عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وپانزده - اوه!عجب تاثیر گذاره این جناب شروین کیفش را برداشت و سعید ر
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_صد_وشانزده
- تو سعید رو بهتر میشناسی یا من؟ کیش!
- بارها سیگار کشیدنش رو دیدم، تجربه رفتارهای سبک سرانه اش سر کلاس رو دارم. نوع برخورد و حرف زدنش با دخترها به راحتی جلب توجه می کنه، همه کاراش حساب شده است نه شیطنت بچه گانه
- خدایی این یکی رو درست می گی. من نمی دونم این بشر چی تو کلش میگذره. اندازه یه نخود مغز نداره. به خاطر پول هر غلطی می کنه
- دیدن اشتباهات یک نفر با توهین کردن فرق داره. اگر اشتباهی دیدی درس بگیر و تکرارش نکن. تاوقتی با اون باشی یعنی خودت هم همون جوری هستی
شروین خندید:
-من و سعید؟ عمراً
- دونفری که وجه مشترک نداشته باشن رابطشون پایدار نمی مونه
- اما خودت گفتی تفاوت هامون بیشتره
- هنوزم میگم اما اگه همینجور پیش بره هر روز کم تر میشه
شاهرخ این را گفت بعد رخش را حرکت داد و گفت:
- کیش و مات
شروین نگاهی به شطرنج انداخت.
- مات؟ خیلی زرنگی! مخ منو به کار گرفتی که ببازم وگرنه عمراً از تو ببازم
- هروقت می بازی بهونه می آری
- خوبه یه دفعه بردی. اگه راست می گی یه دفعه دیگه بازی کن
- ارزش بازی من بیشتر از این حرف هاست که صرف تو بشه
- پا می شم یه کاری دستت می دم ها
- از لحاظ روانی شناختی این دقیقاً حرکت آدمیه که کم آورده. منطق زور
- من تو رو بزنم، دق دلم خالی بشه به هر اسم و منطقی می خواد باشه
- منو بزنی؟ مطمئنی؟
-نه، با این بدن ماهیچه ای و ورزیده تو نمیشه
شاهرخ به کله اش اشاره کرد و گفت:
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒