔹 در دلهای نجس و سرشار از کینهی آنها نسبت به اسلام و جمهوری اسلامی «دشمنی» است.
🔺 دشمنی آمریکا که آشکار است؛ اروپاییها هم امروز خدعه میکنند. من نمیگویم چه کار کنند☺️، اما مسئولان مواظب باشند مخدوع نشوند و فریب نخورند✋
به نام اینکه حالا یک کاری بکنیم، کشور را دچار مشکل نکنند؛ بدانند دست خدا بالای دستهاست.😎😍
۹۷/۱۱/۲۹
#سخن_جانانــــ❤️
💛 @asheghaneh_halal
✨💛
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
[😎] ببینین من تِگَد گَبـ💪ــےام
گَـلاله در آینده آگاے لِضازاده بِسم🏋
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_بیست_وپنج ♡﷽♡ پریناز نگاهے به نگار می اندازد و میگوید: همونه؟ عقی
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_صد_و_بیست_وشش
♡﷽♡
او دختر مغرور در زندگی اش زیاد دیده بود اما جنس غرور این دختر....خوب میدانست فرق
دارد!
آنقدری تجربه داشت که فرق ادا و واقعیت را بداند.آنقدری میفهمید که تشخیص دهد این
غرور از نجابت است که سرچشمه میگیرد!
دلش میخواست برود در مغازه را باز کند روبه روی شیوا بنشیند و از او بپرسد: آیا من عاشقت
شدم؟
پوزخندی زد!آنقدری هرز رفته بود که حالا نمیتوانست فرق عشق و هر احساس کذایی دیگر را
درک کند! اما این را خوب میدانست دلش نمیخواست شماره بدهد شیوا شماره بگیرد شبها ساعتی
با هم حرف بزنند بیرون بروند و هزار جور تفریح سالم و ناسالم دیگر با او داشته باشد.فقط
میخواست شیوا باشد آن هم در بطن زندگی اش!
معادله ای روبه رویش بود که فقط یک معلوم داشت و هزار مجهول. معلوم بود که او شیوا را
میخواهد و این مجهول بود که چرا او را میخواهد؟ چرا او را جور دیگری میخواهد و چرا و چرا و
چرا؟
شیوا را دید که برقهای مغازه را خاموش کرد و بیرون آمد و مغازه را بست.در یک آن تصمیم گرفت
و آنی دیگر آن را عملی کرد.سوار ماشین شد و کنار پای شیوا نگه داشت:
_ببخشید خانم...
شیوا اما عکس العملی نشان نداد.
مهران دوباره بوق زد و گفت: خانم...
شیوا گویی تازه صدایش را شنیده باشد به سمت صدا بر میگردد و لحظه ای جا میخورد. کنار
ماشین می آید: بفرماید
مهران لبخندی میزند و میگوید: سلتم
شیوا جدی تر از قبل پاسخش را میدهد: سلام کاری داشتید؟
مهران دنبال توضیح برای کاری که نداشت میگشت بی هوا گفت: ببخشید ابوذر امروز نیومده؟
شیوا با خودش گفت: گوشی مگه نداره این ابوذرشما؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃