eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• خم شدم کف پای احمد را بوسیدم که پایش را عقب کشید و گفت: چی کار می کنی رقیه پام کثیفه به رویش لبخند زدم و گفتم: اتفاقا چون کثیفه بوسیدن داره این پایی که از صبح تا الان برای کسب روزی حلال توی کفش بوده و از صبح تا شب روی پا ایستادی کار کردی رو اگه نبوسم کم کاری کردم احمد شرمنده نگاهم کرد که از جا برخاستم و گفتم: برم سفره رو بیارم شام بخوریم خسته ای احمد با شرمندگی پرسید: چیزی پختی؟ در حالی که پشتم به او بود گفتم: امشب تنبلیم می شد برای همین فقط چهار تا تخم مرغ گذاشتم آبپز بشه با هم بخوریم _تنبلیت نمی شد بگو تو خونه به جز تخم مرغ چیز دیگه ای پیدا نمی شد کنار احمد نشستم و در حالی که سفره را پهن می کردم گفتم: همینم نعمت خداست خدا رو شکر همین نون و تخم مرغ هست خیلی ها همینم ندارن و شب گرسنه می خوابن سر شب قبل اومدنت نمی دونم کی غذای یکی از همسایه ها رو خورده بود یک بلبشویی راه افتاده بود احمد چهار زانو زد و گفت: یه روزی همه این سختی هایی که کنارم کشیدی رو برات جبران می کنم در حالی که تخم مرغ ها را پوست می گرفتم لبخند زدم و گفتم: همین که هستی و سایه ات بالا سرمه بسه برام خودش جبرانه من کنارت سختی نمی کشم وقتی نباشی و ازم دور باشی سختی می کشم بعدم کی گفته خوردن تخم مرغ آب پز سختیه؟ تخم مرغ را برای احمد در بشقاب گذاشتم و گفتم: بعضی وقتا برای آدمایی که تنبلی شون میشه نبودن خیلی چیزا نعمته خندیدم و گفتم: این جوری میشه راحت تنبلی رو توجیه کنی و عذاب وجدان نگیری الان اگه کلی مواد غذایی بود من اصلا حس غذا پختن نداشتم نهایتش به زور یه اشکنه ای برات سر هم می کردم این قدر بی حس و حال بودم و تنبلیم می شد که حتی همین تخم مرغ رو نیمرو نکردم انداختم تو آب خودش بپزه من بخورم فقط بعدم جای این که برای این چیزای کوچیک و الکی عذاب وجدان بگیری و شرمنده بشی خدا رو شکر کن که با آرامش و حال خوش کنار هم نشستیم و داریم شام می خوریم اگه هر شب هفت رنگ پلو می خوردیم ولی یک سره با هم دعوا داشتیم خوب بود؟ یا یکی مون مریض بود خوب بود؟ شکر خدا که سالمیم، دل مون به هم وصله نشستیم کنار هم غذای ساده می خوریم این شکم رو سنگم بریزی توش پر میشه جز حلال بودن چیزی که می خوریم هیچ چیز دیگه اهمیت نداره هر وقت خدایی نکرده نون غیر حلال و شک دار آوردی سر سفره ات اون موقع شرمنده باش احمد آقا احمد سرم را جلو کشید روی سرم را بوسید و گفت: الهی من قربون اون زبونت برم که این قدر قشنگ حرف می زنی و آرومم می کنی من اگه تو رو نداشتم زندگیم هیچ قشنگی ای نداشت. 🇮🇷هدیه روح مطهر شهید عبدالمحمد اکبری صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•