eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
صبر بر مشکلاتززندگی.mp3
7.23M
•𓆩📼𓆪• . . •• •• مشکلات خانواده انبیا الهی 🎙️حجت الاسلام . . 𓆩چه‌عاشقانه‌نام‌مراآوازمیڪنے𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📼𓆪•
•𓆩☀️𓆪• . . •• •• امام رضا(ع) به نقل از پیامبر(ص) فرمودند: هر کس با خویشاوندان خود رفت و آمد کند، قول می‌دهم خدا دوستش داشته باشد 💕 . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . •• •• ﮼𖡼 سوگند خــورم👌🏼 مـــن به خدا و به ســر او🪴 کاندر دو جهان🌍 دوست ندارم مگر او را🥰 انوری /✍ . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🇮🇷 •📲 بازنشر: •🖇 «1400» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• مائیم کـہ تا مهـر تو آموختہ‌ایم 💓 چشــم از همهــ خوبان جهــان☘ دوختہ‌ایم ...👀🫀 . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪• . . •• •• الإمام الكاظم(ع) : مَنْ صَدَقَ لِسانُهُ زَكی عَمَلُهُ.👌✨ امام كاظم(ع):هر كه زبانش صادق باشد کردارش پاکیزه است.❤️‍🩹 منبع:تحف العقول: ص ۳۸۸، س ۱۷✍ . . 𓆩خوانده‌ويانَخوانده‌به‌پٰابوسْ‌آمده‌ام𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📿𓆪•
•𓆩💌𓆪• . . •• •• اگه نظافت رو رعایت نکنه 😤 اگه بهم دروغ بگه 😕 اگه به نمازش اهمیت نده 😶 همه آدمها حتی اگه خیلی خوش‌اخلاق و صبور باشند بالاخره برای خودشون یه خط قرمزهایی دارند⚡ مرزیه که عبور از اون توسط هر کسی عصبانیت و پرخاشمون رو برمی‌انگیزه، 🍁 یا باعث می‌شه تا مدت‌ها نسبت به کسی متنفر بشیم برای همین برای ازدواج 🍀 شناخت خط قرمز خودمون و طرف مقابل اهمیت زیادی داره... توی خواستگاری برای شناخت این مورد، مثلا پرسیدن این سوال‌ها می‌تونه خوب باشه: 🌸 خطر قرمز شما توی زندگی چیه؟ 🌸 اگه چه اتفاقی بیفته خیلی عصبانی می‌شین..؟ 🌸 تا حالا شده از کسی حس خیلی بدی پیدا کنین؟ چرا...؟ و... ❤ توی حرفهاتون حتما خط قرمزهای خودتون رو هم مطرح کنین . . . ‌‌‌. . 𓆩ازتوبه‌یڪ‌اشارت‌ازمابه‌سردویدن𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💌𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• براے من که چنینم تُ جانِ مُتصلے... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍭𓆪• . . •• •• نوشیــدنـے خنک تو ایـن هـوای گرم🥵 بدجووووور میچـسبـہ😍 مــواد لازم: یــخ🧊 خــیار رنده شـده🥒 تــخم شربتــے کیــوے🥝 لیمـــوناد🍋 . . 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍭𓆪•
•𓆩🧕𓆪• . . •• •• 💬 ‌‏به مامانم گفتم برای امتحانم استرس دارم، گفت فلان دعا رو بخونی استرست میره☺️ آنقدر دعاش سخته که الان همش استرس دارم دعاهه یادم نره😬😅 . . •📨• • 946 • "شما و مامانتون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩با‌مامان،حال‌دلم‌خوبه𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🧕𓆪
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• تماشایی ترین تصویر دنیا می‌شوی گاهی دلم می پاشد از هم بس که زیبا می‌شوی گاهی :)🫂🫀 . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
4_5845707590893309897.mp3
2.63M
•𓆩📼𓆪• . . •• •• منم شیعه علی حضرت 110 نور علی توی وجود شیعه موج میزنه راهه علی تموم خانواده منه . . 𓆩چه‌عاشقانه‌نام‌مراآوازمیڪنے𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📼𓆪•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
‌ نفس‌هـا در سینـه حـبس🤭💭 خُــب بریـم سراغ بـرنده‌های چالشِ #مختص_عشق_حلالم😃💕 برنده ڪه میگم نه برن
🪞💕☁️🎀 •• | •• و هدیه‌هایی ڪه دونہ به دونہ دارن مے‌رسن‌دستِ‌صاحبانشون🥺💜🌸 مبارڪتون باشه خیلے زیاد😍🪴 جالبھ بدونید این نشانگرها هنرِ دستِ خادمانِ ڪانالِ خودمونه🤭😌🧵🪡 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal 🪞💕☁️🎀
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• 👈همسرِ شما قدرت حدس زدنِ احساساتِ شما رو نداره😵‍💫 👈 اگر ازش دلخوری باهاش حرف بزن👩‍❤️‍👨 👈یادت باشه ... رابطه‌ها با نگفتن‌ها به پایان می‌رسد🤐❗️ . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• ......... لپ تاب را زیر بغلم میزنم، عصا را بر میدارم و مثل پنگوئن شروع به راه رفتن میکنم، می خواهم از جلوی اتاق رد شوم، مامان مشغول ماسک گذاشتن روی صورتش، متوجه ام میشود: نیکی کجا میری؟ این همه این پله ها رو بالا پایین نکن، بگیر بشین :_حوصله ام سررفته، میرم حیاط یه دوری بزنم. :_ژورنال ها رو دیدی؟ لباساتو انتخاب کردی؟ جلوی پله ها میرسم، به اندازه ی پایین رفتن از اورست سخت به نظر می رسد. نفسم را بیرون میدهم و بلند میگویم: نه فعلا پله ی اول به خیر میگذرد. مامان هم بلند، از همان اتاق جوابم را میدهد: زودتر انتخاب کن، ژیلا جون که میره دوبی برامون بیاره. ما که به خاطر پای تو نتونستیم امسال بریم پله ی پنجم را به سختی پایین میروم: تقصیر من چیه مامان؟ خودتون میرفتید... مامان جوابم را نمیدهد، مطمئنا نشنیده و الا حتما جواب میداد، حتما میگفت: من گفتم بریم، بابا قبول نکرد... من هم میگفتم: بابا از تو خیلی مهربون تره مامان مامان هم میگفت: تقصیر خودشه، من بچه رو میخواستم چیکار؟ اگه مسعود اصرار نمیکرد... بیست و پنج پله ی باقی مانده، با جان کندن تمام میشوند، همین که پایم به پارکت های طبقه ی هم کف میرسد، انگار بال میگشایم، شنلم را روی دوشم جا به جا میکنم، لپ تاب را سفت میگیرم و وارد حیاط میشوم... از سنگفرش ها میگذرم، به طرف حیاط پشتی میروم. از خانه ی همسایه صدای جر و بحث میآید، تازه عروس و دامادی هستند که همیشه با هم دعوا می کنند. روی تاب مینشینم، سوز آخرین روزهای اسفند به جانم می نشیند، زمستان آخرین تالش هایش را برای خودنمایی میکند، اما بوی بهار مست کننده جان را نوازش میدهد. صدای شکستن چیزی از خانه همسایه میآید، زیر لب میگویم: خب مگه مجبور بودید با هم ازدواج کنید... لپ تاب را روشن میکنم و زیر لب حرف خودم را تایید میکنم: والا... داخل مستطیل سفید مرورگر مینویسم:نهج البلاغه شروع میکنم به غر زدن: آخه اینم موضوع بود به ما گفتی؟ صفحه ای را باز میکنم، بدون خواندن متن، کپی میکنم و درون صفحه ی وُرد، مینشانمش. بالای صفحه مینویسم: نهج البلاغه تحقیق و پژوهش از نیکی نیایش دلم برای وبالگ نویس بیچاره میسوزد! آخر مطلب، برای خالی نبودن عریضه مینویسم: با تشکر از زحمات سرکارخانم فرزانه دبیر محترم درس دین و زندگی پیرزن غرغروی مغزم بیدار شده است:بله، درس شیرین و با محتوا و بسیار دوست داشتنی دینی! قسمت تصاویر مرورگر را باز میکنم، تحقیق کـه بدون عکس نمیشود. نگاهی سرسری به تصاویر میاندازم، از گل و بوته ی یکی از عکس ها خوشم میآید، ولی کیفیت عکس پایین است و مجبور میشوم، صفحه ی وبالگش را باز کنم. عنوان وبلاگ، تنم را میلرزاند: من یک مسلمان هستم اسلام کامل است و من نیستم، هر خطایی که از من سر زد، به من نسبت دهید، نه به دینم. مثل برق گرفته ها به رو به رو خیره می شوم. دوباره جمله را می خوانم. دوباره و دوباره... چیزی درون قلبم تکان می خورد. چقدر زود دل کندم از نو بهار جوانه زده در قلبم... من خطای یک مسلمان را به پای اسلام نوشتم... پایین تر، حدیثی نوشته کـه باز هم به فکر وادارم میکند: مَن ذَهَبَ یَری اَنَّ لَهُ عَلَی الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَکبِرینَ. (قالَ حَفصُ بنْ غیاثٍ): فَقُلتُ لَهُ اِنَّما یَری اَنَّ لَهُ عَلَیهِ فَضلاً بِالعافیَتِ اِذا رَآهُ مُرتَکِبا لِلمَعاصی، فَقالَ: هَیهاتَ هَیهاتَ! فَلَعَلَّهُ اَن یَکونَ قَد غُفِرَ لَهُ ما أتی‌ و اَنتَ مَوقوفٌ مَحاسَبٌ اَما تَلَوتَ‌ قِصَّةَ‌ سَحَرَةِ‌ موسی عليه السلام:‌ هر كس خودش را بهتر از ديگران بداند، او از متكبران است. حفص بن غياث مى گويد: عرض كردم: اگر گنهكارى را ببيند و به سبب بى گناهى و پاكدامنى خود، خويشتن را از او بهتر بداند چه؟ فرمودند: هرگز هرگز! چه بسا كه او آمرزيده شود اما تو را براى حسابرسى نگه دارند، مگر داستان جادوگران و موسى عليه السلام را نخوانده اى؟ کاش پیرزنی که ادعای بندگی میکرد این حدیث موالیش را میخواند، تنم میلرزد، دنیا در برابر چشمانم روشن میشود، چرا حق دانستن را از خودم سلب کردم، چرا به واسطه ی اشتباه یک نفر، جان خودم را در آتش جهل سوزاندم... آرام، با دستان لرزانم، از گوشه ی صفحه مداحی ای که چند ماه پیش دانلود کرده بودم، انتخاب میکنم... صدای مداح جان می بخشد به روحم: حسین من بیا و این دل شکسته را بخر... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• بلندترین مانتو ام را میپوشم، رنگ بنفش روشن دارد و بلند است و کمی گشاد از مزون ژیلا، دوست مامان خریدم نه به خاطر پوشیدگی، فقط به خاطر مدل و رنگ جذابش. تصمیم گرفته ام این بار بدون هیچ قضاوت و پیش داوری به مطالعه و تحقیق بپردازم... آنقدر هم قوی باشم تا هیچکس نتواند باعث اخلال در کارم شود... در این کار هم بسیار مصمم هستم. هوای خوب اواخر فروردین، ریه ام را مینوازد، میخواهم از خانه خارج شوم که مامان صدایم میزند: نیکی کجـا میری؟ صدایم را صاف میکنم: می رم یه سر تا کناب فروشی مامان. :_باشه فقط شب مهمونی دعوتیما، زود بیا که باید آماده بشی. پوفی می‌کنم و می‌گویم: باشه خداحافظ از خانه خارج می شوم، شالم را سفت میکنم. قرارم با خودم این بود بدون تندروی قضاوت کنم، اما علت کشش قلبی ام به سمت حجاب را درک نمیکنم... همان کـه باعث شد، ناخودآگاه به طرف پوشیده ترین لباسم کــشیده شوم... تا خانه ی کتاب، فاصله ی زیادی نیست، کوله ام را جابه جا میکنم و آرام از کنار پیاده رو شروع به قدم زدن میکنم. همه ی اطلاعاتی که از دین دارم، در ذهن مرور میکنم. شاید حتی نتوانم تعریف مناسبی از آن برای خودم توضیح دهم... کل نگاه من به اسلام مختصر می شود در یک چهارچوب کلی که نشانه اش حجاب است... شاید هم این واقعیت است، شاید اسلام خلاصه میشود در حجاب... به کتاب فروشی میرسم، داخل میشوم. پسر جوانی پشت صندوق نشسته است، چند دختر و پسر هم گوشه و کنار مشغول تماشای قفسه ی کتاب ها هستند... مستاصلم، نمیدانم چه باید بگویم. مرد پشت صندوق میگوید: میتونم کمکتون کنم خانم؟ نگاهش میکنم، حرفم تا پشت لب هایم میآید و دوباره برمیگردد: راستش... حتی نمی دانم چه کتابی باید طلب کنم... من با چه فکری پا در اینجا گذاشتم... اولین عنوان کتابی کـه به ذهنم میرسد به زبان میآورم: نهج البلاغه دارید؟ مرد با تعجب نگاهم میکند، شاید فکر هر کتابی را میکرد جز نهج البلاغه. مرد خودش را جمع و جور میکند: کتاب های مذهبی مون اونجان و با دستش قفسه ای را نشان میدهد، به طرف قفسه حرکت میکنم، با نگاه به دنبال نهج البلاغه میگردم. ★ با کالفگی شالم را از سرم میکشم. نهج البلاغه ای کـه بی هدف خریدم روی میز میگذارم. چند تقه به در میخورد و به دنبال "بفرمایید" من منیر خانم با یک سینی با شربت بهارنارنج و میوه وارد اتاق می شود. :_بفرمایید خانم، خسته از راه رسیدین. با لبخند از او قدردانی میکنم: ممنون منیرخانم، ولی میشه لطفا به من نگی خانم، میدونی که خوشم نمیاد. :_چشم خانم :_اسم من نیکی عه عزیزمن،نه خانم. ملیح میخندد، نگاهی به نهج البلاغه میاندازد و میگوید: من برم نیکی خانم اگه امری ندارین. :_بازم ممنون :_کتابتون هم مبارک خانم جان :_مرسی منیر خانم از اتاق خارج میشود، نگاهی به نهج البلاغه می اندازم، خطاب به کتاب میگویم: حالا من با تو چیکار کنم؟ اصلا واسه چی خریدمت؟ چرا انتخابت کردم... بی حوصله پشت میز می نشینم و لپ تاب را روشن میکنم، تا صفحه بالا بیاید، مشغول بافتن موهایم میشوم. میخواهم ایمیلم را چک کنم شاید کمی از این کرختی و بیحوصلگی در بیایم، رمز ایمیلم را میزنم، زیر لب میگویم: خدایا خودت راهی پیش پام بذار. ایمیل های جدید، از مخاطبان همیشگی... صدای مامان از طبقه ی پایین میآید: نیکی کم کم آماده شو ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩☀️𓆪• . . •• •• حس و حالم، وقت دیدار حرم، ناگفتنی‌ست😌 بهترین احساس را دارم میان صحن‌ها🤍 . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . •• •• ﮼𖡼 چه خوش گزیده‌‌ام ات👌🏼 از بساط حُسن فروشان😎 نه عاشق تو🌱، که من عاشق بصیرت خویشم☺️ وحشی بافقی /✍ . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🇮🇷 •📲 بازنشر: •🖇 «1401» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• یــہ روز نــو✨ طـلوع آفتابــے تازه 🌞 برای یــہ روز جدید🖼 بـزن تـــوو دل زندگی ♨️ گاهــے خطـر کن خـــودت رو عـارے از هر گـونـہ غـم کـــن🤍☁️🌸 امــروزت رو متــفـاوت شروع کـــن😎✌️🏻 . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩📿𓆪• . . •• •• الإمام الكاظم(ع : مَن بَذَّرَ و أَسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَةُ.✋ امام كاظم(ع):هر كس ولخرجی و اسراف كند، نعمت از او زایل می شود.☝️ منبع:تحف العقول: ص ۴۰۳✍ . . 𓆩خوانده‌ويانَخوانده‌به‌پٰابوسْ‌آمده‌ام𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📿𓆪•
هدایت شده از رصدنما 🚩
.°○ 🔔 فوووری فوووری صلواتی و رایگان📿😄 بدون ایستادن در صف🙄 نگران سنگینی مباحث مناظره نباش😢 پوشش لحظه‌ای مناظره، ساده و روان با چاشنی طنز و تحلیل های ساندویچی🌯 کل مناظره یکجا؛ هلو بپر تو گلو😋 ⏰ امشب راس ساعت 20:30 | رصدنما بدو جانمونی😉👇 🗳 https://eitaa.com/joinchat/527499284C7fe1d7515d ○🇮🇷
•𓆩🌿𓆪• . . •• •• خوشـا آن‌ دم‌ که بینـی روي جانـان!'♥️ . . 𓆩عاشقےباش‌ڪه‌گویندبه‌دریازدورفت𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌿𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• ما بر سر آن کوچه که افتاد گذارت یک شـ🏢ـهر گواه است که مردانه نشستیم...!😌✋🏼 💕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
•𓆩🙍‍♂𓆪• . . •• •• 💬 ‏جاروبرقیمون مکشِش جوری شده که باید آشغالا رو بذاری دهنش بگی اگه بخوری می‌برمت پارک😏😅 . •📨• • 947 • "شما و مجردی‌تون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩مجردی‌یعنی،مجردی𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🤦‍♂𓆪
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• 🌷/ بارها شده بود ڪہ بہ محض اینڪہ بہ خــانہ مےرسیــدند، تا پاسے از شب، در امــور منزل بہ مادرم ڪمڪ مےڪردند. 🌻/ بہ‌طور قطع مےتوانم بگــویم، برنــامہ هر هفتہ پــدرم در روزها؎ جمعہ، نظــافت آشپـزخانہ بود؛ بہ طور؎ ڪہ اجازه نمےداد مــادرم و حتے ما در این ڪار او را ڪمڪ ڪنیم. 🌹/ بہ جرئت مےتوانم بگویم ڪہ در طــول سال، مثلاً اگر صــدبار آشپزخانہ منزل شستہ مےشد، "نود و پنج" بارش را پدرم مےشست. 🌷شـهـیـد وطن . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
4773765613296.mp3
11.85M
•𓆩📼𓆪• . . •• •• سلام سروران با دقت کامل صوت رو تا آخر گوش کنید.کامل و واضح توضیح دادند.یک توسل مجرب به آقاابالفضل عباس و مادربزرگوارشون خانم ام البنین علیهم السلام هست که چهار شب جمعه سوره یس که در قرآن هست رو میخونیم🌱توسلی پراز معجزه و حاجت روایی🌱پنجشنبه شب یعنی شب جمعه ۳۱ خرداد اولین شب و یک مرتبه سوره یس🌱 . . 𓆩چه‌عاشقانه‌نام‌مراآوازمیڪنے𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📼𓆪•