eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• آقاجان که خسته بود شلوار و جوراب هایش را در آورد و تا اذان صبح خوابید. خانباجی و محمد حسن هم خوابیدند اما انگار خواب به چشم من و مادر حرام شده بود. تا اذان بیدار بودیم و دعا می خواندیم و صلوات می فرستادیم آقاجان با همه خستگی اش نماز صبح را که خواند یک چای خورد و رفت تا دنبال محمد علی و احمد بگردد. خودم دلشوره داشتم و از نگرانی آرام و قرار نداشتم علیرضا هم بی قراری می کرد و آرام نمی گرفت. انگار نگرانی ها و حال بدم روی شیرم اثر گذاشته بود و آن قدری نبود تا او را سیر کند. دیگر به زور شیشه ای شیر سیرش کردیم اما انگار شیر به او نساخت و باعث شد حالش بد بشود و مدام بالا بیاورد و بد تر بی قراری کند. به معنای واقعی مستاصل شده بودم و نمی توانستم آرامش کنم آن قدر خانباجی عرق نعمنا و آبجوش نبات و انواع جوشانده را به خورد من و بچه داد تا دم ظهر کمی آرام شد و خوابش برد. من هم که تمام دیشب را پلک روی هم نگذاشته بودم بعد از نماز ظهر خوابم برد. نمی دانم چه قدر گذشته بود که با صدای پچ پچ آقاجان و مادر بیدار شدم. مادر آهسته با گریه می گفت: یعنی چی هر جا رو گشتین نیستن؟ یعنی چی کسی ازشون خبر نداره؟ آقاجان هم آهسته گفت: هیس خانم آروم باش ... من و حاج علی با محمد امین و محمد آقا هر جا و هر کی به ذهن مون رسید سر زدیم. کسی از همون روز به بعد ازشون خبر نداره _حاجی غیب که نشدن ... _بله غیب نشدن _نکنه بلایی سرشون اومده باشه ... نکنه دستگیر شده باشن ... مادر روسری اش را جلوی دهانش گرفت تا هق هقش بلند نشود و بعد گفت: نکنه تو درگیریا کشته شده باشن برده باشن بی نام و نشون خاک شون کرده باشن ... _عه خانم این چه حرفیه ... خدا نکنه زبونت رو گاز بگیر ... اون شب درگیری بود ولی کشت و کشتار نبود دیدی که ما هم رفتیم سالم برگشتیم اگه کشتار بود که سالم نمی رسیدیم خونه _بله خدا رو شکر سالم برگشتین ولی منو جون به سر کردین تا برگردین _الانم بد به دلت راه نده ما هنوز داریم می گردیم حاج علی بیاد با هم میریم بیمارستان و کلانتری ها رو سر می زنیم شاید اون جا باشن 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید علی خلیلی صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•