eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت‌صدوبیست‌ویکم ] به طرف زهرا خم شدم : تو چی
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . [📖] رمان:《 》 [ ] یک خانه به شدت قدیمی و سنتی یک حوض میان حیاط با صفایش و شمعدانی های کنار حوض آبی و پنجره های سرتاسری رنگی اش و دیگر هیچ _ مطمن بودم خوشتون میاد! این را امیر علی رو به جمع گفته بود اما نمیدانم چرا دلم خواست به خودم بگیرم و جوابش را من بدهم! : واااای من عاشق اینجور جا هام جون میدن برا عکاسی ممنون واقعا و او همانطور که به طرف حوض می رفت خواهش میکنم آرامی نجوا کرد و من بدجنسانه فکر کردم " چرا گیس بلند ندارد ، تا حداقل آنها را از ته بکشم و دلم خنک شود؟ " از همان بدو ورود به آن یک تکه بهشت شروع به عکاسی کردم از پنجره هایش گرفته تا در و دیوار و راهرو های باریکش و بعد هر عکس بلند قربان صدقه اشان رفتم و عطیه و زهرا فقط خندیدند ! بعد هم عکس های دسته جمعی و تکی که از آنها گرفتم دلم می خواست یک عکس یواشکی هم از امیر علی موقعی که عجیب خیره پنجره رنگی شده بود بگیرم کمی در ،خانه و حیاط به شدت قشنگش گشتیم و حرف زدیم و ذوق کردم و ذوق کردند زهرا بازوی امیر علی را کشید : بیا خانم عکاس یه عکس خوشگل با جفت خواهرات بندازه و او با مهر دست زهرا از روی بازویش کشید و گفت : باشه عزیزم ، فقط دستم رو ول کن زشته و عطیه بخندد به این اخلاق های خاصش و من فقط و فقط نگاه کنم ! با بهت یا مهر نمیدانم ؟! فقط دلم تماشای این عجیبه الخلقت خدا را می خواست ! [⛔️] ڪپے تنها‌باذڪرمنبع‌موردرضایت‌است. . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal