🌙🍃
🍃
این عبد بودن تو دو جا مشهوده:
یڪے تو مڪه
اونجا آدم خیلے عبد میشه
هے میپرسه چیڪار ڪنم
چڪار مستحبے اے انجام بدم؟
دنبال دستور میگرده چراا؟
چون پاڪ شده دوست داره بندگے ڪنه
اعمال حج خیلے سنگینه اما وقتے میخواد
برگرده گریه میڪنه...
چرا؟؟؟؟
چون بندگے ڪرده
یڪے هم تو جبهه...
🍃
🌙🍃
🌙🍃
🍃
حالا یه سوال دیگه
دین موجب ڪج فهمے میشه؟
چرا نسبت به دین بیش از هر مقوله اے تمسخر انجام میشه؟
چرا در مقابل دین مقاوت انجام میشه؟
با یڪ جواب باید پاسخ این سوالارو داد
دین عمیقه یعنے به غیر از الان آینده انسان رو هم میبینه
دین پنهان و ظاهر رو با هم میبینه
چون دستورات دین پیچیده هستند مسخره بنظر میان و ممڪنه غیر عاقلانه تلقے ڪنند...
🍃
🌙🍃
🌙🍃
🍃
یه جواب هم اینه ڪه باید گفت انسان باید دین رو بفهمه تا بعد متقاعد بشه چون دین ساده نیست
چون دین عمیق هست لذا تنها میمونه چون ممکنه برخے اون رو نفهمن
دین نیاز هاے عمیق رو پاسخ میده و اگر تو نیاز هاے عمیق خودت رو نشناسے در برابر دین برمیاے
و گاها دین مقابل نیاز هاے سطحے تو مےایسته تا جوابگو نیاز هاے عمیق تو باشه به همین دلیل تو با دین در مےافتے
🍃
🌙🍃
🌙🍃
🍃
بعنوان مثال روزه مقابل یڪ نیاز سطحے تو رو میگیره
اما اگر به فواید روزه نگاه ڪنیم میبینیم روزه یڪے از نیاز هاے عمیق ماست
این به معناے سخت بودن تلخ بودن خرافه بودن دین نیست فقط دین عمیقه
اگر حرف عمیق رو بفهمے ساده میشه
یعنے باید انسان متقاعد بشه گناه،گناهه
این درڪ عمیق از دین اسمش هست #فقه...
🍃
🌙🍃
🌙🍃
🍃
به نقل از امام صادق علیه السلام:
ڪسے به حقیقت ایمان نمیرسه مگه سه ویژگے داشته باشه...
1⃣فهم عمیق از دین
یعنے من متقاعد بشم گناه نڪنم
2⃣خوب بتونے تدبیر ڪنے تا زندگے خوب داشته باشے
3⃣صبر در سختے ها
برخے چون سطحے نگرند به خودشون اجازه میدن دستورات دین رو تمسخر ڪنند...
🍃
🌙🍃
🌙🍃
🍃
هیچ وقت به ما انگیزه دیندارے رو یاد ندادند
فقط فروع و اصول یاد دادند
واسه همین انگیره ما ڪمه
براے دینداریمون باید یه مسیرهایے رو طے ڪنیم
منظور از دیندارے محور دینداریه ڪه میشه گناه نڪردن و طاعت خدارو به جا آوردن
قدم اول براے دیندارے اینه ڪه اهل برنامه ریزے باشیم به خاطر این ڪه زندگے ما همینطورے الڪے دیندارگونه نمیشه
🍃
🌙🍃
🌙🍃
🍃
میگن از ۷ سالگے بچه رو ادب ڪن
مودب بارش بیار
یعنے رفتار با برنامه
وقتے برنامه نباشه این بچه چطورے با تقوا بار بیاد؟
هزارتا ڪار میڪنه اما تا بهش میگیم نماز بخون انگار میخواد ڪامیون جا به جا ڪنه
بعضیا میپرسن بچم نماز نمیخونه چیڪار کنم نماز بخونه؟
شما به بچه ات عنصر حیاتیه ادب رو یاد دادی؟
ڪه حالا دنبال نمازشے؟
ادب این نیست ڪه فحش ندیم
اینه ڪه آداب و اصول رو بدونه
بدونه ڪه خدا نعمت داده باید تشڪر ڪنه...
🍃
🌙🍃
🌙🍃
🍃
ما متدین ها بعضے وقتها دینداریمون مشڪل داره
ولے یهوو میبینے اون لات و خلافڪار دینداریش قشنگتره
اینا برمیگرده به رعایت اصول و آداب
یارو میره گناه میڪنه اما مثلا میاد هیئت سرشو میندازه پایین میگه اینجا حرمت داره
ولے اون آدم متدین انگار براش عادیه گاهے رعایت نمیڪنه
🍃
🌙🍃
🌙🍃
🍃
حالا ڪے میگه با هوس و بدون نظم بیشتر میشه لذت برد؟
لذت میبریم اما ڪم
در عوض ڪلے اندوه میاد سراغمون
چون سرسرے یه خوشے اے ڪردیم
تو ماه رمضون ماهروقت گشنمون شد غذا نمیخوریم
چون نظم داریم
واسه همینه همه چے لذت بخشه
حتے اون سحرے بیدار شدنه
حتے اون هییت رفتنا و مناجات تو دل شب...
🍃
🌙🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_چهل_وهشت می گفت باباش قلیونیه. اونم عادت کرده. همین که امروز دیدش شروین
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_چهل_ونه
شروین که گویی چندشش شده بود گفت:
-همین حماقت هاشون حال آدم رو به هم می زنه. عاشق اینن که یکی از زیبایی شون تعریف کنه. سطح فکرشون اندازه بچه است
-تند نرو چپ می کنی. یادت رفته خودت چه کار می کردی؟
- خب چون می شناسمشون می گم
پیش خدمت سینی را روی میز گذاشت.
-امر دیگه ای ندارید؟
سعید سینی و محتویاتش را ورنداز کرد و گفت:
-نه داداش. قربانت. فقط قلیون بعدش یادت نره
-جیب مفت گیر آوردی راحتی دیگه؟
-حالا یه بار شام می دی. کوفتمون نکن دیگه
-فکر کنم تو رفاقتت با من هم به خاطر پولم باشه
سعید اولین لقمه آبگوشتش را در دهانش چپاند و با همان دهان پر گفت:
-قرار نشد از حرفهام سواستفاده کنی ها. البته قبول دارم تو یه رفیقی مثل همون مهدوی می خوای که هی از انسانیت و تحویل گرفتن و ... بگه. رفیق خوبی می شه برات. به پای هم پیرشین ایشالله
شروین خندید و مشغول شد ...
دیر وقت بود که رسید خانه. وقتی از ماشین پیاده شد. پدرش هم وارد گاراژ شد. از ماشین پیاده شد سیوچ را دست ناصر داد وگفت:
- صبح ماشین تمیز باشه
- چشم آقا
کتابهایش را از ماشین برداشت. پدرش نزدیک آمد و گفت:
-الان اومدی؟
- اوهوم
-کتاب خریدی؟
- قرضیه
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒
عاشقانه های حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_چهل_ونه شروین که گویی چندشش شده بود گفت: -همین حماقت هاشون حال آدم رو به
🍃🍒
#عشقینه
#هــاد💚
#قسمت_پنجاه
-راستی ترم چند بودی؟
شروین گفت:
-ترم 5
و نفسی از سر درد کشید.
-بوی دود می دی، قلیون؟
خودش را جمع و جور کرد:
-آره
زیر چشمی پدرش را پائید.
- چیز خوبی نیست. دردسر می شه
- سعید گفت بعد از دیزی می چسبه
این را گفت و منتظر عکس العمل پدرش شد.
-چه دوست باحالی. راست می گه. گاهی می چسبه. منم بدم نمیاد
با خوشحالی گفت:
-می تونم ببرمت، یه جای خوب پیدا کردم
پدرش دستی تکان داد، در اتاقش را باز کرد و گفت:
-باشه برای بعد. شاید آخر هفته. فعلاً خیلی سرم شلوغه
وارد اتاق شد. در را بست و شروین پشت در ماند. نگاهی به کتابها انداخت، شانه ای بالا انداخت و رفت توی اتاق خودش. کتابها را روی میز گذاشت و پرید روی تخت. سرش را به طرف میز چرخاند و همانطور که به کتابها خیره شده بود حرفهای سعید در ذهنش تکرار شد:
-تو رفیقی مثل همون مهدوی می خوای ... از انسانیت و تحویل گرفته بگه... رفیق خوبی می شه برات...
بہ قلــم🖊:
ز.جامعے(میم.مشــڪات)
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبع
#شرعاحــــراماست☺️
•• @asheghaneh_halal ••
🍃🍒