eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 😜 ] صـــادق زیبا ڪلام در اظهارات اخیرش فـــــ😁ــرموده است:) اگه آمریڪا به ایـــــــران حمله ڪند دست از نظریه پــردازی برداشته و اسلحـه دست خواهم گرفت😉 یه قول معروف هست ڪه میگه:) شمـــا جیب ما رو نزن ڪمڪ ڪردنت پیشڪش😂😂 😌 نابترین طنزهای سیاسے👇 °~😜°~ @asheghaneh_halal
🌷🍃 🍃 #چفیه عڪس بچـــه‌شـو هرجا ڪه مےرفت با خودش مےبـرد! #مادرشھیــــد💔 یه عمره ڪه داره شھیـــــد میشه... #شهدا‌را‌یاد‌ڪنیم‌باذڪرصلوات •🕊• @Asheghaneh_halal •🕊• 🍃 🌷🍃
🍃🎆 #بکانه قالب تفکر خود را پیدا کنید؛ قبل از اینکه،☝️🌱]• قالبی از پیش ساخته، به شما تحمیل شود!!👊❌]• خوشگل ــسازے😌👇 @ASHEGHANEH_HALAL 🍃🎆
[• #شهید_زنده •] بچہ‌ها اصرار بر امر حق داشتہ‌باشید. یہ چیزے رو فهمیدید خوبہ، ولش نڪنید؛ سختہ‌اولش، ولے بعدش مَلَکه میشہ. میبینے این گناه سختہ،ولے ترڪش ڪن؛ یہ ذره تحمل ڪن، بعد سهل میشہ. #ترڪ‌گنـاه #حاج‌حسین‌یڪتا ـشھید اند،امـا زندھ😌👇 [•🕊•] @asheghaneh_halal
[• #قرار_عاشقی⏰ •] تمامـ زندگے را از تــو دارم.•😎 مقام بندگے را از تــو دارم😍•. آقاجآن جان خادم ڪوے تـو هستم.•☺️ من این بالندگے را از تــو دارم😇•. #خادمےتـو‌افتخار‌من‌است. #السلام‌علیڪ‌یاعلےبن‌موسےالرضا هر شب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
--- 🌾🍃 --- #آقامونه تاآن زمانیکہ شوروعشق شهادت❤️•• در دل جوانهاے ما زنده است؛ دشمنان ماهیچ غلطے نخواهند کرد😏•• و هدف اصلے مافتح قدس مقدس است😎↻ #سخن_جانان💚 --- 🌾🍃 ---
(👒 ••) #همسفرانه 😌 °••[تُ بهانه ے منے! ❌°•• [به دستِ هــیچکس 😬°•• [نمیـدهَمَـت...! #مااعطیڪ‌لاحــد💚 @asheghaneh_halal (👒 ••)
°🐝| #نےنے_شو |🐝° 😀] تِسی اوندا نیست؟؟ یتی بیاد تُمَت تُنه. عه دونه سَنج تو تَفشم دفته. 🙂] پاشم بدَم بیبینم اوندا سِه خَبَل شده تِ منو ایندا تهنا جُذاشتن دفتن؟؟ 😅] خبری نشده فقط شما اومدی همه حواس‌شون پرت شده.😍 استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
🍃🍒 💚 - اگه بیای داخل راحت تر میشه حل کرد روی مبل جلوی میزکار شاهرخ نشست. راحت نبود. دوباره مشغول ور رفتن با کاغذهایش شد. شاهرخ با لبخندی فکورانه گفت: - خب؟ و دست دراز کرد تا برگ ها را بگیرد. شروین بدون اینکه نگاهش کند برگه ها را دستش داد: - این چند تا سوال حل نشد شاهرخ نگاهی به برگه ها کرد. - عجیبه! اینا که از مسئله های قبلی راحت تره بعد کنار شروین نشست، برگه را روی میز کوچک جلوی مبل گذاشت، خودکارش را درآورد و مشغول توضیح دادن شد. شروین به جای برگه ها به شاهرخ خیره شده بود. - این یکی شبیه مسئله چهار فصل دومه. اول باید انتگرال بگیری، درسته؟ شروین توی عالم خودش بود. شاهرخ که جوابی نشیند سرش را بلند کرد و شروین را دید که به او خیره شده. در خودکارش را بست و صدایش زد. - شروین؟ شروین که تازه به خودش آمده بود سرش را به طرف میز چرخاند. - حالت خوبه؟ شروین بدون آنکه نگاهش کند آرام گفت: -بابت رفتار اون شب معذرت می خوام شاهرخ لبخندی زد و شروین ادامه داد: - رفتار من درست نبود. تو به خاطر من اون کارو کردی اما من ... نباید عصبانی می شدم - اگر ضربه ای که خوردم باعث همین یه تصمیم بشه ارزشش رو داشته شروین سرش را به طرف شاهرخ چرخاند و شاهرخ ادامه داد: -ولی یادت باشه همیشه فرصت معذرت خواهی و جبران پیدا نمی کنیم. زود قضاوت نکن بعد سر خودکارش را باز کرد تا مسئله ها را حل کند. شروع به توضیح دادن کرد. بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
🍃🍒 💚 - اینجا x مساوی میشه با 5... ساکت شد. کمی به مسئله نگاه کرد. - جور در نمیاد سرش را چرخاند و شروین را دید که تکیه داده و با نگاهی عاقل اندر سفیه به او نگاه می کند. از نگاهش همه چیز را فهمید. - مسئله من درآوردی؟ بعد تکیه داد و به برگه ها اشاره کرد. - اقلاً مسئله اختراع می کنی ببین حل می شه یا نه. قبلاً بهتر سوال درمی آوردی شروین شکلاتی از توی ظرف برداشت و همانطور که متفکرانه پوست شکلات را باز می کرد گفت: -به نظر تو مشکل من چیه؟ -از کدوم لحاظ؟ - سعید می گه به خاطر تنهائیه - تا تنهایی از چه لحاظ مدنظر باشه. هر چند منظور سعید تقریبا روشنه - به نظرت راست می گه؟ شاهرخ بلند شد و همانطور که در قفسه لای کتابها می گشت گفت: -تو باید بگی. مشکل تو واقعاً اینه؟ -نمی دونم. خودمم گیجم - فکر نمی کنم راه حل های اون به درد تو بخوره - ولی امتحانش هم ضرری نداره - مطمئنی بی ضرره؟ شروین به شاهرخ چشم دوخت - خب تو بگو درست چیه؟ شاهرخ کتابی را از قفسه برداشت، در قفسه را بست و در حالیکه رو به شروین به قفسه تکیه می داد دستهایش را به سینه زد و گفت: -ببین شروین، من نمی دونم سعید چی بهت گفته، نمی خوام هم بدونم چون خودت باید بتونی راه درست رو تشخیص بدی. اگر من بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
🍃🍒 💚 بهت بگم چه کاری رو بکن، چه کاری رو نکن هیچ وقت از زندگی لذت نمی بری. چون خودت هیچ تلاشی نکردی. به عقلت رجوع کن بعد نگاهی به ساعتش کرد و گفت: -ببخشید من باید برم وقتی می خواستند جدا بشوند شاهرخ دست شروین را دو دستی در دستانش گرفت و با لحنی ملایم و متفاوت با همیشه گفت: -مواظب خودت باش. هرچیزی که می درخشه طلا نیست •فصل شانزدهم• توی بوفه داشت قهوه می خورد که سعید وارد بوفه شد و طبق معمول با سر و صدا با همه سلام و احوالپرسی کرد. روی صندلی روبروی شروین نشست. - تو نمی میری اینقدر قهوه می خوری؟ - فعلاً که زنده ام - یه خبر خوب برات دارم - از دانشگاه اخراجم کردن؟ -نه. بهتر - می خوای بمیری؟ -بالاخره قرار گذاشتم - با عزرائیل؟ -با مزه! شروین خندید. - برای فردا عصر بعد از امتحان قرار گذاشتم. به ریخت و قیافت برسی ها - مگه می خوام برم پیش رئیس جمهور؟ -ببین می تونی خرابش کنی یا نه - حتماً باید ماشینم ببرم کارواش؟ سعید داد زد: -کارواش؟ می خوای با اون لگن بری دنبالش؟ -نه میرم ماشین مخصوص کرایه می کنم. خب ماشینم همینه دیگه - می گم طرف از اون مایه دارهاست. کلی زور زدم برات جورش کردم. می خوای آبروی منو ببری؟ -ماشین من قراضه باشه آبروی تو می ره؟ خیلی خب ماشین مامان رو می آرم سعید با کلافگی گفت: -این دختره کمتر از ماکسیما سوار نشده تو می خوای با زانتیا بیای دنبالش؟ -قراره با من حرف بزنه یا ماشینم؟ تحفه پیدا کردی؟ -خیر سرت بابات نمایشگاه ماشین داره - نباید دفعه اول که همه چیز رو رو کنم. اگر واقعاً پولدار باشه ماشین براش فرق نمی کنه بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
هدایت شده از رصدنما 🚩
Rasad_Nama(Tanz1).mp3
1.75M
[• | •] خــاطرات سفرنامهـ 🤓🇯🇵 سـردار ژاپـــنے هرگز 8⃣4⃣ ساعت حضور در ایران را از یاد نخواهد برد😎 😅 🙏 😌 دان ڪــن، شــ💡ــارژ شے👇 🎙| @Rasad_Nama
[• #آقامونه😌☝️ •] 『• عشق مےریزد😍 ــــــ از هـــر☝️ 『• انگشـتِ دلـمـ ــــــ بـــراے «تــو»💚 #حمیدرضا_عبدالهے|✍ #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(417)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
•••🍃••• #صبحونه هر صُبح ناگزیرم🙊⇩ بھ دوبارھ دوست داشتَنتـ♥️ تو با مهربانے‌ ات راهے برایم باقے نگذاشتھ اے😌... #صبحتون‌دل‌انگیز @Asheghaneh_halal •••🍃•••
#همسفرانه ••[🎼] اے طــــنینِــ گــام هایتــ ••[💕] بـهــتــرینــ آوازِ عشـــقــ ••[☀️] صـبــحِــ منــ در انتــظــارِ ••[😊] یک سبــد لبخنــد طُـوستــ #شهرام_حسینی✍ #صبحتون_شیرین🍭 بھ ـوقت ـعاشقے😉👇 •°❤️•° @Asheghaneh_Halal
🌷🍃 🍃 روزی که به خواستگاری من آمد _مادرم به او گفت :)  《این دختر صبح ها که از خواب پا می شود ، در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زند ، یک نفر تختش را مرتب کرده است و لیوان شیر را جلوی در اتاقش آورده اند و قهوه را آماده کرده اند. شما می توانید با این دختر ازدواج کنید؟😌 +مصطفی که خیلی آرام گوش می کرد گفت: +《من نمی توانم برایش مستخدم بگیرم ، ولی قول می دهم تا زنده ام،وقتی بیدار شد،تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را روی سینی بیاورم روی تخت!!!☺️ تا وقتی شد این کار را می کرد ، خودش قهوه نمی خورد اما چون می دانست ما لبنانی ها عادت داریم ؛ درست می کرد و وقتی منعش می کردم ، می گفت: 《من به مادرتان قول داده ام تا زنده ام این کار را برای شما بکنم》♥️☺️ •🕊• @Asheghaneh_halal •🕊• 🍃 🌷🍃
|• فرزند شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: پدرم چیزهایی می‌دید که دیگران نمی‌دیدند. یکی از دوستان پدرم نقل می‌کرد: ☀️|• یک روز با جناب شیخ به جایی می‌رفتیم که دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لبـاس شیـکی داشـت نگـاه می‌کند؛ 😧|• از ذهنم گـذشت که شیـخ به ما می‌‌گوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و خود ایشان این طور نگاه می‌کند! 😔|• نگاهی به من کرد و فرمـود: تو هم می‌خواهی ببینی من چی می‌بینم؟ 👇🏻|• ببین!! 🔥|• نگاه کردم دیـدم همین طور از بـدن آن زن مثل سُرب گـداخته، آتش و سرب مذاب به زمین می‌ریزد و آتش او به کسانی که چشم هایشان به دنبـال اوست سـرایت میکند. 🌼|• شیخ رجبعلی فرمـود: 🙊|• این زن راه میـرود و روحـش یقـه مـرا گـرفته او راه میـرود و مردم را همین طور با خـودش به آتش جهنـم می‌بَرَد. ۱۰۹📚 💚 بانــوے ـخاصــ😇👇🏻 [•🌸•] @Asheghaneh_Halal
🍒•| |•🍒 هيچگاه به ڪودڪ نگوييد: « حالا تو ديگر بچه نيستے !! » چون که او « بزرگ هم نيست!!» و بدين ترتيب با گفتن اين جمله در او ايجاد اضطراب مے ڪنيد.😬✋ به جاے همه اين حرف ها بهتر است دليل انجام دادن يا انجام ندادن را برايش توضيح دهيد. ☺️👇 🍒•• @asheghaneh_halal
[ 😜 ] یڪ روز را به فتل رساندند تــــا شیش مــاه همــه درگیر این موضوع بودند، شبڪه خبر ڪه میزدی یه لحظه از یاد خاشچقے غافل نبودن😁 الانم ڪه دڪتر محمد 😉 این دیگه جدیدتره تا یڪسال همه میڪنن😂 نابترین طنزهای سیاسے👇 ~° 😜 °~ @asheghaneh_halal
🌼🍃♡•° #قائمانه ♡•°گر پرده ز رخ... باز نماید مهدے🌤 ♡•°از خلق جهان... دل بر آید مهدے🌏 ♡•°اے شیعہ چنان... منتظر مولے باش☝️ ♡•°گویے ڪہ همین... جمعہ میاید مهدے📆 #السلام‌علیڪ‌یابقیة‌الله‌فے‌ارضہ #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج‌ #دارد_زمان_آمدنت_دیر_میشود #سہ‌شنبہ‌هاے‌جمڪرانے @asheghaneh_halal 🌼🍃♡•°
1_72003287.mp3
519.2K
[• #شهید_زنده •] مــوضـوع: جـنگ‌نــــرم .•📱•. #اسـتاد‌رفیعے ـشھید اند،امـا زندھ😌👇 [•🕊•] @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #ایرانیشو •] 🚫مسئله‌ے رونق تولید را باید جدّے گرفت🚫 مسئولین محترم روے خوابیدن و تعطیل ‌شدن ڪارخانه‌هاے تولیدے و جاهاے تولیدے، خیلے باید حسّاس باشند.👌 یڪ چیزهایے هست ڪہ هیچ ربطي هم بہ مسائل هسته‌اے و مانند اینها ندارد امّا روے خباثت و بدجنسے، خرید اینها را، وارد ڪردن اینها را ممنوع ڪرده‌اند و نمیگذارند؛ خیلےخب،در داخل تولید ڪنیم.😎 جوان‌هاے ما آمادگے دارند، داراے ابتکارند؛ از اینها بخواهند، یڪ نمایشگاه‌هاے دائمے تشڪیل بدهند، نیازها آنجا تعریف بشود، تولیدات آنجا تعریف بشود.😌 #دیـدار‌رهبرے‌بـا‌مسئولین‌نظام #رونـق‌تـولـید ماهم ـحرفے برا گفتن داریـم😉👇 [•🇮🇷•] @asheghaneh_halal
[• #قرار_عاشقی⏰ •] امام‌رضا(ع): هرگاه میخواهے دعایت به عرش برسد و مستجاب گردد، اول در حق پدر و مادرت دعا ڪن. #اللهم‌‌‌جعل‌عواقبا‌عموراخیرا :) #السلام‌علیڪ‌یاعلےبن‌موسےالرضا هر شب ـراس ساعت عاشقے😌👇 [•💛•] @asheghaneh_halal
. رصد نما؛ دیده بان بصیرتی جنگ نرم☝️ رصدنما را دنبال ڪن؛ از شما حزب‌الهیِ انقلابیِ بصیر می سازد! لطفا رسانه باشید و سفیر ڪانال خودتون در جذب حداڪثرے باشید؛ ڪیفیت از ما، ڪمیت از شما☺️✋ #درحال_عۻوگیرے⏳ 🆔: eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2
😌 ڪانال خودمونہ... با این ڪانالــ😃👆اطلاعات سیاسے رو زودتر ازهمہ متوجہ میشے✅