هدایت شده از پنآه امن¹³³
دارد ظلم میشود،دوباره در جای دیگری از جهان دارد ظلم میشود،ظلمی که هیچیک از انسانها دربارهاش سخن نمیگویند،ظلمی که همهی ما در آن شریک هستیم و اگر دربارهاش بشنویم امکان دارد دوشاخ کوچک رویسرمان سبز شود؛آری ما داریم ظلم میکنیم،ظلم به کسانی که بیحد و مرز دوستشان داریم،ظلم به کسانی که اگر نبودن شاید خیلی وقتها پیش نسل انسان منقرض میشد؛آری ما داریم ظلم میکنیم، ظلم میکنیم که در روزی خاص به پرستارانی که گهگاهی مواظب جسممان هستند تبریک میگوییم اما حواسمان به پرستاران روحمان نیست؛پرستارانی که با عشق ورزیدن تکههای ترکخورده و شکسته روحمان را مرحم میگذارند و با تمام سختیهایی که خود در زندگی دارند باز هم سعی میکنند تبسمی حتی کوچک بر لبهایمان بنشانند؛پرستارانی که وظیفهیشان پرستاری نیست ،اما آنچنان ماهرانه با گوش سپردن به حرفهایمان قلبهایمان را پانسمان میکنند که گویی هرگز زخمی بر در دیوار این ویرانه وجود نداشته.
آری دوستخوبم پرستاران واقعی همان کسانی هستند که حتیبا فکر کردن به آنها چنان لبخند عمیقی برلب مینشانیم که اگر کسی از کنارمان عبور کند خیال میکند دیوانه شدهایم .
حال وقت آنرسیده که به این ظلم پایان بدهیم و شخص شخیص بنده میخواهم به عنوان اولین نفر این روز و این عیدمبارک را به آنکس که با صبوری و مهربانیاش دردهایم را التیامبخشید تبریک بگویم.
فرشتهی تکرار نشدنی،پناهگاه روزهای ویرانی؛روزت مبارک🤍
#خودنوشت