eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👑🍃 بـرآیِ تــ♡ــو 😘 وقـتے از تَـهِ دل میخندی ☺️🎈 بایـد جـانـ داد «💌» ⇓ دِل ڪہ چیزی نیست:) ❤️ @asheghaneh_halal 👑🍃
°🐝| |🐝° 😎] ایندانب پولفسول تَتلیان تاسه اس لاه یِسیدم . اس تین فلال تَلدم 😁 کار خوبی کردی عزیزدلم ولی سلامتی دیگه؟؟ 😎] بله. تی فِت تلدین؟؟ از گَلنطینه اومدم بیلون. 😬خدا بخیر کنه 🤔] تی میگی با عودت؟؟ استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_سی_و_هفت سهیل پوزخندی زد و گفت: چی میگی؟! ثمره یک عمر تلاش و کا
💐•• 💚 بعد هم در همون حال دعا خوندن نگاهی به چهره زیبای علی که کنارش ایستاده بود کرد. بعد چند لحظه گفت: بیا مامان جان، این قرآن رو ببوس. قرآن رو پایین نگه داشت، علی مثل مادرش چشماش رو بست و عاشقانه بوسه ای به قرآن زد. فاطمه جوری که صورتش مقابل صورت علی قرار بگیره روی پاهاش نشست و گفت: نگران که نیستی؟ -نه مامان جون -میدونستم. چون تو همیشه پسر خیلی قوی ای بودی، قبل از این که از این در بری بیرون یک قولی بهم میدی؟ -چه قولی؟ -قول میدی که از همین امروز اونقدر تلاش کنی که قوی بشی و خدا انتخابت کنه؟ علی کمی فکر کرد و با لحن کودکانه ای گفت: که بشم یار امام زمان؟ فاطمه که میدید تربیتش جواب داده خوشحال لبخندی زد و گفت: آره، خودت که میدونی امام زمان منتظرته. علی مغرورانه گفت: باشه مامان، قول میدم. فاطمه پیشونی پسرش رو بوسید و از زیر قرآن ردش کرد، هر دو سوار ماشین شدند و حرکت کردند. -خودت بر میگردی یا بمونم برسونمت خونه؟ -نه، یه ذره توی مدرسه شون وای میستم، بعدش خودم میرم خونه، تو برو به کارت برس، ظهرم خودم برش میگردونم. -باشه، امروز دیر میام، بعد از شرکت میخوام برم با چند تا باغدار صحبت کنم. -به نظرت قبولت میکنن؟ اونها که نمیشناسنت -از الان تا زمستون که وقت در برداشت پرتغالاست وقت زیاده که اعتمادشون رو جلب کنم، فعلا محصولات تابستونیشون رو میخرم، که هم قیمتشون کمتر و با پولی که دارم میتونم بخرم هم اینکه میتونم واسه مرکباتشون سرمایه گذاری کنم و اعتمادشون رو جلب کنم ... از پسش بر میام ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_سی_و_هشت بعد هم در همون حال دعا خوندن نگاهی به چهره زیبای علی ک
💐•• 💚 -آره، مطمئنم از پسش بر میای سهیل توی مدت این چند ماه تونسته بود ساز و کار شرکت پدر پیام دوستش رو در بیاره و قصد داشت به جای کار کردن برای اونها کم کم مستقل بشه، برای همین تصمیم داشت با باغدارها صحبت کنه و محصولاتشون رو بخره و توی بازارهایی که تونسته بود راه ورودشون رو پیدا کنه، بفروشه ... امید زیادی داشت و انرژی خیلی زیادتر ،احساس میکرد دیگه چیزی توی زندگیش نیست که بخواد ازش بترسه یا پنهانش کنه ... بعد از اون زمین خورن وحشتناک میخواست بلند شه، قوی تر و مطمئن تر. فاطمه از این که میدید سهیل تمام غرور وکلاسی که توی شهر خودشون داشت رو کنار گذاشته و عین یک مرد معمولی سخت کار میکنه و دیگه براش مهم نیست که سوار ماشین چند میلیونی بشه یا اینکه کاری داشته باشه که اتوی شلوارش به هم نخوره خوشحال بود... -سهیل بعد از اون اتفاقات و ورشکستگی بهم ثابت شد که خیلی تکیه گاه محکمی هست، با تو هیچ وقت زندگیم رو هوا نمیمونه سهیل چند لحظه ساکت شد، توی وجودش احساس غرور میکرد، با این که خودش هم دلیلش رو میدونست اما دوست داشت باز هم از زبون فاطمه بشنوه، برای همین گفت: چرا؟ -چون دیدم تو به خاطر زن و بچت، به خاطر زندگیت حاضر شدی دست به کارهایی بزنی که برات خیلی سخت بود ... خدایا شکرت سهیل چیزی نگفت، اون هم توی دلش خدا رو شکر کرد، به خاطر وجود همسری که وجودش توی هر شرایطی مایه آرامشش بود. بعد ازاینکه به جلوی مدرسه رسیدند، سهیل از ماشین پیاده شد و علی رو در آغوش گرفت و گفت: میبینم که پسر بابا انقدر بزرگ شده که داره میره مدرسه. به جمع مردا خوش اومدی پهلوون. بعد هم دستش رو به سمت علی دراز کرد، علی دست پدرش رو گرفت و مقتدرانه لبخندی زد. سهیل هم دوباره علی رو بوسید و در حالی که راهیش میکرد گفت: ببینم چیکار میکنی ها! پسر من قوی ترین پسر دنیاست. علی که جلوتر از فاطمه راه میرفت دستی برای پدرش تکون داد و برخلاف همه بچه هایی که دست مادراشون توی دستشون بود تنهایی وارد مدرسه شد. فاطمه لبخندی به سهیل زد و گفت: نکنه شامم نیایا. -آره، مطمئنم از پسش بر میای سهیل توی مدت این چند ماه تونسته بود ساز و کار شرکت پدر پیام دوستش رو در بیاره و قصد داشت به جای کار کردن برای اونها کم کم مستقل بشه، برای همین تصمیم داشت با باغدارها صحبت کنه و محصولاتشون رو بخره و توی بازارهایی که تونسته بود راه ورودشون رو پیدا کنه، بفروشه ... امید زیادی داشت و انرژی خیلی زیادتر ،احساس میکرد دیگه چیزی توی زندگیش نیست که بخواد ازش بترسه یا پنهانش کنه ... بعد از اون زمین خورن وحشتناک میخواست بلند شه، قوی تر و مطمئن تر. فاطمه از این که میدید سهیل تمام غرور وکلاسی که توی شهر خودشون داشت رو کنار گذاشته و عین یک مرد معمولی سخت کار میکنه و دیگه براش مهم نیست که سوار ماشین چند میلیونی بشه یا اینکه کاری داشته باشه که اتوی شلوارش به هم نخوره خوشحال بود... -سهیل بعد از اون اتفاقات و ورشکستگی بهم ثابت شد که خیلی تکیه گاه محکمی هست، با تو هیچ وقت زندگیم رو هوا نمیمونه سهیل چند لحظه ساکت شد، توی وجودش احساس غرور میکرد، با این که خودش هم دلیلش رو میدونست اما دوست داشت باز هم از زبون فاطمه بشنوه، برای همین گفت: چرا؟ -چون دیدم تو به خاطر زن و بچت، به خاطر زندگیت حاضر شدی دست به کارهایی بزنی که برات خیلی سخت بود ... خدایا شکرت سهیل چیزی نگفت، اون هم توی دلش خدا رو شکر کرد، به خاطر وجود همسری که وجودش توی هر شرایطی مایه آرامشش بود. بعد ازاینکه به جلوی مدرسه رسیدند، سهیل از ماشین پیاده شد و علی رو در آغوش گرفت و گفت: میبینم که پسر بابا انقدر بزرگ شده که داره میره مدرسه. به جمع مردا خوش اومدی پهلوون. بعد هم دستش رو به سمت علی دراز کرد، علی دست پدرش رو گرفت و مقتدرانه لبخندی زد. سهیل هم دوباره علی رو بوسید و در حالی که راهیش میکرد گفت: ببینم چیکار میکنی ها! پسر من قوی ترین پسر دنیاست. علی که جلوتر از فاطمه راه میرفت دستی برای پدرش تکون داد و برخلاف همه بچه هایی که دست مادراشون توی دستشون بود تنهایی وارد مدرسه شد. فاطمه لبخندی به سهیل زد و گفت: نکنه شامم نیایا. ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
[• #آقامونه😌☝️ •] 🌊/• خوابِ دریا 🌙|• و "شـبِ" مهتاب 💚\• تعبیـرش تـويے.. ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• #حسین_منزوی/✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات📿 #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(669)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🦋•° @Asheghaneh_Halal
Misaq-Payambar&ImamHasan1392[01].mp3
3.07M
🍃💕 { 💌 } ✍ تو‌را‌خدا‌به‌زمین‌هدیه‌داده،چون‌باران 🍃💦آسمان‌وزمین‌را‌به‌هم‌بیامیزے 🍃اَللّهم‌صَلِ‌وَ‌سَلِم‌وَ‌ضِد‌وَ‌بارِڪ🍃 سلآآم‌بر‌خاتم‌الانبیآ😍 سلآم‌بر‌بهترین‌بهترینها❣ 🎤 الحمدلله که در پناه حضرت‌یاریم💕👇 🍃🌙|@Asheghaneh_halal
زنهــا به دنبــال "مــرد" کامــل اند\🧔🏻\ و مــردها به دنبــال "زنِ" کامــل!\🧕🏻\ در حالی که نمیداننــد ؛\🤔\ خداونــد آنها را برای کامــل کردنِ یکــدیگــر آفــریده است!\💍\ 👌💕 [💝:🍃] @Asheghaneh_halal
[• ღ •] 💞تقریبا تمام زوج هایی که با هم مشکل دارند، صرفنظر از اینکه نوع مشکلشان چیست بینشان یک نکته مشترک و جهان شمول وجود دارد و آن اینکه یکی یا هردونفر آنها معتقدند که اگر طرف مقابل تغییر کند، زندگی آنها شادتر خواهد بود! 💞 مشکل این طرز تفکر این است که سهم خودمان را در مشکل نمی بینیم بطور مثال اگر طرف مقابلم سروگوشش می جنبد، شاید بخشی از آن به این دلیل است که من معتاد به کار هستم و وقت کمی برای او دارم، و یا اگر طرف مقابل علاقه ای به تماس تلفنی با من نشان نمیدهد شاید به این دلیل است که من عادت دارم پشت تلفن مدام از مشکلات روزمره گله و شکایت کنم. 💞این که ما بتوانیم سهم خودمان را در مشکلات ببینیم باعث می شود که انگشت اتهام را بی رحمانه به سمت طرف مقابل نگیریم و بتوانیم با حسن نیت به او نگاه کنیم. 💞 داشتن یعنی این باور که طرف مقابل اساسا آدم خوبی است که در پس رفتار ناخوشایندش نیازی ارضا نشده وجود دارد که هرچند با استفاده از روشی اشتباه، در پی برآوردن آن نیاز است. ☺️💚 ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇 [•ღ•] @asheghaneh_halal
[• ♡•] تصمیم عجولانه برای ازدواج ممنوع⛔️ اگر حتی در یکی از شرایط زیر قرار دارید، در مورد ازدواج احتیاط کنید👇 ❌شیفتگی و دلدادگی بیش از حد ❌ تن دادن به ازدواج برای راضی کردن دیگران ❌ ازدواج پیش از کسب شناخت ❌ آماده نبودن برای تعهد طولانی‌مدت ❌ عدم تناسب در اعتقادات دینی ❌ نارضایتی والدین هر یک از طرفین ❌ انتخاب کسی که نیازمند تغییر است ❌ تن دادن به ازدواجی جدید درحالی‌که زخم ازدواج پیشین بهبود نیافته ❌ انکار یا نادیده گرفتن شواهدی دال بر ویژگی‌های نامناسب رفتاری و شخصیتی طرف مقابل. 😉 مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
🌼🍃 🍃 ✨تا زمانی که انسان نفى خطورات نكند حضور قلب حاصل نخواهد شد. ✨شرط حضور قلب آن است که انسان متوجه به معشوق خود باشد در مقام قلب. ✨در نماز اكثري افراد به دلیل حشر بیش از حد با دنيا ذهن آنها از افکار دنیوی پر است و وقت فکر کردن به معشوق حقیقی را ندارند. 🌼🍃 🍃 @asheghaneh_halal
🍃🕊🍃 | 📿|ختم صلوات امروز 🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓ ❣| امیرحاج‌آمینے 💔 ارسال تعـداد به آے دے😌👇 •🌷• @F_Delaram_313 تعداد صلواٺ ها •• ۱۳۰۰ •• هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇 |❤️| @asheghaneh_halal 🍃🕊🍃
🍃💜🍃 💜🍃 🍃 خواهرم! ⭕️ دنیا خراب آبادی است که هر نقطه آن👇🏻 به نگاه های آلوده ناامن گشته است‼️ 👼🏻 اما فرشته های حجاب در محفل انس و یاد خدا💚 در امنیتی بسر می برند که دیگران از طعم آن بی خبرند😇✌️🏻 💞 @Asheghaneh_halal 🍃 💜🍃 🍃💜🍃