😜•| #خندیشه |•😜
شــاه رفـت😄
پــدرش رفت😄
پسرش رفت😁
همســراش رفتن😄
خواهرا و برادراش رفتن😉
امــا یه عـده ڪه سبڪ
زنـــدگے#شــاهانه😌💪
دارن هنـــوز هستن
فــراریشون بدیم یا چے😂😁
مـــردم یادتون هست
مــا جـشن تولد گــرفتیم🎂
اونــــم ڪجــا⁉️
ڪــاخ سعـــدآبــاد😌
دیــر نــیست آقای جهانگـیری
ڪه همـــدیگــه رو ملاقات ڪنیم☺️
#ڪپے⛔️
#نــشر_آزاد_فقط_با_لینڪ😄
ڪلیڪ نڪنے شاهانه میشے😁👇
•|😜|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
⏰📕 📕 #تیڪ_تاب ڪتابــــ•|📚|• •|وقتے مهتابــ🌕 گم شد|• نویسندهـ•|✍|• •|حمیـ🖋ــد ح
⏰📕
📕
#تیڪ_تاب
بسماللهالرحمنالرحیم
بچہهاےهمدان؛ بچہهاےصفاوعشقواخلاص؛ مردانبزرگوبےادعا؛
. . . .
📕 @asheghaneh_halal
⏰📕
♥️🕊
🕊
#شهید_زنده
🍁..| فـرمانـ❤️ـده سپاه
محمدرسول الله(ص) تهران|..🍁
🌹..| نام جمهوری اسلامے قبل از همـه ابـرقدرتها مےآید..
🌹..| امام خمینے(ره) با ورود خود نشـانـ☝️ داد شاخصهای ما متفـاوت شده و عزت و افتخار را برای ایران به ارمغـان آورد.
#عاشقانههاےحلالےها☺️✋
#عشقتون_به_انقلابوایرانــ🇮🇷
#مستدام😍
@asheghaneh_halal
🕊
♥️🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📷💣
📋•| #ڪارنامه_سیاه_پهلوی |•📋
زمــان #پهــلوی
وســع خــریدن مایحــتاج زنــدگیشونو
نــداشتن.😳😳😳😳
#گــرانے
#پهلوی
#مــایحتاج👊👊
•|📋|• @asheghaneh_halal
📸💣
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💛✨
✨
#آقامونه
°|✊|° آرمان نظام اسلامے چیست❓
°|😎|° اهداف و آرمانهای نظام اسلامی مطلقا نباید از نظر دور شود👌
#سخن_جانانــــ😍
✨ @asheghaneh_halal
💛✨
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°🎯| #غربالگرے |🎯°
در روز دوم از دهـــه فجــر🇮🇷🇮🇷
اولــین سیلے را بــا موشڪ#هویزه
بــه دشمــن زدیم👋👋👋
بــه اروپــا👋👋آمــریڪا👋👋
غــــرب منتــظــره
سیلــےهای👋✋
بعــدی باش👊🇮🇷🇮🇷
#آمریکا_هیچ_غلطی_نمیکند💪👊
#همه_جا_باید_رنگ_بوی_انقلاب_بگیرد🇮🇷🇮🇷
فــــرنگـ بــدون سانســـــور🙄👇
📡| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_هفتاد_ویک ♡﷽♡ زهرا در حالے که شیشه شیرش را تکان میداد او را از آغوش عبا
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_هفتاد_ودو
♡﷽♡
_خبرا پیش شماست آیه خانم بالاخره آقا داداشتون هم قاطے مرغا شد!
لبخندے رو لبهایم آمد و گفتم: کشت ما رو نسرین!!!
_به نظرت زود نیست؟
_چے؟ چے زود نیست؟
_سنشو میگم.. بیست و سه سال واقعا زوده!
_بنده خدا همینجوریشم در رفته! دوستاے طلبه اش تو این سن بچه هم دارن!
متعجب میگوید: دروغ میگے!!مگه میشه؟
_چرا نشه! مردے که به بلوغ فکرے رسیده و توانایے جمع کردن یه زندگے رو داره چرا باید خونه باباش باشه؟
گویا هنوز باورش نشده میگوید: من واقعا دارم شاخ در میارم بابا دست مریزاد اینا چه زندگے رو آسون میگیرن...
در حالے که ناخونم ور میروم میگویم: آره به خدا! تازه اینقدر هم زندگے با مزه اے دارن!
بے هوا یاد مینا مے افتم و میگویم: اینا رو ولش کن راستے دیروز که نیومدم براے مینا چه تصمیمے گرفتن؟ کے عملش میکنن؟
_آخر همین هفته البته دکتر والا گفت بنا به دلایلے نمیتونه خودش عملش کنه اما قرار یه دکتر کار درست بفرستن براش
آه از نهادم بلند شد...نسرین نگران پرسید چیزے شده؟
_من آخر هفته شیفت شب نیستم و داریم میریم خواستگارے!
ایشی میکند و میگوید:خب توام آیه!
انگار بچه اشه میره ان شاءالله سالم تر از قبل هم میاد بیرون...
گوشے اش را پس میدهم و میگویم: من میرم یه سر بهش بزنم میام.. سرے تکان میدهد و گوشے را میگیرد...
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_هفتاد_ودو ♡﷽♡ _خبرا پیش شماست آیه خانم بالاخره آقا داداشتون هم قاطے مرغ
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_هفتاد_وسه
♡﷽♡
آرام و بے صدا به اتاقش میروم... روے تخت معصومانه مثل همیشه خوابیده بود... مادرش بیدار بود
و نگران به مینا زل زده بود...
نزدیکش میشم و آرام سلام میکنم! با دیدنم چهره اش باز میشود و در آغوشم میگیرد... و ناگهان میبارد ...
باران خوب است!! به شرط آنکه اسیدے نباشد و اینجور دل آدم را نسوزاند!
آرام اشکهایش را پاک میکنم و میگویم:هیس آروم باش نازنین جان...
چه به روز خودت آوردے؟
با هق هق بریده بریده میگوید: چطور آروم باشم آیه؟ پاره تنم داره درد میکشه و من کارے از دستم بر نمیاد!
فکر میکنم مادرها ققنوس ترین آفریده هاے خدایند...به جز....
لبخندے به رویش میزنم و میگویم:نازنین جان... چرا اینقدر نا امیدے؟ امیدت به اون بالایے باشه!!
اون بخواد نشد نداره...
میگوید: من از خود خودش گله دارم...مگه میناے من چه گناهے به در گاهش کرده بود؟ آیه ببینش... نگاهش کن میگویم:صبور باش عزیزکرده خدا... خدا زیر منت من و تو نمیمونه
میگوید:آیه از همون اولش اینجور بود از به دنیا اومدنش تا بزرگ شدنش این بچه زجر کشید و من و باباش کنارش ذره ذره آب شدیم... چرا آیه چرا؟
چرا میپرسید و من چه میگفتم؟ از حکمتے که خبر نداشتم...دستی به موهاے میناے غرق در خواب کشیدم و گفتم:
_نازنین یه چیزو میدونستے؟ خدا خیلے بدش میاد بنده هاش باهم درد و دل کنن! دلیل قانع کننده
اے هم داره! میگه مگه من میشینم به بقیه بنده هام خبر بدم تو چه نابندگے ها که نکردے؟ چه گناها که نکردے؟ تو هم مروت به خرج بده... من اگه یه چے بگیرم عوضش خیلے چیزا بهت میدم!!
واعظ و منبرے نبودم ... دلم میخواست قدرے آرام شود ..سکوت کرده بود و به مینا خیره بود.. ...
دستے به عقیق دور گردنم انداختم سرد بود .... سرد
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃