[• #ویتامینه ღ •]
\\💞
•🌼•گاهے
همسرمان عصبے
است و حرف هایے میزند
ڪه خودش هم واقعا به آن حرف ها
اعتقادے ندارد؛ اگر آن حرف ها را معیار
رفتار خودمان قرار بدهیم، وارد بازے
قدرت میشویم ڪه ڪمڪے به
زندگے مشترڪ و افزایش
صمیمیت ما نخواهد
ڪرد...
•🌼•وقتے مےدانید همسرتان
حرف خودش را باور ندارد چه دلیلے
وجود دارد ڪه بخواهید به او ثابت ڪنید
اشتباه ڪرده است...؟
#والا😐
\\💞
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•🍹•] @asheghaneh_halal
..|🍃
#طلبگی
..|🕊بیتابی و ناسپاسی، نشانه کوری دل
|✨[ای سالک مراقب!]هر کس به خداوند سبحان متوجه باشد و به عین الیقین بداند که آنچه به او و دیگران می رسد،
|✨همه از ناحیه خداست و به دیده دل به جهان آخرت و نعمت های پایدار آن رو آورد و از پاداش اخروی بنده ای که در نعمت شاکر و در بلا صابر است با خبر باشد:
|✨هرگز بی تابی و ناسپاسی نخواهد کرد؛ زیرا این دو از اخلاق اهل دنیا و فریفتگان آن است.
#مـنـبـع: عید وصــال صـــ89ــ
•• @asheghaneh_halal••
..|🍃
🌷🍃
🍃
#چفیه
#حرفحساب
💬شهدایے زندگے ڪردن به؛↓
←پروفایل شهدایےنیست...
اینڪه همون شهیدے ڪه من
عڪسشو پروفایلم📲 گذاشتم↓
👌🏻 چے میگه مهمه...
👌🏻چے از من خواسته مهمه
👌🏻راهش چے بوده مهمه
👌🏻چطور زندگے میڪرده مهمه
👌🏻با ڪے رفیق بوده مهمه
👌🏻دلش ڪجا گیر بوده مهمه
👌🏻چطور حرف میزده
👌🏻چطور عبادت میڪرده
|چطور بوده قلب و روح وجسمش مهمه|
{اره من ڪه با یه شهید رفیق میشم باید
اینا وخیلے چیزاے دیگه اون شهید و در
نظر بگیرم نه فقط دم بزنم...}
#رفاقت_دوطرفه
#واقعےشهدایےباشیم
•🕊• @Asheghaneh_halal •🕊•
🍃
🌷🍃
🍃🕊🍃
#چفیه | #خادمانه
|ختم صلوات امروز
🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓
❣| سجـاد طاهرنیـا
حاج حسین یڪتا:
بچهها! مراقب باشید، به شهدا تمسک کنید،
بصیرتتون رو بالا ببرید که ترکش نخورید!
رابطه خودتون رو با خدا زیاد کنید؛
با اهل بیت یکی بشید و در این راه گوش
به فرمان اونها باشید.
ارسال تعـداد #صلوات به آے دے😌👇
•🌷• @F_Delaram_313
تعداد صلواٺ ها
•• ۴۳۱۴ ••
هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇
|❤️| @asheghaneh_halal
🍃🕊🍃
🍃🦄
#بکانه
ساخته ام آینه ای را به...
بلندای خیال ••🎈🌱
تا خودت را به تماشای...
خودت وادارد ••👀🌿
#عراقی••👤
خوشگل ــسازے😌👇
@ASHEGHANEH_HALAL
🍃🦄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #قرار_عاشقی⏰ •]
••جـآن فداے حرمــت
یـارِ خراسانےمن!😍
#تـمامامرضایے💚✨
#السلامعلیڪیاعلےبنموسےالرضا
هرشب ـراس ساعت عاشقے😌👇
[•💛•] @asheghaneh_halal
---
🌾🍃
---
#آقامونه
میزنند قریب سیصد نفر
را روی آسمان از بین میبرند،
ادّعای حقوق بشر هم میکنند؛ به
کمک سعودی میروند، مردم را در
یمن آن جور در بازار و در مسجد
و در مجلس عزا و در مجلس
شادی و در بیمارستان و مانند
اینها بمباران میکنند، ادّعای
حقوق بشر میکنند؛
اینها این هستند
#سخن_جانان💚
---
🌾🍃
---
👠🍃
#همسفرانه
تـــــو بـراے مـنــ--[•✋
مــنـ بـراے تـــــو--[•😌
ایـن یعنـے بـهتریـن --[•✅
مـعامله دنــیــــا --[•😍
#معاملهفسخنشدنے😅
@asheghaneh_halal
👠🍃
°🐝| #نےنے_شو |🐝°
وای حاله ها |•😫•|
یهچیزیمیدم بین حودمون باسه هااا |•😥•|
اژ مامانم سنیدم
میحواد بلام خواستگال بیاد |•😱•|
من خجالت میتشم چیتار تنم |•🙊•|
بهسونمیدم
میحوام ادامه تصحیل بدم |•🤓•|
فکل خوبیه مده نه |•😌•|
نظل سماها چیه حاله ها |•😎•|
خجالتی خاله |•😍•|
خیلی فکر خوبی کردی
آخه هنوز سنت کمه |•☺️•|
بلا جانم نگفته بودی
یه پا استاد هستی ها |•😌•|
به ما هم آموزش بده از شر بعضی خواستگارا راحت بشیم |•😅•|
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صدو_نود_وپنج - حالا اگه گفتید وقت چیه؟ بچه ها دست هایشان را از شروین ول
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صدو_نود_وشش
هیچ گاه فکر نمی کرد که در این دنیا همچین جایی هم وجوود داشته باشد.
- دلت می خواد پنجره رو باز کنی، نه؟
شاهرخ بود که کنارش ایستاده بود. چیزی نگفت و دوباره از پنجره به بیرون خیره شد.
- اینا حتی از هوای تازه هم محرومن. تمام روز توی یه اتاق دربسته. اونم درحالی که فاصله چندانی با مرگ ندارن. تصور کن بیشتر عمرت رو توی همچین وضعیتی باشی
مکثی کرد و بعد گفت:
-تقریباً هفته ای یه بار می آم اینجا. می آم اینجا تا بفهمم چقدر بنده ناشکری ام. وقتائی که فقط نصفه خالی لیوانم رو می بینم می آم اینجا تا یادم بیاد همینقدر که می تونم دست دراز کنم و پنجره رو باز کنم و هوای تازه رو نفس بکشم یعنی یه نعمت. یه نعمت که من دارم و خیلی ها ندارن اما من فکر می کنم خوشبختی یعنی چیزای خیلی بزرگ و یادم می ره اگر نگاه من بزرگ نباشه بزرگترین نعمت ها حقیر می شن. میام تا یادم بیاد در برابر خوشی هایی که داشتم شاکر بودم که در برابر سختی هاش طلبکار باشم؟
بعد از شروین پرسید:
- می تونی خوشبختی های زندگیت رو بشماری؟
شروین به شاهرخ که با لبخند نگاهش می کرد خیره شد. می خواست حرفی بزند که صدای باز شدن در اتاق باعث شد دوتایی برگردند . علی وارد اتاق شد و همراه خودش ویلچری آورد که دختری 12-11 ساله روی آن نشسته بود. لباسی صورتی و روسری سفید رنگ که معلوم بود با دقت بسته شده تا مویی از آن بیرون نباشد. با ورود علی و ویلچر همه ساکت شدند. دخترک با دیدن شاهرخ دهانش به خنده باز شد. شاهرخکه به دختر خیره شده بود زیر لب گفت:
- بیا، بیا تا ببینی همونقدر که می تونی حرف بزنی اونقدر خوشبختی که دیگه به هیچی نیاز نداری
بعد جلو رفت . به دختر که رسید جلوی ویلچر زانو زد. گوشه دامن دختر را گرفت و بوسید.
- سلام ریحانه خانم
دختر بدون اینکه چیزی بگوید سر تکان داد. چند لحظه ای با همان لبخند معصوم در چشمان شاهرخ خیره شد. دستش را مشت کرد و روی قلبش گذاشت.
- خوبی خانمی؟
ریحانه سرتکان داد.
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒