°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 یه خاطره ای از پسر جاریمم بگم
این گل پسر ما وقتی کلاس اول بود همه
نمره هاش خوب و خیلی خوب بود😊😊
یروز که درس نخونده رفته مدرسه با ذوق😍
برمیگرده خونه و میگه:
مامان جونم بالاترین نمرمو گرفتم 😇😇
امروز یه نمره جدید گرفتم
"نیازمند به تلاش بیشتر" گرفتم 🥳🥳
قیافه جاری جان😳☹️
قیافه گل پسرمون 🤓😎
قیافه ما بعد شنیدن 🤣🤣
و مهمتر از همه نیازمند تلاش🥴🥴
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 649 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 سلام به همه دوستان با حال کانال🌹
یه خاطره بگم از ایامی که تو حرم امام رضا
کار میکردم؛ اقا کار ما پهن کردن فرشها بود
واسه نماز؛ یه روز صبح که فرشا رو داشتیم
جمع میکردیم، دیدم داره نمازم قضا میشه
سریع وضو گرفتم شروع کردم به نماز خوندن
یهو وسط نماز دیدم یکی میزنه رو شونه هام
میگه داداش قبله از این طرفه🥶
یه لحظه هنگ کردم😢 حالا تصور کنین
خادم حرم قبله رو اشتباه کرده که کدوم طرفه😂
بس که ما رو از این صحن به اون صحن
میفرستادن قبله رو هم گم کرده بودم😁
معلوم نبود چی فکری کرده؛ میگه بنده خدا
چجور خادمیه ک قبله رو نمیدونه کدوم طرفه❤️ امیدوارم اینقدم😌 بخندین😜
کوچیک همه حسینم از مشهد
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 650 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 من بچه بودم وقتی هفت سالم بود رفته
بودیم مشهد زیارت با بابام👨👧 (پدر دختری)
من گم شدم منو بردن پیش کلی بچه که
گریه میکردن و مثل من گم شده بودن
اسممو پرسیدن و توی بلندگو اعلام کردن📢
هر چقد اسممو گفتن بابام نیومد دنبالم منم
ناامید که دیگه یتیم شدم و بقیه عمرمو
چجوری باید زندگی کنم😐
تا این حد پیش رفته بودم😐🛵
یکدفعه یکی از بچه های محل اقامتمون رو
دیدم پشت سر اونا رفتم خونه ایی که گرفته
بودیم و در کمال ناباوری دیدم بابام خوابیده
بود😐 شاید باورتون نشه ولی بخداااا🥲
رفتم بیدارش کردم گفتم بابا نگفتی بچم
گمشده دنبالم بگردی پیدام کنی من از گریه
هلاک شدم🫨 اصلا چطوری اومدی خوابیدی؟
اصلا متوجه شدی من نیستم😕 گفت:
میدونسم امام رضا نمیذاره اتفاق بدی بیفته
واست🫠😪
و خونه به حرم نزدیک بود میدونستم میای!
هیچی دیگه بعد چندین سال هنوز تشنج
میکنم😩 و به هوش میام و دوباره یادم
میفته میرم تو کما🥲😏😏
اون لحظه من😭😭
بابای خوش بینم👨🏽🦳
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 651 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 میخواستم از شفای یکی از دوستام توسط امام رضا علیه السلام بگم دوستم یه پسر داشت به اسم رضا این بنده خدا غیر این بچه ۳تا دیگه هم بچه داشت بچه شون که به سن مدرسه رسید دیدن بچه مدام بیحال میشه
خلاصه دکتر اینور انور میرن میبینن بله بچه سرطان گرفته 😔😔😔😔هر دکتری بگی اینا بردن هر کاری بگی براش کردن ولی بیماری سرطان خیلی داشت پیش میرفت از همه جا رانده دست به دامان امام رضا میشن خلاصه تصمیم گرفتن برن مشهد میرن یه چند روز میمونن خبری نمیشه روزهای اخر پسرش که به پنجره فولاد آقا دخیل شده بوده خواب میبینه 😍😍 از خواب پا میشه پدرش کنارش خواب بوده میگه بابا پاشو یه آقایی آمد دست کشید سرم گفت پسرم برو خونتون خوب شدی خلاصه پدره بچه رو بی سروصدا میارن خونه آزمایش دکتر میببنن بیماری متوقف شده الان این آقا یه جوان ۴۰ ساله شده و حالش خوب خوب اس 😍😍
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 652 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 سلام خوبین خوشین؛هرجایی هستین الهی که تنتون سلامت
بریم سراغ سوتی من ک برای دوران راهنمایی بود الان ۲۹سالمه، اون وقتا هرکی گوشی داشت خیلی دیگه خفن بود منم از طرف مدرسه قرار بود برم مرکز استان برای مسابقات شطرنج،خیر سرم شهرستان اول شده بودم 😌
خلاصه منم با التماس گوشی بابامو گرفتم ک با خودم ببرم برای اون دو روز ک اردو بودیم، حالا ی داداش داشتم اون موقع پنج شیش سالش بود صدای اس ام اس گوشی رو ی آهنگ محلی خییییییییییلی شاد با این مضمون ک آیییییییی اس ام اس اومده آیییییییییی اس ام اس اومده و آهنگ کردی بعدش مربیمون گفت تو ک گوشی همراته شمارتو بگو انگار گوشیم ایراد داره اس ام اس نمیفرسته چشمتون روز بد نبینه اس ام اس اومدن همانا و ترکیدن جمع بچه ها همان .....😑😑😑😑
ینی الان یادم میفته یخ میکنم از اون ب بعد پشت دستمو داغ کردم با وسایل بقیه پز ندم🥹🥲😵💫
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 653 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 سال ۹۵ رفته بودم ختم عمه ام...
کلا فامیل پدرم خیلی زیاد اهل پز دادنُ
تجملاتن، اینو تو هر حالتی دارن...
وسط مجلس هرکس تو سروصورت خودش
میزد و گریه میکرد، دیدم عمه هام یه جا
جمع شدن دارن بلندبلند مثلاگریه میکنن،
نشسته بودن یکیشون میگفت: بمیرم واست
آبجی چقدکیش رفتی دلم میسوزه واسه دبی
رفتنات این خونه زندگی این مبلا این ال سی
دی بعده تو به کی میرسه؟😳یکیشون
میگفت عکسشوببیــــــــــــــــــــــــن هنوز النگوهایی
که گرفت لنگه ای یه میلیون دستشه، بمیرم
برات که لباسات زیرِدویست سیصدتومن نبود
😩یعنی نمیدونستم گریه کنم یابخندم
پاشدم اومدم خونه😁
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 654 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 پدرشوهرم وقتی ریشش بلندکنه شبیه امام خمینی میشه چون صورت کشیده ای داره باابروهای سیاه و پرپشت😁 همسرم و پدرشوهرم رفته بودن پیاده روی اربعین اونجاپدرشوهرم ازاین سنجاق سینه هابه پیرهنش وصل کرده بودکه روش نوشته بود"امام حسینی ام" بعد اونجاخیلی به پدرشوهرم میگفتن چقدر شبیه امام خمینی هستین تااینکه یه آقایی ازپشت سرشون داشت میومدکه قبلش پدرشوهرمو دیده بود که شبیه امام خمینیه، حالا صداش میومد که اون اقاهه داشت به بغل دستیاش میگفت این چکاریه رو پیرهنش نوشته" امام خمینی ام" یعنی چی امام خمینی که چندسال پیش ازدنیارفته بذاربرم بهش بگم، اومدجلوی پدرشوهرم بهش گفت این چکاریه این چیه زدی به پیرهنت امام خمینی ام، پدرشوهرم خندش میگیره به آقاهه میگه نوشته امام حسینی ام بعد باهمسرم اینقدرمیخندن😂😂😂😂
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 655 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 یبار با شوهرم دعوام شد یه سینی یا
همون مَجْمَع استیل برداشتم زدم فرق سرم.
سینی از وسط خم شد سرم سالم موند😁
دیگه تا یه مدت باهام کاری نداشت😂😂
یه سری ام داشتم از مدرسه میومدم دیدم
دوستم داره با چند نفر دعوا میکنه جو گرف
منو کیفمو در اوردم پرت کردم گوشه خیابون
استینامو دادم بالا رفتم واسه دعوا
آخرم دوستمو ول کرده بودن اونم داشت نگاه
میکرد؛ خلاصه منو کلی کتک زدن🥴😒
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 656 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 یک بنده خدایی تعریف میکرد
با مادرش رفته بانک که وام بگیرن؛
اینا از روستا بودن و بیسواد و یک کم
لهجه داشتن...
اسم بانک هم قرض الحسنه بوده
به هرحال اینا وام رو میگیرن و کارای اداریشو
انجام میدن؛ حالا هرکی ازشون می پرسه از
کدوم بانک وام گرفتین؟ مادره میگه از بانک
"قرض حسن گرفتیم 🤣🤣:
دخترش بهش میگفته نه مادر جان اشتباه میگی!
از قرض الحسنه گرفتیم نه از قرض حسن😏؛
خدا رو شکر قسط وام رو پرداخت کردن؛
وگرنه این قرض حسن تا سالهای سال
ادامه میداشت😁
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 657 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 چند روزی هست اومدیم مشهد؛
بابام خونه دوستشو کرایه کرده بود که تا مشهدیم اونجا بمونیم...
اذان صبح با صداهای پی در پی مامانم تصمیم گرفتم بلند شم نماز بخونم؛ وضو گرفتمو با آداب کامل وایسادم نماز خوندن که فکر میکنم رکعت دوم نمازم بودم که بابام از روبروی من داشت رد میشد یکم وایساد نگاهم کرد و گفت نمازت که تموم شد دو رکعتم رو به قبله بخون😐 و رفت
ولی من اینقدر غرق نمازم بودم که اصلا نگرفتم بابام چی گفت
نمازمو که خوندم اومدم تو رخت خوابم بخابم دیدم مامانم وایساده برعکس من داره نماز میخونه😐
بهش گفتم عههه داری اشتباه میخونی که یکدفعه صدای بابام تو ذهنم اکو شد😂 که گفت نمازت تموم شد دو رکعتم رو به قبله بخون😂
خلاصه نمیدونسم باید بخندم یا گریه کنمم😂
خیلی کار سختی بود ولی پا شدم دو رکعتم رو به قبله خوندم خدا ناراحت نشه😁
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 650 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 اوایل عروسیمون بود
سر میز با همسرم بحثم شد
حررررصم گرفته بود نمیدونستم
چیکار کنم آروم بشم بشقاب غذا
رو گرفتم یهو گذاشتم تو سر خودم😂
آب مرغ بود که از موهام میرخت...
همسرم مونده بود چیکار کنه😀😀
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 658 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
💬 بدترین سوتی عمرم
واسه نامزدی داییم تو ماشین بودم من فکر کردم ماشین روبرویی که داره از دور میاد ماشین داییمه شکلک زبون درآوردم دندونامو کج و کوله میکردم عین مونگولا
که ناگهان ماشین اومد نزدیکتر دیدم اصلا اون نیست و یکی از فامیلا بودن ☹️
بیچاره نمیتونست جلو خندشو بگیره خواهرش و داداشش اینا هم تو ماشینش بودن
میخندیدن بهم حالا پیش خودشون گفتن بیچاره عقل نداره دلم میخواست زمین دهن باز کنه برم توش😂
شاید فکر کنین بچه بودم ولیییی بچه نبودم و سال بعدش رفتم دانشگاه😊
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 659 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
🆔| @Daricheh_Khadem
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal