eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . . #رمان_ضحی #قسمت_هفتادوسوم اونوقت دادن این اطلاعات از خدا برنمیاد؟ یه فلش
❢💞❢ ❢ 💌❢ . . . دین برنامه زندگیه خدا هم تو لحظه لحظه زندگی ما حضور داره اثر میگذاره دیازپام نیست که هر وقت حالت بد بود بری سراغش ما داریم با خدا زندگی میکنیم!! دینی کارآمده که بتونه یاد خدا رو پیوسته در وجود تو زنده نگه داره نه هفته ای یه بار اونم اگر خواستی برو اگر حال نداشتی هیچی ولش... راستی ژانت هیچ فکر کردی چرا شراب و گوشت خوک در یهودیت و اسلام هر دو حرامه ولی در مسیحیت نه؟! در حالی که مسیحیت بین این دو تاست باید از الگوی تابع رفتاری اینها پیروی کنه ولی اینطور نیست! خود یهود به واسطه پولس، تمام شریعت عیسی رو از بین برد و باز خود یهود با سوء استفاده از همین احکام جدید بهشون گفت کافر و مشرک و نجس! و مسیحی ها رو با یک چالش بزرگ مواجه کرد چون مسیحی ها به مجموعه ی عهد عتیق و جدید با عنوان کتاب مقدس اعتقاد دارن یعنی تورات رو هم قبول دارن و در عهد عتیق گوشت خوک حرامه در عهد جدید حلاله! در عهد عتیق ختنه واجبه، در عهد جدید نه و این دو گانه زجرآور مسیحیت رو آزار میده در مورد دوم هم مسیح رو کرد خدا که دیگه نشه به مسیحی ها گفت پیغمبر شما که شراب نمیخورد شما چرا میخورید؟ اونوقت مسیحی ها راحت میگن اون فرق داشت مثل ما آدم که نبود خدا بود! مسیحیت رو کردن یه دین حداقلی که توش همه چی خوبه اصلا بد وجود نداره کانه اینهمه ظلم و ظالم اصلا به چشمش نمیاد هیچ یک از قوای بدنی انسان رو هم که به رسمیت نمیشناسه نه غضب نه شهوت نه خرد! غضب که مسیح گفته یکی زد تو گوشت اینورم بگیر بذار یکی دیگه بزنه! شهوت هم که مسیح ازدواج نکرده شما هم ازدواج نکنید!! چرا ما میگیم مسیحیت قابلیت جهانی شدن به عنوان دین رو نداره چون مثلا به عنوان مثال همین یه آموزه رو درنظر بگیرید؛ اگر در حالت ایده آل همه مردم کره زمین مسیحی باشن و مومن هم باشن و بهش عمل کنن، نسل بشر منقرض میشه! قوه خرد و دانش هم که هیچی یه گالیله ای پیدا شده میگه زمین گرده میگن تو کافر شدی میخوان آتیشش بزنن این میشه که بعد از اون افراط این تفریط بعد از رنسانس بیرون میزنه که همه ی این فاکتورها در حد بی نهایت بروز پیدا میکنه غضب که در منتهاالیه خودش، جنگ جهانی اول و دوم در شهوت هم که دیگه هیچی یه فرویدی میاد دنیا رو به گند میکشه روابط جنسی آزاد از همه نوعش دیگه کار انسانها به ارتباط با حیوانات و حتی اشیاء کشیده و در علم هم که خردگرایی مطلق، همه چیز رو میتونم خودم با عقل خودم درک کنم یبارکی وحی رو هم منکر میشه طبیعتا دین با این آموزه ها در این جامعه متجدد میشه نماد تهجر و این انقلاب علیه دین هم انقلاب آزادی و آگاهی! اون افراط این تفریط رو به وجود آورد وقتی نفس رو حبس میکنی طبیعتا با فشار بیشتری آزاد میشه درد ماجرا اینجاست که این تعاریف جدید و غیر واقعی، مسیحِ شجاعِ مجاهدی که قهرمانانه با طاغوت زمان خودش درافتاد رو آماج توهین های آزادی خواهان نوین قرارمیده در حالی که حقیقتا مستحقش نیست نیچه رو ببینید چطوری با مسیح حرف میزنه؛ میگه ای مسیح تو مرا سرخورده به بارآوردی! امیال مردانه مرا نادیده گرفتی و سرکوب کردی! یه طعنه ای هم آخرش به باور تثلیث میزنه و مسخره میکنه خدایی رو که روی صلیب اشک میریزه! واقعا هم مسخره است اما حقیقت نداره اینا همش در ادامه همون پروژه تخریب چهره پیامبران در یهوده! ژانت بعد از یکم سکوت گفت: _مسیح باید همینطور باشه که تو میگی منطقی تره اما حتی اگر بپذیریم تمام کتب تحریف شدن به نظرم با وجود همه اینها مسیحیت بازهم بهترین دین برای پرستش خداست چون حداقل مسیحیت آموزه های خطرناک نداره و مروج خشونت نیست! ضمنا امروز دین غالب مردم جهان مسیحیته خب این چه معنایی داره جز مقبولیت؟! _اولا من که قبلا توضیح دادم در دین ما جنگیدن جز با کسی که اعلام جنگ کنه یا ظلمی ازش به خلق برسه روا نیست کجای جنگ های اسلام کشتار و خشونت محسوب میشه! در فضایی که جنگیدن اولین گزینه ست و تو مجبوری برای دفاع از ماهیت این مولود جدید یعنی اسلام و امتت و اینکه هضمتون نکنن از خودت دفاع کنی، کل جنگهای پیامبر در بدترین حالت و با جمع بیشترین تعداد نقل منابع تاریخی، در طول 23 سال 1300 تا کشته ست! تازه با در نظر گرفتن کمترین اقوال میشه 300 تا! ولی اصلا همون 1300 رو هم به 23 تقسیم کنی میشه سالی 57 نفر یعنی آمار مرگ و میر عادی منطقه از این عدد خیلی خیلی بیشتره! اونم تازه چه آدمایی همه حربی! در تمام تاریخ کسی رو نمیتونید پیدا کنید که به اندازه پیامبر ما از حسن خلقش تعریف شده باشه از تغییراتی که ایجاد کرده کاملا قابل درکه اگر در تمام عمرش فقط همین یک سنت زنده به گور کردن دختران رو در یک پهنه منسوخ کرده باشه تمام نهادهای حقوق بشری باید مقابلش تعظیم کنن چه اینکه این فقط گوشه ای از اثراتش بوده . . ❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• احمد از آقاجان تشکر کرد و همراه آقاجان از ما خداحافظی کرد و رفتند. همراه مادر به مهمانخانه برگشتیم و وسایل را جمع کردیم. مادر به مطبخ رفت و من کنار حوض ظرف ها را شستم. به محمد علی که تازه بیدار شده بود سلام کردم و گفتم: چه دیر بیدار شدی. محمد علی به بدنش کش و قوسی داد و لب حوض نشست و گفت: تا اذون صبح بیدار بودم. سبد ظرف ها را برداشتم و پرسیدم: چرا بیدار؟ محمد علی مشتی آب به صورتش زد و گفت: نمی دونم محمد حسن چش بود همش تو خواب ناله می کرد. _نکنه تبی چیزی کرده؟ محمد علی با پشت شلوارش دست هایش را خشک کرد و گفت: نه تب نداشت. بدنش داغ نبود. دیگه دیدم نمیذاره بخوابم نشستم به درس خوندن. بعد نماز صبح دیگه چشمام گرم شد خوابیدم. محمد علی جلو آمد و سبد را از دستم گرفت و پرسید: احمد رفت؟ خجالت زده سر به زیر انداختم و گفتم: آره با آقاجان رفت. محمد علی به سمت مطبخ رفت و من هم پشت سرش رفتم. به مادر سلام کرد و سبد را گوشه مطبخ گذاشت. جلو رفت و مادر را بغل گرفت و گفت: الهی قربونت برم دلم برات یه ذره شده بود. مادر خودش را از بغل محمد علی بیرون کشید و گفت: عه برو اون ور پسر خرس گنده این کارا چیه می کنی؟ محمد علی خندید و گفت: خیلی دلم برات تنگ شده بود. نبودی خیلی بد بود. انگار خونه جون نداشت. مادر لبخندی زد و گفت: بشین برات صبحانه بیارم محمد علی روی زیلو نشست و مادر برایش چای ریخت و سفره پهن کرد. محمد علی لقمه گرفت و با دهان پر گفت: از وقتی نبودی ما یه صبحانه یا شام درست حسابی نخوردیم. این رقیه خانم تنبل که بلد نبود یه صبحانه درست بیاره یا شام خوشمزه بپزه. اصلا این صبحانه امروز طعم و بوش کلی با صبحانه ای که رقیه میاره توفیر داره. این پنیر انگار با آدم حرف میزنه دل آدمو قلقلک میده. مادر خندید و گفت: این حرفا چیه پسر. از دخترم ایراد الکی نگیر. ماشاء الله دخترم کدبانوئه. این صبحانه امروزم همونیه که رقیه میاورد فقط پنیرش رو احمد آقا سوغاتی آوردن برای همین طعمش متفاوته. من و مادر ریز خندیدیم و محمد علی گفت: دست احمد آقا درد نکنه ولی کلی میگم صبحانه امروزو چون شما آوردی مزه اش فرق داره شما مادری با عشق و محبت چای دم کردی و سفره انداختی برای همین این صبحونه یه حال دیگه به آدم میده. این رقیه که همش تو این روزا که شما نبودی گرفته و اخمالو بود. امروز یکم اخماش باز شده. به محمد علی خندیدم و گفتم: حالا برای جا باز کردن تو دل مادر چرا منو خراب می کنی؟ مادر در حالی که برای محمد علی چای شیرین می کرد گفت: دخترم دست تنها بوده با کلی کار روش فشار میومده خسته می شده تو فکر می کردی اخمالویه. وگرنه رقیه هم با علاقه و محبت براتون سفره می انداخته و غذا میاورده. محمد علی لیوان چای شیرین را از مادر گرفت و تشکر کرد و گفت: تنها که نبود زن داداشم بود. اون شبایی که غذا کار زن داداش بود خوب بود. بقیه شبا تعریفی نداشت. مادر خندید و گفت: محمد علی این قدر سر به سر دخترم نذار. دخترم خیلی هم دستپختش خوبه محمد علی به من اشاره کرد و گفت: حالا ببین هر چی من میگم مادر ازت طرفداری می کنه بعد میگن مادرا پسرا رو بیشتر دوست دارن. خندیدم و گفتم: حسودیت نشه مادر جان فرشته است. دلش نمیاد بین بچه هاش فرق بذاره. الان اگر من از تو بد بگم طرفداری تو رو می کنه. محمد علی الهی شکر گفت و از جا برخاست. خم شد و روی سر مادر بوسه ای محکم زد و گفت: بله حق با توئه دور این مادرو باید طلا گرفت. . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•