eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.5هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_نود_ونه ♡﷽♡ پیرمرد خوش مشرب میخندد و میگوید: مگه چند وقت گذشته که یادم
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ خانواده صادقی نمیتوانند جلو تعجبشان را بگیرند و حاج صادق حس میکند این پسر واقعا شخصیت غافلگیر کننده ای دارد خیلی از ابوذر خوشش آمده بود منش و ادب و وقار البته مردانگی تاثیر گذاری داشت این آقا ابوذر... حاج صادق نگاهی به آشپز خانه انداخت و پرسید: میشه بپرسم چرا دختر من؟ ابوذر آدم با حیایی بود با صراحت صحبت کردن در این باره واقعا برایش سخت بود به همین خاطر با کمی مکث گفت: شاید بشه گفت حیای ایشون اولین دلیل بوده... جمع شاکت شده بود و مادر زهرا لبخندی به لب داشت...نورا ابرویی برای شوهرش تکان داد به معنی اینکه مورد مورد خوبی است و عباس همچنان اخم به چهره داشت... محمد رو به حاج صادق گفت حاجی نظرتون چیه که دوتاشون برن باهم صحبتی داشته باشن ؟ حاج صادق موافقتش را اعلام کرد و زهرا را صدا زد.... زهرا با شرم از آشپز خانه خارج شد و این شاید جزو معدود خواستگاری هایی بود که عروس چای تعارف نکرده بود!!! با اجازه پدرش به اتاق زهرا میروند و زهرا خدا خدا میکند که صدای قلبش آنقدری بلند نباشد که ابوذرآن را بشنود.... ابوذر به رسم ادب ایستاد تا اول زهرا داخل شود زهرا بفرماییدی گفت و بعد بی صدا گوشه اتاق ایستاد ...ابوذر داخل شد و به خودش اجازه داد تا اندکی آن هم زیر زیرکی اتاق را دید بزند! تم سفید و آبی آسمانی اتاق و چینش وسایل حاکی از با سلیقگی صاحب آن بود! ابوذر رو به زهرا گفت: اگر اجازه بدید دوتایی روی زمین بشینیم... زهرا موافقت کرد و روی زمین نشستند و زهرا این کلمه در ذهنش بی ربط و با ربط تداعی شد :خاکی ! لحظاتی بینشان سکوت برقرار شد که ابوذر با لحن با مزه ای گفت: خب پیشنهاد میکنم در مورد یه موضوع دیگه سکوت کنیم! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد ♡﷽♡ خانواده صادقی نمیتوانند جلو تعجبشان را بگیرند و حاج صادق حس میکن
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ زهرا لبخندی به لب می آورد و ابوذر اینبار میگوید: دارم فکر میکنم آخرین باری که من و شما باهم حرف زدیم کی بود؟ زهرا آرام میگوید: برای هماهنگی سالن آنفی تاتر بود همون مراسمی که انجمن ما و شما مشترکا برگذار کرده بود _بله دقیقا همونه! ما شاءالله حافظه خوبی دارید زهرا به همان لبخند بسنده میکند و هیچ نمیگوید گویا خود ابوذر باید مدیریت این مکالمه را به دست میگرفت! به نظرش رسید این دختر چقدر محجوب است این بار محکم تر گفت:خب خانم صادقی من اینجا هستم تا از شما بخوام بقیه عمرتون رو کنار من بگذرونید و همسر من باشید و خب این شاید مهم ترین تصمیم زندگی ما باشه! شما سوالی از من ندارید؟ زهرا به سختی آب دهنش را قورت داد واقعیتش این بود که یک دنیا سوال در ذهنش بود اما کلمات را گم کرده بود و توان چینششان را کنار هم نداشت! این سعی برای خونسرد بودن به کل انرژی و تمرکزش را گرفته بود _خب راستش سوال که زیاد هست! اولیش همون سوالی که بابا پرسیدن ..من پیشنهاد میکنم شما حرف بزنید و من در خلال همین صحبت ها ازتون سوال میپرسم! ابوذر با لبخندی شروع به حرف زدن کرد! از سیر تا پیاز را گفت از خودش شخصیتش عیب ها و نقص ها و نقات مثبتی که بقیه میگفتند از ایدئولوژِی هایی که برای زهرا خیلی جالب بود! با همین اعتقادات که ابوذر میگفت بزرگ شده بود اما به نابی فکر ابوذر نبود! و زهرا فکر میکرد ۲۳ سال سن زود نیست برای اینقدر بزرگ بودن! و چه راه دور و درازی بود رسیدن به ایده آل های این مرد ...گفته بود هم پا میخواهد ...همپای این مرد بودن آن هم با این قدمهای بلند سخت بود! نبود؟ ولی می ارزید! لذت اینکه کنار ابوذر عاشقی کنی می ارزید به تمام این سختی ها! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🇮🇷•| #آقامونه |•🇮🇷 آقاجــانم در دیدار آخرتون فرمـودید: امـسال بنده معتقدم 22 بهمــن به مراتب پرشڪوهتـر از سالهای قبل خـواهد بود.🇮🇷🇮🇷 آقاجان برف بود، بارون بود، امــا ملت ایران به عشق شما آمدند تا ثابت ڪننـد💪 مــا اهل ڪوفه نیستیم،،علے تنها بماند. #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے #نگاره(295)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🇮🇷•° @Asheghaneh_Halal
..|🌤 #صبحونه به خیالے ڪه قرار استـ|🍃 بیاید دمِـ|😌صبح شده از فڪـرِ ڪسـ|✋ـے چشم بہ همـ|👀نگذارے؟! #صبحتون‌بخــیر😍👌 @ASHEGHANEH_HALAL ..|🌤
°|🌹🍃🌹|° #همسفرانه 💟اینڪہ میگویم دمادم مذهبے ها عاشق ترند بادلیل میگویم ڪہ آنها واقعاً عاشق ترند.💓 هرڪہ الگویش ❀مولاعلے و فاطمہ است❀ بریقین هم میتوان گفت؛ ڪہ آنها عاشق ترند..😍 #علے_باش_فاطمہ_ات_میشوم 😍💚 [💗] @asheghaneh_halal
🍃🌂 #مجردانه بجاے اینڪه بشینے غصه بخورے ڪه چرا ازدواجت دیر شده، به این فڪر ڪن ڪه ازدواجت پایدار و آگاهانه باشه... صرفا براے اینڪه میخواے مجرد نمونے،حاضرے با ڪسے ازدواج ڪنے ڪه مناسبت نیست؟؟! #آخــــــه‌چرا😐 پ.ن: لا پ.ن😐 @asheghaneh_halal 🍃🌂
°•| 🍹 |•° یڪے از بهترین زمان‌هایے ڪه مےتونید به همسرتـ💚ـون ابراز محبت ڪنید و جمله معروف و مورد علاقه همسرتان (مثلا: "دوستـ😌ـت دارم") را بگویید زمانے است ڪه صبح از خوابــ🌤بیدار شده‌اید یا مےخواهید به محل ڪار خود بروید... این ڪار هم باعث مےشود خودتان به لحاظ روانے به حـ☺️ـد مطلوبے برسید و هم به همسرتان انرژے مثبـ➕ــتے داده‌اید.. 👌 لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇 °•|🍊|•° @asheghaneh_halal
..|🍃 شخصے به (ره) گفت: یڪ ریاضتے📿 براے پیشرفتـ به من بفرمایید😇 علامه فرمودند: بهترین ریاضتـ👌🏻 باخانواده استـ... @ASHEGHANEH_HALAL ..|🍃
🌷🍃 🍃 🕊 {📞}از محمد به تمام خواهرانے ڪه عاشق شهادت هستند.. {😍}اگرمےخواهیدشھید بشوید {💍}همسر خوب براے ‌شوهرتان و {👦}مادرے خوب براے فرزندانتان باشید {✋}آن وقت شھید مےشوید 🌷 ❤️ •| @asheghaneh_halal |• 🍃 🌷🍃
#ریحانه حجــــابــ🌸🍃 ظاهر عاشقانه ی دخترکیست...😌 که دلش❤️ برای خدایش با همه وجود میتپد 💓 #چادری‌ها_فرشته‌اند😉😍 🌸🍃🌸🍃🌸 @asheghaneh_halal 🌸🍃🌸🍃🌸
🎈|• •|🎈 ⚠️به خاطر خوش آمدن دیگران، فرزندتان را برخلاف میلش به آغوش دیگران نفرستید!!🚫 ⬅️احساس عجز و خشمی که کودک احساس می کند تاثیرات جدی و گاهی ماندگار بر او خواهد گذاشت. بزرگترین دلیل کتک زدن، گاز گرفتن، مو کشیدن کودکان نوپا این است که این راه تنها راهیست که می توانند به بزرگسالان نشان دهند که از رفتار آنها خشمگین و عصبانی هستند. اثر منفی دیگر آن شدن، سلام ندادن، ترس از بزرگسالان، عدم تمایل به رفتن به مهمانی یا سلام نکردن به بزرگسالان است زیرا کودک خود را به آنها از دست داده است . ☺️👇 👶🏻•| @asheghaneh_halal
🎈|• •|🎈 ⚠️به خاطر خوش آمدن دیگران، فرزندتان را برخلاف میلش به آغوش دیگران نفرستید!!🚫 ⬅️احساس عجز و خشمی که کودک احساس می کند تاثیرات جدی و گاهی ماندگار بر او خواهد گذاشت. بزرگترین دلیل کتک زدن، گاز گرفتن، مو کشیدن کودکان نوپا این است که این راه تنها راهیست که می توانند به بزرگسالان نشان دهند که از رفتار آنها خشمگین و عصبانی هستند. اثر منفی دیگر آن شدن، سلام ندادن، ترس از بزرگسالان، عدم تمایل به رفتن به مهمانی یا سلام نکردن به بزرگسالان است زیرا کودک خود را به آنها از دست داده است . ☺️👇 👶🏻•| @asheghaneh_halal
🌷🍃🌷 🍃🕊 🌷 #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بھ نیت: "طلبه شھیـد علےخلیلے" جمع صلوات گذشتھ 🌷 ۱۱۸۰ 🌷 ارسال صلوات ها👇 🍃🌸 @khadem_eshgh ھـر روز مھمان یڪ شھیـد👇 |🕊| @asheghaneh_halal 🌷 🍃🕊 🌷🍃🌷
14-HajHoseinYekta(www.rasekhoon.net)_07.mp3
2.56M
🕊🌹 🌹 😍|•° °•|📜 ماجراے دختر لهستانے در جــاده چالوس تا... °•|☺️ چہ جاهایے که شهدا دست‌گیرے‌‌‌ ڪردن، °•|😇 یارڪِشے ڪردن... 🎵|•° 💯|•° 🌹 @asheghaneh_halal 🕊🌹
😜•| |•😜 وای خــدای من تو خـوده خوده جــوڪے😂😂😂 اصلا جوڪا رو از روی تو مےسازن😱 تو چــرا اصلا اون ساعت بیدار بودی ڪوچولو😱 نڪنه از تــرس خوابت نبرده😁 آخ آدم به تو چــے بگــه تو ڪلا شتـــر و هم رد دادی😄 از ارتفاعات جــولان موشڪ فرستادن برات از تــرست به غلط ڪردن افتادی😂 امتحــانش ضــرر نــداره اینجوری مــا هم موشڪ جــدیدمــون و رونمایے جــدی تــر مےڪنیم☺️😁 اگــه موشڪ لازمے ما مشڪلی نداریم میفرستیم برات اونم نه یه دونه جــوری میفرستیم ڪه ڪلا محــو بشے داداچ بــه ڪوری چشم تو جشن 400 سالگیمونم مےگیریم👊👊 بشیــن سرجات ڪمتر هذیون بگـوووو😂😂😂 😁 ☺️ ڪلیک نڪے دچار هذیون میشے👇😄 •|😜|• @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🕊🍃 🍃 #چفیه | #خادمانه •• تشیع پیڪر پاڪ شهیدعلےخلیلے... روز سوم عید... سال 1393... #شهید_امربه‌معر
🌷🍃 🍃 | علےجان؟! بیا وکمے دل دنیاپسندم را نهےڪنــ😔❤️ آرے نهے.. دوست داشتنت را منکر نمیشوم.. اما ••منڪری میشوم تا نهےشده ی رفتار و حرف تو باشم..🙂✋🏻 آخـر تو به این رُکن دیـن معروف بودی... معروف به 🌸|امر به معروف و نهے از منکر|🌸 راستے! یادم رفت بگویم.. تو امر به عاشقےڪردن های دل را هم خوب بلد بودی...!!☺️🍃 نابلد من بودم ڪه جَوِ دنیا زمین گیرم کرده.. 💛|..به‌هوای‌همان خُلق‌وذات..|💛 بـےتوجــه نبودنـت دستم‌رامیگیری؟ بغضے راه گلویم رابسته و نمیگذارد لب را زمزمه گر عاشقانه هایت کنم و تو بازهم با لبخندِ معطوفِ سیمایت،حول حالناے دلم میشوی...💔 |این قمه چه داشت که بعد از سـه سال عذاب،آسمانےات کرد..| .. ✏️]• @asheghaneh_halal 🍃 🌷🍃
🌸🍃•) هوایتــــــ مےزنــــــــد... بر سر(•💭•) دلمـــــــــ دیــــــوانــــــــہ... مےگردد(•💞•‌) چہ‌عطرےدرهوایتـ... ‌هست(•✨•) نـــــمــــــیــــدانـــــــــمــــــــ... نمیدانم(•⁉️•) 🌸🍃•) @asheghaneh_halal
🌼|... #خادمانه | #فجرانه حضور پرشور فرزندانِ شهداے مدافع حرمـ در راهپیمایے دیروز... ما ازنسل حیدریم...☺️✋ #چهل_سالگےمــون😍🍃 ــچهݪ سالگےــمون مبارڪ☺️👇 @asheghaneh_halal 🌼|...
🕗🍃 🍃 #قرار_عاشقی امام رضـ💛ـا(علیه السلام) : •←یارےرساندن بہ ناتوانـ👴 از بهترین صدقاتــ💶 است. ‌ #السلام_علیڪ_یاعلےبن_موسےالرضا #یارےبرسان_مومن😌 🍃 @asheghaneh_halal 🕗🍃
😎🕶 🕶 #آقامونه ✊|•° منظور ما ، از مرگ بر آمریڪا ، 😏|•° مرگ بر ترامپ، پمپئو و بولتون 😉|•° است، ما با ملت آمریڪا کارے ❌|•° نداریم. #سخن_جانانــــ❤️ 🕶 @asheghaneh_halal 😎🕶
..|💗 #همسفرانه عشْق یَعنے)•😌 نَفست بندِ یڪے باشد وبس)•✋ نگهت)•👀 جز بہ یڪے مـٰات بہ هَرجا نشـود)•🍃 )• #اول‌وآخرفقط‌تــو😍 @ASHEGHANEH_HALAL ..|💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°🎯| |🎯° اینجــا در قلــب اروپـا☝️ ☝️ وای خــدا من با کپسول غذا درست مےڪننـد😱😱 بــدتــر از ایــنم مگــه هست😱 بچـه هاشون از سطل غذا مےخورنــد😱😱😱 فــــرنگـ بــدون سانســـــور🙄👇 📡| @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_یک ♡﷽♡ زهرا لبخندی به لب می آورد و ابوذر اینبار میگوید: دارم فکر م
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ معنویات و مادیات .... چقدر زیبا از آن تعریف میکرد و چقدر تعادل میان این دو را زیبا ایجاد کرده بود! و خب زهرا مضاف بر تمام علاقه ای که به این مرد داشت باید عاقلانه جلو میرفت... چقدر ممنون صداقت مرد روبه رویش بود که آب پاکی را ریخته بود روی دستش! حالا زهرا بود و انتخابش! اینکه کنار بیاید زندگی کنار این مرد سختی های خاص خودش را دارد! _____________________ آیه نگاهی به ساعت انداخت و کلافه تکه ای از موزهای حلقه شده را در دهان سامره گذاشت.عقیله و پریناز با صدیقه خانم مادر زهرا گرم گفتگو بودند و بابامحمد و حاج صادق هم از هر دری سخن میگفتند! حرصش در آمده بود که در آن جمع هرکسی مشغول کاری بودند و او بی کار ثانیه میشمرد! امیرعلی در آغوش نورا بی تابی میکرد و عباس با نگرانی به پسرکش نگاه میکرد...بلند شد و به نورا گفت: بده به من اگه اذیتت میکنه نورا کالفه از جایش بلند میشود و به سمت آشپزخانه میرود و در همان حین میگوید: نمیخوادتو بشین الان آروم میشه... سیاوش همسر نورا با اشاره سر میپرسد که چه شده و نورا آرام میگوید:هیچی ... آیه که رفتار آنها را زیر نظر داشت طاقت نیاورد و از جایش بلند شد و باببخشیدی به آشپز خانه رفت.... میدانست نورا کلافه شده و نمیتواند خوب بچه را آرام کند! حدسش درست بود نورا بی حوصله کودک با مزه را تکان میداد و مدام میگفت: خسته نشدی غر غرو؟؟ آبرو برامون نذاشتی کولی باشی.. آیه از این لحن به خنده می افتد و میگوید: کمکی از دست من بر میاد؟ نورا سمت صدا بر میگردد و با دیدن آیه لبخند خسته ای میزند و میگوید:ممنونم عزیزم ...نه این آقا پسر عادتشه از بس که لوسه داره دندون در میاره اینجوری میکنه آیه نزدیک تر شد و گفت: الهی بمیرم خیلی درد میکشه ... حتما تبم داره بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ _یکم ... آغوشش را باز کرد و گفت: میشه بغلش کنم؟ نورا با لبخند خسته ای امیرعلی را در آغوش آیه رها کرد و صدای جیغ امیر علی با این جابه جایی بلند تر شد.. آیه قدری پشتش را نوازش کرد و در همان حین کودکانه با او حرف میزد ... گویا تاثیر داشت که کودک آرام شد و بعد به نورا گفت: شربت دفین هیدارمین دارید؟ نورا کمی متعجب گفت: آره داریم چطور _یه قاشق بیار بده بچه بخوره باعث میشه بخوابه و آروم بشه نورا من منی کرد که آیه با خنده گفت: نترس از رو شکم دارو تجویز نکردم...خدا قبول کنه پرستار بخش اطفالم یه چیزی حالیمونه.. نورا میخندد و خوشحال در یخچال را باز میکند و میگوید: واقعا؟ چه خوب ...خدا خیرت بده از غروب تا حالا یه نفس داره گریه میکنه! _بچه ها همینجورین حق هم داره گل پسر ... دندون در آوردن واقعا درد داره. صدای مردانه عباس توجه هر دو را به او جلب میکند: نورا جان مشکلی هست؟ آیه سری تکان میدهد و عباس هم همانطور جوابش را میدهد و بعد نورا درحالی که شربت را در سرنگی میریزد میگوید: نه داداش تو که میشناسی شازده پسرتو... مثل دخترا نازش زیاده!آیه جون یه چیزی تجویز کرده امشبه رو آروم میگیره عباس اخمی کرد و گفت: سرخود چیزی ندی به بچه ... نورا خندید و گفت: سرخود که نیست آیه خودش پرستاره عباس ابرویی بالا انداخت و به آیه نگاهی کرد اما آیه خیره به امیرعلی هنوز متعجب بود از چیزی که شنیده بود این دوست داشتنی کوچک پسر این مرد خشن بود؟ عباس با گفتن: مشکلی بود خبرم کن از آشپز خانه بیرون رفت و آیه بی مقدمه پرسید: مگه پسر شما نیست؟ نورا میخندد و میگوید: نه بابا من تازه یک ساله ازدواج کردم! امیرعلی خان برادر زاده کولیه منه! بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_صد_و_سه ♡﷽♡ _یکم ... آغوشش را باز کرد و گفت: میشه بغلش کنم؟ نورا با لبخ
🎀🍃 🍃 ♥️ ♡﷽♡ آیه متعجب تر از قبل میپرسد: پس مادرش کجاست؟ نورا تلخندی زد و گفت: فوت کرده سر به دنیا آوردن امیرعلی ... آیه نا خودآگاه آخی میگوید و خیره به چشم های معصوم کوچک امیر علی میگوید: ای جانم... این کوچولو الان بیشتر از همه به مادرش و بوی آرامش بخش اون نیاز داره نورا نفسش را بیرون میدهد و میگوید: چی بگم منم تو حکمت خدا موندم! شربت گویا روی کوچک در آغوش آیه تاثیر گذاشته بود که آرام شده بود و به خواب فرو رفته بود.... نورا آرام او را از آغوش آیه جدا میکند و میگوید: خدا خیرت بده آیه جان هم خودش اذیت میشد هم ما! آیه لبخندی زد و خواست چیزی بگوید که در اتاق زهرا باز شد و اول زهرا بعد ابوذر بیرون آمدند! آیه خیره به لبخند ابوذر لبخندی زد و زیر لب الهی شکری گفت...او جنس لبخند های برادرش را خوب میشناخت... میدانست بعد از امشب هرچه هست تشریفات و است خوشحال بود به همین زودی دختری مثل زهرا میشد عروس زنی مثل پریناز! در و تخته جور که میگویند همین است! آیات فصل هفتم _مهندس و کارگر آلمانی چه میداند هیات امام حسین و بیمه ی ابولفضل و بیمه ی جون و دست با وضو یعنی چه؟ ماشین ها را صفرمیفرستم پیش درویش مکانیک تا پیچششان را باز کند و دوباره با وضو ببندد با نفس حقش سفت کند پیچها را از سر... ازکارخانه آلمانی اش بپرسی هیچ خاصیتی ندارد اما وسط جاده و بیابان بچه های گاراژ قیدار خاصیتش را بخواهند یا نخواهند میفهمند اتول هم باید موتورش (صدای هو علی مدد) بدهد و چرخش به عشق بچرخد، گرفتی؟ بہ قلم🖊 " ۲ "✨ ☺️ هرشب از ڪانال😌👇 🍃 @asheghaneh_halal 🎀🍃
🌙•| #آقامونه |•🌙 🌹..| با خامنـہ اے دلمـ❤️ چقدر آرام است 🌙..| با حضرت ماہ امتم هـمگام است 🌹..| راهـے نماندہ تا ظهـور مهـدی(عج) 🌙..| با رهـبر ما خصم جهـان ناڪام است✌️ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے #نگاره(296)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌺•° @Asheghaneh_Halal
🍃🌺🍃 🍃•| |•🍃 ســلام بـر ڪاربران همیشه در صحنــه😍😍 شــــب ســرد برفے❄️ و بارونیتون💦 بخــیر😎 👇👇 برای انجــام تــبادلات ↪️↩️ ڪانال به آدمــین نیازمنــدیم💪💪 لطفا در صورت تمــایل یــه تُڪ پــا تــشریف بیارید اینجـــا👇👇👇👇 @yazahra_ebrahim منتــظرتونیــم😎😎 ببینـیــم چےڪـار مےڪنیدها☝️ •|🍃|• @asheghaneh_halal 🍃🌺🍃