eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
87 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• سریع به نماز ایستادم و بعد از نماز از احمد خواستم علیرضا را در بغلم بگذارد. دستم هنوز کمی درد می کرد احمد که نمازش تمام شد گفتم: فکر کنم وضوم باطل بود به سمتم برگشت و پرسید: چرا باطل باشه؟ به مچ دستم اشاره کردم و گفتم: با هزار ترس و لرز تو تاریکی سریع شستمش هنوز چربه موقع وضو یکم چربیش رو حس کردم ولی گفتم ولش کن الان عذاب وجدان گرفتم خدا کنه علیرضا زود شیرش رو بخوره من بتونم دوباره نمازم رو بخونم احمد از شیشه در به بیرون نگاهی انداخت و گفت: نگران نباش هنوز تا طلوع خیلی مونده کتری را از روی چراغ برداشت و چای دم کرد. دو لیوان چای شیرین درست کرد و سفره را پهن کرد و پرسید: میخوای برات نیمرو درست کنم؟ سر بالا انداختم و گفتم: نه دستت درد نکنه همین نون و چای شیرین هم خوش مزه است هم خوبه بسه احمد با شرمندگی گفت: امشب حتما یکم خرید می کنم _حالا دیر نمیشه هر وقت بدهیت صاف شد بعد _چیز زیادی ازش نمونده تو بچه شیر میدی درست نیست که هر روز و هر شب فقط تخم مرغ و نون چایی بخوری حالا فعلا گوشت نمی تونم بخرم ولی شب یکم پنیر و سیب زمینی و این جور چیزا حتما می گیرم میام _دستت درد نکنه پس هر چی خریدی صابونم بخر برای لباس و کهنه بشورم _چشم می خرم ولی فعلا چیزی نشور تا دستت خوب بشه _کهنه رو که باید هر روز بشورم وگرنه کم میارم. احمد لیوان چایش را سر کشید و گفت: خودم کهنه هاش رو هر روز می شورم تا دستت خوب بشه ظرف و استکانا رو هم بذار شب اومدم می شورم از جا برخاست داخل کاسه کمی آب جوش ریخت و کاسه را روی طاق گذاشت و گفت: اینو میذارم این جا خنک بشه دستت رو بشوری دوباره وضو بگیری کتش را پوشید و به طرف در اتاق رفت که پرسیدم: هنوز که زوده کجا میری؟ _میرم کهنه ها رو بشورم دیگه 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید غلامرضا اکبری صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•