•𓆩🪁𓆪•
.
.
•• #پشتڪ ••
و شما عزیز تر از جان منی . . .😌🤍
.
.
𓆩رنگو روےتازهبگیـر𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪁𓆪•
•𓆩🪞𓆪•
.
.
•• #ویتامینه ••
وقتی همسرتون ازتون میپرسه چه خبر...؟؟؟
نگید سلامتی❌😬
بجاش بهتره بگین👇🏻😌
مشغولِ دوست داشتن تو😍😉😎
.
.
𓆩چشممستیارمنمیخانہمیریزدبهم𓆪
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🪞𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_سیزدهم
.........
صدای زنگ موبایلم بلند میشود، کتاب را میبندم و گوشی را برمیدارم، فاطمه است:
:_الو، سلام فاطمه جون
:+سلام نیکی جونم، چطوری؟ خوبی؟مزاحمت که نشدم؟
:_نه بابا، مراحمی این حرفا چیه.
:+خلاصه اگه مزاحمت هم شده باشم حقته، چقدر درس میخونی آخه تو!
:_دیگ به دیگ میگه ماکروویو!
صدای خنده اش از پشت تلفن میآید
:+خب حالا، ماکروویو جان، زنگ زدم دعوتت کنم، حق نه گفتن هم نداری، گفته باشم!
:_عه؟ کجا دعوتم؟
:+خونه ی ما. همین الان
:_به چه مناسبت؟
:+به مناسبت بی مناسبتی، به صرف عصرونه!
:_نه مزاحم نمیشم فاطمه
:+چه مزاحمتی، مگه دیروز سرکلاس نگفتی مامان و بابات خونه نیستن؟ خب پاشو بیا دیگه! تعارف نداریم که
:_آره،مامان و بابام صبح رفتن ترکیه، ولی آخه...
:+آخه بی آخه، زود بیا منتظرتم، خداحافظ
منتظر جواب من نمیماند.
کمی دو دلم... از طرفی دوست دارم مادر فاطمه را ببینم، از طرفی هم کمی معذبم...
موبایل را برمیدارم و شماره ی مامان را میگیرم. بعد از سه بوق جوابم را میدهد:
:+بله؟
:_سلام مامان
جوابم را نخواهد داد، انتظار بیهوده است، صحبتم را از سر میگیرم.
:_مامان میشه من برم خونه ی دوستم؟
:+کـدوم دوستت؟
:_دوستم دیگه، تو کلاس عربی باهاش آشنا شدم.
:+باشه برو، رسیدی به منیر بگو به من خبر بده.
:_باشه چشم، خداحافظ...
صدای بوق اشغال، مغزم را منفجر میکند، آه سردم را با صدا بیرون میدهم... روزهای تلخ گذشته، گرچه پر از سیاهی معصیت بود، اما مهربانی های مامان را داشت... کاش شیرینی این روزها را مامان هم درک میکرد و تنهایم نمیگذاشت...
صدای اس ام اس میآید؛ فاطمه است، آدرس خانه شان را فرستاده و آخرش هم نوشته: دیر بیای، عبرت همگان میشی !
کمد لباسم را باز میکنم، انبوه لباس ها انتخاب را سخت میکند، مرغ خیالم پرواز می کند به چهار سال پیش... چنین روزهایی ..
......
کمـــد لباس را باز میکنم، چند هفته ای از عمرم را خام این مذهبی ها شده بودم، نمیگذارم بقیه ی عمرم را بازیچه کنند. امشب دعوتیم به مراسم جشن کریسمس آقای الوانسیان، دوست ارمنی بابا
پیراهن قرمزم را از جالباسی در میآورم، زیر لب غر میزنم : مبارکتون باشه، کل اون مسجد و همه ی صف های نمازش، اون صف اولش که فقط مخصوص بزرگتراست، حیف من، که میخواستم کاری که تو عمرم نکردم و بکنم، من رو چه به نماز خوندن، پیرزن خیال میکنه تو صف اول چه خبره...
آنقدر تو صف اول وایسا تا زیر پات علف سبز بشه، فکر کردن خدا فقط مال اوناست.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪•
.
.
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهاردهم
جلوی آینه مینشینم، رژ لب جگری ام را با آرامش روی لب هایم میمالم، این کار را به خوبی از مادرم یاد گرفته ام، لب هایم را روی هم میمالم و به تصویر خودم در آینه بوس میفرستم.
زیر لب میگویم: الهی قربون خودم برم که این همه خوشگلم!
جوراب های بلند و ضخیم مشکی ام را میپوشم، زمستان است و من اصلا دوست ندارم سرما بخورم، کفش های پاشنه دار قرمزم را هم از کمد درمیآورم ، مادرم وارد اتاق می شود، با دیدنم تعجب میکند، دو هفته ای میشد که هیچ مهمانی ای نرفته بودم، چقدر ساده بودم !
جلوی مامان میچرخم : خوشگل شدم مامان؟
_:خوشگل بودی..
می خندم، موهای بلند مجعدم را بالای سرم جمع میکنم، گل سر کوچک قرمز را روی موهای مشکیام میکارم، همه چیز آماده است برای یک شب عالی، از اول هم اشتباه کردم که پا در مسجد گذاشتم، مسجد و صفهای نمازش ارزانی اُمُل ها، مهمانی های شاهانه هم برای ما
شال قرمز روی سرم می اندازم، موهایم را بیرون میریزم، پالتوی خزدار مشکی ام را میپوشم، کیف کوچک قرمزم را دست میگیرم و از اتاق خارج می شوم.
بابا در حیاط منتظر ماست، مامان جلوتر از من از خانه بیرون میرود، من کمی جلوی آینه قدی مان میایستم و خودم را برانداز میکنم. رنگ سرخ لب هایم به جنگ سفیدی پوستم دویده، از حق نگذریم واقعا زیبا شده ام.. به سبک مانکن های ایتالیایی کیفم را دست میگیرم و از خانه خارج می شوم. مامان و بابا در ماشین منتظر من هستند، کمی سردم میشود، پاتند میکنم تا زودتر به آنها برسم، ناگهان زیر پایم خالی میشود و با سر میافتم روی سنگفرش های حیاط.
..........
فاطمه لیوانش را با هیجان روی میز میکوبد: چی شد؟ افتادی؟
سر تکان میدهم :اوهوم، با کله افتادم زمین
:_خب چی شد؟
:_رفتیم بیمارستان، پام شکسته بود، دو ماه تموم، تا عید تو گچ بود!
:_نه؟!
:_آره
:_پس یعنی مهمونی نرفتی؟
:_نه، بعدا دوستای مامانم براش تعریف کردن که تا خود صبح زدن و رقصیدن، فاطمه من مطمئنم خدا خیلی دوسم داشته پامو شکست تا به اون جهنم وا نشه، با اون حالی هم که من داشتم، مطمئنم یه بلایی سر خودم میآوردم..
:_خدا واقعا دوست داره نیکی
چند تقه به درمیخورد، فاطمه برمیگردد: بفرمایید تو
مادر فاطمه در حالی که ظرف میوه را در دست دارد وارد میشود، به احترامش بلند میشوم.
با دست اشاره میکند:بشین دخترم، بشین خواهش میکنم.
ممنون میگویم و می نشینم. میگویم:واقعا منزل خیلی قشنگی دارید خانم زرین
مادر فاطمه میخندد، پس فاطمه این همه زیبایی را از مادرش به ارث برده:نظر لطفته عزیزم، با چشمای قشنگت میبینی. بفرمایید، بردار نیکی جان، من برم که شما راحت باشید، فاطمه، مامان، کارم داشتی صدام کن.
مادر فاطمه میرود، فاطمه در بشقابم میوه میگذارد و میگوید:خب بعدش چی شد؟
:_بعدش....
روزهای گذشته، در برابر چشمانم جان میگیرند.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
.
.
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
.
.
𓆩مرجعبهروزترینرمانها𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩⚜𓆪•
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🌸𓆪•
.
.
•• #خادمانه ••
▫️عیـــد قربـــان مبـــارک💚
معشوق من بگشوده در
روي گداي خانه اش
تا سر کشم من جرعه اي
از ساغر و پیمانه اش . . .
.
.
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•𓆩🌸𓆪•
•𓆩☀️𓆪•
.
.
•• #قرار_عاشقی••
هرروزِ عید
با دل شاد و پر از امید
سر میزنم به صحن و
سرای تو یا رضا ع✨
.
.
𓆩ماراهمینامامرضاداشتنبساست𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪•
.
•• #آقامونه ••
﮼𖡼 هر رای برای خود پیامی دارد🗳
ایرانی بیدار مرامی دارد🇮🇷
﮼𖡼 کوری دو چشم دشمن و فتنه گران😏
جمهوری اسلام نظامی دارد🪴
علی رفیعی وردنجانی /✍
.
•✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_اے
•🧡 #سلامتےامامخامنهاےصلوات
•🇮🇷 #جهش_تولید_با_مشارکت_مردم
•📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
•🖇 #نگارهٔ «1399»
.
𓆩خوشترازنقشتودرعالمتصویرنبود𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌙𓆪•
《 #خادمانه 》
🔔 فوووری فوووری
صلواتی و رایگان📿😄
بدون ایستادن در صف🙄
از مناظره دیشب جاموندی⁉️
کل مناظره یکجا؛ هلو بپر تو گلو😋
با چاشنی طنز و تحلیل های ساندویچی🌯
۰ تا ۱۰۰ مناظره اقتصادی از این لینک👇
🗳https://eitaa.com/Rasad_Nama/41130
#مثل_رئیسی | #امتداد_ابراهیم
#خادم_جمهور | #حماسه_انتخابات
#خادم_ملت | #مناظره۱۴۰۳
🇮🇷
•𓆩🌤𓆪•
.
.
•• #صبحونه ••
برخــیز مثل خورشیـد باش🌞
طلــوع کـن ؛ نور بتــاب💛
باعث شـادے شـو🧸🎉
یادت نــره امروز بیـشتـر از دیـروز لبـخند بزنــے :)🌱
.
.
𓆩صُبْحیعنےحِسِخوبِعاشقے𓆪
http://Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪•
.
.
•• #پابوس ••
امام هادی (ع):
ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً❤️🩹🫂
(همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.)✨
منبع:بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۶.👌
.
.
𓆩خواندهويانَخواندهبهپٰابوسْآمدهام𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩📿𓆪•
•𓆩🌿𓆪•
.
.
•• #مجردانه ••
🤍چای دم کن،
خستهام از تلخیِ نسکافهها
چای با عطرِ هل و
گلهای قوری بهتر است!☕️🌸
.
.
𓆩عاشقےباشڪهگویندبهدریازدورفت𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🌿𓆪•
•𓆩🪴𓆪•
.
.
•• #همسفرانه ••
من
هر
نفسم
بر
نفسِ
نازِ
تو
بند
است😍💐...
.
.
𓆩خویشرادرعاشقےرسواےعالمساختم𓆪
Eitaa.com/asheghaneh_halal
•𓆩🪴𓆪•