•𓆩💠𓆪•
.
.
•• #آقامونه ••
•⃟🌱 به دیدارِ
تو می آیم😌
•⃟🪴 برایم
بوسه ای دَم کن🥰
اسماعیل حاجعلیان ✍🏻
.
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1856»
.
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💠𓆪•
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
امروز ابتداے هفتہ است 📆
و مےخواهم
از شنبہ
بندگےات را شروع ڪنم!🌱
سلام خدا جان!💚
امروز بیشتر برایم
خیر و خوبـے بسـاز! 🎊🔓
- صبح بہخیر 🌤
- الهے به امید تو💚✋🏻
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
@ASHEGHANEH_HALAL
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
°°رسول الله (ص):°°
🌸°°نِعمَتانِ مَكفورَتانِ : الأمنُ والعافِيَةُ.
🌸°°دو نعمت هستند ڪه [در زمان
بودنشان]، ناديده گرفته مے شوند:
#امنیت و #سلامت.
📕°°بحار الأنوار : 81 / 170 / 1
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩💟𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
دلدادگی وحید به شهدا
از نخستین روزهای جوانی
هویدا بود و از همان ابتدا به
عضویت گروه تفحص درآمد..🦋..
هر دو هم عقیده بودیم و
به همین دلیل برای ماه عسل
به مناطق عملیاتی جنوب کشور
رفتیم تا با شهدا عهد ببندیم که
راهشان را ادامه میدهیم..🦋..
زندگی سرتاسر عشق و محبتمان
هرچند کوتاه؛ اما زیبا بود..🦋..
ثــمــــــــره هشــت ســــال
زندگیِ عاشقانه، دو فرزند
به نامهای «فاطمه حورا» و
«محمدوحید» شد..🦋..
دختر خردسالمان هنگام
شهادت پدر، چهار سال
بیشتر نداشت و محمدوحید
هیچگاه معنای حقیقی
واژه پدر را درک نکرد..🦋..
چرا که وحید در واپسین
روزهای چشم انتظاری برای
در آغوش گرفتن فرزند پسری
که مدتها بیقرار آمدنش بود،
در اولین روز از اسفند ۱۳۹۱ در
ماموریتی به کردستان به همراه
رفقای شهیدش، به آرزوی خود
رسید و به جرگــه شهــدای
امنیت و اقتدار پیوست..🦋..
محمدوحید حالا پا جای پای پدر
گذاشته و نه تنها صورتش که
انشاءالله در آینده سیرتش نیز
همچون پدرش میشود..🦋..
شهید امنیت و اقتدار #وحید_شیبانی
.
.
𓆩توخورشیدےوبـےشڪدیدنتازدورآساناست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩💟𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🥿𓆪•
.
.
•• #ریحانه ••
چادر یعنی ..
تو یک مرواریدی داخل صدف 😌💎🪞
.
.
𓆩صورتتٓوروسرےهاراچهزیبامیڪند𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🥿𓆪•
•𓆩📺𓆪•
.
.
•• #هیس_طوری (History) ••
🎯 در کتابخانههای عمومیِ اروپایِ
قرون وسطی، کتاب ها به قفسهها زنجیر
شده بودند. چنین زنجیرهایی به اندازه ای
بلند بود که کتاب را از قفسه بیرون بیاورند
و بخوانند، اما اجازه نمی دادند کتاب را از
کتابخانه بیرون ببرند. این عمل تا قرن
هجدهم میلادی به دلیل ارزش بسیار زیاد
هر نسخه از کتاب رایج بود!
.
.
𓆩هوشیارپایانمیدهدمدهوشےتاریخرا𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📺𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
💐 هر دو باهم
⚠️ اجتناب کنید😊
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩🥤𓆪•
.
.
•• #سوتے_ندید ••
💬 سلام
منو و مادر شوهرم با هم زندگی میکنیم.
چند روز پیش مادرشوهرم داشت نماز میخوند
و درِ حیاط به صدا در اومد و من تو اتاق بودم
یه دفعه اومدم جلو دید مادر شوهرم که تا منو
دید، گفت: الله اکبر در میزنند برو در و باز کن
و ادامه نمازش رو هم میخونه😂😂😂
من که غش کردم از خنده😁
.
.
•📨• #ارسالے_ڪاربران • 681 •
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•📬• @Daricheh_Khadem
.
.
𓆩خندهڪنعشقنمڪگیرشود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🥤𓆪
Reza Narimani - Dare Mirese Be Goosh Sedaye Ye Ghafele (128).mp3
16.86M
•𓆩📼𓆪•
.
.
•• #ثمینه ••
••#سیدرضانریمانی••
حرمی باشد و من باشم...
اشکی کافیست:)
.
.
𓆩چهعاشقانهناممراآوازمیڪنے𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📼𓆪•
4_5951748258962344440.mp3
8.5M
•𓆩✨𓆪•
.
.
•• #خادمانه ••
•• #روزِسیامچلهیزیارتعاشوراودعایفرج ••
و أنَا أبحَثُ عنِّي؛وَجَدْتُكَ یٰا حُسین🙂♥️
و اولین حاجت هممون...(:
ظهور مهدیِ زهرا سلام الله علیه♡
.
.
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩✨𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی •
دل در حرم تو
خویش را گم کردهست
یعنی عوض گریه
تبسم کردهست
موسای کلیم نیست
این دل، اما
بیواسطه با شما
تکلم کردهست!
#اختصاصی🤍
#تولدِبابایِآقایرئوف
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
عاشقانه های حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #رمان_ضحی #قسمت_صدوچهاردهم اونجا که دوتا اتاق بیشتر نداره ژانت شانه بالا
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#رمان_ضحی
#قسمت_صدوپانزدهم
پوزخندی زد: گفت دوستت دختره یا پسر؟
گفت بهم سر بزن!
هروقتم خواستی میتونی برگردی
_دعوا و دلخوری که پیش نیومد؟
_نه
_حالا دقیقا چه روزی میای؟
مثل اینکه امسال جدی جدی خونه تکونی لازم شدیم
_سه شنبه وسایلم رو میارم حالا چه خونه تکونی؟
_عزیزم قبلا هم گفته بودم اگر شما تشریف آوردی قدم سر چشم ما گذاشتی این حال و پذیرایی رو تمیز کنیم و بدون کفش رفت و آمد کنیم که زمینش برای بنده قابل استفاده باشه چون قاعدتا اتاق میشه قرق جنابعالی
_باشه بگو چی میخوای برای تمیزکاری بگیرم برات
_شرمنده این یه قلمو با پول نمیتونی از زیرش در بری! باید کمک کنی!
_جان؟
_جانت بی بلا
آستینا رو میدی بالا قشنگ کمک میکنی
اینجا خیلی کار داره!
آهی کشید: پس بگو کوزت گیر آوردی!
_حالا...
ژانت با ذوق دستی به هم زد:
تنبل نباش کتی مرتب کردن خونه خیلی حال میده! منم دوست دارم بدون کفش تو خونه راه برم میشه اتاق منم کمک کنید تمییزش کنم؟
لبخندی به روی کتایون زدم:
البته ژانت جان خیالت راحت!
خب اگر موافق باشید شروع کنیم!
با تکان سر موافقتشون رو اعلام کردن و من هم با نگاهی به دفترم شروع کردم:
_بسم الله الرحمن الرحیم
جزء ششم سوره مائده...
کتایون کلامم رو قطع کرد:
_آیه ۳ آیه ای هست که شیعیان ادعا میکنن مربوط به واقعه غدیره ولی این آیه داره درباره حلال و حرام گوشت ها صحبت می کنه و هیچ ربطی به چیزی که شما میگید نداره
_ آره داره درباره حلال و حرام گوشت صحبت میکنه بعد یهو میگه امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین شما برگزیدم!
بعد دوباره میره سر مسئله گوشت حلال و حروم!
یکم زیادی حماسی نیست برای یک حکم حلال و حرام غذا؟
واقعاً منطقیه به خاطر مشخص کردن حرام و حلال گوشت دین کامل بشه و نعمت تمام بشه و کافران مایوس بشن و...
حکم مهم تر از این در قرآن داده نشده؟
تازه این آیه جزء آخرین آیات نازل شده قرآنه خدا یادش رفته حلال و حرام گوشت ها رو قبلا توی بقره هم گفته بود؟
این یک فن برای حفظ کردن محتوا از تحریفه
در جاهای دیگه قرآن هم به کار رفته حالا نشونتون میدم
یه پیام وسط یک متن که سر و تهش یک موضوع دیگه قرار میگیره اما قابل تشخیصه که این متن مال اینجا نیست
ضمنا فقط هم شیعیان نقل نمی کنن شما برو کتاب الغدیر علامه امینی رو بخون ببین چند تا سند از اهل سنت درباره شان نزول این بخش از آیه اومده
اصلاً قابل انکار نیست خود اهل سنت هم انکار نمیکنن اصلا شان نزولش رو فقط میگن این اتفاق به معنای بیعت نیست و کلمه ولی به معنای سرپرست نیست و به معنای دوسته
ژانت_ من یکم گیج شدم نمی فهمم چی می گید واضح تر حرف بزنید لطفاً
توضیح دادم:
_ بعد از فتح مکه پیامبر کماکان محل زندگیشون مدینه بود و برای حج سالانه به مکه مشرف میشدن
سال آخری که پیامبر در قید حیات بودن و به حج رفتن و به حج الوداع معروفه همه مسلمانان همراهشون بودن
موقع برگشت از مکه به مدینه توی یه محلی بنام غدیر خم همه کاروان رو که از جاهای مختلف اومده بودن جمع میکنن
سه روز توی اون بیابون اطراق میکنن که همه کسایی که عقب تر هستن برسن و همه کسایی که جلوتر بودن برگردن
یعنی انقدر مطلب مهمیه که همه باید بشنون
خب همه کنجکاو بودند ببینن جریان چیه
پیامبر روز سوم فرمودند از جهاز شتر ها یک تل درست کنید که همه جمعیت من رو ببینند وقتی سخنرانی می کنم!
وقتی آماده شد از این تل بالا رفت اول خطبهای خوند بعد دست پسرعمو و دامادش علی بن ابیطالب رو گرفت و بالا برد و فرمود:
"من کنت مولاه فهذا علی مولاه"
یعنی هر کس تاامروز من ولی و سرپرست او بود این علی هم از این به بعد مولا و سرپرست شه و باید بپذیردش
ولایت امت رو واگذار کرد برای بعد از توفی خودش به ایشون و جانشین مشخص کرد
یادتونه توی یکی از آیات موسی قبل از رفتن به میقات جانشین تعیین کرد؟
یعنی پیغمبر ما تا این حد دوراندیشی نداشت که باید بعد از خودش جانشین معین کنه؟
با اینکه در همین حج اعلام میکنه این آخرین حج منه یعنی میدونه که زمان وفاتش نزدیکه!
میگن ولی در اینجا به معنی دوسته نه سرپرست چون کلمه های عربی اکثراً چند کاربردی هستن
حالا چقدر منطقیه که یک پیغمبری با این سبقه این دین، سه روز مردم رو توی بیابون علاف کنه که همه بیاید بشنوید که چی هر کی منو دوست داره علی رو هم باید دوست داشته باشه!
آخه چه اهمیتی داره اصلا مگه دوست داشتن زوری میشه ممکنه یکی رو دوست داشته باشی یکی رو نداشته باشی تازه تو روایات هست که بعد از این حرف پیامبر همه اومدن تبریک گفتن و بیعت کردن
تبریک و بیعت برای چی برای دوست داشتن؟
ژانت با کنجکاوی پرسید:
_در نهایت چی شد؟
.
.
•🖌• بہقلم: #شین_الف
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•