eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.4هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
°\💕/° °/ \‌° . . برای دل بستن، باید دلت را به دلش گره بزنی! یکے زیر... یکے رو... مادر بزرگم میگفت: قالے دستباف مرگ ندارد...!💔 . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°\💕/° °/ \‌° . . دوس دارم بهش بگم دلم برات خیـــلی تنـــگ شده💔😭 . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
°\💕/° °/ \‌° . . عاقبت حرف جدایے به میان آوردۍ؟ من که بیمار سرڪوی توام من که افسرده گیسوی توام نکن این کار مڪن ... مزن این حرف مزن... 💔 . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
°\💕/° °/ \‌° . . میلاد پیامبر اکرم(ص) بود که مهریه را معین کردند. همان روز هم با حضور فامیل ها یک مراسم عقد ساده برگزار کردیم🎊 صیغه عقد را که خواندند، رفتیم با هم صحبت کنیم. دیدیم دنبال چیزی می گردد؛🤔 گفت: «اینجا یه مُهر هست؟» پرسیدم«مُهر برای چی؟ مگه نماز نخوندی؟!» گفت: «حالا تو یه مُهر بده.»😊 گفتم: «تا نگی برای چی می خوای، نمی دم.»🙄 می خواست بخواند که خدا در روز میلاد رسول الله به او عطا کرده! ایستادیم و با هم نماز شکر خواندیم.📿 . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
هدایت شده از خادم مجازی
[ 🥀 ‌] عاقبت حرف جدایے به میان آوردۍ💔؟ من ڪہ بیمار سرڪوے توام😞 من ڪہ افسردھ گیسوے توام🍃 نکن این کاࢪ مڪن... مزن این حرف مزن...!🥀 [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
°\💕/° °/ \‌° . . پسر دایـے ام خلبان ارتش بود، من هم دانش سرا درس می خواندم📚 همین کہ عقد کردیم💍 کلـے اصرار کرد که باید مستقل زندگی کنیم؛ اما پدر و مادرم می گفتند: «تو هـم مثل پسر خودمونی، پروانه هـم درس داره؛ زوده حالا بره زیر بار مسئولیت و خانه دارے این جوری، هم شما راحتید هم ما خیالمون راحت تره.»😊 سخـت بود، ولی این قدر اصرار کردند تا بالاخره قبول کرد🙄 بعد هم، اتاق خودم را که طبقه بالای ساختمان بود💒مرتب کردیم و یک سال اول زندگی راتوی همان اتاق سر کردیم💚 . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
°\💕/° °/ \‌° . . چهـل شب با هـم عاشورا خوندیم .😇 گاهـے مےرفتیم بالای پشت بوم می خوندیم . دراز می کشید و سرش رو میذاشت روی پام و من صد تا لعن و صد تا سلام رو میگفتم😊 انگشتامو می بوسید و تشکر مےکرد😍 همه ی حواسـم به منوچهر بود😌 نمیتونستم خودم رو ببینم و خدا رو . همه رو واسطه می کردم که اون بیشتر بمونه😔 اون توے دنیای خودش بود و من توی این دنیا با منوچهر😞 برام مثل روز روشن بود که منوچهر دم از رفتن میزنه ، همین موقع هاست....😭 کناره گیر شده بود و کم حرف😓💔 . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
°\💕/° °/ \‌° . . بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن😊 من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم😞 البته میدونستم یه روز شهید میشن ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!! یکے از اقوام 4شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن و خبر شهادت رو دادن💔 دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم ولے اصلا به فکرم نمیرفت🙄 حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم😢📿 نزدیک ساعت 9 بود پدرشوهرم تماس گرفت با من و گفت میگن روح الله زخمی شده دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده داریم هی بهش میگیم بیا عقب ولے قبول نمیکنه🙁 پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت من بازم باورم نمیشد دیگه برادرم اومد دنبالم بازم تا خونه بهم نگفت دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد💔😭 و خیلے سخت بود اون لحظه.... . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
°\💕/° °/ \‌° . . بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن😊 من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم😞 البته میدونستم یه روز شهید میشن ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!! یکے از اقوام ۴شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن و خبر شهادت رو دادن💔 دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم ولے اصلا به فکرم نمیرفت🙄 حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم😢📿 نزدیک ساعت ۹ بود پدرشوهرم تماس گرفت با من و گفت میگن روح الله زخمی شده دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده داریم هی بهش میگیم بیا عقب ولے قبول نمیکنه🙁 پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت من بازم باورم نمیشد دیگه برادرم اومد دنبالم بازم تا خونه بهم نگفت دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد💔😭 و خیلے سخت بود اون لحظه.... . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
°\💕/° °/ \‌° . . نمے گذاشت اخمم 😠باقے بماند. کارے مےکرد کہ بخندم😅 و آن وقت همہ مشکلاتم تمام می شد.😍💚‌ . . 🔖 عباس بابایی 💌 . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
°\💕/° °/ \‌° . . پسر دایـے ام خلبان ارتش بود، من هم دانش سرا درس می خواندم📚 همین کہ عقد کردیم💍 کلـے اصرار کرد که باید مستقل زندگی کنیم؛ اما پدر و مادرم می گفتند: «تو هـم مثل پسر خودمونی، پروانه هـم درس داره؛ زوده حالا بره زیر بار مسئولیت و خانه دارے این جوری، هم شما راحتید هم ما خیالمون راحت تره.»😊 سخـت بود، ولی این قدر اصرار کردند تا بالاخره قبول کرد🙄 بعد هم، اتاق خودم را که طبقه بالای ساختمان بود💒مرتب کردیم و یک سال اول زندگی راتوی همان اتاق سر کردیم💚 . . °/🕊\° بازآۍ دلبرا کھ دلم بۍقرار توست👇🏻 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal °\💕/°
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• •💓● همســـر شھـید میثمــی ●💓• بعد از نماز صبح، زیارت حضرت زهرا علیهاالسلام خواند، پرسیدم: مگر شهادت حضرت زهراست؟ گفت: نزدیکه! وقتی خواست برود، پسرم حسین (که کوچک بود) گریه کرد. بردش بیرون، چیزی برایش خرید و آرامش کرد، گریه‌ام گرفت، گفتم: تا کی ما باید این وضع را داشته باشیم؟ گفت: تا حالا صبر کرده ای، باز هم صبر کن، درست میشه! حضرت زهرا علیهاالسلام را خیلی دوست داشت، روضه‌اش را هم دوست داشت، روضه او را که می‌خواندند، به سومین زهرا علیهاالسلام که می‌رسید، دیگر نمی‌توانست ادامه دهد. ترکش که خورد و بردنش بیمارستان، زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام و در روز شهادت مادرش به شهادت رسید. 💚🍃 💍 ♥➣ . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•