eitaa logo
🇵🇸«عـاشـقـان شـهادت»🇵🇸
412 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
271 فایل
کپی=آزاد با ذکر صلوات📿🌹 نظرات پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بذارید🤗 https://daigo.ir/secret/8279187997 شادی روح شهدا صلوات🌸💖 سبک شهدا رو در پیش بگیریم تا انشاءالله شهادت نصیبمون بشه😍❤
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«حکایتی زیبا از یکی از افسران ارتش» 📢تابستان 1363 در شاهرود هنگام *آموزش سربازان* در صحرا، با *مادري به همراه دو دخترش* برخورد كردم كه در حال درو كردن گندم‌هايشان بودند *🔹فرمانده‌ي گروهان*، ستوان آسيايي به من گفت: مسلم بیا *سربازان* دو گروهان را جمع كنيم و برويم *گندم‌هاي* آن پيرزن را *درو* كنيم. ✊به او گفتم: چه بهتر از اين! شما برويد گروهان خود را بياوريد تا با آن پيرزن صحبت كنم. جلو رفتم پس از سلام و خسته نباشيد گفتم: مادر شما به همراه دختر انتان از مزرعه بيرون برويد تا *به كمک سربازان گندم‌هايتان را درو* كنيم. شما فقط محدوده‌ي زمين خودتان را به ما نشان دهيد و ديگر كاري نداشته باشيد 🎙️پيرزن پس از *تشكر* و قدرداني گفت: پس من مي‌روم *براي كارگران حضرت فاطمه‌ي زهرا*(سلام الله عليها) مقداري هندوانه بیاورم ⌚ما از ساعت 9 الي 11/30 صبح توسط *پانصد سرباز* تمام گندم‌ها را درو كرديم.بعد از اتمام كار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند. من هم از اين فرصت استفاده كردم 🔸و رفتم كنار پيرزن، به او گفتم: *مادر چرا* صبح گفتید مي‌روم تا *براي كارگران حضرت فاطمه(س) هندوانه* بياورم. شما به چه منظور اين عبارت را استفاده كرديد⁉️ ☀️گفت : ديشب *حضرت فاطمه‌ي* زهرا(سلام الله عليها) به *خوابم* آمد و گفت: چرا كارگر نمي‌گيري تا گندم هايت را درو كند ديگر از تو گذشته اين كارهاي طاقت‌فرسا را انجام دهي؟ 👈من هم به آن حضرت عرض كردم: اي *بانو* تو كه مي‌داني تنها *پسر و مرد خانواده* ما به *شهادت* رسيده است و درآمدمان نيز كفاف هزينه‌ ی كارگر را نمي‌دهد، پس مجبوريم خودمان اين كار را انجام دهيم ☀️بانو فرمودند: *غصه نخور*! فردا *كارگران* از راه خواهند رسيد. بعد از اين جمله از خواب پريدم 📌امروز هم كه شما اين *پيشنهاد* را داديد، فهميدم اين سربازان، *همان كارگران حضرت* مي‌باشند. پس وظيفه‌ي خود ديدم از آنها پذيرايي كنم *💧بعد از عنوان اين مطلب، ناخودآگاه قطرات اشك از چشمانم سرازير شد و گفتم: سلام بر تو اي دخت گرامي پيامبر(سلام الله عليها) فدايت شوم كه ما را به كارگري خود قابل دانستي* راوی : سرگرد مسلم جوادي ‌منش منبع: كتاب نبرد ميمك، احمد حسينا، مركز اسناد انقلاب اسلامي خدا بر بانوی دو عالم عالم بفدایت @Asheghaneh_Shahadat
15.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹شبی که اربیل در آستانه سقوط به‌دست داعش بود و هیچ کشوری به کُردها کمک نمی‌کرد تا اینکه حاج قاسم تنها با ۵۰ نفر وارد غائله شد 🔻اسم حاج قاسم برای شکست دشمن کافیست حتما حتما تا آخر ببینید. @Asheghaneh_Shahadat
° 🌿 -مےدونےچراامامـ‌زمان‌ظهور‌نمےڪنه؟ یڪ‌کلام چون‌من‌وتوجامعہ‌امام زمانی‌ نساختیم!✋🏼 امام زمان(عج)درجامعہ‌ای‌که‌ حرمت ندارد‌نباید‌بیاید چون‌اگر‌بیاید‌مانند‌پدرانش‌ کشتہ خواهد‌شد هیـچ‌‌کاری‌نمیخوادبکنے... فقط‌ خودتودرست ڪن دوکلمہ... :)💔 استاد علی اکبر رائفی پور ‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎‌ 🍃🌼‌‎‎‌‎‌‎ @Asheghaneh_Shahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید . 🔹حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. 🔸به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید. حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت! 🔹همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند! حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟ کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید. حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود. 🔸حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن! و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟! 🔹یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد. حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی! فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد! 🔺"نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ" : "بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ ی مهــــربانم !" این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه. خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست و به خواسته ات ایمان داشته باش🍃🍃🍃🍃 🍀🥀 @Asheghaneh_Shahadat🍀🥀
🔴 💠 سختگیری زیاد در پذیرفتن همسر، می‌تواند موجب شود که او کمتر برای عذرخواهی پیش‌قدم شود. 💠 توقع نداشته باشید که همسرتان با الفاظ و مورد نظر شما عذرخواهی کند. 💠 گاهی حتی برخی رفتارها، نشان‌دهنده و چراغ سبزی به معنای است. پس سریع عذر زبانی و یا رفتاری همسر را بپذیرید و واقعاً او را ببخشید. 💠 گاهی دیر پذیرفتن عذر همسر، زمینه ایجاد ، سوءظن و سردی روابط می‌گردد. 💠 مواظب باشید در پذیرش عذرخواهی، نگذارید و حفظ همسرتان را در نظر بگیرید. 🍃‌ @Asheghaneh_Shahadat🍃